سلام به اعضای خانواده برتر

دختری بیست و ... ساله هستم حدود 10 سال پیش پدرم بر اثر سکته قلبی درگذشت و بعد از اون که این قدر گرانی نبود به راحتی زندگی کردم و تک خواهر برادرام مزدوج شدن و منم درس خوندم تا اینکه رسیدم به دانشگاه و مادرم بیماری‌های جور واجور می‌گرفت، ریه اش آب آورد صفراش رو برداشتن و قلب و... الآن که همه ش فشارش نوسان داره و بسیار بالا میره. من اینها رو نگفتم درد دل کنم یا تخلیه شم چون فایده نداره همه درد داریم ولی واقعاً به عنوان یه دختر تازه جوان چطوری باید روحیه مو حفظ کنم؟ اصلاً روحیه ای می مونه برام؟ 

مستاجر شدیم و گرونی اذیتم می کنه و هیچ درخواستی از مادرم ندارم. فقط نمی دونم با بیماری‌های چه کار کنم به خدا کمرم خم شده زیر بار نبود تکیه گاه پدرم و این وضع مادرم با وجود اینکه فقط ۵۵ سال داره... گاهی میگم ازدواج کنم و بد هم نبینم این بیماری رو. ولی مگه میشه؟ چطوری حال دلم خوب بشه؟ وقتی استرس و تنش دارم. هر چهله و دعایی گرفتم... راهنمایی کنید... نمی دونم عذاب الهی یا امتحان الهی سرم اومده که روی خوش ندیدم.


پیشنهاد:

کمکم کنید تا احساس بی ارزش بودن نکنم

دیگه نمیکشم، دیگه نمیخوام این زندگی رو ...

همه چیزمون رو الکی و برای هیچ باختیم

سهم من از این زندگی فقط کلفتی پدر و مادرم هست

نمیدونم سرنوشتم چرا اینجوری شد ؟

سر طبیعی ترین مسائل زندگی جیگرم خونه

این که یه دختر مجرد خونه بگیره و مستقل بشه بده ؟

چطور خانوادم رو قانع کنم که سر کار برم ؟

صبح تا شب توی خونه حسرت زندگی دوستانم رو می خورم

چرا منو کسی نمیخواد؟ ، این سوال شده عقده

تنها چیزی که تا آخر عمر با منه حسرته

درد و دل یه دختر دهه شصتی

یک دخترم که در آستانه 30 سالگی دچار بحران شدم

دختر 28 ساله ای هستم که دیگه هیچ هدفی ندارم


برای مطالعه نظرات کاربران در این مورد، کمی پایین تر بروید یا اینجا را (کلیک-لمس) کنید.
خوشحال خواهیم شد اگر اطلاعات یا تجربیاتی که دارید را با ما در میان بگذارید
↓ کپی لینک این صفحه برای ارسال به دیگران ↓
↓ مطالب مشابه بیشتر در دسته بندی(های) زیر ↓ :
درد دل های دختران (۱۱۸ مطلب مشابه)