خانواده برتر

سلام

به خانم الفبا

غرض نسبت دادن خصلت یا رفتاری خاص به اسامی نبود. هر انسانی فارغ از معنا و مفهوم لغوی نام خودش به واسطه فضائل و رذایل اخلاقی و رفتاری، توسط اطرافیان قضاوت می شود یا درستش این که قبل از شناخت، با نام و نشان قضاوت نشود.

ی مثال بارز شغل طرف، بعبارتی: هر چنگیزی قصاب نیست و هر فتح الله ی هم اپراتور پمپ گاز !!!

حسادت چرا؟! ... والا بنده اون قدری که شما فکر میکنید باصفا، خوش خلق و پرانرژی نیستم.

به خانم حقگو

دوستان مشکلی که مطرح میکنم  بیشتر یک راز شخصی هست که تاحالا ب هیچکس نگفتم. چون هم اهمیت زیادی بهش نمیدادم  و هم اینکه عالم ومتخصص به کسی ک  وارد باین موضوع باشه رو سراغ نداشتم. اما الان منو درگیرکرده واینجار وپیدا کردم گفتم بپرسم تا بلکه فرجی بشه ب کمک شما

دختری 31 ساله هستم مجرد. ازهمون 18 سالگی به اهدافم و تحصیلاتم و ایده هام فکر میکردم و هنوزم ادامه و تکمیل باقی مانده  همینها  اولویت و ملکه ذهنم هستن و بیشتر وقت و قعالیت روزانه ام درگیر همین هام. (کمکم بهشون دارم میرسم ب کمک خدا)

همین اول  بگم   فعلا تو فاز ازدواج نیستم نه مطلقا منظورم نیس منظور ب اونصورتی که ب خاطر مجرد بودن خیلی اذیت بشم یا کمبود شدیدی حس کنم. یا روزانه بهش فکرکنم یا حسرت بخورم.

اما مشکلی که دارم دقیقا مربوط بهمین چیزیکه بهش فک نمیکنم !

ومشکلم   اینه که از موقعی که 22 سالم بود تا  همین چندشب  قبل (یعنی 9 ساله تقریبا)ا پیوسته دارم یک خواب با یک موضوع یکسان و یک حس یکسان رو میبینم و تجربه میکنم -گاهی معمولی وگاهیم با حالت کابوس نیمه شب  و ازخواب میپرم!

اولین بار که این خوابو دیدم جدی نگرفتم فکر میکردم یک خواب معمولی هست و پریشانه مثل بقیه خواب ها.

گذشت و تقریبا هر سالی معمولا بین دو تاچند بار همین خواب باهمین حس و موضوع رو با مدل های مختلف و جاهای مختلف میدیدم! گاهی اوقات  ممکن بودسالی یک یا دوبار میشد یا حتی ممکن بود  سالی بعدش 3 یا 4 بار!و من حتی ب  این تکرار  که تو ذهنم موقت میمیوند دقت نمیکردم واقعیت این بود ک این موضوع رو جدی نمیگرفتم چون اصلا بامنطق ام سازگار نبود و غیرواقعی بود. و این موضوع رو پیش افتاده یا گاهی تکرارش  و ارتباطش رو ب خواب ورویا خرافات میدونستم

از طرفی چون سرم شلوع بود ودرگیر پایاننامه زبان مقاله وکسب وکار و.... کلا ذهنم متمرکز در چیزهای مهم تری بود

 همه عوامل دست بدست هم  دامن میزد به این اهمیت ندادن ب خواب. تااینکه گذشت تا همین چند شب قبل که با صدای اذان با حالتترس و حس کابوس ازخواب پریدم!!!!!راستش این دفعه اخری بازم همون حس  وهمون تجربه ی همون حالت بود ولی یک تفاوت کوچک داشت که بیشتر منو ترسوند!

 روایت خوابی که ب تکرارو و روتین  میدیدم این بود:

همسر مردی معمولا جاافتاده هستم ک فرزندان و همسر یا همسرانی دارد و بااونها زندگی میکنم! و من از اونجا مرتب درحال فرار هستم  همیشه هم  به همراه یک دختر  که معمولا دوستمه یا خواهرم یا دختری ازفامیل، متواری ام و خودمو نجات میدم!

دقیقا مثل یک حالتی که از دست دزد و یا خطر احتمالی فرار میکنی واخرشم موفق میشی دربری اما هنوز ترس تو وجودت باقی میمونه.دقیقا همین حس زو چندساله تو خواب تجربه میکنم همسر مورد نظر رو هم معمولا چهراش مشخص ام نیست  که تو ذهنم بمونه  فقط توی خواب حس میکنم وجود داره  و اون حالت رو دارم ک همسر دارم و یک کلیاتی ازش یادم میاد ک جوان نیست! و البته  ببیشتر  چیزی ک تو خواب بولد هست حالت ترس و فرار ودویدن از اون خونه یا محیط هستم!

این خواب اخری  ترسناک تر بود  که باز همون حالت همون حس فرار رو داشتم وهمون خصوصیات خوابا قبلی بااین تفاوت ک اینبار باردار هم بودم وفرار میکردم وگریه میکردم ب همراه خواهرم تا بمکانی رسیدم ک زودتر بتونم اونو سقط کنم !!!

خیلی وحشتناک بود. وقتی پریدم صدای اذان بلندشده بود. L

از اون روز ب بعدهرساعت ک میگذره دارم دیوانه میشم هی حس میکنم پشت این خواب ها حکمتی هست دلیلی هست نمیدونم چیه.همیشه هم قبل خواب اذکار ودعا و قران میخونم(فردی هستم کمقید  ب واجباتم) اما نمیدونم چرا این روال ادامه داره

از شما میخوام اگر کسی رو میشناسید معرفی کنید یا تجربه ا ی دارید از خواب هایتون و یا مراجعاتتون  بگید. از یک روحانی پرسیدم (بدون اینکه خوابم رو تعریف کنم)متواضعانه گفت علم تعبیر خواب ندارم شما هربار صدقه بدهید اشنالا ک خیره !

پ.ن 1:خواستگار جدی که باهاش ارتباط بگیرم و ذهن وروح منو درگیر کنه هم  ب اونونصرت نداشتم که بگم اثار روابطم با خواستگارنم هستم فقط یکمورد بود که اونم کنسل شد  و در مدت کوتاهی همه چیز تمام شد.

پ.ن2:ببخشید ک پراکنده و بد نوشتم. ذهنم اشفته هست و ازهرجای هرچ درذهم امدنوشتم کمکم کنید تجربه تون بگید.ممنون از شما پیشاپیش

.....................................................................................................................................

سلام اقای شریعت مداری جناب نجفی سوال بنده رو پست نکردن ومنو  ارجاع دادن اینجا. اگر امکانش هست راهنمایی بفرمایید ممنون

بقیه دوستان هم تجره ای دارند ممنون میشم بگن.

سلام

به خانم حقگو

تشکر ویژه، لطف کردید وقت گذاشتید.

داشتم فکر می کردم چطوری فرمول دهی بکنم، پیشنهاد های شما هم بسیار عالیست، باید ببینم می توانم متعالی بسازم یا خیر؟! مجدداً تشکر. ان شاء الله خیر از جوونی تون ببینید، دست به خاک بزنید طلا بشود!

به جناب ابوالفتح

کجا بهتر از صفحه شما؟

قدری امورات عقب افتاده (بیات شده!!) دارم، اینقدر امروز و فردا کردم عنقریب است که از دستم شاکی شوند. در اولین فرصت در خدمتم.

به جناب هویت

شما چشم مایی ...

من هم روی ماه نَشُسته ات رو از دور می بوسم.

ارادتمندت ...

ملا نصرالدین

به جناب شریعتمداری

خدا بد نده سید!؟ ...

ان شاء الله بلا به دور

سلام آقای شریعت مداری

لطفا کامنت منو ستاره دار کنید

آقای شریعت مداری من یه خواهشی داشتم ازتون واقعا خیلی ضروریه

******** *** **** ** **** ****** ** ** ***** *** *** ** ** **** ******* ***** ****** **** **** *****

خیلی واجبه واقعا ممنون میشم اگه چک کنید

تِلْکَ الدَّارُ الْآخِرَةُ نَجْعَلُهَا لِلَّذِینَ لَا یُرِیدُونَ عُلُوًّا فِی الْأَرْضِ وَلَا فَسَادًا وَالْعَاقِبَةُ لِلْمُتَّقِینَ(83قصص)

آن سراى آخرت را براى کسانى قرار مى‏ دهیم که در زمین خواستار برترى و فساد نیستند و فرجام [خوش] از آن پرهیزگاران است

وَالْعَاقِبَةُ لِلْمُتَّقِینَ

آدم نباید گیج باشه ؛ وقتی خداوند می فرماید که عاقبت نیک برای متقین هست . یعنی برو ببین تعریف متقین در قران و کلام معصومین چیست و تلاش کن در حلقه متقین وارد بشی تا عاقبت بخیر بشی.