سلام به همه
الآن که دارم این متن رو مینویسم در آزرده خاطرترین حالت ممکن هستم.
دختری در رنج سنی ۲۰ تا ۲۵ هستم که زندگی بغرنجی رو طی میکنم، یه مادر مریض دارم و یه پدر معتاد و فراتر از تصور بد اخلاق، این قدر که تا به این سن حتی یه خواستگارم نداشتم، حالم از این زندگی بهم می خوره، اگه خودکشی گناه نبود تا حالا ۱۰۰ باره کارم رو تموم کرده بودم، وقتی همسن و سالهای خودم و خانواده هاشون رو می بینم دردرم هزار برابر میشه.
همیشه دعا میکنم خدا بخت همه مجردها رو بدون پشیمونی باز کنه و یه مرد خوبم به زندگی من پا بذاره جوری که رنج و خستگی تموم این سال ها رو با اومدنش بشوره و ببره، کلی دعا کردم تو امامزاده، تو حرم، پای سفره نذری، تو مسجد، زیر بارون که یه زندگی آروم و بی دغدغه نصیب همه و من بشه.
می دونم هر چیزی قسمت و زمانی داره امّا نمی دونم تو کدوم برهه از زندگیم قراره به این آرامش برسم، لطفاً شما اگه در آینده پدر و مادر شدین به جای ساپورت مالی همه جانبه، حمایت عاطفی همه جانبه نثار بچه تون کنین چرا که خلٲ عاطفی اونم برای یه دختر صدمات جبران ناپذیری داره؛ چون برای خودم هم تنها دلیلی که این همه منو به سمت ازدواج سوق داده همین جبران خلاء عاطفی و رسیدن به آرامشی هست که با وجود این پدر دمدمی مزاج، تو زندگیم نداشتم.
در پایان از همه کاربران محترم وبلاگ خواهش دارم که برام دعا کنن، چه بسا دعاهای ما در حق هم خیلی زود اجابت شه. التماس دعای سفارشی
پیشنهاد:
کمکم کنید تا احساس بی ارزش بودن نکنم
دیگه نمیکشم، دیگه نمیخوام این زندگی رو ...
همه چیزمون رو الکی و برای هیچ باختیم
سهم من از این زندگی فقط کلفتی پدر و مادرم هست
نمیدونم سرنوشتم چرا اینجوری شد ؟
سر طبیعی ترین مسائل زندگی جیگرم خونه
این که یه دختر مجرد خونه بگیره و مستقل بشه بده ؟
چطور خانوادم رو قانع کنم که سر کار برم ؟
صبح تا شب توی خونه حسرت زندگی دوستانم رو می خورم
چرا منو کسی نمیخواد؟ ، این سوال شده عقده
تنها چیزی که تا آخر عمر با منه حسرته
یک دخترم که در آستانه 30 سالگی دچار بحران شدم
دختر 28 ساله ای هستم که دیگه هیچ هدفی ندارم
← درد دل های دختران (۱۱۸ مطلب مشابه)
- ۲۱۸۱ بازدید توسط ۱۷۴۷ نفر
- دوشنبه ۱۷ شهریور ۹۹ - ۱۸:۴۸