خانواده برتر

به نظر من انسانیت یعنی چیزی که مختص انسان هاست .
اشتباه دکتر معین اینجاست که اخلاق را مختص انسان دانسته در صورتی که حیوانات هم اخلاقیات دارند .
اما بهتر است به تفاوت اخلاقیات انسان و حیوان بپردازیم .
تفاوت اخلاقیات آن ها در تکامل مغز آن هاست .انسان یک قسمت اضافه تر نسبت به سایر پستانداران دارد به نام فئودنتال.
پس ما زمانی انسانیت به خرج می دهیم که از قسمت فئودنتال مغزمان استفاده می کنیم و زمانی که از قسمت های مشترک مغزمان با حیوانات یعنی لیمبیک اخلاقیات را استخراج می کنیم اخلاقیات غیر انسانی را مرتکب می شویم .
به طور مثال اگر فردی از آشنایانتان در اثر کرونا فوت کند شما بسیار ناراحت می شوید ولی حتی یک دهم آن ناراحتی ،در زمان بالارفتن تصاعدی آمار مرگ و میر در هندوستان سراغ ما نمی آید .چون لیمبیک مغزمان باعث می شود فقط نسبت به قبیله و نزدیکان خود احساس همدردی داشته باشیم .
برای اینکه بتوانیم از اخلاقیات قبیله ای خود را براهانیم و به مرحله ششم کولبرگ دست بیابیم و اخلاقیات را در سطح جهانی رعایت کنیم باید بتوانیم از آنچه باعث فاصله افتادن بین انسان ها و حتی سایر موجودات می شود مثل رنگ پوست ،نژاد ،جنسیت ،ملیت ،مذهب ،ایدئولوژی و .... خود را برهانیم. 

وای خدا انسانیت رو که میشنوم یاد این افرادی میفتم که منو داغون و له کردن، بعد تو پروفایلشون می نویسن دین ما انسانیت ماست😷😵

اه...

ولی انسانیت خوبه، همون دین اسلام خودمونه😍😇

من از روانشناسی مدرن و نوروساینس مطالعه خیلی کمی داشتم و حقیقتش اطلاع چندانی ندارم ولی در زمینه روانشناسی کلاسیک یه چیزایی خوندم.

مساله شخصیت هر فرد به دیدگاه پدران و مادران روانشناسی (فروید،ادلر،هورنای،یونگ و..) به تربیت و اختیار بر میگرده مثلا فروید جبرگراست و اگر اشتباه نکنم ۵ سال اول زندگی رو مهم ترین و اساسی ترین بازه زمانی تشکیل شخصیت میدونه و برعکس ادلر مثلا اختیار انسان برای تغییر و انتخاب رو بالای تربیت جبری میدونه. اکثر این افراد در قرن ۱۹ زندگی میکردن و هر چند علوم پزشکی و ژنتیک و غیره در این بازه زمانی پیشرفت زیادی کرده بوده( نسبت به قرنهای قبل) ولی باز هم ژنتیک در مقایسه با امروزه بسیار ابتدایی و توسری خورده بود( جالبه بدونید تا قرن ۱۸ دانشمندان به preformationism باور داشتن یعنی مثلا باورداشتن در مایع دستگاه تناسلی مرد آدم کوچولوهایی وجود دارن و داخل اون آدم کوچولو ها هم آدم کوچولوهایی وجود دارن و.. و بدن زن تنها یک وسیله دارای شرایط مناسب برای رشد اون آدم کوچولو هاست‌. جملاتی مثل یه سکه بندازی تو ماشین نوشابه فروشی نوشابه مال توئه یا دستگاه و.. از این عقیده سرچشمه میگیره. حتی کارهای مندل پدر علم ژنتیک تا سالها بعد مرگش (تا سال ۱۹۰۰ که میشه قرن بیست) مورد قبول دانشمندان واقع نشد. البته نمیشه سواد و دانش زیستی و پزشکی افرادی مثل فروید و هورنای و... رو نادیده گرفت کما اینکه بسیاری از پدران و مادران روانشناسی ابتدا پزشکی خوندن و بعد وارد عصب شناسی روانپزشکی مراکز نگه داری افراد دیوانه و.. شدن و روانشناسی رو بعد پزشکی دنبال کردن). از نظر من دلیل اینکه نقش ژنتیک و وراثت در شکل گیری شخصیت در عقاید این افراد مسکوت مونده همین پیشرفت بسیار کم علم ژنتیک در اون زمان بوده وگرنه شخصا اکثر بیماری ها مشکلات روانی و.. که دربارشون خوندم زمینه ژنتیکی درشون تاثیر داشته.

پس سه فاکتور تربیت اختیار و ژنتیک در شکل دهی شخصیت انسان نقش دارن خودم شخصا به تربیت و در درجه بعد برای ژنتیک اهمیت بیشتری قائلم و فکر میکنم سرمایه گذاری در تربیت برای ایجاد جامعه هر چه مطلوب تر خیلی پر یازده تر و کم هزینه تر باشه نسبت به تغییر ژنتیک یا استفاده از روشهای روان درمانی و مشاوره و.. برای باورمند کردن انسانها به قدرت تغییر و اختیار. 

انسان در هر لحظه از زندگیش داره تربیت میشه و تاثیر میپذیره ولی فکر کنم قبول داشته باشیم هر چی انسان سنش بیشتر میشه تربیت پذیری از محیط اطراف کم تر و کم تر میشه و شخصا با عقیده فروید درباره تربیت تا ۵ سالگی موافقم و به نظرم مهم ترین دوره تاثیرگذار در شخصیت انسان تا همون پنج سالگیه( قطعا دوره های دیگه هم مهم آن ولی به نظرت بازه ۵ سال اول از همه مهم تره)

فروید در اواخر عمرش شخصیت انسان رو متشکل از خود، فراخود و نهاد میدونه و در توصیف رابطه این سه تا این جمله رو بیان میکنه: یک میمون دیوانه جنسی(نهاد/اید) و یک راهبه سختگیر و مبادی آداب( فراخود/سوپرایگو) برای حل درگیری هایشان به یک کارمند بانک عصبی( خود/ایگو) مراجعه میکنند.

سوپر ایگو باید و نبایدهای حاصل از تربیته که به نظرم همون وجدانه و نهاد بعد لذت طلب وجود ماست و خود در خدمت واقعیته و سعی در تعادل و راضی کردن هم نهاد هم فراخود داره که نه سیخ بسوزه نه کباب.

اون نیروی درونی که ازش به عنوان انسانیت نام بردی که بدون ترس از تنبیه و اشتیاق پاداش کارهای خوب انجام میده به نظر من فراخوده و قطعا خیلی قشنگتره که فراخود باعث انجام خوبی ها و دوری از بدی ها در جامعه بشه تا اینکه خود از ترس مجازات و تنبیه یا به امید تشویق ،خوبی کنه یا از بدی دوری کنه.

ولی باید توجه کرد که نه فقط جامعه ما بلکه هیچ جامعه ای آرمانی نیست و همیشه کسانی هستن که به زور قانون یک سری چیزهایی رو رعایت میکنن و قانون قطعا باید وجود داشته باشه و البته در کنار اون باید به تقویت فراخود( سوپر ایگو) جامعه خصوصا بچه ها پرداخته بشه. مثلا افراد سایکوپت درکی از وجدان ندارن و چیزی که مانع از خیلی از کاراشون میشه قانونه. مثال سایکوپت ،دیگه حالت اکستریمش بود حتی ادمهای خیلی معمولی و بدون مشکل روانی هم همیشه تمام قوانین مدنی یا درستی و نادرستی های اخلاقی رو رعایت نمیکنن مثلا بذار ازت بپرسم چند تا آدم تا حالا تو زندگیت دیدی که بدقولی کرده باشن؟ چند تا آدم دیدی که چک بی محل کشیده باشن؟ قطعا تعداد افرادی که بدقولی کردن خیلی بیشتر از افرادیه که چک بی محل کشیدن اما مگه امضای چک و نپرداختن اون هم مصداق بارز بدقولی نیست؟! تعداد افراد چک بی محل کش به این دلیل خیلی کمتره( به نظر من) که وقتی یه چک رو امضا میکنی میدونی قانونی هست که مجبورت میکنه اون چک رو نقد کنی وگرنه سرو کارت با پلیس و شکایت و قانونه اما چه قانونی یقه ت رو میگیره اگر سر زمانی که به کسی قول دادی به جایی بری، نری؟ چه قانونی یقه ت رو میگیره که رازی رو که قول دادی فاش نکنی فاش کنی و..؟ دقیقا به همین دلیله که میگن اگر میخوای شخصیت کسی رو خوب بشناسی بهش قدرت بده چون کسی نیست که بازخواستش کنه( در واقعیت کسی وجود نداره که بازخواستش کنه و همه چیز بر میگرده به فراخود همون نیروی درونی که گفتی)

اما درباره مساله تربیت همون طور که گفتم من به تاثیر بسیار بالای تربیت تا ۵ سالگی معتقدم و به نظرم تربیت در این باره زمانی چیز خیلی عجیب غریبی نیست و شاید بیشتر باید از انجام یه کارایی خودداری کنیم. مثلا در یه سایت ایرانی میخوندم که خیلی از مادرا وقتی بچه شون به جایی میخوره (مثلا داره بازی میکنه میخوره به میز)، دشمن فرضی که میشه همون میز رو جلوی بچه میزنن و با جملاتی مثل میز بد، چرا فلانی رو زدی، فلانی نگاه کن زدمش و.. بچه رو ساکت میکنند در حالیکه این میز نبوده که خورده به بچه بلکه بچه بوده که با بی احتیاطی خودش خورده به میز و این حرفا در دراز مدت میتونه باعث بشه بچه به یه فرد طلبکار تبدیل بشه که همیشه دیگران رو مقصر ناکامی های خودش میدونه. 

یا گفته بود وقتی بچه یه خرابکاری جزئی میکنه یه سری از والدین بچه رو تنبیه میکنن که کاردرستی نیست و خیلی از والدین خودشون شروع به جمع کردن و تمیز کردن میکنن در حالیکه بچه هم باید در تمیز کردن خرابکاری که کرده مشارکت داشته باشه.شده یه دستمال کاغذی بهش داده بشه تا شربت ریخته شده رو فرش رو به کمک والدش تمیز کنه، در این موقعیت میزان تمیز کاری از طرف بچه مهم نیست صرفا باید در تمیز کردن گندی که خودش زده مشارکت داشته هر چند ناچیز . چنین کاری زمینه مسئولیت پذیری و پذیرش اشتباهات رو در آینده ایجاد میکنه. 

و قطعا مهم ترین چیز در تربیت بچه تا ۵ سالگی محبت کردن به اون و حضور هر دو والد در زندگی و وقت گذروندن با بچه شون هست. من به طور کلی با بچه ها رابطه خوبی دارم و همیشه سعی کردم به بچه های اطرافم( بیشتر زیر۵سال منظورمه) محبت کنم اما گاهی که میشنیدم به بچه یکی دو ساله  از اعماق پانکراسش جیغ میزنه و گریه میکنه با خودم فکر میکردم چرا مادرش( پدر که در این زمانا نامرئی میشه) نمیذارش یه گوشه ده دقیقه بیست دقیقه جیغ و داد کنه تا بالاخره خودش ساکت شه؟ ولی بعدها که کمی بیشتر درباره یه چیزایی خوندم نظرم تغییر کرد و اگر روزی بچه دار بشم بمیرمم نه خودم این کارو میکنه نه به پدرش اجازه بی خیالی میدم

به اسکیزوئید

👏👏

میشه گفت اخلاقیات غیرانسانی ریشه در احساسات دارن در حالی که انسانیت ریشه در عقل و خرد داره؟ 

به بهاری که از دوردست ها آمد

لذت بردم

پس شما وجدان رو یه چیز بیرونی و حاصل از تربیت می دونید که به تدریج در وجود آدم تثبیت میشه؟

درود

انسانیت بیشتر یک تعریف نسبی هست که هر کس می تونه یک تعریف مبتنی بر شرایط حال حاضر ارائه بده که شاید برای اون زمانه یا اون شرایط واقعا هم معنی انسانیت داشته باشه اما در شرایط دیگه نه تنها انسانی نیست بلکه کاملاً ظالمانه‌ست، نمونه هم زیاده

در تعریف مطلق انسانیت میشه رجوع به مسائل دینی، فرهنگی و یا فلسفی کرد که هر کدوم تعاریفی دارند

اما به طور کلی مجموعه حالاتی که مبتنی بر همدلی باشه (به صرف خود صفاتی که بر انسانیت منطبق هستند) یعنی توانایی درک شرایط و حال طرف مقابل و توانایی درک رنج دیگران می تونه تعریف درستی از انسانیت باشه، اکثر انسان ها با توجه به شناختی که از مغز داریم توانایی درک درد و رنج و همچنین لذت رو دارند بنابراین توانایی درک اینکه چه اعمالی موجب درد دیگران و چه اعمالی باعث لذت و خوشحالی دیگران میشه رو هم دارند و غالباً تمایل به دادن لذت به دیگران هست

فقط افراد بیمار هستند که از دادن درد به دیگران و یا از ایجاد ترس و وحشت در دیگران راضی و خشنود میشن این فرض شما هم از اینجا نشات میگیره که انسان رو گرگی درنده تصور می‌کنند که گاهی شفقت هم نشون میده در صورتی که اگر کتاب our inner ape رو مطالعه کرده باشید این مسئله مورد سوال و شک قرار میگیره

من هم مثل خانم بهاری که از دور دست ها آمد به بحث تعلیم و تربیت از کودکی در جهت انسان دوستی، رعایت حقوق دیگران و "صد البته حفظ حقوق خود" معتقدم جدای از اون نظر ژان پیاژه در زمینه بلوغ عقلی هم به نظر موجب بالندگی و توسعه مندی این مسئله میشه 

در زمینه اجتماعی هم باید به قوانین و سیاست حاکم بر اجتماع رجوع کرد وقتی سیاست حکومتی مبتنی بر اصول ماکیاولیسمی و منافع حاکم باشه نمی تونیم انتظار جامعه قدیس و انسان دوست داشته باشیم چون به تبع قوانین وضع شده و سیستم آموزشی موجب بروز صفات ماکیاولی در شهروندان میشه ضمن اینکه در نظریه هوش ماکیاولی در رقایت اجتماعی کسی رو برنده می دونند که هوش و مهارت اجتماعی بالایی در دروغ گویی، فریب و... داشته باشه مسلماً در جامعه رقابتی و یا فریب کار انسانیت داشتن(با توجه به تعریفات مختلف) نه خیلی عقلانیست و نه امکان پذیره

به یوهان

👌👍

نه کتاب our inner ape رو نخوندم ولی در اولین فرصت می خونم ببینم چطور اینو نقد می کنه

شما وقتی دل کسی را نشکوندی حق کسی را نخوردی انسانی!رضای خدا را همه جا در نظر داشتی و دست کسی از جمله یتیمی را گرفتی و کمکش کردی در مقابل ظلم سکوت نکردی و محبت به جا کردی !انسانی احترام بزرگتر از جمله پدر و مادر خودت را نگه داشتی انسانی ،احترام خواهر و برادر و...انسانی

به کسی از پشت خنجر نزدی انسانی...

حسادت نکردی انسانی...

از ته قلبت کسی را دوست داشتی و بهش گفتی و تا آخر باهاش موندی انسانی

گریه کسی را در نیاوردی انسانی 

حرف زور نزدی انسانی این خیلی مهمه بعضی ها خیلی روی افکارشون پافشاری می کنند هر چی هم بهشون می گی با این که می دونی ناحق داره می گه قبول نمی کنن ولی اگه شما جز این دسته نیستی انسانی

همین 

به" گلابتون"

دمت گرم.کاملا باهات موافقم.هرکی رو دیدم که ژست عجیبی میگیره و میگه "فقط انسانیت،بقه چیزا کشکه"  ، بیشترین ظلم رو در حق من و تمام بشریت کردند،چون خودشون برخلاف حرفشون عمل میکنن...ههههههههههه

در ضمن،اسلام اومده که ما به انسانیت واقعی برسیم. نه چیز دیگه

البته اینم بگم که منظورم اسلام واقعیه . نه...

بر طبق اسلام عمل کردن جامعتر از انسانیت هست.

به عنوان یک جوان که در این کشور فقط درس خوندم و کار کردم و به هیچ چیز نرسیدم فقط حسرت چیزهایی رو خوردم که در هر کشوری جزو نیاز های اولیه انسان حساب میشه اعلام میکنم چندین ساله که انسانیت در من نابود شده. به هیچ چیز اعتقاد ندارم. به هیچ کس رحم نمیکنم. فقط به منافع خودم اهمیت میدم. از مذهبی ها هم متنفرم چون اونها رو عامل هدر رفتن عمر و جوانی خودم میدونم

انسایت در کنار دینداری خوبه 

بعضی ها معتقدن انسایت می تونه جای دینداری رو بگیره 

انسایت بالاخره ترمزش یکجا کشیده میشه ولی دین اینطوری نیست 

نظر شخصی من اینه که انسانیتو باید پرورش داد

یه خبری بودش که یک انسانی بنابه دلایلی پیش سگ ها (دقیق یادم نیست چه حیوانی) بزرگ شده بود و عمل و رفتارش هم شبیه اون ها شده بود

به طور کل به نظر من همه چیز به اموزش برمیگرده 

این که ما چقدر انسانیت از اطرافیانمون ببینیم از جامعه چه رفتارهایی ببینیم و ... 

البته اینطوری نیست کسی که اموزش ندیده باشه نتونه انسان باشه .چرا اتفاقا اکتسابی هستش ولی خب بازم فکر میکنم اموزش دادنش خیلی مهم باشه

اینکه فرد یکسری ارزش هایی رو تعیین بکنه که براساس اون ها رفتار بکنه

و اون ارزش ها میتونن کاری بکنن که فرد حتی از منافع خودش هم چشم پوشی کنه

میشه به فداکاری هایی که برای سالمندان میشه یا حتی پدرومادر خودمون اشاره کرد

من به انسانیت اعتقاد دارم و بنظرم هست اما خیلی کمرنگ شده

مثلا چند وقت پیش توی خیابون یک دختری نشسته کنار کسی که دستفروش بود و کمکش میکرد و حرف میزد و...

این بنظر من یکی از جلوه های انسانیته

ولی بطور کل شخصا تو جامعه الان سعی میکنم انتظاری از اطرافیانم نداشته باشم و زیاد رو انسانیت بقیه حساب باز نکنم سعی میکنم خودم انسان باشم تا جایی که بتونم نه صرفا موجود دوپا

به !!!

بله کاملا حرفتون درسته. دین ترمز نداره و هرچقدر بهش میدون بدن پیش میره. در قرون وسطی کلیسا و مسیحیت پیش میرفت و انسان ها رو میسوزوند الان هم در ایران اسلام پیش میره بدون ترمز و عمر جوون ها رو میسوزونه

اینکه آدمی در هر شرایطی(چه خوب و چه بعد و چه به نفع و ضررش) بتونه یکسری اخلاقیات و ارزشهایی رو رعایت کنه و یا حداقل سعی بکنه.                                                                                                                نویسنده عزیز من نمیگم گناه کار من میگم خطاکاره!انسان خطا میکنه و پر از اشتباهه هیچ وقتم قرار نیست به اون نقطه ایده آلی که میگن برسه.در ثانی شرایط زندگیامون متفاوته و شدت درد و رنج و مشکلات آدما این قسمتو رو میتونه خیلی تغییر بده...فکر میکنم باید با شرایط و زندگی آدما بسنجیم اینو.نمیدونم!

سلام

به دلیل اینکه، رفتار انسانی واخلاقی، گاهی، در تضاد با منافع شخصیه،

گاهی احساس خوب به فرد نمیده و رعایتش برخلاف لذته (که انگیزه خیلی ازرفتارهاست)،

گاهی در تضاد با عقل و منطقه،   

پس باید یه انگیزه قوی فراتر از همه اینها، از انسانیت حمایت کنه، 

همون طور که خودتون گفتین، قوانین و اعتقادات، میتونه مهمترین انگیزه رعایت اخلاق باشه، 

وقتی اعتقادات یا قوانینی در کار نباشه، رعایت اخلاق و رفتار انسانی، بی معنیه، وقتی پاداش و مجازاتی در کار نیست، بنابراین رعایت و عدم رعایتش نتیجه مشابهی پی داره، پس لزومی نداره، فرد خودش رو برای هیچ به زحمت بندازه. 

بشر یک وحشی هست، مگر اینکه برهان رب پیدا کند.

اعتقاد دارم اما انسانیتی نمی بینم اصلا خیلی کم شده

به ali piroozi

آیا حتی یک اجتماع می تونید نام ببرید که بر مبنای اصول اسلام  اداره میشه و عدالت توش اجرا میشه و مردمش خوشبخت هستن؟ من دهها کشور برات نام می برم که بر اساس اصول سکولار و انسان اداره میشن و مردمشون بی نهایت خوشخبت هستن. مقایسه کن ایران، افغانستان، پاکستان، حکومت داعش، حکومت طالبان یمن، بخش تحت تسلط اسلامگرایان در کشور های آفریقایی رو با کشور های اسکاندیناوی که کمترین دین داری در بین مردم هست. نروژ، فنلاند، دانمارک، سوئد و کشورهایی مثل سوئیس ، نیوزلند، کانادا که تو این کشور ها آمار زندانی ها سال به سال داره کمتر میشه. جالبه بدونید که مردم بودایی ژاپن اصلا به وجود قیامت اعتقاد ندارن اما امن ترین و پیشرفته ترین جامعه رو دارن

اشکان۱۰

مرسی😇🙌🙌

آره دقیقا اسلام واقعیش👌👌

به stormy mind

من شخصا وجدان رو یه امر درونی میدونم چون یک عامل بیرونی( به طور مثال قانون) باعث انجام خوبی ها و ترک بدی ها نمیشه. اما عوامل دخیل در شکل گیری شخصیت و وجدان که بخشی از شخصیته رو تحت تاثیر ژنتیک فرد، تربیت و اختیار میدونم.

درباره ژنتیک و وراثت مثلا گفته میشه افراد سایکوپت، سایکوپت به دنیا میان. حالا نمیدونم این سایکوپتی مثل مثلا هموفیلی یه بیماری ژنتیکی منتقل شده از والدینه یا مثلا در دوران بارداری به خاطر یه اتفاقی محرکی چیزی تکامل جنین دچار تغییراتی شده و منجر به فرد سایکوپت شده.مثلا تحقیقات نشان داده افراد سایکوپت امیگدال کوچکتری دارن و سیستم نورونهای آینه ایشون به خوبی افراد نوروتیپیکال کار نمیکنه. 

تربیت هم(شاید بشه گفت اثر محیط) که ما در تمام عمرمون داریم تربیت میشیم ولی نظر شخصی خودم به اهمیت تربیت تا ۵ سالگیه و هر چی بیشتر بگذره به نظرم تاثیرش کمتر میشه

اختیار هم عامل دیگه ایه که فرد باور داشته باشه که میتونه با وجود داشتن ژنتیک و تربیتی که موجب ویژگی/ویژگی های خاصی شده، اون ویژگی ها رو تغییر بده و واقعا هم با کمک روانشناس و مشاور و... بتونه تفاوتی ایجاد کنه که البته من تاثیر ژنتیک و تربیت رو بیشتر از اختیار میدونم.

به نظر من ژنتیک کاملا جبریه چون هیچ کس نمیتونه ژنتیک و خون خودش رو انتخاب کنه تربیت هم خصوصا در زیر ۵ سال رو جبری میدونم چون کسی نمیتونه محیط،والدین،شرایط زندگی در زیر۵سالگی و... رو تغییر چندانی بده. ولی اختیار جبری نیست قاعدتا

منظورم را درست متوجه شدید اخلاق انسانی یعنی پایبندی به اخلاق به شرط اینکه فلسفه یک فعل اخلاقی را بدانیم .
گاندی که بالاترین امتیاز را در سوال اخلاقی کلبرگ کسب می کند به دلیل پاسخش مبنی بر انجام چه فعلی این امتیاز را نمی گیرد بلکه به دلیل استدلال و برهانی که برای انجام فعل دزدی می آورد به این مهم نائل می شود .
فرض کنید نصف شب فردی به یک چهار راه با چراغ قرمز می رسد .شخص سایکوپاتی که در مرحله اول کلبرگ است چراغ قرمز را رد کند ولی افراد در مرحله دوم تا پنجم پشت چراغ می ایستند .ولی شخصی که به مرحله ششم رسیده  هم چراغ را رد می کند .
چطور فردی که مرحله اخلاق انسانی رسیده با یک سایکوپات دقیقا یک رفتار را انجام می دهند ؟
فرد سایکوپات چراغ را رد می کند چون پلیسی که او را جریمه کند وجود ندارد ولی کسی که به اخلاق انسانی رسیده به فلسفه چراغ قرمز که ضامن حقوق دیگران است توجه می کند و با توجه به اینکه رد شدن از چراغ قرمز در نصف شب موجب تضییع حقوق کسی نمی شود اقدام به رد شدن از چراغ قرمز می کند .

به بهاری که از دور دست ها آمد و اسکیزوئید

مرسی متوجه شدم

به رهگذر:

این جور بحث ها سر و ته نداره و اکثرا دلخوری پیش میاد.

اما خودتون مقداری تامل کنید و مساله رو باز کنید. مثلا همین الان بیاییم قرآن رو از جامعه حذف کنیم، دقیقا از کجاش حذف کنیم؟ مگر اقتصاد ما طبق قوانین قرآن طراحی شده تا با حذف قرآن در اقتصادمان تاثیری داشته باشه؟

در سیستم اداری چطور؟

از مد ها و رسم و رسوم مردم چطور؟

از کیفیت روابط اجتماعی چطور؟

 جامعه ما کی قرآنی بوده که حالا بخواهیم اون رو حذف کنیم.

ذهنت درگیر مطالب بی اساس سایت های فارسی زبانه 

و از حقایق کشورهای بی نهایت خوشبختی که نام بردی خبر نداری 

آیا میدونی سوئد بر اساس آمار شورای ملی سوئد وابسته به وزارت دادگستری رتبه 5 سرقت دوچرخه در دنیا رو داره همچنین جزو برترین رتبه های سرقت هست 

این فقط یک نمونه از خوشبختی های کشورهای بی نهایت خوشبختیه که نام بردی 

تو میگی ژاپنی ها به قبامت اعتقاد ندارن ولی آیا میدونی در ژاپن که میزان جرم و جنایت پایینه مردمش مذهبی هستن؟ معتقد به مذهب خودشونن قیامت ندارن به جاش چیزای دیگه دارن که واردش نمیشم 

کلیسا در قرون وسطی آدم سوزی میکرد؟

تفکر سکولار مورد علاقه تون چند صد میلیون آدم کشته تا حالا؟ چند تا کشورو به خاک و خون کشوندن چند جا رو با سلاح شیمیایی و بمب و موشک نابود کردن؟ منابع و ثروت های چند تا کشورو به یغما بردن؟ 

اگر شما عامل بدبختی خودتون رو مذهبی ها میدونید 

بذار تا بهت بگم ما هم عامل بدبختی و مشکلات خودمون رو هم فکران شما میدونیم از نوع رای دادنتون بگیر تا .... ولش کن نمیخوام بحث سیاسی راه بندازم که انتها نداره اما 

شرط میبندم وضعیت مالیت از من بهتره 

ژاپن بخاطر تلاش نسل قبلش ژاپن شد 

ربطی به دین و مذهب نداره تلاش تلاش تلاش

طرف از زیادی کار کردن مرده تو ژاپن بعد اینجا ...

یطور میگی بخاطر اسلام و ... است انگار هرکی از دینش برگرده یهو کل زندگیش گلستان میشه

دین فقط چارچوب برای داشتن زندگی بهتر و از همه مهمتر رسیدن به خداست

نمونه بارز اینکه با دین هم میشه زندگی فوق العاده داشت صدر اسلامه که اروپا از اسلام تقلید کرد. حموم نداشتن ولی مسلمونا غسل و وضو داشتن 

غسل جمعه داشتن و کلی چیزهای دیگه 

همه چیز اونطوری نیست که میبینیم

آواز دهل هم از دور خوشه

خارج هم بهشت نیست و مشکلات خودشون رو دارن که واضحه قطعا

به رهگذر 

جناب این کشور و سایر کشورای اسلامی که میبینی فقط اسم اسلام و یدک میکشن وگرنه بوی اسلام ناب محمدی از صد فرسخی هم به مشام خیییلیاشون نخورده. تامام

البته فک نکن اون جوامع سکولار  و مرفهی که گفتی خیلی انسانیت سرشون میشه شاید رفاه داشته باشن ولی انسانیت در سرزمین هاشون خیلی وقته که مرده و پوسیده.

شاهدشم بدبختی خیلی از مردم آفریقا و خاور میانه و سایر کشورایی که از  لطف اون ها بی بهره نموندن. شاهدش خودمون که فقط بخاطر اینکه از شانس گندمون تو منطقه ثروتمند خاور میانه به دنیا اومدیم هر کفتاری به سرمایه ها و منابع مون طمع میکنه و بخاطر آسایش و آرامش مردم خودش برا ما آرامش و آسایش نمیذاره

بهرحال این رفاه جوامع سکولار ماحصل بدبخت کردن و از بین بردن رفاه خیلی از کشورای دیگست و دلیل نمیشه چون برای مردم خودشون شرایط ایده آل زندگی رو فراهم کردن پس حتما خیلی انسان باشن و مسلکشون خیلی درست باشه چون در واقع خوشبختی و رفاه شون رو روی بدبختی ها و خرابه های زندگی بقیه مردم بنا کردن پس به هیچ وجه انسانیت در ذاتشون ندارن

شاید باهوش ، با سیاست ، زبل و بلند پرواز باشن ولی ابدا انسان نیستن و ذره ای این مفهوم رو درک نکردن و فقط شعارش رو خیلی قشنگ پشت نقاب های سازمان ملل و چه میدونم هزارتا سازمان و کنوانسیون بین المللی سر میدن که اونم برای موجه نشون دادن خودشونه در حالیکه بویی از این فضلیت والا نبردن

اینم که از مذهبیا متنفری کاملا مشهوده نیازی به گفتن نیست. تو هر پستی بی ربط و با ربط کامنت یکی از کاربرا رو دست میگیرن و به وسیله اون نفرتتون و نسبت به اسلام و مسلمانان بیان می کنی که اونم طرز تفکر خودتون مسبب این کینه شده که بدبختی شما زیر مذهییاست وگرنه اینهمه آدم بدبخت تر از شما

چرا اونا مث شما دنبال مقصر نمیگردن که همه شکست های زندگیشونو گردن اونا بندازن؟؟

یا اصلا مگه مذهبی بدبخت کم داریم پس چرا اونا مثل شما فکر نمیکنن؟؟

دیدگاه و برداشت شخصی ما فقط دیدگاه و ذهنیت و برداشت شخص ماست و هیچ دلیلی  نداره که حتما ما درست فکر کنیم و واقعا علت شرایط حاکم بر جهان پیرامون مون همون استدلال هایی باشه که در ذهنمون در موردشون ساختیم وگرنه اینهمه افکار و عقاید متفاوت وجود نداشت.

نمیخوام قضاوتتون کنم میدونم شرایط کشور ما بده خیلیم بده ولی انصافا بی عرضگی و بی لیاقتی یک مشت دزد و دروغگو و بی مسئولیت که بدبختانه اسم پاک اسلام و هم یدک میکشن چه ربطی به همه مذهبیا یا حتی مسئولین هر چند معدود ولی خوب، داره؟؟؟

آدم نباید همه رو با یه چوب برونه بهرحال این خودشم دور از اخلاقیات انسانیه دیگه:)

با احترام لطفا ناراحت نشید من دوس ندارم کسی رو اونم یه آدم رنج کشیده که جاش نبودم و قضاوت یا ناراحت کنم فقط گفتم که بدونید این کثافت کاریا هیچ ربطی به اسلام نداره و این تعمیم شما چندان معقولانه نیست جناب 

اسلام واقعی فقط و فقط در زمان ظهور حضرت صاحب الزمان محقق خواهد شد ولاغیر

قبل از اونم میشد اسلامو فقط در دوران زندگی حضرت محمد و ۵ سال حکومت شیرین امام علی علیه السلام دید که حقیقتا چقدررر هم عدالتمندانه بوده حکومتشون.

ان شاءالله که موفق و سالم و سر بلند باشید.

انسانیتو تو بچه های کوچیک میشه دید اونا ذات واقعی انسانن 

انسان زیباترین پیچیده ترین باهوش ترین  و جذاب ترین موجود این جهانه

و در عین حال کثیف ترین و خطرناک ترین و سرکش ترین و قوی ترین و در عین حال ضعیف ترین و ترسناک ترین موجود هم هست.

و البته بدبخت ترین.

انسان همین قدر متناقض و همین قدر چند بعدیه بنابراین اصلا و ابدا راهی وجود نداره که بشه باهاش انسان رو با این حجم از تناقض و چند بعدی بودن رام کرد.انسان رام نمیشه.

یادتم باشه انسان گرگ انسانه که میگن باید کاری کرد انسان تبدیل به خدای انسان بشه تا از جنایت جهان جلوگیری کرد اما به نظر من نمیشه پس هر مکتب فکری از اون جایی که باید توسط انسان بر انسان انجام بشه برای عده ای از انسان ها برکت و برای عده ای دیگه نکبت به بار میاره پس مکاتب فکری هم در برابر انسان پوچ و ناکار آمد هستن.هیچ راهی نیست.ترسوندن انسان هم که روش مذهبه از نظر من شکست خوردست.

به اناهید

(انسان زیباترین پیچیده ترین باهوش ترین  و جذاب ترین موجود این جهانه

و در عین حال کثیف ترین و خطرناک ترین و سرکش ترین و قوی ترین و در عین حال ضعیف ترین و ترسناک ترین موجود هم هست.

و البته بدبخت ترین.)

شما دوست داری شعار بدی  و لفاظی کنی. و در مورد قسمت آخرش خود شما بدبخترین هستید ولی من مثل شما نیستم. پس با با دیگر انسان ها جمع نبندید. اگه شما باشی سعی میکنی با مغلطه توجیه کنی . 

(انسان همین قدر متناقض و همین قدر چند بعدیه بنابراین اصلا و ابدا راهی وجود نداره که بشه باهاش انسان رو با این حجم از تناقض و چند بعدی بودن رام کرد.انسان رام نمیشه.)

اصلا و ابدانی در کار نیست. دو راه وجود داره. راه دینی که ثواب و عقاب داره. یعنی با انجام هرکاری ما سرنوشت خودمون در دنیای دیگه رو رقم میزنیم که البته شما درک نمی کنی. و دیگری که همون دیکاتوریه. با دیکتاتوری که دنیویه انسان رو میشه چزوند و رام کرد. کره شمالی رو نگاه کن. مردمش مثل موم تو مشتشه. 

(یادتم باشه انسان گرگ انسانه که میگن باید کاری کرد انسان تبدیل به خدای انسان بشه تا از جنایت جهان جلوگیری کرد اما به نظر من نمیشه )

از نظر دنیایی با دیکتاتوری و سرکوب میشه. مثل کره شمالی که کشوری موفق و سر آمده.

(پس هر مکتب فکری از اون جایی که باید توسط انسان بر انسان انجام بشه برای عده ای از انسان ها برکت و برای عده ای دیگه نکبت به بار میاره پس مکاتب فکری هم در برابر انسان پوچ و ناکار آمد هستن.هیچ راهی نیست.ترسوندن انسان هم که روش مذهبه از نظر من شکست خوردست.)

مثل همیشه لفاظی. به دلیل وجود بدبختی و خوبی در کنار همدیگه دلیلی بر پوچی و ناکارآمدی نیست مگر بر لفاظ هایی مثل شما. در کنار هر خوبی همیشه بدی هست و اون چیزی که باعث تمایز میشه هدف اون گزاره هست. پس لفاظی نکنید و صرفا و فقط و فقط با ذکر خوبی کنار بدی سعی نکنید به مغالطه روی بیارید و بگید که کنار هم قرار گرفتن این دو یعنی پوچی و ناکار آمدی چرا که زوجیت و قطبیت ذات دنیایی و به معنی ناکارآمدی نیست. ولی برای ترسوندن از لحاظ دینی که مشخصه ولی از لحاظ دنیایی راه های زیادی وجود داره که یکیش سرکوب و دیکتاتوریه که قطعی جواب میده. نسل کشی و ترور افراد هم به همین شکل. با توجه به نظرات شما فهمیدم که آدم ترسویی هستید. فرض کنید در جایی هستید و می خواید بر ضد اونجا شورش کنید. وقتی متوجه بشید که امنیت جانی براتون داره مثل همیشه غلاف می کنید. می بینید جواب میده ؟  :)  راه زیاده خانم محترم. سعی نکنید واقعیت رو بپوشونید.

به نام خدا سلام

بله به انسانیت اعتقاد دارم حتی بدون داشتن دین خاصی اما خوب کسانی که انسانیت زیادی دارن گزینه های خوبی برای پذیرش دین هستن!!

هر انسانی با پرهیز از یکسری گناهان یا راحت طلبی ها یا چیزهایی که میدونه اشتباهه میتونه ی سری ویژگی های خوب به دست بیاره  و انسانیت کاملا قابل پرورش. شما میتونی بدون داشتن دین هم مهربان و صبور و زحمت کش و. چشم پاک  و راستگو باشی و از گناه پرهیز کنی. پرهیز از گناه به خودی خود یه شما  انسانیت میده بدون داشتن اعمال عبادی خاصی. پرورش عادات خوب در خود مثل سحر خیزی، راستگویی، زحمت کشیدن، کنار گذاشتن تنبلی، احترام به بزرگتر، ادب داشتن، اینل ربطی به دین نداره و هر انسانی موظفه به پرورش انسانیت .. خوب حالا اگه بیاد و دیندار هم بشه نور علی نور. هدف دین هم همین پرورش شاخص های خوب انسانیته.. چه بسیار دیندارانی که فقط قوانین دینی جلوشونو گرفته برای ارتکاب گناه و اعتقادی به گناه بودن اون کار ندارن!!

پس ببین بستگی به آدم داره. ی آدمی که زیادی راحت طلب و تنوع طلبه واقعا اگر ترس از خدا داشته باشه و به دین معتقد باشه خیلی براش مفیده چون ی سدی مقابل خودش می بینه. اونی که قویه به خاطر بدی گناه، گناه نمیکنه یا به خاطر ذات خوبی، خوبی میکنه و انسانیتش بالاس هم اگر تحت لوای دین بیاد پیشرفت فوق العاده تری از لحاظ روحی داره. چون هدف دین پرورش انسان کامله.

آقا من یه نگاهی به Democracy Index انداختم که از بین 167 کشور نروژ و ایسلند رتبه اول و کره شمالی رتبه آخر رو داشت.

https://en.wikipedia.org/wiki/Democracy_Index

ایران در رتبه 152 و عربستان سعودی هم در رتبه 156 بود.


به نظر شما در ایران و عربستان سعودی مسلمان (هم حکومت هم مردم) انسانیت بیشتری هست یا نروژ و ایسلند کافر؟

و بانمک تر اینجاست که به نظر شما خود مسلمان ها ایران و عربستان رو برای مهاجرت انتخاب می کنند یا نروژ و ایسلند؟

به Armi

خیلی جالبه که همه می گن این اسلام اون اسلام نیست!!! پس اون اسلامی که میگید کجاست؟؟؟ چرا هیچ جا وجود نداره؟ یه مثال میزنم براتون. یک کتاب آشپزی رو در نظر بگیرید که 1000 ساله نوشته شده اما تا حالا هیچ کس نتونسته با استفاده از اون یک غذای خوشمزه و سالم درست کنه. حالا همه می گن در 1000 سال گذشته مشکل از آشپز ها بوده و کتاب مشکلی نداره! شما باور می کنید؟ آخه یک آشپز مشکل داره، ده آشپز مشکل دارن، هزار آشپز مشکل دارن دیگه نه اینکه تمامی آشپز ها مشکل داشته باشن!!! به حرف بعدی تون هم جواب میدم. اینکه عمر و جوانی من هدر رفته مقصر کیه؟ اینکه من با مدرک کارشناسی ارشد روزی 10 ساعت کار می کنم اما با این سن هیچی ندارم و هیچ امیدی به آینده هم هم ندارم مقصر کیه؟ اینکه کشور رو نفت و ثروت خوابیده اما هیچی به من و بقیه جوون ها نمیرسه مقصر کیه؟ 

به رهگذر 

دوست عزیز مقایسه یک دین با یک کتاب مقایسه ای بسیار مع الفارق و نادرست هست

یک دین پکیج کاملی از دستورات، احکام، اطلاعات، پیام ها و راه حل ها برای زندگی یک جامعه بشریست ولی دستور پخت یک غذا فقط خودشه و بس که هر آدم تک و تنهایی میتونه به تنهایی اونو بپزه و نیازی به کمک و همکاری کسی نداره

یک دین برای اینکه درست به اجرا در بیاد نیازمند اتحاد و همکاری یکپارچه یک جامعه هست و به شرطی که ریز به ریز دستوراتش انجام بشه نه اینکه تو هر جامعه ای تنها یه عده ای از مردم اونم فقط اونچه که از اون دین رو میپسندن انجام بدن و دین رو سلیقه ای کنن و اصلا به خیلی از احکام اصلیش(به طور مثال زکات) عمل نکنن

یک دین رو مثل یه ماشین در نظر بگیرید

تا وقتی که تمام اجزا و قطعات یک ماشین همگی هماهنگ و باهم کار نکنن اون ماشین نمیتونه به حرکت در بیاد یا هم اگه به حرکت در بیاد مدام لاستیک میترکونه و وسط راه خراب میشه و خلاصه که لق میزنه و حرکتش حرکت سریع و رو به جلویی نخواهد بود یا اصلا حرکت و پیشروی ای نخواهد داشت 

دین هم دقیقا بدنه ای شبیه به یک ماشین داره که تنها با هماهنگ و همزمانی کارکرد تمام اجزا و اعضاش میتونه باعث پیشرفت بشه در غیر این صورت دردی از مشکلات بشر دوا نخواهد کرد

وقتی تو یه جامعه ی مثلا مسلمان، یکی دزدی میکنه یکی در انجام وظیفه و مسئولیتش اهمال کاری میکنه، مردمش فوق العاده اسراف میکنن و تدبیر استفاده از منابع خدادادی شون رو ندارن و بسیار هم تجمل گرا هستن خب معلومه که این جامعه جامعه ای سالم و بدون مشکل نخواهد بود چون تعادلی بین اعضای این جامعه از لحاظ انجام احکام دینی وجود نداره

دین اسلام میگه دزدی نکنید اسراف نکنید تجمل گرا نباشید دروووغ نگید آدم نکشید زکات بدید برای کسب روزی حلال بسیار تلاش کنید، تعقل کنید و با تدبیر باشید به نیازمندان و فقرا کمک کنید دنبال علم و دانش و پیشرفت باشید کم فروشی و گران فروشی نکنید ساده زیست باشید( اول زندگی خونه و ماشین و عروسی چند صد میلیونی و جهیزیه چند صد میلیونی نخواید که ازدواج سخت بشه ایها الناس) ولی انصافا خودت بگو تو این جامعه این ملت مثلا مسلمانش چند درصد این کارها رو انجام میدن؟؟

اکثرا فقط از دین نماز و روزه و ذکر و صلوات و یاد گرفتن

تازه اینا یه بخشی از احکام دین اسلام بود اگه مردم همشون فقط حتی به ۵۰ درصد از قوانین اسلام عمل کنن جامعه خیلی بهتر و اخلاقی تر و انسانی تر و مرفه تر از چیزی که الان هست میشه

وقتی یکی زحمت میکشه و پول حلال در میاره و میذاره تو بانک که سرمایه گذاری کنه بعد یه دزد بی شرف میاد همه پولشو برمیداره و میره خارج عشق و حال به نظرت اون بدبخت فقط چون یه طرفه به دستور دینش عمل کرده خوشبخت دنیا و آخرت میشه؟؟؟

دین داری ای که منجر به پیشرفت جامعه بشه مستلزم رعایت همگی یا حداقل اکثریت مردم اون جامعه است نه اقلیتش!!!

اگه ما هم بخوایم راه جوامعی که طبق قوانین سکولار اداره میشن و در پیش بگیریم باید قید همین انسانیتی که تو همین پست بسیار ازش دم زده شده رو بزنیم چون اونا دیگه مثل ما بلاتکلیف و پا در هوا نیستن یه راست میرن و رک و پوست کنده قلدری شونو میکنن، به خاک و منابع بقیه کشورا تجاوز میکنن و حتی خیلی هاشون رو از گرسنگی میکشن یا اصلا مثل همین خاور میانه با بمب و موشک میریزن رو سر مردم بی گناهشون تا برشون سلطه پیدا کنن. در واقع اون سکولار و آزادی یعنی همین!

دیکتاتور محض! ظلم و استبداد محض

خود سکولار قوانینی نداره

قانونش یعنی قانون حیات وحش! آزادی مطلق دادن به فطرت کثیف انسانی 

که هر چقدر دوست داری بکش و تجاوز کن و غارت کن تا خودت زنده بمونی و پیشرفت کنی

شما فک نکن جایی اومدن نوشتن به نام روح القدس خدای مسیح بزرگ ، قانون اساسی سکولار :

بند یک فلان

بند دو بهمان

بنده سه بیسار

....

سکولار یعنی آزادی اونم از نوع بی حد و حصرش که هیچ اخلاق و انسانیت و دین و وجدانی وجود نداره که جلوشو بگیره

قانونشون قانون آزادی بی حد و مرز دادن به خوی حیوانیه برای تامین منافع شخصی و ملی خودشون

ما مسلمونا بدبختیم چون نه میتونیم مث اونا وحشی و تمامیت خواه و خودخواه باشیم نه میتونیم و عرضه داریم دین مون رو تمام و کمال اجرا کنیم که به یه جایی برسیم برا همینم سرنوشت مون شده این که ما هم مثل بقیه مردم دنیا که شبیه خودمونن زیر دست ظلم اونا باید زندگی کنیم چون رک و راست بگم عرضه نداریم درست زندگی کنیم.

مقصر این زندگی شما هم خیلی عوامل میتونه باشه که اگه بخوایم به کشور و دولت ربطش بدیم اره کشور ما بی عرضس، بیشتر مسئولین و حتی اکثر جوانانش بی عرضن 

نمیتونیمم از گنجی که روش خوابیدیم استفاده کنیم چون همون سکولارها اجازشو بهمون نمیدن که نفت و گازمونو بفروشیم یا چیزی صادر کنیم. خودمونم عرضه نداریم از بقیه منابع استفاده کنیم و کشورو حداقل بهتر اداره کنیم

مقصر اینا اسلامه؟؟؟

این کشور کی اسلامی اداره شده که حالا یقه اسلام و میگیرین بابت بدبختیاش؟؟

تو این دنیا اگه آدم بخواد درست و سالم و اخلاقی به خوشبختی برسه راهش عمل کردن تمام مردم یک جامعه یا حداقل اکثریتش و به خصوص حاکمان اون جامعه به دین اسلامه یا حداقل حداقل عمل کردن به همون دین انسانیتی که جدیدا مد شده! ولییی به شرطی که واقعا همه بهش عمل کنن

راه دیگشم عزیران سکولار بلدن و دارن انجام میدن 

میخواین ماهم بریم بهشون بپیوندیم بلکه از سفره رنگینشون که با غارت و چپاول و جنایت پهن کردن مستفیض بشیم؟!

حالا بگید ببینم تو کشور ۸۰ میلیونی حتی اگه به جای اون یه نفر دو نفر ده نفری که گفتید ۵ میلیون آدمم مثل اسلام عمل کنن باز حریف اعمال غیر اسلامی و حتی غیر انسانی اون ۷۵ میلیون میشن؟؟؟ خیر

حتی زمان امام علی هم اوضاع صد درصد عالی نبود چون تو هر جامعه ای آدم نخاله وجود داره ولی حداقل ۷۰ درصد همه چی عالی بود 

اما من معتقدم زمان امام زمان این درصد به ۹۵ میرسه که علتشم باورها و اعتقادات شخصی و دلایل شخصی خودمه برای این عقیده نه اینکه علم غیب داشته باشم یا با متر و میزان و شواهد علمی این فرضیه رو برای خودم ثابت کرده باشم

موفق باشید.

البته اینم بگم که حقیقتش عرضه و جنم اون غربی هارو ما مسلمان ها نداریم

اون ها خودشون فارغ از هر چیزی مردمان بسیار تلاشگر و پویایی دارن بسیار تشنه مطالعه و علم اندوزی هستن بسیار غیرت و شوق پیشرفت دارن

اما ما چی!

مردم ژاپن از ۸ ساعت کار مفید ۸ ساعتشو کار میکنن اونوقت ما از این ۸ ساعت با سلام صلوات روزی نیم ساعتشو کار مفید داریم

سرانه مطالعه هم که نگم بهتره

از اسلام فقط دعا کردن و توکل و توسل جستن رو یاد گرفتیم اون هم فقط تک بعدی و افراطی و بدون توجه به سایر جنبه ها و آموزش های اسلام و ائمه 

ما دین رو تک بعدی میخوایم 

اونجوری که راحته میخوایمش

دعا کردن و تضرع و زاری کردن راحته اما تلاش کردن و سختی کشیدن و دنبال علم رفتن برامون سخته

چقدر ائمه تاکید کردن که ای مومنان همراه با زمانه پیش برید راکد و منزوی نمونید. ولی ما فقط و فقط به همون زندگی ۱۵۰۰ سال پیش بدوی فقط با یکم چاشنی پیشرفته شدن اونم به لطف غربیای خوش غیرت اکتفا کردیم و بعد از شکست ها و بدبختی هامون دوباره سر پا نشدیم وگرنه کیه که ندونه مهد علم و دانش و فلسفه و طبابت و شیمی و فیزیک و نجوم و صنعت و همه چی از سرزمین های مسلمانان شروع شد ولی افسوس که از دستش دادن و دیگه هم برای به دست آوردنش تلاش نکردن 

اسلام بسیار بسیار به علم آموزی و تلاش و پیشرفت و همراه با زمانه جلو رفتن تاکید کرده ولی پیروان اهمال کارش باعث شدن نه تنها این کارها انجام نشه بلکه اسم این دین قشنگ هم بد در بره.

اما همین جنابان غربی همون علوم و حتی دانشمندان ما رو کاملا برداشت کردن و ازشون هم به خوبی استفاده کردن و الحق که خودشونم جدا از استبداد و ظلم هاشون جربزه و جنم کافی داشتن که خودشونو به اینجا برسونن ولی ما چی!!

طرف یه لیسانس داره زورش میاد بره تو بوتیک کار کنه یا بره یه فن یاد بگیره مشغول کار شه فک میکنه با یه لیسانس باید اتاق ریاست و میز دو متری در اختیارش بذارن تا افتخار بده کار کنه!

ولی تو همون خارج که انقدر همش اسم پیشرفت مردمشو میارین طرف با دکترا هم عارش نمیاد بره تو رستوران کار کنه یا فروشنده بشه چون یاد گرفتن تلاش کردن خوبه و علم همیشه هم برای پول در آوردن نیست و نفس کسب علم خودش خیلی خوبه و باعث رشد انسان میشه

تو قرآن بارها اومده اکثرهم لایعقلون، اکثرهم لاتتفکرون، اکثرهم لاتعلمون..

اینا خود ماییم

دقیقا خود ماییم که نه اندیشه ای میکنیم نه فکری میکنیم نه عمل میکنیم ولی توقع پیشرفته ترین امکانات و ایده آل ترین چیزهارو داریم 

مردم ما ساعت کار مفید و سرانه مطالعشون زیر خط گیوتینه بعد توقع رفاه مردم ژاپن و اروپارو دارن که انقدررر تلاشگر و طالب علمن

از آمار اسراف مردم ایرانم که نگم ماشاءالله هزار ماشاءالله جز رتبه برتر های جهانن از نظر اسراف و اتلاف انرژی 

هیچ دولتی حتی اگه بهترین دولتم باشه نمیتونه با مردمان منفعل و منتظر معجزه و آماده خور کشور و به جایی برسونه حالا در نظر بگیرید که خود یه دولتی هم مث مردمش منفعل و ناکارآمد باشه دیگه وضعش چجوری میشه؟؟؟

میشه مثل ما!

ببخشید که بحث پست منحرف شد ولی فک کنم لازم بود اینارو بگم که ما ایرانیا یاد بگیریم به جای اینکه فرت و فرت تصمیم بگیریم حکومت عوض کنیم بیایم خودمونو و راه و روش زندگی خودمونو عوض کنیم چون آدما همون آدماییم هیچ حکومت و سلطنتی نمیتونه وضع زندگیمونو درست کنه یعنی اصلا حریفمون نمیشه چون شیوه تفکر و راه و روشمون غلطه

خودمونو عوض کنیم خواهیم دید که دنیا و شرایطمون هم چقدر تغییر خواهد کرد‌.

به  armi

پاسختون به رهگذر خیلی خوب بود 

احسنت برزگوار کامنت هاتون عالی هستن درود بر شما با توجه به سنتون متنهاتون بسیار پخته وبا قدرت بیان عالی است 

انشالله عاقبت بخیر بشین همچنین سلامت و موفق باشید 

به جناب!!!

متشکرم نظر لطف شماست 

ممنون بابت دعاهای خوبتون

منم آرزو میکنم همیشه موفق و سلامت باشید

جامعه شناس ها میگن وجدان در جوامع مختلف متفاوته و مجموعه ای از هنجارها و تابو های همون جامعه رو شامل می شه ، مثلا تو یه جامعه برده داری هنجار بوده و کسی از خرید فروش برده احساس عذاب وجدان نمی کرده حالا اگر تو یه همچین جامعه ای یه سفید پوست بدون هیچ تربیت خاص یا بک گراند خاصی بیاد از حقوق برده ها دفاع کنه اون انسانیتشه ، که به ندرت پیش می یاد .

حالا اگر اون آدم سفید پوست مثلا تجربه خاص و مثبتی با سیاه پوست های برده داشته و حالا به واسته اون تجربه یا دوستی داره حمایت می کنه اسم این هم نمی شه انسانیت گذاشت چون این هم به نوعی آموزش محسوب می شه .

از نظر من آموزش اخلاقیات در قالب هنجار های جامعه یا ترس از مجازات به واسته وضع قانون فقط یه توهم از انسانیته . اون انسانیت واقعی هم معنی فطرت پاک یه نفره و تا حد زیادی ذاتیه حالا این ذات رو هم میشه تو حافظه ژنتیکی شخص جستوجو کرد هم تو روحش ، به شخصه به اون بعد ماوراطبیعه بیشتر اعتقاد دارم .