سلام دوستان
امیدوارم همیشه شاد و سلامت باشید.
من خواستگار خوبی دارم و با شناخت نسبی که خودم و با تحقیق از اطرافیان به دست آوردم بسیار خوش اخلاقه و اهل نماز و روزی حلال هم هست. از نظر کاری دو سالی هست که یه کار نسبتا خوب داره بیمه است و با حقوق ۱و نیم .
از ۱۸ سالگی تا الان که از سی سال کمی گذشته فقط به خودش متکی بوده و از همون ابتدا در کنار تحصیل کار کرده و هیچ وقت نتونسته و نمیتونه روی خانوادش حساب کنه. سرمایه چندانی برای شروع زندگی نداره (حدود ده تومن ) ولی بسیار به فکر این موضوع هست و همیشه حساب کتاب میکنه که پس انداز کنه یا وام بگیره و ...
من در خانواده ای بزرگ شدم که یاد گرفتم پول همه چیز نیست و هیچ وقت ملاک خانوادم وضعیت مالی نبوده .
اما همیشه دلم میخواسته با کسی ازدواج کنم که مشکل مالی نداشته باشه، راحت از پس مخارج بر بیاد و در شروع زندگی مشکل نداشته باشم مثلا راحت بتونیم کلی سفر بریم و یه سری از این فانتزیا.
الان دچار دوگانگی شدم . از طرفی تفکر خانوادم در من ریشه کرده و نمی تونم این قدر سطجی نگر باشم و راحت از کسی که اینقدر مردونه کار کرده، خرج زندگی و تحصیل رو به دست اورده، این قدر سختی کشیده و مرد زندگی هست بگذرم. تقصیری هم نداره که الان وضع مالیش زیاد خوب نیست.
از طری نگرانم که نکنه بعدا در سختیهایی که داریم کم بیارم، حسرت زندگی بقیه رو بخورم. حسرت چیزهایی مادی که می تونستم داشته باشم. یا نگرانم که به این مورد جواب منفی بدم و موردهای بعدی ویژگی های خوب این خواستگارم رو نداشته باشند مثل اخلاق خوبش و این همه علاقه ای که ثابت شده به من داره.
منتظر نظرات خوب شما هستم.
← مشورت در ازدواج خانم ها (۲۳۰۴ مطلب مشابه)
- ۲۰۷۵ بازدید توسط ۱۵۲۵ نفر
- شنبه ۵ ارديبهشت ۹۴ - ۲۰:۵۴