خانواده برتر

بزرگوار اصلا کار درستی نکردید چت کردن با جنس مخالف اونم درباره مسائل جنسی 

به هرحال ضررش متوجه خودتونه چون هم وابستگی به وجود میاد و هم امکان سو استفاده هم هست 

با خودت رو راست باشه 

الان شرایط که همون شرایط 

مخالفت خانواده 

زندگی در یک شهر دیگه 

و یه موضوعی که بدتر می‌کنه داستانو اینکه شما از ایشون خواستی بره و تموم بشه رابطه 

حالا الان مگه چه تعبیری کرده اوضاع 

فقط الان دلتنگی اونم بخاطر خودخواهی خودت نه چیز دیگه . 

اره حتما دلخوره شده احتمالا پذیرفته که مناسب هم نیستن 

شاید الان با کسی دیگه ارتباط داشته باشه . 

خیلی هم براش مهم نبودی وگرنه سراغی می‌گرفت . 

بی خیال بشی بهتره . 

یکبار این راه رفتی نتیجه ای نداشته 

فکر کن چی بدست میاری 

چی از دست میدی 

اصلااااا اینکارو نکن

اینایی ک میگی ی دورانی داره اگرم الان ب یادشی دلیلش اینه ک تنهایی دوست داشتن نیست اینایی ک میگی 

از سرت میپره خیالت راحت

خودت باید تصمیم گیرنده نهایی باشی.ولی تحصیلات پایین رو من نمیفهمم منظورتون چقدر پایین تره.

من که پسرم.ولی اگه دختر بودم شاید با این شرایطی که گفتین برای خودم کنار میومدم و اگه طرفمو دوست داشتم ازدواج میکردم.

راستی دخترا یه سوال:

آیا ناز کشیدن نقطه ضعفتونه؟تا حالا بارها دیدم ناز دخترا رو میکشن اینا شدیدا وابسته میشن...

نه اصلا برنگرد

چون برات منفعتی نداره

من حس میکنم تو فقط وابسته شدی و بعد از چند وقت بخوای که فراموشش کنی و فراموشش میکنی.

سخته ولی میشه

بخصوص که باهم خیلی راحت بودین و این کارو سخت میکنه

خودت نباید بخوای بهش فکر کنی

خانم محترم شما بسیار اشتباه کردید با کسی که هیچ نسبتی باهاش ندارید و محرم نیستید صحبت جنسی کردید.

واقعا درک نمیکنم چرا جامعه اینطوری شده. قبلا چیزی وجود داشت به اسم حیا و عفت که امروزه به لطف تفکرات غلط و تبلیغات رسانه ای و مجازی دیگه چیزی ازش باقی نمونده. این که دوستش داشتید دلیل نمیشده اینقدر راحت به موارد این چنینی نگاه کنید.

قصد سرزنش ندارم اما کاملا مشخصه که نباید به هیچ وجه به این رابطه سمی برگردید چون که نتیجه ای نداره و بیشتر غرق در وابستگی و گناه خواهید شد. برسید به زندگیتون و از کاری هم که کردید توبه کنید. با فرد بعدی زندگیتون هم خواهشا صادق باشید و در مورد نحوه رابطتون بهشون بگید تا تصمیم بگیرن.

خدا عاقبت همه مارو بخیر کنه.

چون باهاش چت جنسی میکردی خوب نازتو میکشیده وگرنه اگه واقعا دوست داشتنی در کار بود راحت نمیرفت یا حداقل تو این مدت سراغتو میگرفت 

خودتو گول نزن به هیچ جاش نیستی

همین کارا رو میکنید که بنیان خونواده داره به قهقرا میره هنوز تو فکر قبلی ای پس فردا با هر کی مزدوج بشی خاطرات یه الدنگ دیگه تو مغزته 

دخترخوب به جای زنگ زدن به اون شیاد که با دختر نامحرم مردم حرف جنسی میزده با دلی پشیمان به درگاه خدا برو و عذرخواهی و توبه کن. فکر نکن الان این چیزا عادی شده دیگه گناهی نداره. گناهش تو همه زندگیت تاثیر گذاره. نگذار برات عادی بشه حرف زدن با مرد نامحرم اونم مسائل خاک برسری!

علت اینکه میخوای برگردی به خاطر تنهاییته. طبیعی هست انسان تنها دنبال پر کردن خلا تنهاییشه. وقتتو پرکن تا تنهایی وادارت نکنه به وارد شدن در یک رابطه اشتباه و گناه الود

میگی به خاطر پایین بودن تحصیلات خانواده موافقت نمیکنن خوب الان تغییری که تو تحصیلاتش ایجاد نشده؟ تازه اون مدت با هم بودید حرفی از ازدواج زد؟ خیلی فرق میکنه گزینه ازدواج کسی باشی یا وسیله سرگرمیش. شان تو بالاتر ازین حرفهاس که سرگرمی گناه کسی باشی

داداش کدوم بنیان خانواده؟

اگر این چیزا واسه اینجور افراد تعریف شده بود که وضعیت الآن این نبود.

دختر و پسر ماشالا با هم خیلی راحت جلو میرن بعدشم که سر هرچی رابطه  به هم خورد میرن سراغ کیس بعدی تا آخرش خودشونو غالب یه آدم از همه چیز بی خبر کنن یا اینم که زمونه یکی مثل خودشونو نصیبشون کنه( که البته بعیده و اکثرا یه آدم ساده را تور میزنن اینجور افراد)

دوست عزیز شما چرا جوری میگین انگار این اعمال یک طرفه بودن؟ قطعا ایشون هم راضی بودن به این که چنین صحبت هایی را با اون پسر داشته باشن. زوری و به اجبار که نمی تونسته باشه.

قطعا هر دو مقصر بودند و باید اشتباهشون را بپذیرن و تکرارش نکنن. جای تطهیر کردن بیجای افراد از روی دلسوزی باید واقعیت هارو بهشون گوشزد کرد تا درس بگیرن از گذشته و کار اشتباهشون را تکرار نکنن

عاقلانه فک کن 

بعضی اوقات دختر پسرا آدم ندیدن فکر میکنن فلانی چه تهفه ای هست 

یه چندبارم چت کنی برات عادی میشه 

میفهمی جز توهم چیز دیگه ای نبود

سلام بابت نظراتتون ممنون

در واقع منظور من از صمیمی بودن این بود که مثل دو تا رفیق بودیم. در مورد مسائل جنسی یه چند بار حرف زد و از منم سوال پرسید (نمیدونم شاید میخواست مزاج منو بدونه) منم جوابشو دادم. اینم بگم که ایشون مذهبیه. تو اون مدت نزدیک به یک سال که با من بود هیچوقت از من عکس بی حجاب نخواسته بود. تنها عکسی که از من داشت یه عکس با حجاب بود که دوستم تو کافه ازم گرفته بود و منم فرستاده بودم واسه ایشون. یبارم رفته بود زیارت میگف میخاد تصویری زنگ بزنه که من تو زیارتش سهیم باشم. منم گفتم الان خونم (منظورم این بود که با لباس خونه و موی بازم) خودش متوجه شد گفت اگه حجاب نداری دستتو بزار رو دوربین نبینمت منم همینکارو کردم و در طول مکالمه فقط من اونو میدیدم...

در مورد تحصیلات هم ایشون دیپلم بود و من لیسانسم. شاید بخاطر محبت هایی که به من کرده نتونستم فراموشش کنم چون خیلی مهربون بود با پدر و مادرش هم همینطور چون همیشه خیلی با احترام در موردشون حرف میزد.

به نظر من شما چون حس دل تنگی و وابستگی به ایشون دارید به علاوه تنهایی

الان سعی میکنید یه جورایی اوضاع رو در ذهنتون ایده آل برنامه ریزی کنید که خودتون رو قانع کنید تا دوباره رابطه رو شروع کنید 

اما شروع دوباره اشتباهه چون این روابط فقط داره خلاهای شما رو پر میکنه و حتی اون چیزی که من برداشت کردم اینه که عشق واقعی هم درکار نیست و احساس نیاز و وابستگی به اون آقاست 

شروع کنید یه مهارتی یاد بگیرید و روی خودتون کار کنید تا در رابطه بعدی با قدرت وارد رابطه بشید و نه ضعف

به یکی از تبار اصحاب کهف

چرا میگید مسائل خاک بر سری؟

این چه کلمه ایه؟

شما خودتون با همین مساله به دنیا اومدید و کسی رو هم به دنیا میارید

پس درست صحبت کنید

کلمات بار و وزن دارند جناب یا سرکار

. به  به یکی از تبار اصحاب کهف

با نظرتون موافقم . یک طرفه که نبوده