خانواده برتر

این موضوع به فرهنگ ما برمیگرده که باید یه جایی از تاریخ اصلاح میشد. هنوز هم دیر نشده و میشه اصلاحش کرد

سلام 

با رودربایستی و تعارف های افراطی موافق نیستم. 

تا حد متعادل که به آداب معاشرت مربوط میشه شاید بد نباشه، بیشتر از او نه. 

متاسفانه به جنبه تایید طلبی و فرهنگ نمایشی ما بر میگرده، هر کاری میکنیم به این فکر هستیم مردم چی میگن.

خیلی کارا رو در حد آسیب رسوندن و اذیت کردن خودمون انجام میدیم، تا در دید دیگران اصطلاحا آبرو داری کنیم، متاسفانه جنبه های زیادی از زندگی ما واسه راضی نگه داشتن دیگرانه، تا آسایش و آرامش خودمون.  

ما دوست داریم بیشتر از حد توان واسه دیگران کار انجام بدیم، بعد ازشون تایید بگیریم.

گاهی واسه این کار خودمون رو تو تعارفات کوچیک میکنیم، تا طرف مقابل مجبور بشه بیشتر ما رو بالا ببره،

مثلا وقتی مهمونی یا کادو میدیم، همش میگم قابل نداره، در صورتی خودمون میدونیم این مهمونی و یا کادو مون هم هزینه بر بوده و هم واسه فراهم کردنش خیلی زحمت کشیدیم، ولی این حرف رو میزنیم تا از طرف مقابل تعریفهای بیشتری بشنویم، واز این که طرف مقابل تو حرفاش مارو بالا میبره، لذت می‌بریم.

یا مثلا بین آقایون تعارفاتی مثل چاکرم و... گفته میشه تا طرف مقابل دُز تعارفاتش رو زیاد کنه، 

یا مثلا خانم ها بین دوستاشون میگن  من خوشکل نیستم، تا کلی تعریف از زیبایی خودشون بشنون.

تو فرهنگ ما رک بودن و صداقت داشتن خیلی جایی نداره، نه دیگران دوست دارن باهاشون صادق باشیم، نه خودمون تحمل صداقت دیگران رو داریم.

مثلا تو همین وبلاگ که ماهیتش بحث و گفتگو هست، و ما با وجود اینکه میدونیم حرفامون در معرض دید دیگران هست، ومسلما یه تعداد میتونن با ما موافق نباشن، تحمل شنیدن انتقاد رو نداریم، اگه تعریف بشنویم، با ایموجی گل وقلب جواب میدیم! ولی وقتی انتقاد می‌شنویم، اسم منتقد رو بدون پیشوند میاریم!

به نظرم این تعارف ها در ظاهر شاید به نظر برسه به خاطر دیگرانه ولی در اصل به خاطر خودمونه، 

ما یه لطفی رو بیشتر از حد توان واسه یه نفر انجام میدیم و از اون فرد انتظار داریم متقابلا واسه ما جبران کنه، یعنی اگه طرف مقابل توانش رو نداشت و انجام نداد، ازش ناراحت میشیم.

اصلاح وتغییر فرهنگ به این راحتی ها نیست زمان زیادی باید بگذره تا بعضی رفتارا تغییر کنه، البته درصورتی که ما از اون رفتار ناراضی باشیم که به نظر میاد جامعه ما مشکلی باهاش نداره و این ریا کاری و احترام پوشالی و دروغین رو دوست داره. 

با تشکر از نویسنده پست، به موضوع خوبی پرداختین.  (بدون تعارف!). 

اگه اون آقا احتمال بالایی نده که همسایه مقابل بگه : نه مزاحم نمیشیم ؛ احتمالا چنین حرفی نزنه 

در حقیقت این تعارف های الکی تو فرهنگ ما به منظور احترام انجام میشه

من شخصا اینکه فرهنگ کشورمون با احترام و ادب و اجتماعی بودن آمیخته شده رو دوست دارم چون بنظرم زمینه ی همدلی بیشتر رو فراهم میکنه و افراد حس ارزشمند بودن دارن 

ولی بعضی چیزا مثل تعارف های دروغین کاش‌ نبودن یا بشه که نباشن! 

چون از بین بردنش نیاز به فرهنگ سازی و زمان زیاد داره.. بعضی افراد هم بااینکه میدونن بعضی حرفا هیچ چیز جز یه تعارف توخالی نیستن ولی نگفتنش رو پای کم احترامی یا کم لطفی میذارن 

من خیلی دوست داشتم با مردی مثل شما ازدواج میکردم. متنفرم از هر چی مهمون و مزاحم ایرانی. چه فامیل خودم چه شوهر. (فقط خواهر شوهرم و خواهر خودم اجازه دارن بیان و برن. فقط یکی یدونه خواهر دریم هرکدوممون).واقعا مهمونی دادن و مهمونی رفتن مزاحمته. من رک و بی رودرواس به همه فامیل گفتم نیاین خونه م نه خرجیتونو دارم بدم نه حوصله تونو. واقعیتش خیلی مزاحم میشدن. یه مدت با رودرواسی میگذروندم ولی دیگه گذاشتم کنار و صاف و پوست کنده گفتم دیگه خونه من نیاید. الان از اون موقع دیگه راحتم. نه خونه کسی میرم مزاحم بشم. نه کسی جرات میکنه پاشو بذاره خونم و مزاحم اوقاتم بشه یا خرج روی دستم بذاره الان از اون موقع هزینه زندگیمو به تناسب جمع میکنم. پس انداز هم دارم. بدهی جدیدم ندارم. تغذیه خودم و بچه هامم بهتر شده. از نظر درسی و تحصیلیم هم خودم هم بچه ها پیشرفت کردیم. الان میگم ای کاش زودتر رودرواسیو میذاشتم کنار.

متأسفانه مردم پررو هستن. رو میدی میخورنت. میخواد خرجیشونم بدی. طرف میاد سر تو آوار میشه جا خوش میکنه تو باید مثل کلفت بخری بپزی بدی بخوره آخرشم کی بدهی بالا بیاری بعدشم قدرشناسم که نیستن. باشنم به درد نمیخوره قدرشناسیشون. فقط ناراحتم که بدهیهایی که این همه سال به خاطرشون بالا آوردمو هنوز نتونستم بدم. فقط بدهی جدید ندارم دیگه همونطوری که تو متنم گفتم.

اون موقعا که در دیزی باز بود گربه ها حیا نمیکردن (قبلا زندگی خودمو منظورمه). میومدن میخوردن میخوابیدن بدهی بالا میاوردن برام اعصاب بچه هامو خورد میکردن . بچه ها جا نداشتن بخوابن پتوشونو مهمون میبرد میکوبیدن توی سر و کول هم بچه هام. عصبی میشدن. امتحان داشتن مهمون میومد. امتحان تموم میکردن مهمون میومد. سریال میدیدن مهمون میومد. سریال نمیدیدن مهمون میومد. خواب بودن مهمون میومد. بیدار میشدن مهمون میومد. یعنی پدرمون به خاطر فامیل دراومد.

به «مهران بیان»

سلام. ممنون از نظرتون.بله، خود ما هم به عنوان قدیمی ها برای آیندگان هستیم و از یه جا باید اصلاح رو شروع کرد. الان فرهنگمون عوض شده ها نسبت به قدیم،ولی انگار به جای درست کردن ابرو زدیم چشم رو هم کور کردیم. با سپاس،موفق باشید.

به «حلما»

سلام،خیلی ممنون از نظرتون،لطف دارین بی تعارف😂😂. مثال هایی هم که زدید تنوع خوبی داشت و به جامعیت موضوع کمک شایانی کرد. قابل نداره رو گفتین یاد راننده تاکسی ها افتادم😂.واقعا سعی کنیم حداقل از خودمون شروع کنیم تغییرات مثبت رو. با سپاس از وقتی که گذاشتین.مؤید باشید.

به «مرضیه دختر آشنا»

سلام. ممنون از نظرتون.بله من منظورم آدمایی نیست که از ته دلشون میگن اون حرفا رو. خیلی ها تعارف میکنن ولی واقعا احترامشون حقیقیه. اگه به کسی تعارف میکنن بیان منزلشون،قلبی میگن و خیلی هم خوشحال میشن که یه دورهمی داشته باشن. همونایی که با صداقت کامل به جمله مهمون حبیب خداست عقیده دارن،بدون هیچ گونه منتی. دمشون هم گرم،خدا برکت سفرشونو بیشتر کنه. ولی خیلیا صرفا برای خوب و موجه به نظر رسیدن و از روی عادت این حرفا رو‌ میزنن. خانم حلما مثالهای خیلی خوبی زدن. تغییر این فرهنگ هم دو‌طرفس. هم کسی که رودربایستی داره باید خودشه تغییر بده و هم طرف مقابل درک کنه و این کار رو بی احترامی تلقی نکنه. ممنون از اینکه وقت گذاشتین.راستی از زبان یه سیاه-سفیدِ بی تعارف،ناخودآگاه وقتی نام کاربری تون رو‌ میبینم،میگم راست میگین دختر آشنایی هستین. شما همون نقاش آشنا هستین و من بوم نقاشی،در حالی که فقط دو رنگ سیاه و سفید دستتونه. این تصویر ذهنی منه وقتی اسم شما رو میبینم،دست خودم نیست،حک شده یعنی. پاک نمیشه😂😂😂. مثل یه خاطره بامزس برام.موفق باشین.

به «خانم خونه»

سلام. بی تعارف بگم شما یکم هم از اونور بوم افتادین. دلیلش هم اینه که صبرتون لبریز شده بود و یهو ۱۸۰ درجه عوض شدین.تغییرتون ناگهانی بوده و ممکنه از نظر اونا بی احترامی تلقی بشه و کلا رابطه قطع بشه. سعی نکنین صلح رحم به کلی قطع بشه،بلکه با اقوام درجه یک حداقل احوالپرسی های مرسوم وجود داشته باشه. شاید اگه به تدریج رفتارتون رو تغییر میدادین اونا کم کم با قضیه کنار میومدن و درکتون میکردن. یه چیزی مثل دوری و‌ دوستی. به طوری که بازه زمانی مهمونی اومدنشون اونقدرا هم اختلال ایجاد نکنه در زندگی روزمره.این مهمونی یه چیزی مثل تنوع باشه،نه مثل سونامی که همه چیزو بشوره ببره. تعدیل در روابط مناسب ترین گزینه هست.ممنون که نظرتون رو به عنوان مثالی بارز از «زخم خورده رودربایستی» بیان کردین.موفق باشید.

سلام 

بله آقای معمولی منظورتون رو متوجه شدم بعضیا هم هستن که واقعا خوش برخورد و خوش نیت هستن و تعارفات قشنگشون کاملا حقیقیه دقیقا برعکس یه عده که من و شما و خانم حلما ازشون گفتیم ، خواهش میکنم مرسی از شما بخاطر پست خوبتون :) 

کامنت خانم حلما هم عالی بود و با ایشون موافقم ، ولی بنظرم باید از یه روش آموزش جمعی! شروع کنیم!حتی گروهی هم جوابگو نیست

چون تغییرات مثبت فردی بنظرم توی جامعه ای که این مدل رفتارا به عنوان فرهنگ عمومی جا افتاده فایده ای ازش حاصل نمیشه.

ای وای😂😂 ندای درون ، بوم نقاشی ، ازدواج با خود ، جوکر و بتمن ، آقای سیاه و سفید😂 من که همه چیز باهم یادم اومد ، خوشحالم که نقاشی کردن من خاطره ی بامزه ای شده براتون ، بازم مرسی ازین همه ظرفیت برای شوخی🌼

شماهم در نظر من هنوز همون آقای غیرمعمولی هستید😆 ولی همین افکارتون از خیلی از معمولی ها بهتره :)

به نویسنده پست 

وقتی یه مشکل فرهنگی فقط از دید یه عده معدود مشکل به نظر میاد، وبقیه مشکلی باهاش ندارن تغییرش یکم سخته. 

چون ممکنه تغییری که اون تعداد معدود میخوان ایجاد کنن، هنجار شکنی به نظر بیاد. 

راستش اصلا انتظار نداشتم تعداد نظرات انقد کم باشه. 

فک کنم اگه یه بحث که باعث دعوای دختر پسرا میشد، مطرح میکردین، الان تعدادی زیادی افراد بزرگسالِ تحصیل کرده و اهل مطالعه داشتن سعی میکردن ثابت کنن زن بهتره یا مرد! و کدومشون مظلوم ترن! 

در هر حال واسه 4 نفر انگار موضوعش مفید بوده.

با تشکر و آرزوی موفقیت واسه شما. 

به «مرضیه دختر آشنا»

سلام.خواهش میکنم. باز هم کامنت خانوم حلما خیلی خوب مشکل رو واکاوی کرد. اینکه اکثریت با رودربایستی موافقن حتی اگه به خودشون سختی بدن. کسی که خودشو به خواب زده نمیشه بیدار کرد. همیشه حق با اکثریت نیست. فرهنگمون هم معمولا تحت تاثیر رسانه ها میتونه عوض شه. حالا هر گونه رسانه ای. اصلا اتفاقا تعارفات ما رو بخشی از خوبی های فرهنگمون میدونن رسانه ها. یه چیزی مثل مهمون نوازی و احترام. پس دلیلی نمیبینن عوضش کنن. اما نکته اینجاست که خیلی از این ها اصلا غیرضروریه. هر جا که لازمه باشه،ولی ما دیگه شورش رو درآوردیم😂😂.

یعنی ترکیدم از خنده تو اون پست با نظرات بعضیا😂😂

🙏خواهش میکنم،نظر لطف شماست.موفق باشین.

به «حلما»

سلام.کاملا درست میگین. بعضی چیزا تو فرهنگ فقط در بلند مدت ممکنه تغییر مثبتی در خودش ببینه. یه زمانی شاید به تدریج کفه ترازو متعادل تر بشه. در مورد تعداد کم نظرها گفتین. خب اشکالی نداره که. کمیت مهم نیست. کیفیت مهمه. همین نظرات محدود هم خیلی خوب بود که شماها زحمت کشیدین‌.

در مورد اون برتری زن و مرد گفتین. راستش دیگه این بحث ها تکراری شده. وقتی کامنت هاشونو میبینم نمیدونم بخندم یا بگریم به حال مملکت. یه عده کثیری طرف آقایون،به عده زیاد دیگه طرفدار خانوما. بعضیا که اصلا همجنسای خودشونو میبرن زیر سوال.حالا همه همدیگه رو تحریک میکنن و یه سری بحث های زنجیره واری که تمومی نداره پیش میاد و اخرش میدونین چی میشه؟ اقایون به خانوما بی اعتماد میشن و برعکس. یه کینه ای در درونشون شکل میگیره که در برخورد واقعی در جامعه هم اون پیش داوری و قضاوت همراهشونه. همه خانوما بدن مگر اینکه خلافش ثابت بشه؟ همه آقایون بدن مگر اینکه خلافش ثابت شه؟ چرا همش نیمه خالی لیوان رو ببینیم؟ اینقدر جنس زن و مرد رو بد نشون میدن که انگار خوبی ها مُردن. آدمای نرمال تر باید تقاص کارهای اونا رو بدن که همه به یک چوب رونده میشن؟ باید پدرش دربیاد تا طرف مقابل بهش اعتماد کنه و حرفشو باور کنه؟ظاهرا همه دنبال آتو از هم هستن. در حالی که باید گفت ارزش آدما به جنسیتشون نیست.به شرافت شونه،به انسانیت شونه،به اینکه چقدر بنده خوبی برای خدا هستن.میخواد مرد باش یا زن،اون تنی که خدا بهش امانت داده یه روزی ازش میگیره. اون می مونه و اعمالش. چه دلهایی که با حرفاش شکونده،چه قضاوتهای نابه جایی که کرده،چه بسیار افرادی رو که گمراه کرده با نظرات متعصبانه و کینه توزانه اش نسبت به آقایون یا خانوما چی بگم،زبونم قاصره. همین که من مثل اونا نباشم و ازشون تأثیر نگیرم باید کلاهمو بندازم هوا.😑😑

ببخشید پرحرفی کردم.خواهش میکنم،ممنون از شما.شمام موفق باشین. 

به آقای معمولی 

قسمت دوم حرفام طنز بود، جدی نبود.

در تایید قسمت اول، که حتی اینجا که  کاربرا همه اهل مطالعه هستن، موضوعات فرهنگی کم طرفدار ان. 

حرفاتون کاملا درسته در مورد اون بحث ها،  ولی باز بستگی به برداشت خود فرد داره، حرفای منفی روش چه تاثیری داره. 

به نظرم تا آدم خودش تجربه عملی منفی نداشته باشه روش تاثیر نداره. 

به خانم مرضیه آشنا

​

من که اگه بتونم تو خونواده خودمون فرهنگ سازی کنم هنر کردم!

صبح خسته و کوفته از شب کاری میام بخوابم، خوابم که میبره، خانم همسایه آمپول به دست میاد، مامانم هم به جای اینکه بگه الان خوابه بعدازظهر بیا واست تزریق میکنه، میاد بیدارم میکنه! 

وقتی به مامانم میگم دفعه بعد بگین بعد از ظهر بیاد، دفعه بعد میاد بیدارم میکنه، میگه خانم فلانی اومده بگم بعد ظهر بیاد یا الان آمپولشو میزنی؟!! 

خلاصه منم چاره ای ندارم تسلیم میشم، اون لحظه هم انقد خسته م که انرژی واسه غر زدن ندارم! 

سلام.این مبحث واین سوال جای بحث داشت.ولی متاسفانه بانظرحلما موافقم.بیشترپستای خانواده برتر.فراترازمقوله خواستگاری وازدواج وازاین دست موضوعات نمیره.

حلما خانم راست میگه.وقتی یه عده ب این شرایط عادت کرده باشن واصلا چیزنادرست وبدندونن چ طوری میخوایم اگاهشون کنیم؟

ولی من همیشه ب این جمله اعتقاددارم.ک تووظیفه خودتوانجام بده.شاید ازرفتارتواکاه شدن واوناهم 

هدایت بشن

تومگو همه ب جنگند وزصلح من چ آید/تویکی نه ای،هزاری توچراغ خود برافروز

سلام 

به آقای معمولی:  بله حرفاتون‌ رو قبول دارم؛ منظور بنده هم از روش جمعی همین رسانه ها بود که به قول شما فعلا داره در جهت عکس عمل میکنه ! شخصا خودم از این تعارفات استفاده میکنم ولی به قول شما شورش و درنمیارم به شیرینی بزنه😅

زنده باشید همچنین :)

به حلما جان :

چقد جالب😁 تقریبا هم وضعیت یم ؛ ان شاء الله اجرش و دریافت کنید میدونم چه حسی داره 

منظورم از روش جمعی راستش این نبود که بریم شخصا همه رو هدایت کنیم! منظورم استفاده از رسانه و امثالش بود ؛ راستش با فرهنگ سازی توی خانواده یا مثلا تغییر رویه فردی همونطور که بچه هستم😊 عزیز گفت مخالف نیستم اما بنظرم اونقدرا خیر توش نیست ! چه بسا موقعیت هایی هم باشه که نتیجه ی این کار بدبینی و تخریب روابط اجتماعی باشه ولی به هرحال شخصا و به تنهایی هم تعارف زیادی رو کنار بذاریم خیلی اوقات خیرش بیشتر از شرش هست

چه زیبا باشد آن روز! که این فرهنگ به صورت عمومی اصلاح بشه اونوقته که به قول خودمون سراسر خیر و برکته! اگه وجود داشته باشد آن روز!