خانواده برتر

مشتاقانه منتظر مقاله تخصصی شما در نقد این امر هستیم.😂😂😂😂

خواهشا دانشتون رو از ما دریغ نکنید.

امضاء:جمعی از جوجه روانشناس های غرب زده ی مفلوک ( اه اه پیف پیف)

علم غربی و شرقی نداره عزیز دلم!

این که ویل دورانت آمریکایی بوده و این سینا ایرانی ربط زیادی به بحث علمی بینشون نداره.

آدم ها همه یکسانند و روانشناسی همشون توی یک واحد میگنجه.

سوالت مورد داره مثل مثلا گوجه فرنگی و هندونه مشهدی علم رو میخوای سوا کنی. این قالبی هست که الان مرسومه توی ایران به شدت دلیلشم سیاست زدگی علوم انسانی هست و ازت میخوام که این فرهنگ انحصار طلبانه علوم انسانی رو ترویج نکنی.

اول از همه چیز پیش فرض تو اینه که فیلسوفان غربی رو به فیلسوفان دینی مقایسه میکنی و همین جا داری این باور رو القا میکنی که فیلسوفان غربی دینی نیستند و اون ها رو مقابل فیلسوفان دینی قرار میدی. این یه اشتباه اساسی! 

دوما شما بعد از این میای میگی مقایسه ی فیلسوفان غربی با فیلسوفان اسلامی یعنی از دینی یکدفعه میپری سر اسلام و فیلسوفای بودایی، مسیحی، یهودی، خود زرتشت یا مثلا فیلسوف های سیک یا اصلا بی دین رو کامل نادیده میگیری. حالا توی این گزار منظورت به احتمال خیلی زیاد هم فیلسوفان اسلامی شیعه هست. اینم یه ایراد اساسی دیگه.

بعدش شما توی این مقایسه میخوای به چی برسی دوست عزیز؟ یک سوال ساده و هدف دار که اینجا پرسیده میشه خیلی زود به سر در گمی توی نظرات تموم میشه و نتیجه گیری خاصی ازش نمیشه کرد چه برسه به این سوال باز و بی سر و ته!

به ادم معمولی(بیشرف سایق)

: سلام ممنون از نظرتون 

اول از همه خدمت شما عرض میکنم که این مقایسه بحث بنده نیست و کلا یک انتقادیه که در سطح جهان به این روانشناسی وجود داره و بزرگترین منتقدش شاید فیلسوفان اسلامی بویژه شیعه باشن از شهید مطهری تا رحیم‌پور ازغدی تا جایی که همین کلمه علم هم برای روانشناسی موجود قبول ندارن و کلمه تجمیع مکاتب رو استفاده میکنن 

منظور بنده هم از به کار بردن کلمه روانشناسی غربی تاکید بر همین موضوع بود

فیلسوفان شیعی معتقدن اغلب رشته‌های علوم اجتماعی در رابطه با فضای سیاسی، اقتصادی، اجتماعی کشور خاصی به وجود آمده است

پس با توجه به این تعریف دقیقا به روانشناسی نوین و اکادمیک  فعلی میشه واژه غربیو اضافه کرد

دوما باید بگم که با توجه به اینکه ما ایرانی ها اکثرا مسلمونیم و شیعه پریدم سر اسلام انشالله مقایسش با مسیحی و یهودی و زردشت بمونه واسه پیروانش!!!

به چیز خاصی نمیخوایم برسیم دوست من صرفا یه تبادل عقیده و نظره و در اخر

به شما دوست عزیز و بقیه دوستان بنده فیلسوف نیستم‌ که الان یه مکتب و انتقاد جدید مطرح کرده باشم که قرار باشه بنده رو مورد نقد قرار بدید 

این موضوعی که مطرح شده وجود داره و توسط بزرگان و فیلسوفان،علما  شیعه از شهید مطهری تا بهشتی و پور اذغدی و .... همچنین توسط فیلسوفان ادیان و مذاهب  دیگه که با اوناش کاری نداریم،  و سالیان در موردش بحث شده 

انشالله اگه مطلبی در این مورد قبلا مطالعه کردید یا سخنرانی گوش دادین با استفاده از برداشت شخصی و تجربتون بفرمایید 

فقط نظراتی که نسبت به اطلاع از این موضوع دارید بفرمایید نه نقد اصل موضوع چون این بحث توسط فیلسوفان و  بزرگانی مطرح شده! که بعیده بنده و شما سوادش داشته باشیم‌!!! و بتونیم کل اصل قضیو رو زیر سوال ببریم

مچکرم🙏

به آدم معمولی

چقدر کامنتت خوب بود، من ازش کلی نکته یاد گرفتم.

من چند روزه دارم راجع به تفکر انتقادی کتاب میخونم و به نظرم شما خیلی قشنگ تو عمل نشون دادی که چقدر عالیه اگه آدم همچین چیزیو یاد بگیره.

کلا در این‌ مورد و حتی فلسفه و روانشناسی و جامعه شناسی، کتابی هست تو ذهنت که معرفی کنی؟ چون به نظر میاد سوادشو داری

 فک میکنم مشترکات زیادی باهم دارن ولی دراصول باهم فرق دارن یا شایدم اصول روانشناسی در همشون یکیه ولی اختلافاتی هم باهم دارن فک میکنم دومی معقول تره😊 روح و روان انسان مطابق با محیطی ک توشه شکل میگیره وحتی میشه گفت بیماریهای روانی وعلتشون هم باهم فرق داره در اقصی نقاط مختلف جهان خب روانشناسا هم مطابق با اون محیط تحصیل میکنن و نظریه میدن.توهمه جای دنیا مجرم و بی گناه داریمو توسط حقوقدان و قاضی  مجرم مجازات میشه و حق بی گناه به هر شکلی پرداخت میشه اما در هر نقطه ای دنیا حکم به شیوه های مختلفه.اگه بخوام به روانشناسی ربطش بدم اینه که مثلا بیماری افسردگی رو همه جای دنیا مردم مبتلا میشن و تقریبا نشانه هاش باهم مشترکه اما روانشناس دینی(ادیان مختلف از اسلام گرفته و مسیحیت گرفته تا بودایی و هندو) یه جور واسه درمانش راهکار میده روانشناس بی دین یه جور متفاوت.همشونم راهکارهای درستی دارن و بیماری فرد رو میتونن از بین ببرن.و بنظر من هیچ کدوم در مقابل و مخالف دیگری نیست.تا موقعی که افراط وارد این علم نشه اون موقع اس که اختلاف شدیدی بینشون به وجود میاد.نمیدونم حرفام تا چه منطقی و تا چه حد مضخرف بود به بزرگی خودشون ببخشید😃بدرود❤  

روانشناسی بلاد کفر برخلاف عقیده ما روانشناس معتقد و مذهبی کم نداشته،یکی از بهترین مثالاش آقای ویلیام جیمز هست.تالیفات و عقاید ایشون رو میشه با عقاید بزرگترین فلاسفه اسلامی مقایسه کرد.تنها با گوگل کردن عبارت 'روانشناسی دین'به نکات جالبی در این مورد می رسید.

توی پست برطرف نشدن توقعات و فانتزی های جنسی در ازدواج نظرای خوبی درباره روانشناسی غربی دادن آقای مرد شب که مادر خودشونم قبلا روانشناس بودن 

به شادی

خیلی خوشحالم که این رو میشنوم از شما من تخصص توی علوم انسانی ندارم و اکثر چیزایی که یاد میگیرم از چرخیدن توی ویکیپدیا و پریدن به صفحه های مختلفش هست. نوجون که بودم کتاب های فلسفی از کتابخونه میگرفتم و هیچوقت نمیفهمیدم چی میگن ولی یکی دو سال پیش کتابی خوندم که خیلی پر مغز و آرامش بخش بود. این کتاب رو به شما پیشنهاد میکنم.

این کتاب گزیده هایی از فلسفه باستان و جامعه شناسی و مذهب و سیاست و مدرنیسم و زندگی شخصی نویسنده و نگرانی و دغدغه هاش توی تربیت و رشد دخترش هست. کتاب یه مقداری طولانی هست و بخش اولش که نویسنده با اعتماد به نفس از فیلسوف های باستان یونان عبور میکنه (یه جوری که انگار پسر خاله هاشند) و هنوز بحثی تشکیل داده نشده ممکنه یکم خسته کننده باشه و کتاب رو دوست داشته باشید کنار بزارید ولی ازین قسمت مروری که عبور کنید حس میکنید نویسنده داره دغدغه های روز مره ی امروز ما رو مرور میکنه با اینکه این کتاب حدود نود سال پیش نوشته شده و در اصل در تمام طولش دور فیلسوف های معروف غربی میچرخه. نویسنده ی این کتاب با کمکش یه مجموعه ی ۱۱ جلدی به نام تاریخ تمدن نوشته که یکی از مجموعه های خوب از نظر تاریخ شناسان برای یاد گرفتن کلیات تاریخی جهان هست من به خاطر شناخت ایران با این مجموعه آشنا شدم ولی هیچوقت شروعش نکردم و ازین طریق با این کتاب آشنا شدم.

اسم کتاب هست لذات فلسفه

نوشته ی ویل دورانت هست

ایشون به محقق آمریکایی هست ولی کتابشون خیلی خوب به فارسی ترجمه شده من خودم فارسیش رو خوندم اسم مترجمش هست عباس زریاب خویی

ویکیپدیا میگه 

این کتابِ پانصدصفحه‌ای در ۹ بخش و ۱۲۶ گفتار تنظیم شده‌است. عنوان برخی گفتارها چنین است: عصر زیست‌شناسی، نسبیت اخلاق، روابط جنسی و اخلاق، تحول زناشویی، زیبایی چیست، بیان نژادیِ تاریخ، مرگ اقوام، آیندهٔ آمریکا، شراب و آزادی، مخارج مدینهٔ فاضله، عرفان، جادوگری، وظیفهٔ دین.

به مردی در سایه:

من زیاد به فلسفه ای که توسط فلاسفه ی شیعه مطرح شده تصلت ندارم. ولی

طبیعت

پرودرگار

خوبی و بدی

اخلاق

جبر و اختیار

جهان آخرت

امید

جنسیت

دین

عدالت 

روان

آزادی

مرگ

آخر زمان 

و غیره دغدغه های اصلی همه ی فلاسفه همه ی ادوار فارغ از دین یا نژاد هست و این مسایل به روش ها و راه های مختلفی از جاهای مختلف جهان بحث میشه یکی رد میکنه یکی سعی در اثبات یکی سعی در نفی یکی اصلا یه سری چیزاش براش مهم نیست و فلان و فلان و کلا مقوله ی خیلی نظری بوده برای قسمت زیادی از تاریخ ما چون هیچ چیزش رو نمیشه مطلق ثابت کرد. شاید هم به خاطر همین باشه که فیلسوفان شیعه به عنوان علم قبولش نداشتند چون که متر و ترازو و ابزار سنجش نداره.

تغیراتی که کمک به علمی کردن روانشناسی کردند دانشگاه های مدرن و بزرگ هستند (و موسسه هایی ازین قبیل) که بعد از صنعتی شدن با بودجه های خوب تونسنتند آزمایش های وسیع که اصولش بر مبنای آزمایش های علمی هست رو انجام بدند و از این اطلاعات نه نتایج مطلق ولی پترن های محکمی استخراج کنند که واقعا علم محسوب میشه.

چیزی که شاید علم روانشاسی رو رشد داده این باشه که حالا بو صورت اتفاقی در غرب اول گسترش پیدا کرده ولی پدیده ی غربی نیست و فارغ از باور های دینی هست. یه نمونش آزمایش زندان استنفورد هست

ویکیپدیا میگه 

آزمایش زندان استنفورد یکی از معروف‌ترین و به نقلی خطرناک‌ترین آزمایش‌های روان‌شناسی است که تاکنون انجام شده‌است. در این آزمایش که به سرپرستی دکتر فیلیپ زیمباردو در دانشگاه استنفورد در سال ۱۹۷۱ انجام شد، چندین دانشجوی سالم از نظر روانی به صورت آزمایشی نقش‌های زندانی و زندان‌بان را پذیرفتند.

نتایج آزمایش حیرت‌آور بود، پس از گذشت چند روز اکثر زندانبانان رفتارهای شدید سادیسمی از خود نشان دادند. آزمایش به خاطر ترس از کنترل خارج شدن وضعیت بعد از ۶ روز متوقف شد.

خیلی خیلی خیلی جالب هست این آزمایش کلیاتش رو میتونی اینجا بخونی

fa.wikipedia.org/wiki/آزمایش_زندان_استنفورد

و در آخر اینکه من تازه فهمیدم تاثیری که شیعه از مسیحیت و زرتشت در ایران گرفته مثل اینکه خیلی بیشتر از اونی هست که خیلی از ماها میدونیم من خودم تازه دارم میرم دنبالش ببینم جریان چی هست!

 چون این بحث توسط فیلسوفان و  بزرگانی مطرح شده! که بعیده بنده و شما سوادش داشته باشیم‌!!! و بتونیم کل اصل قضیو رو زیر سوال ببریم مخالفم با این چیزی که گفتی خود اصل فلسفه رو بردی زیر سوال. ما همه سوادشو داریم اتفاقا فلسفه از همه ی حوزه های دیگه با همه ی آدم ها دوست تر و نزدیک تره.

سلام 🌷

گاهی تفاوتِ مکاتب و تمدن ها در اصول و زیرساخت و جهانبینی هاست ، که این اختلاف و نتایجِ ش رو طبیعتاً نمیشه و نمیبایستی ازش غافل بود !

پیشنهاد میکنم دوره مقدمه ای بر جهانبینیِ اسلامی استادشهیدمرتضی مطهری رو مطالعه کنین ،،،

بسیار مفید هست ،،، 👌😊

• علم به ما روشنایی و توانایی می بخشد و ایمان ، عشق و امید و گرمی ،،،
• علم ابزار می سازد و ایمان ، مقصد و مقصود ،،،
• علم سرعت می دهد و ایمان ، جهت ،،،
• علم توانستن است و ایمان ، خوب خواستن ،،،
• علم می نمایاند که چه هست و ایمان ، الهام می بخشد که چه باید کرد ،،،
• علم انقلاب برون است و ایمان ، انقلاب درون ،،،
• علم جهان را جهانِ آدمی می کند و ایمان ، روان را روان آدمیّت می سازد ،،،
• علم وجود انسان را به صورت افقی گسترش می دهد و ایمان به شکل عمودی بالا می برد ،،،
• علم طبیعت ساز است و ایمان ، انسان ساز ،،،

• هم علم به انسان نیرو می دهد ، هم ایمان ،،، امّا علم نیروی منفصل می دهد و ایمان نیروی متّصل ،،،
• علم زیبایی است و ایمان هم زیبایی است ،،، علم زیباییِ عقل است و ایمان زیبایی روح ،،، علم زیبایی اندیشه است و ایمان زیبایی احساس ،،،
• هم علم به انسان امنیّت می بخشد و هم ایمان ،،، علم امنیّت برونی می دهد و ایمان امنیّت درونی ،،،
• علم در مقابل هجوم بیماری ها ، سیل ها ، زلزله ها ، طوفان ها ایمنی می دهد و ایمان در مقابل اضطراب ها ، تنهایی ها ، احساس بی پناهی ها ، پوچ انگاری ها ،،،
• علم جهان را با انسان سازگار می کند و ایمان انسان را با خودش !

منبع و توضیحاتِ کامل تر : رابطه علم و ایمان در جهانبینی اسلامی

هنوز فکر میکنید ، علوم اسلامی و غیر اسلامی داریم؟

نه شیمی و فیزیک اسلامی داریم ، نه مهندسی اسلامی داریم ، نه پزشکی اسلامی داریم و نه روانشناسی و جامعه شناسی و اقتصاد داریم.

تمام کنید این بحث ها را، مثل همون یارو که می گفت ایران خودرو که یک اتوموبیل تولید می کند ، با آن کیفیت  داغون ، یک  قرآن داخل داشبورد ان می گذارد ، و به عنوان خودروی اسلامی تحویل مردم مظلوم ایران می دهد.

دین(اسلام و مسحیت و یهودیت و بودا و....) با علم و سیاست و فرهنگ و تجربه در تضاد است ، و در مقابل یکدیگرند .

به مهشید:

سلام ممنون از نظرتون

این عکس پروفایلتون چقدر جیگر و خوشگله خیلی بامزست خدایی لایک داره 👍👍👍

به شوکولات:بله ممنون در همه جای دنیا انسان های بزرگ با درک الهی وجود دارن

بحث سر اینه که به قول شما این چاقوی دو لبه الان دست چه کسانی و توسط کدوم سیستم و به چه سمتی داره هدایت میشه

به گیسو خانوم:سلام بله ممنون این پست خود بنده زدم 🙏💐 

خانم خجالت بکش 

هر چی مرد شب بزرگواری میکنه وجواب نمیده پررو تر میشی

تو پست قبل هم به اندازه کافی افاضات کردی وباز بنده خدا حرفی نزد 

آدم انقدر سبک وجلف !

یه نکته ی خوبی اینجا گفته شد و آون تطبیق روانشناسی با شرایط هر اجتماع هست .وقتی  حقوق اولیه مردم آلمان، آرزوهای دست نیافتنی مردم ایرانه مشخصه که سطح اختلالات روانی هم تغییر میکنه .وقتی عزیزی میاد اینجا و میگه رفتم مشاور خنده ام گرفت به خاطر همینه .چون شدت و پیچیدگی اختلالات مردم در کشوری که گرسنه هستند و  نمیتونند اعتراض کنند و همه مجبورند باب میل حکومت عمل کنند با جامعه ای که افراد کمتر دچار عقده می شن و مشکلات روانیشون در اثر مصرف گرایی زیاد ،خوشی مفرط که گاه و بی گاه به حکومت خودشون اعتراض می کنند و تخلیه میشن فرق داره .نسخه برداری از کشور های غربی مثل آینه که شما از روی دستورالعمل چسب زخم می خواهی بخیه بزنی .وقتی عزیزی میره دکتر میگه دستم قطع شده وقتی دکتر شروع میکنه به بتادین زدن خب معلومه خنده اش میگیره .جبر اقتصادی ،جبر اجتماعی و .... مسلما باعث تفاوت و بالطبع نارسایی میشه.
اما اسلام مدعی آینه که توجهی به جبر جغرافیا ،نژاد و ...نداره و هرکی با هر شرایطی می تونه از این دین بهره ببره اما دیدیم در سالیان گذشته فردی میره مکتب رفتار شناسی وراثتی که غرق در رابطه بین رفتار و ویژگی های وراثتی مثل رنگ پوست ،گروه خونی و ... است و ریشه اش برمی گرده به بقراط که آدمها رو مثل فلسفه های  یونانی دارای ۴ عنصر آب ،خاک و ...میدونه یه دفعه ۴ تا حدیث و دعا بهش می چسبه و تبدیل میشه به طب  اسلامی .نوع درمان در این مکتب خیلی جالبه و با خوردن و نخوردن رفتار انسان تغییر می کنه .حال در فلسفه اسلام اراده آزاد و عقل مطرحه و توجیه رفتار انسان با رنگ و حالت مو کاریست عبث و از طرفی در مکتب ملاصدرا روح و عقل مقدم بر جسم و بدن و روح حقیقت وجود .حال آقای ازغدی هر جا میشینه در نقد غرب میگه ترجیح بدن به روح .حال نیچه برای اولین بار به اهمیت بدن صحبت کرد و مکتب ابر انسان نیچه  در خود غرب هم کلی منتقد داشت و حال آقای ازغدی بیخ گوش خودش رو نمی بینه .اوج تحمیق مومنین رو در جایی دیدم که روازاده گفت خونی که نجسه رو چرا به بدن پاک مومن تزریق می کنید و محافل مذهبی به جای اینکه مخالفت کنند با کسی که دقیقا برعکس اسلام عمل می کنه به دنبال تریبون و بلندگو بودند که این آقا بیشتر تحمیقشون کنه البته در این پروژه تحمیق سازی پزشکان دنیا پرست که احساسات مردم رو جریحه دار کرده بودند کم مقصر نبودند .
اما بیشتر مخالفت اسلامگرایان گویا در مکاتبی از روانشناسی هست که ریشه در فلسفه دارند یعنی جایی که روح مقدم بر جسم میشه باعث مخالفت اسلامگرایان میشه و اونها بیشتر شیفته مکاتبی هستند که جسم رو مقدم میدونه و عاشق سودا صفرا نورون و دوپامین هستند . (برخلاف اسلام ).
یونگ و فروید قبل از اینکه روانشناس باشند فیلسوف اند .وقتی دچار کج فهمی از سکشوالیته فروید هستیم و او رو به شهوت پرستی محکوم می کنیم آیا تقصیر کج فهمی ماست یا پایه فلسفه غرب .آما درباره یونگ یک توضیح ساده می دهم ‌.
همانطور که می دانید در علم دینامیک نیرو (F=ma)m جرم که صفر نمی شود ولی شتاب میشود نسبت تغییرات سرعت بر زمان .یعنی حتما باید یک اختلاف سرعتی باشد تا شتابی به وجود آید وگرنه نیرویی حاصل نمی شود .حال یونگ همان تغییرات سرعت را به جمع اضداد تشبیه میکند .یعنی هر میلی که برای انجام کاری در ما وجود دارد به همان اختلاف میلی برای انجام ندادن آن کار وجود دارد.یعنی در عین حال ما هم گرایش به خودسازی و هم گرایش به خود تخریبی داریم .و آین تفاوت است که مثل تفاوت سرعت،انرژی روان ما را تامین میکند ‌.حال در مکاتب اسلامی ذات انسان گرایش به کمال دارد و خیر را باقی و شر را فانی می نامند اما یونگ نیروی شر یا اهریمن را فانی نمی داند بلکه معتقد است انرژی آن در قسمت ناهشیار باقی می ماند و خودش را در رویاها ،آمال و خواب های ما درمیابد. زمانی که شما قسمتی از امیال خود را سرکوب میکنید این سرکوب در سایه شما شکل می گیرد و شما این سایه را به دیگران تعمیم می دهید .زمانی که خواستم مفهوم سایه را جا بندازم اشاره کردم به سخن معروف امام صادق (ع)که کسی را سرزنش نکنید که خود آن کار را انجام خواهید داد.اما کسی نمی دانست یونگ چه فرقی با اسلام دارد و همه خیالشان راحت بود که حرف های من فرقی با عقایدشان ندارد اما همان جریان خردنمای بی خرد بر من خرده می گرفت که چرا رفتار انسان را به ۱۶ تقسیم می کنید .من نمی توانم بگویم نماز خواندن حرام است و دزدی مستحب .چون با منطق اسلام سازگار نیست .چون طبق تقسیم بندی رفتارها به واجب  و حرام و مکروه ... نماز خواندن و دزدی کردن یک تعریف خاص دارد و باید با توجه به تعریف ما در دسته خودش قرار بگیرد تا منطق اسلام حفظ شود .اساس منطق را دسته بندی به وجود میآورد حال اگر من می گفتم ما رفتار هایی مبنی بر مستحب و ...داریم و در دسته مباح ما طبق mbti ۱۶ الگو رفتاری داریم همه شاد و خرسند بودند که من دارم در چارچوب باور های آن ها حرف می زنم و نیاز به اعتراض نیست .من هم همچون نگارنده فلسفه نمی دانم ولی می دانم فلسفه اسلام آنچنان هم مستقل از فلسفه غرب نیست .می دانی چرا عباسی اصرار دارد که امام را از ملاصدرا جدا کند .چون کمی فلسفه دانی نشان می دهد که ملاصدرا چقدر تحت تاثیر عالم مثل افلاطون است و اصلا هم مشخص نیست فلسفه حکومت فقیه از حکومت حکیم افلاطون الهام گرفته است .فروید ،نیچه ،یونگ و افلاطون و ...افکار همه شان تحلیل شده و عیب و ایراد آن درآمده .
حکومت ها گاها به مردم ظلم می کنند اینکه ولی فقیه از مردم در مقابل آسیب دولت محافظت کرده است یا نه به راحتی قابل ارزیابی است؟ .چه تضمینی وجود دارد که بتوان در آینده به راحتی عملکرد روانشناسی استخراج شده از مکتب فقه شیعه را بدون تعصب ارزیابی کرد ؟
آقای ازغدی فرافکنی می کند. چه عواملی حوزه علمیه قم را غیر مستقل کرده اند .اگر شاه با نفوذ ساواک دادگاه ویژه روحانیتی در قم برپا می کرد الان امام را طوری یاد می کردیم که رسانه فارس نیوز از آقامیری یاد می کند .
امام اول در خود انقلاب کرد بعد در حوزه بعد در ایران و بعد در جهان .نیاز پویائی در دین با فلسفه ولایت فقیه که تنها نمونه عملیاتی شده از فلسفه اسلام هست چیست ؟بنیادگرایی ؟
اصلا ما امروزه علمایی همچون امام ،مطهری ،طباطبائی و جعفری داریم که بتوانند فلسفه خود را بگویند و نحوه عملیاتی کردن آنها در اقتصاد ،روانشناسی ،جامعه شناسی و ... ببینیم .
اساس پویائی فلسفه غرب در بنیادگراییست یا نسبیت گرایی ‌؟ (دیالکتیک)
اسلام گرایان معتقدند به کار بردن کلمه حقیقت و نسبیت خود به خود در تضاد و تمام مکاتب فلسفه غرب متضاد .میدانید مقاله تضاد دیالکتیکی را چه کسی نوشته ؟عبدالکریم سروش ،کجاست و اگر به ایران بیاید چه وضعی پیش می آید ؟
همین رساله های ساده خود را علمی کنند نمی خواهد از خودشان فلسفه بدهند.
در سال ۲۰۲۰ که کیفیت آب را با پارامترهایی همچون EC ،PH ،TDS می سنجند شما برو شرایط آب وضو را بخوان .
در حالی بحث گر مای کره زمین ،اجلاس پاریس و افزایش گازهایی گلخانه ایست می گویند دلیل خشکسالی بی حجابی خانم هاست و من نمی دانم چرا در این روزها طرح زوج و فرد اجرا می شود یکدفعه جمع شویم در مصلا و دو رکعت نماز کاهش آلودگی هوا بخوانیم با شرط قربت الی ....
آیا کسی حاضر است بیمار دوقطبی ،اسکیزو یا مرزی  خود را به این جماعت از خود بیگانه شده بسپارد .
بحثی شکل گرفت که چرا حکمت را معادل فلسفه و حکیم را معادل فیلسوف قرار می دهید ؟متخصصین فلسفه حوزه به منتقد نمی گفتند که چرا انتقاد می کنی و می گفتند چرا در فضای ژورنالیستی انتقاد می کنید .طلا که پاک است چه منت اش به خاک است از چه می ترسند ؟علوم انسانی حوزوی هم شده داستان کی بود کی بود من نبودم و همه منتقد شدند و گویی باز هم مردم مقصرند .
مثالی بزنم و سخن کوتاه .
فرض کنید دو وانت هندوانه ایستاده اند .وانت اول می گوید هندوانه من عالی است ،قرمز است ،فلان است ولی چاقو زدنی در کار نیست .ولی وانت دوم تعریفی از خود نمی کند می گوید بعضی سفید است بعضی قرمز ،بعضی شیرین است بعضی بی مزه اما به شرط چاقو هست .
شما کدام وانت را انتخاب می کنی ؟تعصب وانت اول را برمی گزیند و خرد وانت دوم .
علم و مذهب در یک ظرف نمی گنجند همان طور که خرد و تعصب نمی گنجد .

سلام.

من از خودم و تجربه خودم از روانشناسی غربی و روانشناسی اسلامی (روانشناسی با نگاه قدسی"ممنون از آقای مرد شب با این اصطلاح زیبا)

از کودکی روانشناسی دوست داشتنم و می خواستم روانشناسی بخونم ولی نشد و معماری خوندم.

از کودکی اضطراب داشتم و دوست داشتم با خوندن کتاب و ... به آرامش برسم.

19 سالم و اولین بار بود که خودم تنهایی رفتم انقلاب و به طور تصادفی کتاب " ماندن در وضعیت آخر" رو خریدم. توی راه برگشت شروع کردم به خوندن... از وقتی شروع کردم وارد یک دنیای پیچیده و هیجان انگیز شدم...توی همون دوران با دکتر بابایی زاد هم آشنا شدم و شروع کردم ...

مفاهیم عمیق روانشناسی عمقی و  ارتباط کودکی با بدبختی های اکنون...

هر چقدر عمیق تر می خوندم و تلاش می کردم یک چیزی کم بود..حس خیلی مادی بودن داشتم ... قلبم راضی نبود... هر چقدر می کقتم " من خوبم و تو خوبی" ولی بازم اضطراب و ....

"مهار وجود نداشته باش" همه زندگیم رو تحت الشعاع قرار داده بود... هر لحظه به طور ناخودآگاه در حال تخریب و کشتن خودم بودم ...ولی تاثیرچندانی نداشت...

بعد از تحلیل رفتار متقابل با روانشناسی طرحواره درمانی و روانشناسی یونگ هم آشنا شدم و مطالعه کردم.

خیلی تلاش کردم ...خیلی ...خیلی ... ولی یه چیزی کم بود...

در روانشناسی درد رو می گه ولی درمانی برای من نبود... درمان حقیقی در روانشناسی غربی نرسیدم.. کمک کننده بود ولی مسکن بود درمان نبود... شفا نبود...

توی جایی به روانشناسی رسیدم که دیگه دست من نبود...  ...رسیدم به اینکه  جرا من اینقدر در شناخت و درمان مریضی ها و تاریکی هام ناتوانم... و با این آیه حس عجیبی پیدا کردم " و الله علیم بذات الصدور" قلبی که برای ماست ولی من ناتوانم .... فهمیدم قلب دست خداست ...

با مفهوم انسان کامل آشنا شدم ...شروع کردم به کار کردن روی "توحیدم".

وقتی خدا رو بزرگ درک کردم ...وقتی فهمیدم خداوند حکیم هست ... پس حتما بودنم لازم بود...مهار وجود نداشته باشم شفا پیدا کرد... هر موقع من نبودن پیدا کردم به خودم خدا خواست که من باشم...پس هستم..

روانشناسی غربی مدام از پدر و مادر و لطمه هایی که به کودک می زنن می گه ...و بعد می گن ببخش ...آخه چطوری؟ نمی گه چچطوری ببخش... یه بار از مامانم پرسیدم مامان تو از مامان بزرگ خیلی ناراحت می شدی چی شد دیگه ناراحت نشدی؟ گفت دعای پدر و مادر صحیفه سجادی رو خوندم.

روانشناسی غربی مسئله رو مطرح می کنه ولی درمان ؟؟؟؟ نمی دونم برای من درمانی نداشت...

به نظر من مشکلات انسان از تاریکی های انسان هست به نور نیاز داره برای شفا ... نور شفا بخش قرآنه...نگاه توحیدیه به دنیاست...درک لا اله الا الله است...

دارم روی خودم کار می کنم..لطفا برام دعا کنید..

البته من می خوام خودم روانشناسی به صورت آکادمیک بخونم ولی با نگاه قدسی برای بچه ها...

به مرد شب:

ببین مشکل اینجاست که ما سعی داریم از غرب یه لولو بسازیم و همیشه خودمون و تصمیماتمون رو تطهیر کنیم.از شما با این تسلط به زبان انگلیسی و سفرهاتون به غرب این دید بعیده.

نه ما فرشته ایم و نه اونا دیو.باور کنید اگر من و شما در همون غربی که انقد دید منفی دارید بهش دنیا میومدیم شاید وضعیت عقایدمون کاملا متفاوت بود.من یهودی،مسیحی یا اصلا ندانم گرا بودم پس تو رو خدا انقد نگین ما خوبیم اونا بدن.اینو با همه هستم نه تنها شما.فعلا که حقوق شهروندی،صنعت،اقتصاد و فرهنگ بالاتری نسبت به ما دارن.

یه روز به دوستی که مکاتبه انگلیسی داشتم باهاش گفتم هیچ وقت حق نداری مردم کشور من رو بی فرهنگ بخوونی.من و اجداد من به اندازه ی کل قاره ات تمدن داریم برگشت بهم گفت 'تمدن و تاریخ' یه چیزه و 'فرهنگ' یه چیز دیگه...هی نگو ما بودیم،ما کردیم.الان و حال و حاضر رو ببین.درست میگفت...

روانشناسی غربی تنها در بحث جنسی و دینی با ما سازگار نیست ولی پژوهش هاش راجع به مسائلی مثل یادگیری،تربیت،روابط زناشویی،شخصیت و... بسیار قابل استناده.

شاید واقعا براتون عجیب باشه،یکی از اساتید دوتا دکترای تخصصی روانشناسی دارن،تو دو جلسه کلاس من رو روانشناسی کردن و تیپ شخصیتی ام رو بهم گفتن.حتی بعضی اخلاقا و رفتارامم تو موقعیت های مختلف پیش بینی کردن بدون هیچ سوال یا حتی مکالمه خاصی.

شما فکر کن همین روانشناسی شخصیت بیاد وارد حیطه ی کار و مشاغل بشه یا تو مقوله ی ازدواج یا برای اساتید و دبیران چقدر میتونه کمک کننده باشه.

ببین من خودم فروید رو زیاد قبول ندارم ولی نمیدونم چرا تا میگی روانشناسی فوری همه تو ایران فروید میاد تو ذهنشون و فکر میکنن الان باید لخت جلو بچه شون بگردن!!

به علی:

آره کشیدم،بشین رنگش کن.مرد شب خودش زبون داره و نیاز به وکیل وصی نداره.شما وکیلید؟

نظرات من به خودم مربوطه،هیچ ارتباطی به شما نداره.سبک و جلف بودن صد شرف داره به فوضول کار مردم بودن در ضمن کافر همه را به کیش خود پندارد

روانشناسی در بعد خودش یک علمه، و البته پیچیده ست. 

اما تابع شرایطی هم میتونه باشه، مثلا روانشناسی که به روح اعتقاد داره قطعا دیدگاه متفاوتی به مشکلات روانی داره تا کسی که روح رو ساخته ذهن بشر میدونه، و بر عکس کسی که به خدا اعتقاد داره قابل قیاس با کسی نیست که اعتقادی بهش نداره.

از دید من روانشناسی غربی و شرقی بی معنیه، باید گفت روانشناسی معتقدین به خدا و اونهایی که در مقابلش ایستادن، در هر دین و مسلکی. 

توی دیدگاه یک نفر به قتل محکوم میشه، علتی که میگه اینه که اجنه به او دستور دادن، یک روانشناس بی دین و دیندار از دو منظر متفاوت بهش نگاه میکنن. این اساس تغییره. 

وگرنه غربی و شرقی خیلی مهم نیست، باورهای پایه ای اونها مهمه نه جایی که متولد شدن.

هرچند تفاوتهای فرهنگی هم کم نیست.

به آدم معمولی 

تعریف این کتابو شنیدم منم 

میخونم حتما ممنون 

@به امیررضا

خب اینهمه آدم ،،، چرا یهو به من گیر دادی ؟!!! 😅😁😜

درود بر اقای اسکیزوئید

هرچند با نتیجت مخالفم و دین رو مخالف علم و منطق نمیدونم بلکه عقیده دارم که به هم کمک میکنن و این بخاطر تفاوت جهانبینیمونه

و اگر بخوام مثال بزنم هزارتا مثال به ذهنم میاد که اسلام اولیه راهی رو مشخص کرد که کاملا منطقی بود و بخاطر اینکه اون راه رو گم کرد الان داریم دست و پا میزنیم 

ولی انتقادهایی که کردی و از راهی که وارد شدی رو دوست داشتم

باید بگم که خانه از پای بست ویران است و میتونید با مراجعه به حکم نجس بودن بعضی فرقه و گروه ها و همچنین حدیث تفاوت خاک و ابی که شیعه باهاش درست شده و خاک و ابی که کفار باهاش درست شدن میتونید به عمق فاجعه پی ببرید

به طوری که ما درصورت متعصب بودن باید دست روازاده روهم بخاطر گفته های خردمندانش میبوسیدیم

اما هنوزم با تفکرات مخصوص خودم میگم دین ربطی به تعصب و...نداره و این بخاطر اینه که راه رو گم کردیم

بهmard shab:ممنون😍منم خیلی دوسش دارم این عکس رو.جیگرترین استیکر تلگرامه🤩

اینو بگم که اولا تجربه نشون داده کسایی که سریعا دنبال شباهت‌ها و تفاوت‌های دو موضوع میرن، به درک درستی از هیج کدوم نرسیده‌اند و نخواهند رسید. دوما شما منظورتون از دوگانه‌ی روانشناسی اسلامی و غربی چیه؟ به لحاظ نظری و تاریخی، psychology به معنای الانش در نیمه‌ی قرن هجده یا دقیق‌تر بگم از نقد کانت به روانشناسی تدریجا شکل میگیره. بحث‌ها و دیدگاه‌های مربوط به فعالیت‌های روانی هم در بخش علم‌النفس فلسفه اسلامی(نه لزوما فلاسفه‌ی مسلمان) و اثار اندیشمندان اسلامی موجوده. چیزی که در حال حاضر روانشناسی اسلامی نامیده میشه، بیشتر داره شبیه یه ملغمه میشه که فکر میکنه داره دیدگاه اسلامی رو جلو میبره ولی در واقع داره با فشار دادنش به science، دیفرمش میکنه درحالی‌که به نظر من هر چیزی در زیست جهان خودش معنا داره. و سوما گاهی فرد اول در یک موضعی قرار میگیرد و بعد شروع به نقد روانشناسی از زاویه‌ی خودش میکند ولی گاهی به طور کلی به روانشناسی انتقادی میپردازد. رویکردهای انتقادی متعددی به روانشناسی وجود داره ولی انگار شما در دسته‌ی اول هستید یعنی زاویتون مشخصه. من هدف تاپیک رو دقیقا متوجه نشدم و فکر میکنم بهتره با توجه به هدف و جهتی که در ذهنتون دارید، سوالی مطرح کنید یا چیزی بنوسید تا خوندش و اینطوری شاید مفیدتر بشه. بحث در واقع خیلی گسترده و تخصصیه پس بهتره کاری کنید جنبه‌ی کاربردیش بولد باشه و مفید واقع بشه.

کلا نمی دونم چه اصراریه به هر چیزی یه پیشوند غربی یا اسلامی یا ... اضاف کنیم !؟

مثلا پزشکی پزشکیه دیگه - کارکرد قلب و مغز و اندام بدن مگه در یه فرد مسلمان با یه فرد مثلا بودایی مگه تفاوت داره !؟ 

یا مثلا ریاضیات ریاضیاته دیگه - 2+2 = 4 حالا چه یه یهودی محاسباتو انجام بده چه یه شینتو

در بعضی علوم شاید تفاوت بشه قائل شد - چون جهانبینی فرد تاثیر می ذاره تو دیدگاه های اون علم 

مثلا روانشناسی یا معماری ( که درگیر مسائل فرهنگی هستش ) یا فرضا جامعه شناسی

اونم باز اصول مطرح شده یکسانه - مثلا تو معماری ؛فضا برای انسان طراحی می شه -  سبک زندگی اون انسان باید تو طراحی بنا دیده بشه - پس خونه ی یه فرد مسلمان با خونه یه فرد لائیک متفاوت باید طراحی بشه - حالا  چه طراح مسلمان باشه چه لائیک باید به "نیازهای کاربر" توجه کنه . یعنی حتی اینجا م نمیشه گفت معماری اسلامی معماری غربی و فلان - معماری معماریه !

شاید این دسته بندی به درد بررسی تاریخ بخوره 

مثلا بگیم پزشکان اسلامی در قرن 4 ام فلان کشفیات و فلان دستاورد هارو داشتن 

تازه همون پزشکان اسلامی قرن 4 که نمونه ش بوعلی سینا باشه آثار حکمای یونان باستان رو مطالعه کرده بوده و مبنای کارش بوده 

کلا من می خوام بگم بنظر من علم یه مسئله ی جهانی هست 

مدام هم بین بخش های مختلف دنیا تبادل فکری وجود داشته از قبل- امروز هم که در صدم ثانیه اطلاعات مردم دنیا همزمان بروز میشه 

به اسکیزوئید :

ممنون از نظرتون استفاده کردم

به آدم معمولی : ضمن سپاس از نظر خوب شما ، می شه اسم کاربری تون رو تغییر بدین ؟! بی شرف سابق ! همیشه حس منفی میگیرم از دیدن این اسم - به نظراتتون نمیاد 

خودم نظری ندارم ولی بدم میاد هر چی میشه یه اسلامی میچسبونن تنگش.روانشناسی اسلامی طب اسلامی و...

به اسکزویید 

مثل همیشه خوب بود ولی این دفعه خیلی سنگین بود.ممنون که وقت میذارید

به امیر : سلام‌ ممنون از نظر مفید و کاربردیتون 

فکر میکنم بر همین اساس که جهان بینی شما خدا رو شکر کاملا درست شکل گرفته به قول بچه های space دقیقا رو مداری  و درود فراوان👏👏👏

به اسکیزوئید: ممنونم علی جان

چقدر خوشحال شدم‌از این نظرت چون احساس کردم یه مقدار بدون پرده تر افکار و عقاید و باورهاتو بیان کردی 

من اینجوری میپسندم نه لینکه طرف بیاد بگه من مسلمونم بعد خیلی زیرکانه اسلام بکوبه 

خیلی بی پرده یه مقدار با نظریات واقعیت اشنا شدیم 

من الان جواب این نظرتون نمیدم تمرکز ندارم یه مقدار کارای شرکت به مشکل خورده یه سفره چند روزه هم در پیش دارم 

اما فقط یه نکته رو داشته باش هر چقدر سعی میکنی دین اسلام‌ رو بی منطق و بر اساس تعصب جلوه زدی بیشتر کیفیت نظراتت نسبت به اون چیزی که قبلا بود و خونده بودیم میاد پایین فقط دوست دارم خودت دقت کنی نه من نه هیچکس دیگه 

بازم درود الان واقعا نمیتونم جواب نظرتون بدم‌ بماند تا بعد

ولی اینم بگم چقدر خوبه که اینجا همچین بحث هایی میشه و ادم‌ میفهمه که کسایی که شاید تو همین وبلاگ با حجاب کامل باشن یا حتی نماز هم بخونن و ... وقتی بحث مبانی اسلام پیش میاد نه مسلمونن نه قبول دارن اسیبی که شهید مطهری فرمودند یعنی اسیبئ که سنت به مذهب میزنه 

واقعا یه نمونش همین وبلاگ به ظاهر اسلامی چند نفر واقعا مسلمونن؟!فک نمیکنم کسانی که قلبن ببا تموم وجود باشن تعداد قابل توجهی نسبت به محیط باشه!

در واقع ما اکثرا همه برداشت های شخصیمون با توجه به منافعمون از دین داریم و حاضر نیستیم به طور کامل ایمان بیاریم.

البته این بحث به طور مستقیم به شما ربطی نداشت فقط نظرتون باعث شد که این قضیه نمایات بشه

وبلاگی سنتی نه مذهبی 

و باز هم درود 

به mah: سلام‌ خانوم خواهش میکنم لطف دارید شما 

خیلی عالی این چیزی که تجربه کردید و به درکش رسیدین نصیب هر کسی نمیشه قدرشو بدونید 

اون جمله اخرتون خوندن اکادمیک با نگاه قدسی من میخواستم ااخر بهش برسم که شما گفتیدش و نشون میده مسیر قشنگیو طی میکنید 

و حتما این کار و انجام بدید 

به بهلول: نمیدونم این حرفی که دکتر زده داستانش چیه ولی بهت اطمینان میدم‌ این ادم یه چیز عجیب و غریب و خاصه 

یه چیز درجه یک با توان و هوش استعداد خیلی بالا 

احتمالا ماه دیگه میبینمش اگه دیدمش حتما این قضیه رو ازش میپرسم 

من چیزایی از این ادم‌ دیدم که وقتی واسه گفتنش نیست

اما‌ نتایج عجیبی از بعضی اوما ارائه داده!

به ادم معمولی: سلام‌ ممنون از نظراتتون فکر میکنم بر عکس اقای اسکیزوئید اصلا بحثو از مبنا درک نکردید و اشتباه متوجه شدید پیشنهاد میدم پست قبلو با پرسش و پاسخ بخونید شاید به نتیجه رسیدید 

.به الی خانوم : سلام ممنون 

استدلالتون خیلی ضعیفه چون به عقیده سیاستمداران و کارشناسان و فیلسوفان و تئوریستین های غرب و شرق تفاوت دیدگاه غرب و شرق و تا حد زیادی اسلام دنیا رو داره به سمت جنگ جهانی و رویارویی تموم عیار میبره 

به عقیده خود غربی ها ارماگدون یا به تعبیر مسلمونا اخر زمان

حالا شما اضافه کنی و نکنی یا هر جوری فکر کنی نظر سردمدارن غرب و شرق تغییر نمیده 

جورج‌ بوش رییس جمهور سابق امریکا: جنگ اخر زمان و صلیبی شروع شده است

مقامات امریکا:امریکا با روسیه و چین وارد جنگ سرد شده

پوتین رییس جمهور روسیه:دنیا به سمت جنگ نابود گر جهانی سوم پیش میرود 

رهبر ایران:غرب به صورت تمام عیار در مقابل اسلام ایستاده و اعلام جنگ‌ کرده است 

حالا شما بیا بگو همه چیز ارومه من چقدر خوشحالم و ...

چه دهکده جهانی قشنگی ، حقوق بشر چقدر‌خوبه 

غربی و شرقی و اسلامی‌ چیه ما همه با هم دوستیم و....

چیزی تو واقعیتی که داره اتفاق میفته تغییر نمیکنه 

حالا ۲×۲ تا چند تا 

بعدم شما هم اگر نظرات تو پست قبل با دقت میخوندید متوجه میشدید که چیزی که با روح انسان سر و کار داره با دو دوتا نمیشه حلش کرد 

اصلا خود کلمه روانشناسی ریشه واژش از روح میاد و ...

به خانوم سمانه: سلام ممنون در مورد جنبه های کاربردیش قراره صحبت بشه و همه بتونیم استفاده کنیم 

به علی: سلام ممنونم 

به رهگذر : سلام ممنونم 

به شکلات: سلام‌ ممنون

بله از من بعید نیست و کلا شخصیتی ندارم سیاه و سفید مسائل نگاه کنم 

واقعا بحث لولو ساختن نیست  این لولو وجود داره و تا پوست استخون جهان سوم اسیبش رسیده

اتفاقا دیشب یه جایی بودم یکی از دوستای صمیمیم سابقه داره یه جمعی بود ۵ نفره یکی دزد توبه کرده یکی بنده یکی همین دوستم که سابقه زندون و دعوا تا دلت بخواد داره و دو تای دیگه فکر کنم  در حال حاضر جز عزیزان و ساقیان مشروب بودن!!!

خیلی بحث های جالبی بود و دیدگاه های جالبشون که تو مواردی  از خیلی نماز خونا بهتره!!! 

میگم کلا ادم جبهه و قالب خاصی درست کنی نیستم

من دارم در مورد بدی های غرب صحبت میکنم و به طور خاص برنامه ای که واسه بنده و شما دارن 

همه ی ما تمایلات مختلفی درون وجودمون داریم و کمتر کسی به طور قاطع و خالص پیرو یه دین و ایین و مکتب خاص هستش 

همین من کلی تمایلات غربی دارم (دلایل بررسی نمیکنیم)

اما تو موقعیت های مختلف اونی که گرایش ادم به سمتش بیشتره قالب میشه مثلا من اگه بیام از خصوصیات خوب کشور کانادا و خانوم های کانادایی بگم ایمان دارم خیلی از کسایی که(مخصوصا خانوما) الان دارن به بنده انتقاد میکنن ژست غرب دوستی گرفتن به شدت تموم بهم حمله میکنن که این اقای مرد شب یه ادم غرب زده ی ضد دینه!!!

یعنی قشنگ ورق برمیگرده در صورتی که واقعا اون قضیه وجود داره که میگم یه سری  خصوصیت اخلاقی خیلی عالی تر خانوم های کانادایی و امریکایی نسبت به خیلی از خانوم های وطن امروز من!!! 

در کل دوستان متاسفانه بنده مسافرم فقط‌بتونم به صورت کوتاه جواب بدم انشالله در اینده با مطالبی خوب در خدمتم

اه 

خواهشا وقتی پست میذاری قشنگ وقت بذار 

مطمئنم نظراتت ازین اسکیزویید و بی شرف و ... اینا قانع کننده تره وقتت که باز شد یه پست دیگه از نو بذار درمورد همین روانشناسی غربی ولی نه اینجوری سنگ تموم بذار 

لطفا 

به مرد شب

بله درست می فرمایید

آدمایی که دنبال جنگ افروزی هستن خیلی دوست دارن به تفاوت ها تاکید کنن و افراد رو تو دسته بندی های مقابل هم قرار بدن 

به اقای مرد شب

سلام 

اینکه دکتر روازاده به طب سنتی کمک کرده و یا اینکه تاثیر طب سنتی و تاثیر خورد و خوراک بر سرشت و اخلاق این اشکالی بهش وارد نیست و قبولش دارم

بالاخره تقریبا میشه گفت کسی که طب سنتی رو زنده کرد همین روازاده بود

یا انتقاد ازش با اطلاعات کم من نمیشه.و رو این مورد اشکالی نیست

ولی....

انتقاد مناز بحث روانشناسی غربیه...

اینکه کلا دارید اشتباه بحث میکنید..

یه گروه شمایید که میگید روانشناسی غربی و منطق اسلام از هم جداست..میگید روانشناسی چیز ناقصیه.میگید علم نو ظهور و کمک چندانی به شناخت انسان پیچیده نمیکنه 

خب قبول

اقای اسکیزوئید هم اول دلیل میاورد که اینا از هم جدا نیستن و ما تافته جدا بافته نیستیم خودمونم تو همین مسیریم 

البته گریزی هم زدن به اینکه حتی ما سختگیری ها و تعصباتی هم داریم

منم میگم عزیزان اصن شما بحثی روی روانشناسی ندارید بالاخره روانشناسی همون بوته گیاهیه که تو پست قبل گفتم اینکه ادم تو مسیر اسلام بره بهتره ولی یبار دیدی از مسیر پامون لغزید خواستیم بیافتیم اونوقت دستمونو به اون بوته ها بگیریم و ادامه بدیم بهتره تا هیچی نباشه و مستقیم بیفتیم تو دره

حالا

اگر دقت کنید اقای ادم معمولی بنظر میومد از غرب دفاع کنه و دربارش صحبت کنه منم بنظر میومد دارم زور میزنم پای اسلام رو مستقیم به بحث باز کنم

چرا؟

این چراش خیلی خوبه چون من و ادم معمولی دقیقا تو درک کردن یه چیز مشترک بودیم و میدونستیم بحث شما نباید اینطوری جلو بره

ادم معمولی غرب رو چسبیده بود همش. دلیلشم تو کامنت اخرش گفت

چون اسلام تو ایران زیادی تاثیر پذیرفته

منم دارم زور میزنم پای اسلامو به بحثتون باز کنم

چرا؟

چون ن به شدت ادم معمولی ولی منم قبول دارم که شیعه ما دویست سال قبل خیلی فرق داشته

من الان بیستا مثال واست میتونم بیارم که الان داریم کتاب اصول عقاید اقای مطهری رو رد میکنیم...

المیزان رو که دیگه بذار نگم...

خب 

حالا باز مثال درخت و ریشه خودمو میارم وسط

شما شاخ و برگ اسلام براتون زیاد شده و تنش لاغر عمرا بتونید بچسبید بهش و از طوفان حفظ بشید

اقای اسکیزوئید یک مورد از این طوفانهاست که اونم البته داره اهسته اهسته میاد جلو و جوابی غیر از اشکال گرفتن (درست یا اشتباه)از روانشناسی غربی نداریم!!!

چرا؟چون از اسلام و منطقش نمیتونیم دفاع کنیم

چون اون درخت دیگه تکیه گاه نیست فقط میوه دادنش مهم بوده

وقتی خون یه انسان نجس میشه.وقتی نژادپرستی از تفاوت خاک و اب شیعه وارد میشه.وقتی مطهری و شریعتی و...کتاباشون داره منزوی میشه....چه انتظاری داری که با این بتونی جلوی غرب پویا رو بگیری؟

ادم معمولی از بحث پرت نشده فقط یه چیزایی میدونه که ما نمیدونیم...

این بحث رو میتونید همینطوری ادامه بدید ولی حاضرم صدبار قسم بخورم که به جایی نمیرسه

سلام مردشب

سفر بی خطر وتو ایالت متحده آمریکا بهت خوش بگذره 👋👋

ببین شوکو خانوم
مثال میزنم واست ،،،

اونطرف ،،، تجهیزات و فناوری های گوناگون و سربازهای کارکشته و ناو هواپیمابر و موشک کروز تاماهاوک و غیره
این طرف هم کموبیش مشابه همینا با یه تفاوت ،،، روحیه ی ایثارگری و شجاعت و فلان

من به شخصه هیچوقت نمیگم اون امکانات چیزای بدی هستن یا کاربردی نیستن یا رد میشن و فلان

میگم اینا همه چیز نیستن ،،، اینا فقط یه گوشه ای ملزومات هستن !

من میگم بیایم همه با هم بزرگ تر فکر کنیم ،،، برای جهت دهی و هدایتِ تمامِ استعدادهای انسان به سمتِ کمالِ ذاتی شون باید و باید به یه جایی به یه تمدنِ فراانسانی رهنمون شد ،،،

شناختِ تیپِ شخصیتی و این چیزا کار سختی نیست ،،، همین فیسبوک با دیتاماینینگ هزار جور کارِ عجیب غریب میتونه انجام بده ،،،

من استاد داشتم بردِ الکترونیکی رو با چشم میدید کاربرد و طراحی و همه چیزش رو تو چند دقیقه واست میگفت ،،،

همونطور که تو هم میدونی مسأله چیزی فراتر از ابزارآلات هست ،،، چیزی که سعادت و شقاوتِ ما انسان ها رو اونه که در نهایت رقم میزنه ،،،

یه زمانی 20 سال پیش فرانسیس فوکویاما تئوریِ پایانِ تاریخ رو داد گفت بدونید که دیگه تهِ دنیا لیبرالیسم و کپیتالیسم هست ،،، (زمانِ بیل کلینتون که امریکا تو اوج بود) ،،،

همین پارسال (با ظهورِ تمدنِ چین و هزار و یک اتفاقِ دیگه) برگشت گفت اشتباه میکردم تصوراتم اونجوریام که فکر میکردم درست نبود ،،،

در مورد حجاب و پوشش و اینچیزام من نظرم همینه ،،، 15 سال پیش این حد از آشفتگیِ روانی و اضطرابِ فکری نبود واقعاً ،،، من یادمه کاملاً ،،، اون موقع نه فروشگاهی نه شامپوهای مختلف و اسباب بازی های رنگ و وارنگی نه شکلات های خوشمزه ای ،،،
یه پرایدِ بیخود بود یه ماکسیما یه زانتیا چند مدلم بنز ، مزدا 323 ،،،

من خودم هنوزم که هنوزه شامپوی نارنجی رنگِ داروگر (ساده خمره ای) استفاده میکنم و همچنان مث گذشته رشد و کیفیتِ موهام در حدِ بسیار مناسبه ،،،

قدیم دوستای بابام از اروپا تخم مرغ شانسی Kinder میاوردن من بچه بودم دیگه از خوشحالی پرواز میکردم ،،، الان کیفیتِ زندگی برای برادرزاده م به مراتب خیلی بهتر شده ،،، ولی آیا آرامش هم به همون نسبت افزایش پیدا کرده ؟!!!

(حتی گاهی پیش میاد در حوزه ی آرامش پیشرفت که هیچی تازه پسرفت هم کردیم !)

من احساس میکنم با فاصله گرفتن از آموزه های ساده ولی راهگشای آسمونی خلاء های جدید و تازه واردی توی زندگی های ما اومده ،،،

نمیشه همه چیز رو آزمون و خطا کرد (آزمون و خطا صرفاً یکی از چندین ابزار هست نه همش) ،،، نمیشه فقط به اومانیسم اکتفا کرد ،،، میشه راه های میانبُر و کم هزینه تری رو هم پسندید و انتخاب کرد ،،،

در مورد علوم و اینچیزام (از جمله روانشناسی و اقتصاد و سیاست و هر چیزی) به نظرِ من باید روح و معنا رو هم براش در نظر گرفت ،،،

وگرنه ناقصه ،،، از اصل و اساس نباید غافل بود ،،، اگه رها کنی اونوقت همجنس بازیم منطقی به نظر میرسه ،،، کلاهبرداریم تو اقتصادِ اومانیسمی منطقی و طبیعیه ،،، دروغ و خدعه هم تو سیاست امری عاقلانه ست و هزار و یک مشکلِ راهبردیِ دیگه ،،،

نتیجه ی ساده ی "فرهنگِ من به سیاست کاری ندارمه امریکایی ها" میشه 8 تریلیون دلار بدهی برای مالیات دهندگانِ امریکایی و میلیون ها بیگناهِ کشته شده و گوربه گوری واسه آخرت شون !

اما در جهانبینیِ الهی مردم نسبت به رفتارهای سایرین مسئولن ،،، توش مجاهدت هست امربه معروف هست نهی از منکر هست ،،،

پس یه سری چیزا رو نمیشه صرفاً اومانیسمی ادامه داد ،،،

من نگرانیم از این بابته که نکنه ما واسه سال های سال ، شنگول و خوشخیال بریم جلو فردا دوباره به مشکلاتِ راهبردیِ جدید برخورد کنیم ،،،

برای همینم انتظاراتم رو از علومی نظیر روانشناسی معقول و منطقی کردم ،،، به حدِ توانش و توانم ازش بهره میبرم ،،، همین ،،، 😊

به بهلول
یه مثالی درباره فیزیک و انرژی روان زدم تو این پست و می خوام سوالت رو درباره سایه جواب بدم .
خود یونگ در مبحث تعادل از لفظ آنتروپی استفاده می کنه ولی مثل ترمودینامیک نیست که تعادل قطعی به وجود بیاد و حتما باید یک عدم تعادل باشه که انرژی روان شما به وجود بیاد مفهوم رشد سایه مثل یک سفر با خودرویی که  تا آخر عمر ادامه داره هیچوقت تعادل به وجود نمیاد و تعادل مثل ترمز کردن می مونه (v2_v1=0)حال رشد یک طرفه شخصیت و سرکوب امیال مثل گاز دادن می مونه و اگر یه دفعه با ۱۴۰ تا بکوبی رو ترمز یه اتفاق بدی میفته یونگ به این حالت میگه طغیان سایه .
پس رهرو آن است که آهسته و پیوسته ....
اما بحث رشد سایه خب اگر با یه isfj رفاقت کنی ۱۰۰ در ۱۰۰ دچار و تنش و ... میشی .همانطور که شنیدی میگن رفیق خوب ،رفیقیه که ایراد های آدم رو بگه خب آینه به خوبی ایراد های آدم رو به آدم نشون میده .تو بحث کارکردهای یونگی این مبحث جالب و پیچیده است که  تو mbti به میرور تایپ ها معروفه .یکی از آون جالب ترین جفت کارکردها یونگی اتفاقیه که بین intj ها و entp ها میفته .
فرض کن یک معمایی رو حل کردی و احساس می کنی چون کسی این معما رو حل نکرده از همه بیشتر می فهمی ولی یه جایی به خودت میگی کسی که این معما رو طرح کرده از همه باهوش تر،وقتی طراح intj معما رو پیدا می کنی آون هم متوجه میشه خودش نتونسته معمای خودش رو حل کنه وقتی راه حل تو رو می بینه خیلی خوشش میاد و دریچه های بیشتری از دنیای احتمالات در ذهنش باز میشه و معماش رو پیچیده تر می کنه و تو دوباره می گردی و معما رو حل می کنی . به وجود آوردن مفهوم پیچیده و مرموز به وسیله احتمالات تو در تو کاریه که ni انجام میده و کارکرد قالب یونگیه intj و infj دور اندیشی و کلی نگری به احتمالات ایجاد شده و پیدا کردن پاسخ احتمالات کاریه که ne انجام میده که کارکرد قالب یونگیه enfp و entp  و ذاتا میبینی intj به entp یاد میده احتمالات بیشتری رو در ذهنش به وجود بیاره  و entp به intj یاد میده چطوری پاسخ این احتمالات رو پیدا کنه .با این کار  باعث رشد شخصیت همدیگر میشن چون مثل آینه دارند ایرادهای همدیگر رو پیدا می کنند .
توی حوزه شخصیت شناسی پیشنهاد میشه اصولا مبانی فکری خودتون رو با میرور تایپ خودتون در میون بزارید تا ایراد هاش رو براتون دربیاره و افق دیدتون رو بهتر کنه .

به امیر رضا:

ببینید یک زمانی تو این مملکت جهان سومی با نوار و ویدئو یا تحصیل و حق رای زنا هم مخالفت شده پس اصلا برام عجیب نیست اگر الان داره با روانشناسی مخالفت میشه.

هیچ چیزی تو این دنیا نیست که فقط خوب باشه.بستگی به استفاده ما داره من نمی گم روانشناسی خالی از اشکاله ولی این دید که بیایم روانشناسی رو چون از غرب و به قول بعضی بلاد کفر اومده کاملا برونیم مث اینه که بگیم خودرو بده چون از غرب اومده.

اگر اسب و قاطر داشتیم هوا تمیز بود،پیاده روی بیشتر میشد،هممون سالم بودیم،تصادف نداشتیم.

هر چی می کشیم از این خودرو هست.همش بخاطر دور شدن از سنت هاست...!!

روانشناسی رو خودرو در نظر بگیرید.الان تا سال 2040پیش بینی شده که غالب خودروهای اروپایی دیگه هیبریدی میشه و درصد انگشت شماری خودروهایی با سوخت فسیلی تولید بشه اونم تو کشورهای نچندان پیشرفته اروپایی.

با تلاشی که شده ایمنی خودرو و جاده ها به طرز عجیبی بالارفته.ماشین ها همه دارن اتوپارک و اتودرایو میشه و ما هنوزم دنبال سنت ها و ریشه ها و نوستالژی های بچگی مونیم و مردم بدبخت اندرخم یک پراید!!بلکم اسب و قاطر!!

پس هر چیزی در ابتدا مبتدی یه،روانشناسی مث یه بچه 6-7ساله می مونه.نوپاست و هنوز راه درازی رو در پیش داره و چه ما بخواهیم و چه نخواهیم بالاخره روزی ناچار به پذیرشش میشیم.

@شوکولات

ما الان با همدیگه همنظریم

بله خب ،،، من خودم تا اونجایی که میتونستم و امکانش میسر بوده همیشه اولین نفر و آوانگارد بودم تا الان ،،، ولی بازم معتقدم یه سری اصولِ ذاتی هست که با گذرِ زمان تغییری پیدا نمیکنه ،،،

ممکنه که مثلاً اندروید ورژنش بره بالا چمیدونم باتریا پیشرفته تر بشه ،،، ولی عدالت اخلاقیات ، ادب و خیلی چیزای دیگه از اول خوب بودن بعد از اینم خوب خواهند بود ،،،

اینا با گذرِ زمان قدیمی و کهنه نمیشن !

""هیچ چیزی تو این دنیا نیست که فقط خوب باشه. ""

با این موافق نیستم

حق گرایی مفهومی مطلق هست و بدی و ضعف درش نیست ،،، عدالت هم همینطور مفهومی مطلقه و همیشه خوبه ،،،

ولی مثلاً مساوات ممکنه یه جایی خوب باشه یه جایی بد ،،، آزادی ممکنه یه جایی خوب باشه یه جایی بد ،،، صلح یه جایی خوبه یه جایی بد ،،، یه جایی خدا گفته قاتلو ،،، (بزنید و بکشید)

مثلاً اگه بخوای تو اروپا واکسینه نشی نمیزارن ،،، اجبارت میکنن که واکسینه بشی و میگن اینجا آزادی و حقِ انتخاب و اختیار نباید اجرا بشه ،،، تحصیل هم همینطور ،،، به اجبار باید یه سطحی از تحصیلات رو بگذرونی ،،،

تو جهانبینیِ اسلامی ما یه خیرِ مطلق داریم که خداست (واجب الوجود) ،،، یه خیر نسبی داریم که از خداست (ممکن الوجود) ،،، یه شر نسبی داریم (ممکن الوجود) و در طرفِ آخر ، شرِ مطلقی که نداریم و اصلاً نیست (ممتنع الوجود) ،،،

به بیانِ ساده تر ؛ 😊

هستی که هست ،،، نیستی هم که نیست ،،، این وسط ما میمونیم که هستی مون رو از هستی بخشِ حقیقی میگیریم ،،،😊

الان سوال و نکته اینجاست که چه استانداردی وجود داره که یه کاری درسته یا غلط هست و این حَد و حدودِ مفاهیمِ نسبی نظیرِ صلح و آزادی و مساوات تا به کجاست ؟!!!

ضمناً ؛

والا جهانِ اول رو هم دیدیم ،،، میلیون ها زن و بچه ی بیگناهِ کشته تو عراق و افغانستان نتیجه ی تمدنِ جهانِ باصطلاح اول هست ،،،

فاجعه ی جاریِ یمن بهترین آزمون و محک برای ادعاهای جهانِ اول و سازمان ها و ارگان ها و رسانه ها و سرانِ کشورهاست ،،،

ما انسان ها اگه به درستی Feed نشیم قطعاً ضربه میخوریم ،،، روح و معنا و معنویت رگلاتورِ بسیاری از ابزارآلات و دستاوردهای تکنیکی و تاکتیکی هست ،،،

پس همونطور که میدونی ؛

ما باید انتظارات مون رو از تیپ شناسی و شخصیت شناسی منطقی و معقول کنیم ،،،

یه جایی خدا گفته قاتلو ،،، (بزنید و بکشید) 😢

"در سال ۲۰۲۰ که کیفیت آب را با پارامترهایی همچون EC ،PH ،TDS می سنجند شما برو شرایط آب وضو را بخوان" !!!!!!!

دین اسلام شرایط آب وضو رو انقدر سهل و آسون تعیین کرده که هر کسى (بى سواد و باسواد، زن و مرد، پیر و جوون، کوچیک و بزرگ) در هر موقعیتى حتى وسط بیابون بدون نیاز به آزمایشگاههاى مجهز و ابزار پیشرفته آزمایشگاهى و بدون نیاز به انجام آزمایشهاى گوناگون جهت بررسى کیفیت سنجه هاى مختلف آب، به آسونى بتونه آب مطهر و پاک رو تشخیص بده و ازش استفاده کنه

خدایا شکرت بخاطر علمى که از طریق دین تو به ما رسیده که باقى ادعاها سراسر جهالته و مدعیان مشتى جاهل

خدایا شفا بده

به دختر مردادی :

بابا تو دیگه کی هستی !

اومدی مثلا از دین تعریف و طرفداری کنی ولی دیندار جاهلی مثل تو بدترین تبلیغه علیه دین اسلام ...

اجالتا از اینترنت و گوشی موبایل و کامپیوتری که ساخته ی "باقی ادعاها و سراسر جهالت و مدعیان مشتی جاهل " هست استفاده نکن !

اون لامپ بالای سرتم خاموش کن - تلوزیونم نگاه نکن بخاری رو هم خاموش کن 

شما با تکنولوژی 1400 سال پیش زندگی کن- بعد اجازه داری بیای اینجور حرفا رو بزنی 

اسکیزوئید 

یعنی شما مسلمان نیستی 

دئیسمی ایا؟😐

روانشناسی دینی چه صیغه‌ایه؟؟؟

روانشناسی دینی یعنی از نگاه دین مسائل رو روانشناسی کردن(تعریف ساده)

ولی روانشناسی دین یعنی خود دین رو روانشناسی کردن.

روانشناسی دینی یعنی از نگاه دین مسائل رو روانشناسی کردن(تعریف ساده)

ولی روانشناسی دین یعنی خود دین رو روانشناسی کردن.

بعله

مثلاً یک نمونه‌ی بارز روانشناسی دینی اون جمله‌ی معروف هست که خشم خود را فرو بخورید که بدترین کاره

چون هیچ شخص عاقلی ظرف آب جوشی که داره رو نمی‌نوشه

عموماً یا فرو می‌خورن که موجب سوختگی و آسیب درونی میشه و یا بر روی دیگران می‌ریزند که باعث آسیب به دیگران میشه(که مورد دوم در نهایت نتیجه‌ی مورد اوله)

این روانشناسیه دینه

ضمناً روانشناسی دین خیلی معنا نمیده چون از منظر دینی اکثر افکار و رفتار بد و ناشایست از وسوسههای شیطانی و یا انسی‌ست و یا القاء نفس اماره

خب با این حساب چه حرفی برای گفتن "روان" شناسی دینی می‌مونه؟؟؟

در صورتی که در روانشناسی به اصطلاح غربی نه بحثی از گناه هست و نه وسواسات و القائات ناخواسته‌ی شیطان و نفس اماره!

بحث بر سر این مسئله‌ست که ریشه‌ی این رفتار، یا ارثی‌ست یا آموختن از محیط(که میشه رفتار خانوادگی، جامعه و فرهنگ یا باورها و اعتقادات) و یا آسیبی که در صورت برخورد نادرست با احساسات و شخصیت یک کودک شکل گرفته که مرتبط با محیط هم هست

که فرهنگ نادرست موجب شکل گیری رفتارجمعی میشه که پر از مریضی و عقده و بیماریه

یعنی لاجرم به جامعه شناسی می‌رسیم اما جامعه شناسی دینی چی میگه؟؟

تمام جوامع و ادیان خارج از دایره‌ی اون دین کافر و در راه نادرست هستند

حالا با جامعه‌ای رو به رو هستیم پر از گرفتاری روانی و رفتارهای غیر منطقی و بیمارگونه‌ست که عموماً یا از برداشت‌ها و تفاسیر از سخنان دینی نشات گرفته و یا به نوعی رفتاری که در اعتراض به اون دین حاکم هست 

در همچین جامعه‌ای که تحت لوای حکومت دینی‌ست میشه این مسائل رو مورد نقد تند و تیز قرار داد؟؟

میشه بدون برچسب خوردن در یک محیط آکادمیک خدا، کتاب خدا، پیغمبر، امام و معاد و عدالت الهی رو مورد نقد و بررسی قرار داد؟؟

مسلماً نه پس بحثی نمی‌مونه که بخواد شکل بگیره...!

از هر نظر که نگاه کنیم روانشناسی غربی کارآمد تره

چون واقع بینانه سوژه رو مورد بررسی قرار میده و سعی میکنه اون فرد با واکاوی و تجزیه و تحلیل درست با خودش آشنا کنه(البته روانشناسی برخلاف دین بهش نقد میشه و خیلی از نقدها و انتقادات بجا و درست هم می‌تونه باشه و پذیرفته میشه و در تلاش برای بهبود و رفع اون ناکارآمدی برمی‌آیند)

در دین خودشناسی نتیجه‌اش باید به خداشناسی و تصدیق وجود خدا برسه

اما این خودشناسی تعریفش در روانشناسی هم به همین شکله؟؟

یا اینکه در روانشناسی فرد باید بفهمه که این حالات و افکار و احساساتش در موقعیت‌های متخلف از کجا نشات گرفته؟!

رفتار و پاسخ متفاوت و بهتری هم میشه در مواجهه با این موقعیت‌ها داد؟!

ولی در روانشناسی دینی همچین تجزیه و تحلیل و تغییر نگرش و برخورد وجود داره؟؟

آزادی عمل برای صدها گزینه‌ برای بروز یک رفتار در دین وجود داره؟؟

به نظر من در این جور مباحث ما به اون پویایی و نتایج مطلوب نمی‌رسیم مگر اینکه خود دین‌داران به تک تک عقاید و اصول و فروع دین‌شون شک کنند و به دنبال نقدش باشن

به دنبال جواب‌های مغلطه آمیز مبلغان دینی هم نباشند خودشون مطالعه کنند، تفکر و تعمق کنند و از بنیان تیشه به ریشه‌اش بزنن و بعد منطقی و واقع بینانه به دور از تعصب نظر و قضاوت‌شون در اون مورد رو صادر کنن

در غیر این صورت چجور میشه با کسی سر این بحث کرد که روانشناسی غرب(!) بهتره یا روانشناسی دین وقتی که دین و دیانت رو تنها راه نجات و رستگاری می‌دونه؟!

مثل اینه که به کسی که شیفته‌ی مادرشه بگی این زن مادرت نیست!

تازه برای اثبات این یکی دو تا راه هست اما برای یک فرد متدین راهی به غیر از اینکه خودش شک کنه نیست

پستای قبلی حذف شدن!؟ چرا .....🙁🙁

چقدر اینجا متروکه ست... 

مگه قرار نبود بحث تونو اینجا ادامه بدین چی شد..

به اسکیزوئید 

اگه اینجارو میخونید ، خیلی برام جالبه که یه تحلیل از شخصیت من باتوجه به کامنت هایی که گاها ازم خوندید انجام بدین . هرچی بود بگید ناراحت نمیشم 

البته اگه حوصله داشتید :)