خانواده برتر

روزى حضرت موسى علیه السلام از محلى عبور مى کرد

رسید بر سر چشمه اى در کنار کوه ،

با آب آن چشمه وضو گرفت ، 

بالاى کوه رفت تا نماز بخواند 

در این موقع اسب سوارى به آنجا رسید.
براى آشامیدن آب از اسب فرود آمد، 

در موقع رفتن کیسه پول خود را فراموش نموده رفت . 

بعد از او چوپانى رسید کیسه را مشاهده کرده برداشت .
بعد از چوپان پیرمردى بر سر چشمه آمد،

آثار فقر و تنگدستى از ظاهرش ‍ آشکار بود

دسته هیزمى بر روى سر داشت ،

هیزم را یک طرف نهاده براى استراحت کنار چشمه خوابید.
چیزى نگذشت که اسب سوار برگشت اطراف چشمه را براى پیدا کردن کیسه جستجو نمود. 

ولى پیدا نکرد. 

به پیرمرد مراجعه نمود او هم اظهار بى اطلاعى نمود 

بین آن دو سخنانى شد که منجر به زد و خورد گردید

بالاخره اسب سوار آنقدر هیزم کش را زد که جان داد.

حضرت موسى علیه السلام عرض کرد

پروردگارا این چه پیش آمدى بود

عدل در این قضیه چگونه است ؟

پول را چوپان برداشت پیرمرد مورد ستم واقع شد.
 خطاب رسید موسى، 

همین پیرمرد پدر آن اسب سوار را کشته بود، 

بین این دو قصاص انجام گردید.
در ضمن پدر اسب سوار به پدر چوپان 

به اندازه پول همان کیسه مقروض بود 

از اینرو به حق خود رسید 

من از روى عدل و دادگرى حکومت می کنم.

سلام.من ۱۵ سال پیش شکست عشقی سختی خوردم .پسره کلی رو مخم کار کرد که بتونه دلمو به دست بیاره .اهل مشهد بود حتی پای امام رضا رو کشید وسط که ببین من رفتم از امام رضا خواستم تورو به من بده و نذر کردم و از این حرفها.من هرگز قبل از اون با مردی نبودم و فقط می خواستم همه عشقم رو به همسرم بدم .بعد از شش ماه کلی در موردش تحقیق کردم فهمیدم از خانواده مذهبی و خدا ترسی هستند و منم توکل کردم به خدا .قرار شد درسش که تموم شد ازدواج کنیم .من به شدت عاشقش بودم براش غذا می پختم پلک میزد از درونش خبر داشتم نمیزاشتم آب تو دلش تکون بخوره به شدت وابسته و عاشق بعد از یکسال اومد گفت پدرم مخالفه و کلا سرد شد تلفن نمیزد و حتی اخرین بار به من گفت بهم زنگ نزن .من عین دیوانه ها بودم زیر دوش گریه میکردم کسی صدامو نشنوه .شب ها تو خواب از بس ناله میکردم که پدر مادرم از اتاق دیگه می اومدن بیدارم می کردن آب بخورم .توان فکر کردن امید به زندگی نداشتم .مثل کسی بودم که درونش سوراخه و دیکه قلبی نداره .مثل زنی که بچه اش مرده .دوست نداشتم بخندم .لباس سیاه می پوشیدم حالم بد بود .دست خودمم نبود .مثل معتادی که مواد مخدرش بهش نرسیده .تا دو سال خوابش رو میدیدم .خواب میدیدم دنبال شماره تلفنشم دنبال خونه اش می گردم همش توی خواب اون ارزوی گم شده من بود .خیلی اسیب دیدم .بسیاری از موقعیت هامو به دلیل اینکه قلبم توان جذب کسی رو نداشت از دست دادم .ولی الان بعد از ۱۵ سال میگم دخترا هیچ مردی ارزش اینهمه غصه خوردن نداره .عشق واقعی و اساطیری از هر ده میلیون نفر یک نفر اتفاق می افته .زودتر سر پا شین زودتر فراموش کنید و از اسیب دیدنتون بکاهید .زودتر بلند شید ارزش ندارند اینها .اینقدر بیقرار بودم که دنبال یه قطره ارامش می گشتم .همش سوره یس خوندم که خدا ارومم کنه .بالاخره یکی از بندگان صالحش اومد به خوابم و گفت خداوند تورو از بدبختیها نجات داده .بعد از این همه چی دست خودته تلاش کنی بالا میری تلتش نکنی زمین می خوری .خدا هست .روز جزا هم هست فمن یعمل مثقال ذره شره یره ومن یعمل مثقال ذره خیر یره .ولی منفعل نباش بلند و ادامه بده که خدا کمکت می کنه دوباره بلند شی فقط بخواه

من ۱۷ سالمه ک یک ساله از کسی ک میخواستم جداشدم البته اون خواست بخاطر اینکه دلش جایی دیگه ای بود من شب روز اشک میریختم الانم میریزم فکرش دیونم میکنه نمیدونم چکار کنم

ریحان قلبش را برای اولین بار ب کسی داد ک نفهمید چ قدر دوستش دارم کسی ک نمیدونس فرق بین دروغ راست چیه هنوزم نمیدونه بارها بهش گفتم بهت علاقه دارم اما....

اون خودش باعث این وابستگی شد😭و خیلی راحت رفت

او برا همیشه بدون نشانی رفت ولی من در فراقش همچنان در آزارم

من خیلی دعا کردم و از خود خدا خواستم اما خدا اجابت نکرد و مطمئنم دلیلی داشت اما من با دلم چ کنم با اشکم با ذهنم با آینده ای ک دارم خراب میکنم😭

محراب دلم برایت بهترین روز ها را آرزو میکنم بهترین اتفاق ها را همیشه خوشبخت شی امیدوارم قلبت پاک بمونه 💌💌💌💌😚

ریحان قلبش را برای اولین بار ب کسی داد ک نفهمید چ قدر دوستش دارم کسی ک نمیدونس فرق بین دروغ راست چیه هنوزم نمیدونه بارها بهش گفتم بهت علاقه دارم اما....

اون خودش باعث این وابستگی شد😭و خیلی راحت رفت

او برا همیشه بدون نشانی رفت ولی من در فراقش همچنان در آزارم

من خیلی دعا کردم و از خود خدا خواستم اما خدا اجابت نکرد و مطمئنم دلیلی داشت اما من با دلم چ کنم با اشکم با ذهنم با آینده ای ک دارم خراب میکنم😭

محراب دلم برایت بهترین روز ها را آرزو میکنم بهترین اتفاق ها را همیشه خوشبخت شی امیدوارم قلبت پاک بمونه 💌💌💌💌😚

این آدم های ک دل شکستن و بااحساس کسی بازی کردن اینا موجودات پست بی ارزش وهوس باز حتی عقده های روانی دارن .اگه شرف ووجدان داشت ک این کارو نمیکرد .پس بزار بره پی لیاقتش .مطمین باشین چوب خدا صدا ندارد و برا خودش هم ثابت میشه .

تعجب کردم از بقیه نظرها...

یکی هم گفته بود پسردار میشن🤣انگار پسردار شدن خیلی خوبه دخترها بدن....

درسته خیلی از زمان این پست گذشته اما گفتم نظرم رو بزارم...

این جهان با قوانین در حال گردشه...

قانون کارما قطعا گریبان گیر این جور آدمها میشه... کارما همون چوب خداست...

و به قولی خدا دیر گیره ولی شیر گیره

آدم ظالم مجازات خواهد شد حتی در این دنیا روایت داریم که ظلم در این دنیا دیر یا زود نتیجش مشخص میشه مادربزرگ من چهار تا دختر داره زمانی که جوون تر بود جاریش که چهار تا پسر داشت مدام بهش طعنه میزد و مسخرش میکرد ولی الان هر چهار دخترش ازدواج کردن و شورای موفق و با اخلاقی دارن ولی جاری اون یه پسرش تصادف کرد مُرد پسر دیگه هم معتاد تزریقی شد و عاقبت هم جنازش رو هم گرگ خورده بود پسر دیگه هم معتاد شیشه ای هست فقط یه پسر سالم داره که اونم به مادربزرگ من زیاد احترام میذاره در ضمن تو باید خوشحال باشی که در این دنیا مجازات نمیشه تو اون دنیا باید حسابی بابت ظلمی که به تو کرده پاسخگو باشه تو روز قیامت آدم حتی حاضر نیست حسناتش رو به فرزندان و همسرش بده ولی باید به کسی که با اون دشمن بوده و بهش ظلم کرده حسناتش رو تقدیم کنه اونم نه کم بلکه بسیار زیاد گاهی حتی یک غیبت سرنوشت انسان رو عوض میکنه

اره بابا. قطعا چوبشو می خوره. یا بچش عوضی و بیخود در میاد. یا ضرر مالی میده. یا اون جوری که زندگیش می خواد پیش نمیره. 

قرار نیست که همه ی مجازات های خدارو ما ببینیم و متوجه بشیم ما فقط ظاهر کارو می بینیم و متوجه همه اتفاقات نیستیم شاید اصلا بعدها سزای کارشو ببینه!!

اولا جای نفرین کردن های پوچ و بی فایده به فکر زندگی و سر و سامان دادن وضعیتتون باشید.

ثانیا قرار نیست اگر وصلتی سر نگرفت دنیا به پایان برسه. جای این حرفا دعا کنید هر دو به اونچه مصلحتتون هست برسید.

اگر صرفا مادر ایشون مخالف بوده قرار نیست اون پسر هم الزاما مقصر باشه.

همچنین اینو بدونید ازدواجی که به زور و بدون رضایت یک یا چند نفر از والدین طرفین باشه، منجر به شکست خواهد شد و یا همراه با تلخی زندگی خواهد بود.

البته ما که اینجا از کم و کیف ماجرا با خبر نیستیم اما در کل برای چیزی که به صلاحتون نبوده اینقدر خودتون رو اذیت نکنید و برای همه آرزوی خوب کنید تا این انرژی مثبت روزی در زندگی خودتون هم اثر کنه.

موفق باشید...

اخه ربطی به پسر دختر بودن نداره ک

هرکسی خوبی کنه ثمره اشو میبینه بدیم کنه جزاشو میبینه حتی خیلی کوچیک باشه... 

اره عزیزم مطمعن باش خدا یروز یه جایی تقاصتو ازش میگیره.کم نیستن دخترایی که چوب صداقت یه سری گرگو خوردن ولی تو ایمانتو از دست نده و همیشه از این بابت خوشحال باش که حداقل قبل ازدواج شناختیش و با یه آدم مریض نرفتی زیر یه سقف.

دیروز تو یوتیوب یه دفعه یه فیلمی اومد بالا ،فکر کنم جریان 

مال سال ۹۷ بود...

مجرای کتک خوردن دختر سیرجانی از یه پسر..

کاش باز نمیکردم فیلمو و همین یه تیکشم نمیدیدم 

کتک زدن دختر و تحقیرش 

و التماس دختر...

حالا فکر میکنی او یارو پسره..

چیزیش میشه !!!!!!

فقط وقتی این فیلمو دیدم.

به یه نتیجه رسیدم ...

این دنیا جای دختر احساساتی نیست...باید گرگ و کفتار و درنده باشی ...مستند جایی برای فرشته ها نیست به نتیجه گیری من رسیده‌.‌‌...

بریزین دور احساسات الکی زنونه رو .‌‌‌‌‌...مردا حال خودشونو نمیتونن خوب کنن بعد میخوان به شما حال خوب و محبت بدن..‌‌

این احساسات و وابستگی به مردا فقط باعث ضربه و سواستفاده از زن میشه...

اگه زنی احساساتی نشه 

مردای پلیدم به هدفشون نمیرسن...

اتفاقا بسزای اعمالشون میرسن وقتی قول دادن در قبال اون وظیفه دارن ماله من تاوان پس داد نگون بخت شد پس نزدیک غروب تا میتونی نفرین کن قشنگ بگیره من گذشت نداشتم اجبش شد 

سلام دوستان عزیز

کسانی دوس دارد بزرگ باشند

کسانی میخواهد توی زندگیشون موفق باشند 

کسانی ک میخواهد توان دلش اون طرف پس بگیره 

هرکس هرمشکلی ک داره میتونند بیاد پی وی من 

از طریق واتساپ جوابگوهستم  میتونند مشکلات خودشون بنویسد برام ارسال کنند باتشکر ویژه 

***********

به سزای اعمالشان می رسن یا نه رو مطمئن نیستم چی بگم 

اما اینو مطمئنم آدم سر هرکس رو شیره بماله سر خودشو نمی تونه .

مردها برای بدست اوردن یه زن خیلی سعی میکنن خودشونو لوس کنن و با محبت کردن دختر رو برا خودشون نرم و خام کنن...ابدا فکر نکنین مقاومت اولیه شما  یادشون میمونه ... و اگر از سر دلسوزی یا هرچیزی که باعث بشه خودتونو  کمتر از اون دوست داشته باشین پیشش کوتاه بیاین بدونین به بدترین شکل ولتون میکنن... خصلت اکثر مردها اینه حالا ممکنه دد زنها هم باشه کلا عزت نفستون حفظ کنین عشق با اقتدار بدست میاد پیش هرکسی نرمی نکنین هزار و یک ترفند و حیل داره...اون زمان علاقه شون واقعی بود ولی ما تو رابطه یهو بعلت خامی خراب میکنیم و با کوجکترین حرف ی بصورت درد اوری کات میشه

غیبت ممنوع گناهه

عزیزم من هم 8سال پیش تجربه کردم کسی که یکماه پیگیر بود حضوری باهام صحبت کنه وقتی دیدم گفت قصد جدی دارم  من هم حس کردم برای اولین بار یکیو خیلی دوست دارم وقتی من میخواستم بیشتر اشنا شیم اون فکر این بود که شاید من دارم میپیچونم  اما یه دفعه سرد شد تماسا کم شد چند بار گفتم منو نمیخوای تمومش کن اما میگفت نه دوست دارم... سر اخر اعتراف کرد که ببخش من یه هفته با کسی دیگه بودم اما بهم خورد ولی نمیدونم چرا اینجور شد میترسم ازدواج کنم خیانت کنم..... اما میخوام باهم باشیم تاخودمو پیدا کنم منم که بهم برخورده بود گفتم نه تمام اما ته دلم پیشش بود شماره رو حذف کردم اما باز یواشکی پروفایلشو چک میکردم هم دوسش داشتم هم غرورم نمیذاشت خلاصه اینکه چند سال گذشت اونم مثل من چک میکرد یکی دوبارم زنگ زد منم خونسرد و رسمی جواب دادم اما قلبا داغون تا یه روز بهش گفتم رابطه ما تمام شده این پیامای هرچند فاصله دار بیخوده دیگت هیچ وقت زنگ نزن و پیام نده و تو دلم واقعا کشتمش اما کینه ای هم سعی کردم نداشته باشم بعد 6ماه همسرم به خواستگاریم اومد کسی که از همه لحاظ از اون اقا و حتی تمام پسرهایی که بهم پیشنهاد داده بودن بهتر بود ومن واقعا خوشحالم از تموم بی حرمتی ها و کات شدن ها اینکه با اون اقا زیر یه سقف نرفتم و الان همسرم رو دارم هرچند اون حس وحال و هیجان روز اول برام پیش نیامد اما حس امنیت و ارامشی رو تجربه کردم که با دنیا عوض نمیکنم

سلام دوستان عزیزم نظر همهء شما بزرگواران کاملا درسته و شخصا"به نظرات شما احترام میذارم...هر کدوم از ما به نوعی دلشکسته و آسیب دیده هستیم.بنده هم مثل شما.اما به خاطر داشته باشید خداوند عظیم المرتبه حق هیچ بنده ای رو نا حق نمی کنه.قرار نیست جلوی چشم ما به سرعت اون شخص آسیب ببینه.بی شک جایی توی زندگیش در آینده اتفاقاتی رو تجربه می کنه هزاران برابر تلخ تر از اون لحظه که کام ما تلخ کردند و دل شکستند.آرزو می کنم به حق مقربین درگاه خداوند هر کسی اسباب رنجش و دلشکستن کسی میشه هزاران برابر تاوان بده.زار بزنه و کوه و صخره رو با ناله چنگ بزنه.نفرین خوب نیست اما این استثنایی برای افراد خدا نشناس بود.الهی که همیشه خداوند آرامشی از جنس پاک خودش قسمت همهء ما دلشکسته ها کنه.آمین.

به نقل از امام معصوم:

کسی برای کسی چاه نمی کند مگر آنکه خود در آن می افتد.

برای من هم چاه کندند. کسی که می گفت بیا **** بشیم و وقتی میومدم به من پشت می کرد و میگفت وقتی خواستم نیومدی. سه چهار بار این کار رو تکرار کرد و گفت بیا ، وقتی اومدم به من پشت کرد. تا فهمیدم این روش اونه. بار چهارم که بهم پشت کرد ، برای همیشه رفتم و وقتی به سمتم اومد توجه نکردم. می دونستم هزار بار دیگه به سمتش برم به من پشت می کنه و وقتی برگردم، دوباره به من میگه بیا .

بعضی از افراد مریض هستن. به خودش هم گفتم اینطور هستی. اگه یکبار یا نهایتا دو بار این اتفاق رو از طرف یه نفر دیدید بدونید بیماره و بیشتر از زهر یک مار افعی ، ازش بترسید و دور بشید. نذارید مثل من با احساستون بازی بشه. این مسائل دختر و پسر نداره. هر دختری و هر پسری چاه بکنه ، با وعده ی انبیاء الهی در چاهی که کنده گرفتار میشه. حتی بعد از سالها مثلا دوران پیری. من علاقه اون بیمار رو در قلبم کشتم و خدا برام بهترش رو جبران کرد و دختر بهتری سر راهم گذاشت . به خدا اعتماد کنید و امیدوار باشید.

به آقای سیروان

دقیقا خلاصه ی ماجرای من بود

میگه بیا بعدش میری پشت میکنه

منم بعد چندین بار تازه فهمیدم بیماره و به قول شما روششه

خدا اول هدایتشون کنه اگرم نمیشن یه کاری کنه که نتونن به بقیه آسیب بزنن

من ** *** **** *** ***** بهش وفادار بودم غافل ازینکه اون با کسادیگ بود ده سال واسم نقش بازی کرد ادا آدما خوب دروورد هی میگف میام جلو بذار فلان شه بذار فلان شه آخرشم زنگ زدیهو گف من دارم ازدواج میکنم رفت ازدواج کرد تو سن 26 بعدشم وضع مالیش توپ توپ شد منکه وفادار بودم تو سن 29مجردم دیگه خوشم از کسی نمیاد بهتر بااین چیزا خودمون گول نزنیم عدالتی نیس تنها کسی که بدردتون میخوره خودتونید فقط بفکر خودتون باشید هشیار باشید که گول نخورید ..چون هیچکس هیچ تضمین نداده که حق شما بگیره 

دل شکستن در پیشگاه خدا خیلی بده ،و حتما تاوان داره ،قوانین طبیعت هم میگه آه برگشت داره ،شما ظاهر زندگی اونا رو میبینید. از درون زندگی پوچ شان که خبر ندارید، زندگی باید معنا دار باشه تا احساس آرامش کنی. 

من چند ماهی هست که تجربه بشدت تلخی رو پشت سر گذاشتم. پسری بشدت تمام بهم ابراز علاقه کرد اما من به علت‌های زیادی نمیخواستم ازدواج کنم اما ایشان همش از مزایای ازدواج گفت و از سرنوشت زنانی که ازدواج نکردن منو ترسوند، حتی خبر از خیلی از خواستگارام داشت، من مشکل زنانه داشتم که ممکن بود هرگز در آینده بچه دار نشم من هرگز این موردم پنهان نمیکردم. هرگز با مردی بیرون نرفتم و قرار نذاشته بودم، اعتقادات خودم رو داشتم، این پسره حدودا یک سال غیرمستقیم و مستقیم(البته بنظر خودش) به من ابراز علاقه می‌کرد اما من چون توی این فازها نبودم متوجه نه مستقیمش میشدم ته غیرمستقیم تا اینکه بصورت جدی مطرح کردن و حتی پدرشون رو برخلاف میل من به محل کارم فرستاد تا حسن نیت خودشون رو ثابت کنن و با خواهرمم تماس گرفتن و موضوع رو به ایشان هم برخلاف میل من گفتن، ** ******* **** ******* ** ***** *** اما ایشان کار خودش رو می‌کرد، طوری که بهش اعتماد کردم بعد از مدتی گفتن شما برو دکتر اگر مشکل زنانه تون حل شد بعد به ازدواج فکر کنیم انگار دنیا رو سرم خراب شد چون من با صداقت تمام از همون لحظه اول مشکلم رو بهشون گفتم اما ایشان بعد از یکسال تلاش برای جلب توجه من بعد از بله گرفتن از من گفتن دکتر برم و... 😔😔از اینکه چجور اینهمه مدت اینجور با احساسم بازی کرده بود و غرورم رو شکست داغون شدم چون اگه از اول میگفت برو دکتر در صورت برطرف شدن مشکلت ازدواج کنیم قطعا جواب من منفی بود، داغون شدم اما بخاطر غرورم گفتم باشه من میرم دکتر اگه خوب نشدم طبق خواسته شما میرم رد کارم اما اگه خوب شدم خودم تصمیم میگیرم که بمانم یا خیر و... حتی گفتن تو قطعا اگه مشکلت حل شه منو رد میکنی منم گفنم اونش دیگه بخودم مربوطه و...، مراحل درمان رو شروع کردم، آزمایش و فوق تخصص و.... یهو پسره گفت که من در هر صورت و فارغ از نتیجه تو رو میخوام و عاشقت شدم و وقتی میگم دوست دارم از روی احساس نیست بلکه از روی عقله و.... هر روز به من نهایت عشق و محبت رو میکردن و کاملا اعتمادم رو جلب کردن و... بعد از 6 ماه که همه چیز گل و بلبل بود یهو برگشتن گفتن همون قرار اولیه با وجود تلخی هاش عاقلانه تره و... 😭😭انگار تمام دنیا بر سرم آوار شد.... شوکه شدم از اون لحظه تا حالا از غم ذره ای آرامش نداشتم، از لحاظ جسمانی مریض شدم، ناراحتی شدید قلبی پیدا کردم، دوستم چند باری با ایشان حرف زدن اما خیلی با نامردی تمام برخورد کردن و انگار نه خانی آمده نه خانی رفته، من کوچکترین اذیتی نکردم حتی قبلا معیارهای سفت و سختی توی ذهنم برای ازدواج داشتم، اما واقعا بخاطر ایشان کوتاه اومدم، حس میکنم از وقتی که مسئله رو با مادرشون در میان گذاشتن اینطور شد اما از من کتمان کردن و بهانه رو به بیماری من و عدم امکان بچه دار شدنم کاملا نسبت دادن و. گفتن چون عموم سرطان داره و بچه دار نمی‌شده ایشون رو دیدم اینجور شدم در حالیکه قبل از ارتباط با من عموشون سرطان داشت، میدونین غصه ام از چیه!!؟ همیشه ادعای مردانگی داشت و مثلا نمازخونه بود و بچه هیات امام حسین و.... اما از من هر سواستفاده ای کرد و بعدش بدون هیچ دلیلی دورم انداخت و من از روز اول مشکلم رو به ایشان گفنه بودم و هیچ مسئله دیگه بین ما پیش نیومد... من با پدرش تماس گرفتم و پدرش گفت که پدرم هرچی باشه نامرد نیست اما من همه جریان رو به ایشان گفتم و ایشان گریه کردن و گفتن پسرشون نامرده و چه خوب که از الان شناختمش.... چند بار قصد خودکشی داشتم از شدت درد و رنجی که بهم تحمیل شده بود و این مسئله هم به پدر ایشان گفتم ایشان هم مثلا خیلی ناراحت شدن و گفتن تو رو خدا دیگه این حرف رو نزن و... گفت اگه میخای تا پسرم رو مجبور کنم بیاد.... گفنم من زندگی با ذلت نمیخام و... گفنم پسرتون آرامش رو از زندگی من گرفتن اما خدا هرگز آرامشون نمیذاره، پدرشون هم گفتن الانم عین معتادها شدن و اما بعد از اون ملاقات هرگز پدرشون با من تماسی نگرفتن و هرگز حالم رو نپرسیدن شاید ایشون هم برام نقش بازی کردن و... من شب و روزم گریه شده چند بار بهش پیام دادم و گفتم چرا منو بازیچه قرار داده ایشان هم کوتاه جواب دادن و الکی و بظاهر مثلا حالش خوب نیست اما... حتی از پیام دادن من زجر می‌کشید اونقدر نامرد بود.... الان چند ماهه خواب و خوراک ندارم، دردم اینه چرا آدم اینقد میتونه پست بشه که با زندگی دختری که سعی کرده سالم زنذگی کنه بازی کنه و اون رو دیوانه کنه!!! اما من خودم هر کاری توی این دنیا کردم نتیجه ش رو دیدم قطعا خدا جواب میده، من زندگیم رو از دست دادم اما نمیشه روی ویرانه های قلب کسی خونه آرزوهایمان رو بنا کنیم. خداوند در قرآن میفرمایید من شره یره یعنی خودم جبران میکنم، دوستان دل شکسته دیگری رو درک کنیم، ما هرگز در شرایط دیگری نیستیم... اما کسی که با قلب و احساس کسی بازی میکنه آخرت خودش رو قطعا به ویرانه میده، توی دنیاشم هرگز خیر نمی بینه.