من تا 17 سالگی فشار جنسی خاصی نداشتم و اصلاً تمایلی به ازدواج حس نمی کردم. اون موقع می گفتم نزدیک های 30 سالگی ازدواج می کنم.
امّا دقیقا پارسال که 19 سالم شد، نیاز عاطفی و شدیدا نیاز جنسی پیدا کردم. در این حد بگم که بعضا با خوندن مطالب عاطفی خانواده برتر تحریک می شدم.
من گرم مزاج بودم. از طرفی این نیاز من همزمان شده بود با کرونا و قرنطینه و بیکاری و تو خونه موندن. سراغ پورن نرفتم، ولی من قوه تخیل قوی ای داشتم، کارم هر شب شده بود تخیل قبل از خواب که شاید زمانش به بیش از 1 ساعت می رسید. تا تهش می رفتم ولی به خاطر اعتقاداتم خ.ا نمی کردم. گفتم اعتقادات ... من تا قبل این ماجرا ها واقعاً آدم خوبی بودم از لحاظ مذهبی. ولی با این ماجرا ها تبدیل به لجن شدم.
شاید حس کرده باشید که وقتی گناهی انجام می دید حس بدی بهتون دست می ده. من پارسال از مجرد بودن خودم واقعاً احساس گناه بهم دست داد و یه جورایی بهم الهام شده بود که دقیقا الآن وقت ازدواجته، ولی خب...
چند ماه بعد درد آزار دهنده ای تو ناحیه تناسلیم احساس کردم، رفتم دکتر گفت چیز خاصی نیست ولی تشخیص واریکوسل خفیف داد. که بعدا فهمیدم طب سنتی واریکوسل رو یکی از عوارض تحریک بدون ارضا می دونه. از عوارض دیگه این فشار جنسی، اینکه اون ترمم این قدر ذهنم درگیر شد که مشروط شدم.
این فشار شدید حدود 6 ماه طول کشید. تو این مدت به کرات دچار نع** های بی اختیار می شدم. بعد از این 6 ماه متوجه کمتر شدن فشار جنسی و تعداد نع** هام شدم. یه کم بعد تر دیدم فشار از بین رفته و فقط یک میل کمی مونده. بعلاوه مو های بدنم یه کم ریخته بود.
الآن هم که 6 ماه از، از بین رفتن فشار جنسیم می گذره، یه کم میلم بیشتر شده ولی همچنان کمه و با فشار زیادی که پارسال رو من بود قابل مقایسه نیست. فکر نمی کنم اگر الآن ازدواج کنم بتونم همسرم رو تامین کنم. جالبه بدونید ترم بعدش معدلم پیشرفت زیادی داشت.
من دلم از جامعه، بزرگ تر ها و دختر خانم ها خونه. چقدر خوبه که هر چیزی روند طبیعی خودش رو طی کنه. انسان پس از پایان روند بلوغ نیاز جنسی و عاطفی شدیدی پیدا می کنه و طبیعیش اینه که در همین زمان به این نیازش پاسخ بده. تا جایی که من فهمیدم تو کشورهای غربی تجربه رابطه داشتن تا سن 20 یک چیز کاملاً عادیه و چه بسا خلافش غیر عادی باشه. تو کشورهای عربی هم فکر می کنم صیغه رواج داشته باشه.
امّا تو ایران: برو جون بکن چند صد میلیون پول در بیار بعد که جوونی و شور و حالت تموم شد می تونی ازدواج دائم کنی!
گلایه اول به جامعه؛
چرا با ازدواج در سن پایین مخالفید و اون رو تابو می دونید. علاوه بر نیاز جنسی و عاطفی خود آمار داره می گه ازدواج های دانشجویی و در سن پایین موفق ترند.
گلایه دومم به بزرگتر ها و پدر و مادر هاست؛
چرا فکر می کنید فرزندتون که 20 سالش شده هنوز بچه است و نمی تونه یک زندگی رو اداره کنه. چرا روی نوجوان یا جوان تون نظارت و کنترل شدید دارید و نمی ذارید مستقل بار بیاد.
گلایه سوم مخصوص پدر و مادر هاست؛
لطفاً یه کم یاد جوونی خودتون بیفتید، نیازهای فرزند جوون تون رو درک کنید. چقدر عالی می شد اگر هر پدری خودش رو ملزم می دونست که اگر پول داشت، حداقل های ازدواج پسرش رو تامین کنه تا اون پسر در کنار تحصیلش ازدواج کنه، بعد هم کار پیدا کنه، کم کم پیشرفت کنه و بعد به استقلال برسه.
گلایه چهارم مخصوص خانم هاست (البته نه همه شون)؛
توقعات مادی، تجمل گرایی و ... رو بیارید پایین. همون طور که گفتم قوه تخیل قوی ای دارم. تصور اینکه من یک شبه و از طریق یک نفر دیگه صاحب کلی پول و ... بشم خیلی برام نفرت انگیزه. پول وقتی شیرینه که به سختی به دست بیاد. اگر مرد سختی می کشه کار می کنه، زن هم باید با بی پولی مرد بسازه و وفا داری خودش رو نشون بده. قشنگ تر نیست زندگی رو از یه خونه اجاره ای کوچک شروع کنید و با هم به یه کاخ برسید؟
البته باز هم می گم بعضی از خانم ها تو همین وبلاگ با من هم نظرن که من غیر از اون ها رو می گم.
از ما که گذشت؛
دیدگاه جامعه و اطرافیان تغییری نمی کنه. امّا من نگران نسل بعدم. نگران بچه ام هستم (اگه بچه دار شم). دوست دارم این تفکرات و اعتقادات چرت و بیهوده در آینده از بین بره. این متن رو نوشتم تا هم درد دلی کرده باشم و هم نظرم رو گفته باشم.
الآن میل جنسی و عاطفی من خیلی کم شده. اگه بر نگرده نمی تونم ازدواج موفقی داشته باشم. الآن که اوضاع درسیم بهتر شده می خوام نذر کنم همون فشار جنسیم برگرده ولی من با درس و کار و معنویات و ... وقتم رو پر کنم و به قول معروف عفت پیشه کنم.
از خودش هم بخوام هر چه زود تر با یکی از بهترین بنده هاش ازدواج کنم. لطفاً خواهشاً دعا کنید برام این خواسته من برآورده بشه که به آینده ام وابسته است.
ممنونم از شما
← درد دل های پسران (۹۷ مطلب مشابه)
- ۶۷۹۸ بازدید توسط ۴۹۸۳ نفر
- شنبه ۲۳ مرداد ۰۰ - ۲۰:۲۱