سلام
دختری هستم که پارسال قبل محرم برای 3 ماه با همسرم نامزد بودیم برای شناخت بیشتر. خدا رو شکر خانواده هامون و خودمون خیلی با هم جور بودیم یعنی مشکلی در اون مدت بوجود نیومد و ما بهمن ماه با هم عقد کردیم.
قرار هم بود که امسال بعد ماه صفر بریم ماه عسل مشهد و زندگیمونو شروع کنیم. من شوهرمو خیلی دوست دارم. مومن و پاکه . ولی یه ایراد بزرگ داره با کوچکترین چیزی که حتی اگه اون مقصر باشه باهام قهر میکنه. نه جواب تلفن میده نه حرف میزنه و نه میگه مشکل چیه.
هر بار حتی اگه مقصر نباشم با بدبختی و کلی التماس باهاش آشتی میکنم چون زندگیمو دوست دارم. ولی اینبار 10 روزه که با هم قهریم. خیلی التماسش کردم . زنگ زدم اس دادم جواب نداد. آخر سر اس داد که با تو حرفی ندارم برو با بزرگترت بیا . اینم بگم هر چی میشه و با کوچکترین مساله ای میگه طلاق بگیریم.
خونه ما هم خیلی نمیاد. اصلا اهل رفت و آمد نیست. حتی خونه ما. الان پدرم 3 هفته است تصادف کرده و پاشو دستش تو گچ بود. قهر نبودا ولی حتی زنگ نزد حالشو بپرسه. په برسه که بیاد بابام یا منو ببینه. چند ماهه که اکثر مواقع وقتی میبینم نمیاد من 10 روز یه بار میرم میبینمش. قبلا روزی لااقل یه بار بهم زنگ میزد. روزی 2 بارم من میزدم. حلا 1.5 میشه که فقط من زنگ میزنم.خسته شدم.
2 روز پیش با 2 تا داداشم و بابام که طفلک هم سنش بالاست و هم دستش تو گچ رفتیم خونشون که مشکلت چیه.گفت من همینم عوضم نمیشم. حتی پدر و مادرشم حقو به من دادن ولی اون خیلی لج بازه. حالا من بلاتکلیف موندم. همه فامیل فکر میکنن در تدارک جهازم. ولی من پا در هوام. ببخشید طولانی شد بهم بگید چیکار کنم ؟ باور کنید تو همه چی باهاش راه اومدم. مهریه و خرید. حتی گفت پول ندارم عروسی بگیرم گفتم اشکال نداره. در ضمن ما سنتی ازدواج کردیم و منم چادریم و تا حالا با هیچ پسری دوست نبودم. اونم میدونم که با هیچ دختری نبوده. چند روزه کارم شده گریه.کمکم کنین؟
← مسائل طلاق (۸۸ مطلب مشابه)
- ۳۲۰۷ بازدید توسط ۲۵۲۵ نفر
- شنبه ۱۵ آذر ۹۳ - ۱۰:۵۱