خانواده برتر

من عاشق هیچ دختری نشدم تا امروز  خیلی هم خوش حال هستم از این موضوع .

سلام 

 😟 یعنی من مریضم ؟ 

 چرا نه الان نه بچگی هیچوقت عاشق نشدم ؟

( خداراشکرت از این درد  حفظم کردی 😁)

یه کاربر تو یه سایت می گفت عاشق سوباسا تو کارتون فوتبالیست ها شده بود برای خودش جهیزیه م می خرید یه آبکش صورتی خوشکل خریده بود مامانش از اون آبکش استفاده می کرده اینم خجالت کشیده بگه  آبکش رو برای جهیزیه خریده  

۱۶ سالگی عاشق یه دختری شدم که هیچ وقت نتونستم بهش بگم یه دختر چادری

همش بهش فکر میکردم منی که اصلا آهنگ عاشقانه گوش نمیدادم صب تا شبم شده بود آهنگ عاشقانه و فکر کردن بهش

درسم افت شدید کرد دیگه سر کلاسا میخوابیدم نفر اول هم نبودم شدم جزو بچه های معمولی کلاس یک نمره معدلم افت کرد

خلاصه دیوانه دار دوسش داشتم هیج وقت اسمش رو یادم نمیره ولی خب نمیشد بگی الانم هیچ خبری ازش ندارم خلاصه این افسردگی ما حدودا ۴ ماه ادامه داشت بعدش دگ واسه کنکور چسبیدم به درس دیگه بیخیال شده بودم تقریبا تا اینکه صبا که میرفتم مدرسه یه دختری رو توی ایستگاه اتوبوس میدیدم بعد از ظهر هم میدیمش اولاش حس خاصی نداشتم ولی کم کم مهرش به دلم افتاد دیگه هرروز زودتر میرفتم ببینمش ولی به اون هم هیچی نگفتم صبا که میدیدم زنگ اول و دوم کلا تو کما بودم خواستم دلمو بزنم به دریا بهش بگم ولی روم نشد اخه من خیلی مسجد و هیئت میرفتم میگفتم زشته بعد میگن ببین اینم این کارست خلاصه نمیدونم به خاطر حیا یا ترس یا هرچی به اینم نگفتم و سال تموم شد و من از اینم بی خبر موندم 

ببخشید دیگه خنده دار نبود البته نمیدونم شاید عشق نبوده ولی مطمئنم هوس هم نبود 

دیگه واقعا از تنهایی خسته شده بودم چون تک فرزند هم هستم و رفیق هم کلا دو سه تا دارم با فامیل هم رفت و آمد نداریم الانم به یه بنده خدایی رو در نظر دارم میخوام واسه خاستگاری اقدام کنم ولی خب خانوادش احتمالا مخالفت میکنن چون ۲۰ سالشه تقریبا دیگه موندم واقعا نمیخوام تنها باشم 

ببخشید دیگه خنده دار نبود سرتون رو هم درد آوردم ولی از من به شما نصیحت قبل ازدواج عاشق نشید فقط بازی با روح و روانه

حالا عاشق میشید مشکلی نیست ولی انصافا به سن طرف هم توجه کنید

یه پسر حدودا 20 ساله همسایه ما بودن قبلنا، عاشق یه زن مسن مطلقه شده بود که دو تا بچه هم داشت پاشو کرده بود تو یه کفش که یا اونو برام میگیرید یا تا اخر عمر مجرد میمونم

دیگه نمی دونم خونوادش چجوری راضیش کردن که از خر شیطون اومد پایین

پسرا کلا یا عاشق زنای خیلی بزرگتر از خودشون میشن یا خیلی کوچیک 

طرف سی و خورده ای سالشه ولی انتظار داره دختر 18 ساله بگیره!!!!

خلاصه واقع بین باشید 

۱۵ سالم ک بود یادمه با رفیقام ک چهار نفر بودیم عاشق چن تا ادمادم معروف شده بودیم یعنی ب حدی تباه بودیم ک خدا میدونه

یکیشون ک واقعا امید داشت باهاش ازدواج میکنه

ولی خدایی از همشون تباه تر من بودم 

اخه ن.ی.م.ا.ر........😂😂😂😂😂😂🤮چی میزدم ک فک میکردم میرم برزیل بعد میشم خدمتکارش بعد عاشقم میشع 

بعد عروسی میکنیم

خداا لعنتم کنه ابروم تو کل فامیل رف😂بعدم میگفتم یعنی خانواده قبول میکنن چون اون ی بچه دارهداره🤣🤣🤣

اهههههه یاد تباهیام افتادما😑☹️ من بچگی اصن نمیدونستم عشق چیه😁 ولی تو نوجوانی عاشق یه شاهزاده عرب شدم ک نمیتونم اسمشوبگم.توی کامپیوتر وگوشی ملت  مدام اسمشو سرچ میکردم و عکساشو نگاه میکردم😐بعد خودم گوشی خریدم ودیگه فهمیدم یه شاهزاده بسیار فعال وپویا هست و انگلیس تحصیل میکنه و توکشورش کلی کارخوب  وانجمن برای بیماران خاص تهیه دیده. بعد اینارو میدیدم به انتخاب عالیم افرین میگفتم😂حالا فک میکردم واقعا یه روز باهم روب رو میشیم ومنو میگیره😂 بعد تباهی اصلیم این بود ک مدام عکس لباس عروس های مراکشی وعربی رو دانلود میکردم و واسه بعدا ک زن شاهزاده بشم لباس انتخاب میکردم🥶🤣باخودم میگفتم فلان روز فلان لباسو میپوشم فلان روز فلان لباس☹️کلی عکس تاج هم سرچ میکردم و واسه هرلباس یه تاج انتخاب میکردم،🤫😂 یع عالمه پارچه های سفید که روش نگین کارشده هم سرچ میکردم عکساشو ذخیره میکردم ک ازش بعد هانمونه بگیرم واسه لباس خواب😵  (حالا اگه اگه یک درصد هم منو جناب شاهزاده روبه رو میشدیم واون منو میگرفت، درجریان باشید ک میخواستم توقرن 21 لباس مجلسی بپوشم وتاج بزارم هرروز) 😂خلاصه داغووووون فک میکردم یه روز شاهزادهه میاد عاشقم میشه. 😐😂لازم ب ذکره این شاهزاده دوسه سال پیش زن گرفت😬😂

سلام 

ظهربودهواگرم بود،داشتیم بازی می کردیم جرات وحقیقت بعدشرط گذاشتیم هرکی ردشدازش۱۰۰ت بگیریم هههههه،ازشانس گندمن نوبت من شد،چندتاپسرداشتن ردمی شدن منم مجبورشدم برم ازیکیشون مثلاپول شرط بندی روبگیرم ن گذاشتم ن برداشتم ب اون پسرخوشتیپ تره گفتم ۱۰۰ت بده ببخشید،بعدمتعجبانه گفت بله..؟!دست کردم توجیبش کیفشودرآوردم گفتم پول بده هنگ بودقشنگ بعدگرفت کیفشومنم هلش دادم رفت توجوب دستش شکست واین گونه بود ک آشناشدیم..امابعدناب خاطرمذهب هامون نتونستیم باهم بمونیم اون اولین کسی بودتاآخرعمرم فراموشش نمی کنم هرچندازدواج کرد...اینم ازخاطره من دوستی زورکی ههههههههه

هفت، هشت سالم بود..عاشق پسر پسرعموی مامان بزرگم شدم که سی دی فروشی داشت و ازش سیدی های سیندرلا و سفیدبرفی و شرک رو میگرفتم...

😂

هعی من فک کنم عاشق پسر همسایمون که یه ادم مذهبی هست  شدم  یه پسری که خیلی ساده و سربه زیر بود نمیدونم شاید اسمش عشق نباشه ولی مطمئنا هوس هم نبوده چون دوسال بیشتر دوستش داشتم و نمیتونستم از قلبم بیرونش کنم

جالب اینجاست که کسی هم متوجه نشد چون من ادمی درونگرا هستم اما همش تصویرش تو ذهن من میومد 

من حتی وقتی باهاش روبه رو می شدم هم هیچ عکس العمل خاصی از خودم نشون نمیدادم و صدالبته اون خیلی معمولی با من برخورد میکرد 

خلاصه من نه میتونم ابراز علاقه کنم نه پیشنهاد دوستی چون هم ۱۶ سالم بیشتر نیست هم نه من نه اون اهل دوستی با نا محرم هستیم 

با این شرایط از خدا خواستم و می خوام که کمکم کنه اون از قلبم بره بیرون یا هرچی خودش میخواد و صلاحمه رقم بزنه برام الانم ‌تنها خونه مامان بزرگم رفتم  حد اقل دیگه پستمون به هم نمیخوره و کمتر میبینمش امیدوارم بتونم فراموشش کنم  اخه گاهی از اوقات به صورت ناخوداگاه به یادش میوفتم و فکر میکنم که گناهه کارم 

دعا کنین خدا شفام بده😆🤦🏼‍♀️🤦🏼‍♀️