با عرض سلام خدمت همه دوستان عزیز.
ازتون خواهش میکنم خوب به حرفا و درد و دلام گوش کنید بعد نظر بدید تو رو خدا برای یک لحظه ام که شده خودتونو به جای من بذارید اونوقت میفهمید که من چی میگم و تو دلم چه درد بزرگیه بعدش میتونید فقط برام دعا کنید دعا.......
دوستان من دختری هستم با قلب شکسته به معنای واقعی ... پسری از آشناهای فامیل به خواستگاری ام آمد و خودش را خیلی خوب نشون میداد و پس از رفت و آمدهای بسیاری که در خانواده ی ما با خانواده خود داشتند تصمیم به ازدواج گرفتم و قبول کردم.
اما این چیزی که میخواهم بگویم خیلی دردناک است شاید بنشینید و برایم گریه کنید.... پس از عقد یعنی پس از گذشتن یکماه از عقدم متوجه شدم که همسرم قبلا با زن مطلقه ای که از خودش چند سال بزرگتر است و صاحب چند بچه است صیغه بوده و این را از ما پنهان کرده حتی وقتی که من را عقد کرده چند روز بعدش دوباره با همان زن صیغه ی مجدد کرده ....
خیلی زجر آوره نمیدونم شما درکم میکنید یا نه؟ دوران عقد بهترین دوران برای آنهاییست که ازدواج کرده اند آنوقت من با این سن درد به این بزرگی را کشیدم.... نمیدونم دردی که تو دلم هست رو چطوری براتون تعریف کنم؟
البته این را هم بگویم با اینکه عاشق این پسر بودم ولی با بدبختی ازش جدا شدم نمیدانم کار درستی کردم یا نه ؟ ولی هنوز میسوزم سوختن به معنای واقعی. هنوز نمیتونم درد به این بزرگی که برام اتفاق افتاد رو قبول کنم هر لحظه جلو چشممه .
آخه من دختری مقید و با حجاب هستم با خودم میگم چرا به این سرنوشت دچار شدم ؟ چرا این بلا سرم اومد؟ چراااااااااااااااااا ؟
← مسائل رفتاری دوران عقد (۴۷۲ مطلب مشابه)
- ۵۶۰۷ بازدید توسط ۳۸۵۵ نفر
- دوشنبه ۲۷ بهمن ۹۳ - ۰۰:۳۹