خانواده برتر

این بحث بیشتر بین 

صحبت انرژی مثبت و موزیک های زیباست. که عده ای اومدن موضوع رو عوض کردن و مصادره ش کردن به نام مقدسات. اصل اون آزمایش هم واکنش بلوز یخ به موزیک زیبا و ملایم بوده

ای جاااااانم شهادت آب فوق العادست....من خیلی معتقدم بهش به شددددت..مرسی این پست خیلی خوبه دوست دارم نظرای تخصصی راجبش رو بخونم بیشتر شه اطلاعاتم...مرسی خیلییی موضوع خوبی روانتخاب کردین عاااالیه..

سلام
به سوال کننده

"ولی اصلا من میگم همچین چیزی وجود نداره ، فقط فرض کنیم وجود داشت. در اون صورت ما انسان ها دست از کارهای اشتباهمون بر می‌داشتیم؟ اگه تمام مولکول های جهان بگن که فلان کار اشتباهه، ما انجام نمی‌دیم؟"

این قسمت سوال کمی برای بنده نامفهومه. لطفا بیشتر توضیح بدین.

چه پست جذابی😍

سلام داش علی مشتاق دیدار

یه مدت نبودی خوشحالم باز دیدمت

مگه داریم 😨مگه میشه 😨 

 مسخره کرده نداره 

حدود 7 سال پیش یا بیشتر که من راهنمایی بودم ...

بله واقعیت داره

تا حدودی قبول دارم

من قبول دارم؛ به نظر من جهان، زندست، میوه ها، گیاهان، حتی اعضای بدنمون مثلا دستامون زنده هستن، باید با همه چیز مهربون رفتار کنم حتی با دکمه های کیبورد تا جهان با ما مهربون رفتار کنه؛ من این آزمایشو حتما انجام میدم، حالا این جوری نه، یه جور دیگه. مثل تاثیر کلمات روی مغز بود این مثال.

این رو باید دانشجویان زیست و شیمی و فیزیک امتحان و آزمایش کنند تا نتیجه معلوم بشه.

سلام به همه دوستان عزیز 

وقتی ثابت شده که گاوها با گوش دادن به موسیقی شیردهیشون بیشتر میشه ، میشه همه ی اینا رو باور کرد .

یادم نمیاد فکر کنم تو یه فیلم شنیدم طرف می گفت : تو یه قبیله ایی هر سال وقتی می خوام هیزم جور کنن می رن سراغ قوی ترین درخت ها که میوه ندادن 

باورت نمیشه

 سلام وقت بخیر سوال کننده لطفااینوجواب بدین.این موضوع واسه اجسام غیر زنده هم صدق میکنه؟ یعنی مثلا وقتایی که قربون صدقه پرینترمیری جوهرم نداشته باشه یه جوری جزوه رومیرسونه ولی وقتی عصبانی باشی هنگ میکنه.فکرکنم برای پدیده ها و یااجسام بی جان بیشتر تلقین وقانون مورفی باشه....شهادت فقط مخصوص گیاه ومیوه واب میشه؟وپدیده های زنده؟/ آقا آرمان لطفا نتیجه رو خبر بده که پرتقلا چی میشن...بعد بگین به هرکدوم چیا میگفتین بعد نتیجه چی شد / .فروزان خانم چقدر جالب بود این موضوع که گفتین / آقا پیمان دقیقا الان مرغداری ها هم کم کم دارن موزیکال میشند بازدهی بیشتره انگار/آقای پسربارونی شما چقدر تخصصی ومسلط راجب این موضوع صحبت میکنید اگه بازم اطلاعاتی دارین بگین لطفا خیلی جالب میگین./سپیدخانم راجب کیبورد واجسام غیرزنده فکرمیکنم این خودمونیم که این انرژی رومنتقل میکنیم وروح میگیرن راجب تاثیرکلمه هاروی مغز مثلا راجب دعاذکراهم وجود داره؟/ خانم نگار دقیقااااا اصلا همیشه خونه هایی که گلدونای طبیعی یاحتی آکواریم یا یه موجود جاندار توش وجود دارن خیلی حس خوبی رومنتقل میکنن/ خانم دختر زمستونی این موضوعی که شمامیگین شبیه قانون جذبه..یعنی شهادت پدیده ها هم زیر مجموعه همون قانون جذبه؟یااصلا همونه؟/جناب فندق دقیقا 👌/اقای اشکان ۷：چقدررر کامنتتون جاااالب بود.راجب هرکدوم ازاین چیزای جذابی که گفتین خواهشا یه ذره دیگه بگید...مثلا راجب مغزپنهانی که گفتین همون تلقین یا ضمیر ناخوداگاه نیست؟ یا فرق داره بااون؟چند تا سایت ووبلاگ وکتاب وکانال وهر منبع دیگه ای لطفا راجب مثلا همین علم بودا وچشم سوم وبقیه موضوعای خیلی باحالی که گفتین لطفا معرفی کنید خیلی خوب بودن من کنجکاوشدم راجبش بیشتر بدونم..ممنون میشم/خانم جیگرطلا حس میکنم یه ذره راجب این شک دارین نه؟ ：)منم اولش به هرکی میگفتم خوشش نمیومدومسخره میکرد：) خیلی خوبه این موضوع جالبه../خنم یااقای کارمند تنها جریان بلیز یخ چیه؟ میشه بگین راجبش؟ /آقا حامد وااااااقعا؟ یعنی الان همه آتئیست ها این موضوع رو انکارمیکنن؟ یه ذره بگین راجبش لطفا موضوع جالبی وگفتین../ دوووووستان کامنتاتون خیلییی خوبه وخیلی جذابه من ازخوندنش کیف میکنم خیلی این موضوع رودوست دارم...ولی اقایون حامد واشکان ۷ وپسراسمانی راجب این پدیده یه سری موضوعای خیلییی جذاب مطرح کردن اما کم گفتن...لطفا یه ذره دیگه راجبش بگید یایه سری منابع معرفی کنید...سوال کننده شما هم راجب این موضوعا بگید لطفا اگه اطلاعاتی دارین.  

سلام به خانوم پریناز متاهل 

عزیزم به خودت تلقین کردی.دانشمندان به عده ای دارویی میدن که اصلا هیچ خاصیت دارویی نداره.اما بیشترشون خوب میشن چون مغزشون روی بدنشون تاثیر میزاره

شایداسراییلی هابیشترمعتقد به این کارهاباشن چون چندین سال پیش  نوشابه کوکاکولا  روبه این اسم نامگذاری کردن وقتی برچسب کوکاکولا روازپشت بخونید خونده میشه لامحمدلامکه 

سلام خدمت خانوم پیناز متاهل

امیدوارم روزهای آخر امسال با خوبی و خوشی براتون سپری بشه و لذت ببرید از دنیایی که پر از رمز و رازه و اگه زندگیمون رو وقف فراگیری و کشف پدیده های اون بکنیم باز هم نیاز به زمان اضافه خواهیم داشت چون عمرمون کفاف این دنیای پر رمز و راز رو نمیده

و خدا رو شکر که در زمانه ای زندگی میکنیم که میتونیم با تکنولوژی یافته هامون رو افزایش بدیم و از خدا میخواهیم یافته هامون حجابی در برابر شناخت و بندگی او نباشد بلکه راهی برای تقرب به ذات احدیت قرار گیرد

با این مقدمه باید بگم منم از شما ممنونم که حرافی های بنده رو به دقت خوندین و حتی اونجایی که ابهام داشته رو بارها مطالعه کردید و منو شرمنده کردید با اظهار لطفتون و معذرت میخوام اگه مطالب پراکنده و مبهم بود که شاید به ذات مباحث بر میگشت اما وظیفه میدونم هر چه راحت تر این مبحث رو دوباره توضیح بدم

در مورد دیدگاهام نسبت به دنیا و علم شاید تاثیر معلمان و مادر و پدرم در مجموع بوده و بخشیش به خودم بر میگرده همان چیزی که در مورد دیدگاه های افراد مختلف در مورد خدا وجود داره بالاخره تربیت آدم و ذاتش در جهان بینیش تاثیر گذاره ....معلمان خوبی داشتم از ابتدایی تا دانشگاه حتی اگر با اخلاق بعضیاشون حال نمیکردم اما روش تدریسشون و حاشیه زدنشون بر علم خیلی برام جالب بود.

یادم میاد در مورد نظریات مختلف اتمی که شما هم اشاره کردید دبیری در دبیرستان داشتیم که داستان های علمی رو برای سادگی گاهی اوقات به طنز میگفت مثلا رد نظریه آقای بور در مدل اتمی بور .

ایشون همیشه این داستان رو میگفت که صبح پا شدن اومدن دم در خونه بور بهش گفتن نظریت مشکل داره ایشونم چون خوابش میومد گفت باشه و رفت به ادامه خوابش برسه خخخ

یا تو دانشگاه یه استاد داشتیم که دیدش به طبیعت از منظر محیط خام برای بهره برداری دید توحیدی بود از این جهت که میگفت جهان خلقت (این یه بینشه که در گفتار هم خدا رو مالک بلا شک همه کائنات میدونه )

در مورد اون مباحث در فیزیک پیش دانشگاهی باید بگم من وقتی مجبور شدم توی ارشد تغییر رشته و گرایش به نانو بدم تازه فهمیدم اهمیت اون نظریات چقدر بوده جالبه بدونید اون برهه از تاریخ علم جهش فوق العاده در جهت رشد علم و یافتن بستر وسیع تری برای ادامه علم به ما داده

اون نظریات از کیک کشمشی تا نظریه اوربیتالی همه و همه در تکمیل علم بودن و دوره درخشانی از تلاش برای رشد علم و در برداشتند....

البته امیدوارم دقیقا بفرمایید کدوم جمله ها رو متوجه نشدید من بیشتر باز کنم اما میتونم حدس بزنم

در مورد مواد بی جان یا جمودات باید عرض کنم که همه مواد موجود در اطراف ما دارای لرزش یا ارتعاش اتمی هستن حتی مواد جامد و این ارتعاش ناشی از انرزی هست که دریافت میکنن شاید سوال براتون پیش بیاد که ارتعاش کی رخ نمیده جواب اینکه در صفر کلوین (273- درجه سلسیوس ) در این دما ارتعاشات اتمی صفر میشه البته هنوز انسان به این دما نرسیده ولی نزدیک شده پس مواد بی جان هم نسبت به انرژی اطراف (همه موارد و اشکال انرژی ) جواب و پاسخ میدن به این صورت که اگه انرزی زیاد باشه و ماده نتونه اون انرژی رو جذب یا بر گردونه ممکنه ماده منهدم بشه مثلا موج انفجار میتونه باعث خرد شدن شیشه بشه

در مورد پدیده هایی که گفتم درکش ممکنه براتون سخت باشه چون نیاز به مقدمه علمیه فعلا بحث نمیکنیم اما اگه مایل بودید بعدا با کمال میل براتون توضیح میدم

در مورد رزونانس خدمتتون عرض کنم که رزونانس نوعی تشدید در فرکانس خاص هست تعریف فرکانس چی هست :

Cycle per second  
در واقع به زبان ساده تعداد دوره ها در یک بازه زمانی که مثلا ثانیه میشه اما این تعریف عمومیه

اینجا منظور بسامد اون اشعه هست که تابیده میشه

بحث رو خیلی سخت نمیکنم در این حالت ذرات ریز در ابعاد نانو مثلا نانوذرات طلا رفتار خاصی از خودشون بروز میدن که میشه مشابه اون مقاله محققان استرالیایی ازش بهره برد به این خاصیت میگن

سلام دوباره به خانوم پریناز متاهل 

پیرو قولی که دادم در مورد مبحث بسیار جالب دعوای خداباوران و خداناباوران

باید بگم مشاهده و نتیجه گیری که دو طیف مختلف از پدیده ها دارن تابع دیدگاه های درونی خودشونه ...اینو با ایمان قلبی میگم و حتی میتونم بهتون بگم آتئیست ها دارای جمود فکری بیشتری هم هستن علی رغم اینکه ظاهرا روشنفکر تر هم خودشون رو نشون میدن علتشم من فکر میکنم اینکه در جهان کنونی علم دینداران هم تونستن جایگاهی برای خودشون پیدا بکنن و آتئیست ها دارن جایگاه های علمی خودشون رو در خطر میبینن پس تخریب تفکر رو برو رو راهی برای نجات خودشون میدونن

بزارید خیلی متعصبانه جلو نرم

واقعیت اینکه در بیولوژی انگاره هایی وجود داشت که مثلا میتونست دین رو به چالش بکشه (البته بیشتر دین مسیحیت رو )

شما تصور کنید که دین خودشو در قالب قانون گذار برای فکر افراد (نه عمل بلکه فکر )   معرفی کنه خب اون علم زایش زیادی نداره مخصوصا که مطالبش بیشتر بر اساس دیدگاه های دیکته شده باشه اما در اسلام بین ادیان ابراهیمی دعوت به تفکر بیشتر از مسیحیت بوده و این اعتقاد وجود داشته که حتی شرکی که با تفکر به دست بیاد هم دارای اعتبار حداقلی هست نسبت به دینی که بر اساس تعصب و جاهلیت به دست بیاد پس در دوره ای میبینیم رشد علم در سرزمین های اسلامی خیلی زیاد شد چون بر خلاف کلیسا حکومت اسلامی پذیرای همه گونه های علم شد و چون خودش حرفی برای گفتن داشت هیچگاه ندیدیم در دوران رشد علمی اسلام کسی انگاره های آتئیستی رو برای به چالش کشیدن دین به صورت واضح بیان کنه اما اونطرف قضیه در غرب مسئله طور دیگه بود و به هر صورت رنسانس که شاید با هدف اصلاح جامعه دینی از دورن شکل گرفت رفته رفته به این نتیجه رسید که انگاره های دینی در مسیحیت قرون وسطا باید تقدس زدایی بشه تا اون هیمنه کلیسا فرو بریزه ...این کار یه عوارضی داشت یعنی علم اثبات کرد بعضی چیزا پدیده های طبیعی هستن که کلیسا به اشتباه بهشون تقدس داده و این تقدس زدایی تونست در ادامه دستاویزی برای رشد خداناباوری یا عدم پذیرش علومی بشه که بهش ماورا یا غیب میگن

در این سوی میدان اسلام هم علمی بودنش رو میپذیرفت هم غیبی بودنشو برای همینه که خداناباوری در این جا جوانه زنی نداشت (این مطالبی که میگم صرفا حاصل مطالعات من در تاریخ علمه شاید روزی برسم که اشتباه بوده ولی قرائن مطالعاتیم اینو نشون داده )

اسلام میگفت هر پدیده ای از جنبه علمی حاصل چینش پروردگار از منظر برهان نظم و علیت هست که مترقی ترین نوع استدلال برای خودش در زمان خودش بود یعنی هم علم رو به رسمیت میشناخت و هم پدیده ها رو در مرتبه بالاتر به خدا نسبت میداد پس لزومی نداشت که یافته های علمی و تکنولوژیک در تضاد با آموزه های دینی قرار بگیره در واقع دین علم رو مستقلا به رسمیت شناخت

همه مقدمه طولانی بالا برای اینکه برسیم چی شد خداناباور ها به این حد از بغض نسبت به پروردگار رسیدن که هر پدیده ای رو ازمایش میکردن تا اثبات کنن خدا وجود نداره (در این حد دارای تعصب بودن به همین دلیل برای من انسان های محترمی شمرده نمیشن چون در محمل  علم تعصب جایی نداره)

بدترین جای این قضیه و دعوا تعمیم یافته های علمی به ماورا و تقدس زدایی از اون بود جالبه بدونید خیلیا در تاریخ علم مواردی رو مطرح کردن که بعدا دستاویز عده ای برای رد خدا شد اما اون نفرات اولیه هدفشون صرفا این بود خدا رو اثبات کنن

مفاهیم پیچیده ای مثل کوانتوم ، اصل عدم قطعیت هایزنبرگ ، وجود ذره خدا (بوزون هیگز ) با هدف خاص اما در نهایت مورد سو استفاده قرار میگیرن چون بعضی دانشمندان هدفشون از پیشرفت نفی ادیان الهی هست و این برای علم خطرناکه که قطعیت رو رو در انگاره هاش بپذیره

اگه مایل باشید بعدا  خطاهایی که بعضی افراد در نتیجه گیری هاشون از پدیده های علمی انجام دادن رو براتون بیان میکنم البته یکم فهمش ممکنه دشوار باشه

 

ببخشید زیاد حرف زدم

 

و من الله توفیق

نجفی !

کاملا حقیقت داره...یکی از علمای بزرگ اسلام میگه حتی لغزش یه پَر ته چاه هم تا آسمان روی  ملکول ها و ... تاثیر میذاره.

به پریناز

یعنی من فکر میکنم به شخصه خودم خیلی کار دارم روایمانم کارکنم...که دچاراین ابهامانشم یاحتی فکرشم نیادتوذهنم وقتی پاسخ درستی براش ندارم...یعنی درمقابل اون بغض ونفرتی که شما میگین اونادارن برای اینکه ثابت کنن خداوجود نداره ماهم باید همین پافشاری روداشته باشیم برای اینکه ثابت کنیم خدا وجود داره..(اما همینکه دوطرف رونتیجه خاصی تاکید داریم یعنی دوطرف جهت داریم...هم ما هم اونا)(که به قول شما تعصب توعلم جایگاهی نداره)(اماتناقضم تویقین جایگاهی نداره) چطور میشه بی طرفی روطوری حفظ کرد که به علممون جهت نده؟ وچطور میشه هم زمان بااون یقینی روحفظ کرد که ایمانمون روبه چالش نکشه؟ هم زمان اتفاق افتادن این دوتا کارسختیه...قبول دارین؟ انگار این دوتا مفهوم باهمدیگه درتناقضن اما وجپد جفتشونم الزامیه...اینجاست که بنده خودم به شخصه به مرحله هنگ میرسم..(همیشه برام دغدغه بوده) من وکسایی که کامنتای شماروبراشون میخونم خیلیییی دوست داریم که شما این بحث وادامه بدین..اگه وقتتون ازاد بود وحوصله تون کشید حتمااین لطف رودرحق ماانجام بدین واون بحثایی که مدنظرتونه مطرح کنید...خیلیییییی خیلییییی خیلیییی خیلیییی خیلیییی ممنونیم ازتون...وبازم از لحن شیرین وگویای کامنتاتون تشکرمیکنم من اصلا پیشنهادمیکنم شما بااین بیان وبااین اطلاعات یه پست جداگونه راجب این موضوع بزنید اگه فرصتشوداشتین..      

سلام خدمت اقای پسربارونی ： .ممنون امیدوارم شما هم سال خوب وپراز آرامشی رو پیش روداشته باشین.ونگاهتون به پدیده ها همیشه انقدر قشنگ وعمیق باشه.. .اظهار لطف نیست حقیقته..حقیقتا نگاهتون وتحلیلاتون خیلی تحسین برانگیزه..این علمتون بااین نگاه وبااین تواضع دربرابر پروردگار ترکیب فوق العادیه راجب شما! ومن فکرمیکنم نه تنها بخشیش بلکه کلش مربوط به خودتونه ونگاه خودتون هرچندکه روشای دبیرا واستاداتون نوین بوده باشه وخیلی باحال مثل اون دبیرفیزکتون (خخخ). خواهش میکنم دشمنتون شرمنده این چه حرفیه من پیش زمینم کم بودکه متوجه نشدم ،قشنگ حس کردم دارید سعی میکنید ساده بگید همون تیکه رو که چندبارخوندم.. .واقعاهمینطوره که شما میگین زوم کردن راجب پدیده ها ورفتارشون ادم ومبهوت میکنه.. راجب استادتون احساس کردم صحبتتون نیمه کاره موند.(نمیدونم شاید اشتباه میکنم.)فرمودین ازاین جهت که میگفتن جهان خلقت! بعد ادامش احساس میکنم جاموند؟ .راستش تواون کامنت قبلیتون از اون جابه بعد که شما فرمودین مبحث انجماد درمطالعه رفتار مواد تااخرش رومتوجه نشدم..احساس کردم دیگه زبان اصلی شد,(خخخ) منظورم اینه خیلی تخصصی شد حتی یه سری از اصلاحای تخصصی هم که به کاربردین متوجه نشدم.که شما قشنگ درست حدس زدین وتوکامنت جدید لطف کردین همون قسمتارو توضیح دادین .درمورد مواد بی جان که سوال اصلیم بود اینطور برداشت کردم ازصحبتاتون که این ارتعاشات که مواد بی جان همواره دارن وکلا همین عکس العملی که نشون میدن بعد از دریافت انرژی رو میتونیم مقایسه کنیم باهمون اتفاقی که واسه گیاهان واب میفته تحت عنوان شهادتشون؟...هرچند که ضعیف ترباشه..ولی پس میتونم این طوری نتیجه بگیرم از صحبتاتون که شهادت واسه جموداتم صدق میکنه!؟هرچند ضعیف..اماخب این طورکه شمامیگین شاید تومحدوده های خاصی صدق کنه ضعیف تر.باشرایط خاص تر.... .درمورد اون پدیده که هروقت وقتتون ازاد بود راجبش بگین ماهم باکمال میل گوش میدیم .تعریف رزونانس چقدر شبیه سرعت زاویه ای (امگا )بودهمونه؟ .کامنت دومتون رو خیلییییییی دوست داشتم! همون بحثاییه که من دوست دارم..واقعا ممنون که اینارومطرح میکنید..منوچند نفر دیگه که علاقه داریم چندبار میخونیم این جور کامنتارو باهم.یعنی من براشون میخونم انقدر شیرین وگویاست .پرحرفی چیه ماکه لذت میبریم. 👌 .اتفاقا همیشه من سوال داشتم راجب افرادی که دینشون رویه مفهوم دیگه تاکید داره وعلمشون رویه مفهموم مقابل!اونوقت اونا چیکارمیکنن..یاحتی اگه این اتفاق واسه دانشمندای مسلمون بیفته چیکارمیکنن..به علمشون شک میکنن یابه یقینشون!؟ البته تصورمیکنم تابوده علمشون باعث شده یقینشون محکم تربشه ومتواضع تربشن...اما خب بعضی از مفاهیم مثلا شاید این چالش وبراشون ایجاد کنه..(احساس میکنم اون موقع ها شرایط براشون خیلی سخت میشه..) مثلا همین منوشما که ازدور داریم راجب این قضیه صحبت میکنیم وخداباوریم یه تعصب خاصی داریم (من خودم به شخصه) یه باور از پیش پذیرفته شده توحرفاتون توحرفامون معلومه...واین داره جهت میده به صحبتامون ونتیجه گیریامون( اتفاقامن این یقین ودوست دارم) درنهایت منجرمیشه به شکرگذاریمون ورفتار پدیده هاهم تااون سطحی که مابهش اگاهیم این یقین وپررنگ ترمیکنه ولی ایا توسطحای خیلی بالاتر باوجود این چالشایی هم که شمافرمودین . مثلا دانشمندای مسلمون تواین چالشا میتونن این بی طرفی روحفظ کنن؟به این یقین غلبه کنن؟ اونوقت اگه نتیجه هایی که قراره بی طرف وبدون جهت بگیرن منطبق نباشه بااون چیزایی که بهش یقین دارن چه اتفاقی میفته؟ کافرمیشن یاجاهل؟ چون همیشه دیدم که این انتقاد همیشه بهشون وارده که جهت دار همه چیزو بررسی میکنن اینویه باربایه کسی که خداروباورنداشت صحبت میکردم اینوبهم گفت..واحساس کردم کردم این انتقاده بی جایی هم نیست..مثلا من خودم تعصبیم یهویه نفر ازیه سری موضوعا بخواد نتیجه بگیره که ذره هاخودشون این هوشمندی روداشتن که شکل بگیرن وخودشون وجود میان وطبیعت خودش به وجود میاد ومفهومایی شبیه به این یانه رومفهومایی مثل تناسخ تاکیدکنه عصبانی میشم سریع...یعنی من منظورم اینه این تقدس زدایی که شمامیگین باید دوطرفه باشه..ولی خب بعد از اینکه این اتفاق افتاد باید بااون مفهومای مقابل باباورا یی که یه یه عمر ماباهاش زندگی کردیم چه جوری برخوردکرد؟شمانظرتون چیه دراین مورد؟ باتوجه به اینکه اسلام علم وبه رسمیت میشناسه اما علم بخشی از اسلام وبه رسمیت میشناسه..(شکلکه پریناز هنگ لدفن) اینطوری خیلی چیزا مبهم میمونه.. . . .

یعنی من فکر میکنم به شخصه خودم خیلی کار دارم روایمانم کارکنم...که دچاراین ابهامانشم یاحتی فکرشم نیادتوذهنم وقتی پاسخ درستی براش ندارم...یعنی درمقابل اون بغض ونفرتی که شما میگین اونادارن برای اینکه ثابت کنن خداوجود نداره ماهم باید همین پافشاری روداشته باشیم برای اینکه ثابت کنیم خدا وجود داره..(اما همینکه دوطرف رونتیجه خاصی تاکید داریم یعنی دوطرف جهت داریم...هم ما هم اونا)(که به قول شما تعصب توعلم جایگاهی نداره)(اماتناقضم تویقین جایگاهی نداره) چطور میشه بی طرفی روطوری حفظ کرد که به علممون جهت نده؟ وچطور میشه هم زمان بااون یقینی روحفظ کرد که ایمانمون روبه چالش نکشه؟ هم زمان اتفاق افتادن این دوتا کارسختیه...قبول دارین؟ انگار این دوتا مفهوم باهمدیگه درتناقضن اما وجپد جفتشونم الزامیه...اینجاست که بنده خودم به شخصه به مرحله هنگ میرسم..(همیشه برام دغدغه بوده) من وکسایی که کامنتای شماروبراشون میخونم خیلیییی دوست داریم که شما این بحث وادامه بدین..اگه وقتتون ازاد بود وحوصله تون کشید حتمااین لطف رودرحق ماانجام بدین واون بحثایی که مدنظرتونه مطرح کنید...خیلیییییی خیلییییی خیلیییی خیلیییی خیلیییی ممنونیم ازتون...وبازم از لحن شیرین وگویای کامنتاتون تشکرمیکنم من اصلا پیشنهادمیکنم شما بااین بیان وبااین اطلاعات یه پست جداگونه راجب این موضوع بزنید اگه فرصتشوداشتین..      

محیاجون：میبینی این پست خیلی محشره...همه ی این کتابایی که معرفی کردی روپیدامیکنم میخونم مرسی گلم لطف کردی یه باریکیشو بنویس تااتفاق بیفتد ودوستم بهم معرفی کرد هی گیر داده بودبخون اخرم نخوندم.....ولی راجب اون جریان فرکانس وتنظیمش تومحدوده ی خاص واینا خیلی کنجکاوشدم منم فوضووووول خخخخ (شکلک پرینازه مونده توخماری لدفن) کلا به این بحثایی که شبیه خود هیپنوتیزم وایناست خیلییی علاقه دارم...ولی خب یه ذره سکرت به نظرمیاد.... من به انرژی اعتقاد دارم ولی راجب انرژی درمانی چیزای خوبی نشنیدم مرسی از کتابایی که معرفی کردی عزیزم.. به اقای حامد ： ممنون بله طولانیه 

با سلام خدمت خانوم پریناز متاهل (اسمتون رو قبلا اشتباه تایپ کرده بودم)

خوشحالم بیانم برای ترویج علم همون قول لین هست که در دین هم بهش اشاره شده چون اگه قراره علم هم به عنوان یکی از مسیرهای هدایت ما یا وسیله هدایت در مسیر درست باشه باید بتونه اون کشش لازم رو به سمت خودش برای ما ایجاد بکنه به همین دلیله که معلمی شغل انبیا هست (در واقع جایگاه معلم میتونه اونقدر متعالی بشه که به جایگاه انبیا برسه شما ارزشش معلم حقیقی رو درک کنید )

البته روشها موثر هستن چون فرد در کودکی و نوجوانی یاد میگیره که نحوه مواجهه با حل مسئله چطور باید باشه پس من مدیون اونهام البته بعضی از دبیرها و معلما عادی بودن ولی عمدتا افرادی بودند که به خوبی به یادم میاد در حاشیه علم حرکت میکردند و اینطور بود که شوق به فراگیری تو ما شعله ور شد (دوران بسیار رشک بر انگیزی بود )

بریم سر مطالب عنوان شده

در مورد موجود زنده و غیر زنده باید بگم از منظر دینی شهادت و گواه هر دو اثبات شده هست منتها در منظر مادی و کاملا حس گرایانه میشه تا حدود زیادی رفتار موجودات زنده مثل گیاهان رو توجیه کرد آنچه برای همه جای تعجب داره رفتار مواد هست مسلما طبق قوانین فیزیک هر عملی یه عکس العملی داره که همون جواب ارزیابی میشه پس همه مواد در رفتارشون و پاسخشون به محیط کاملا بر اساس نوع واکنش ما عمل میکنن ... بسته به انرژی موجود میشه اونو بررسی کرد

پس میشه گفت جمودات هم در برابر انرزی دریافتی از خودشون واکنش نشون میدن که میتونه یا به صورت جنبش ملکولی باشه یا به صورت کاملا مشهود فیزیکی .... تمام اونچه گفتم از منظر فیزیک و ماده بود اما این به اون معنا نیست که ماده بی جان بر اثر فرکانس مثلا شهادت بده  (ممکنه این کار رو بکنه و ممکنه نکنه اما شهادت به معنای مثلا گواهی دادن از منظر دینی اگر قرار باشه از مجرای فیزیکی رخ بده این قابلیت در ماده توسط خدا بارگزاری شده ) سعی کردم این ابهام رو برطرف کنم

در مورد سرعت زاویه ای یا بسامد زاویه ای یا همون امگا باید بگم با هم فرق دارن در واقع میشه گفت تناسب دارن اما یکی نیستن :

ω = 2πf

 

که فرکانس همون مطلب مورد نظر ماست که سبب رزونانس در مواد و موجودات میشه

از همه اینا بگذریم بر سر صحبت اصلی یعنی دین و علم (تضاد یا توافق ) اسم خوبی براش گذاشتم

ببینید جدا از اینکه هر مبحثی چه تاثیراتی روی آدم میذاره هر فردی باورهایی داره که نشات گرفته از مسائلیه حالا میخواد ذهنی تربیتی و یا دینی و اجتماعی باشه .... اینکه من اون مقدمه بلند بالا رو برای شما نوشتم تا درک کنید چی شد که خداناباوری به وجود بیاد به این دلیل بود که ذات پرسشگر انسان رو نمیشه محصور کرد اما اسلام مرتب دعوت به تفکر کرد مرتب دعوت به مبارزه کرد و انتظار داریم دینی که مرتب دعوت به تفکر میکنه اینقدر مطلب در چنته داشته باشه که به این راحتی مات نشه

مسیحیت به هر دلیل و با هر قرائتی چه تحریف شده و چه تحریف نشده توان و ادعایی رو که اسلام میکرد نداشت پس دست به حصر تفکر زد به غلط پس زمینه ساز جنبشی شد که در نهایت خدا رو نفی کرد

تعصب نسبت به حقیقت فقط و فقط جایگاه داره کماینکه ما میتونیم نسبت به بعضی آموزه های دینی تعصب داشته باشیم اما در حقیقت دین تعصب ما عین جهالت باشه ...اون دوست خداناباور شما میتونه به پیج های خودشون در مثلا فیس بوک سر بزنه تا بفهمه حقیقتا مسخره کردن تفکر و عقیده هر فردی داره به مسلک ثابت برای خداناباور ها تبدیل میشه

میدونید چرا چون حداقل در ایران و ممالک اسلامی هیچ مسلمان دانشمندی خداناباور نشده چون اسلام اونو تربیت کرده که تفکر کنه اما در فرای جوامع اسلامی مثلا در غرب با پدیده ای روبرو بودن که علم رو مسخره میکرده پس اول با علم خداناباور شدن بعد سعی در نفی خدا کردن و این بغض رو من در بیشترشون دیدم که نسبت به درستی یک گزاره علمی تعصب صد درصد داشتن در حالی که دانشمند مسلمان به دلایلی این تعصب رو نداشتن چون در دین بین علوم از اول تفکیک قائل نشدن .

میدونم این قسمت رو خیلی قلنبه سلنبه گفتم اما الان سادش میکنم

تا حالا دقت کردید در مفاهیم دینی ما و دعوت به تفکر در اسمان و زمین مفهوم غیب یا مفاهیم همطراز مثل عالم غیب بیان شده این یعنی هم از منظر مادی به اونچه ندیدیم و نرسیدیم اذعان دینی داریم و هم از نظر فراماده پس به صورت پیش فرض ما میدونیم که نمیدونیم .... ایا غیب در مسیحیت جایگاه داره نخیر اما شاید در یهودیت هم جایگاه داشته باشه به همین دلیل لیست بلند بالایی از دانشمندان برنده جایزه نوبل یهودی تبار داریم که یهودی معتقد بودن و با این عقیده هم فوت کردن

من به دلایلی رفتار خیلی خداناباور ها رو بررسی کردم بیشترشون برهان مادی برای رد یه پدیده غیر مادی آوردن مثلا اینکه اگه خدا وجود دارد میتواند جرم داشته باشد پس نتیجتا در محدوده بوزون هیگز است پس وابسته به اوست (اصلا این بندگان خدا نفهمیدن فراماده یا حتی غیرماده چیه )

علمی که هنوز براش ماده سیاه سواله و یا خیلی دارک روم های متعدد داره نباید در مورد یه پدیده فراماده با کیل مادی بحث کنه

اینکه میگم تعصب اتفاقا در اونها بیشتره اینکه در جاهایی حتی علم رو و اصول مباحثه علمی رو هم قبول ندارن

من شما رو ارجاع میدم به مباحثه پروفسور داوکینز آتئیست و پروفسور کالینز خداباور که در نهایت با یه سوال پروفسور کالینز داوکینز مات شد و اونم پیش کشیدن مبحث فراماده و فرافیزیکی بودن خدا بود (این آتئیست فیزیک دان عموما در جمع کسانی سخنرانی میکنه و شو اجرا میکنه که نه به قران تسلط دارند و نه به علم مثلا برخی نوجوون ها یعنی این بنده خدا در این حد خودشو پایین میاره چون عموما برهان هاش از دید کسی که کمی با دین اشنا باشه از پایه غلطه )

خوشبختانه خیلیا خواستن دین رو به چالش بکشن اما دیندار شدن و عموما هم کسانی بودن که با بغض اومدن جلو این اعترافشونه ...ببینید معمولا خداناباوری امروزه در بین قشر جوان از منظر علمی نیست بلکه بیشتر از منظر اجتماعی ست

تا همینجا اگر سوالی هست بفرمایید خوشحال میشم جواب بدم البته داشتم یه مقاله مینوشتم ببخشید اگه نشد روان بنویسم چون خیلی مسائل هست که میتونم مثال بزنم تا باور کنید تعصب در علمی که مدعیانش بر بی طرفی ادعا دارند داره حب و بغض دار عمل میکنه اینکه گفتم مدعی به این دلیله که ما اگر ایمان داریم خب مشخصه من یک دانشمند مسلمان هستم یعنی فرای هر رویدادی اول مسلمان بودم بعد دانشمند شدم یعنی باور دینی در من هست اما هیچوقت برای اینکه دینمو ثابت کنم علم رو نقض نکردم اما برعکسش خیلی خداناباور های دانشمند علم و در تضاد با دین دیدند چون هدف اونها از علم علم به ما هو علم نیست بلکه ضدیت با انگاره و باور های یه عده هست

 

و من الله توفیق

سلام خدمت جناب اقای پسر بارونی وقتتون بخیر： صحبتاتون خیلی عمیقه وجای تامل داره من اول دوست دارم خوب وقت بذارم درکشون کنم وبهشون فکرکنم بعد سوالایی که پیش میاد روبپرسم.الان شما وقتتون پره ومشغول مقالتون هستین من عذاب وجدان میگیرم هی شماروبه حرف میگیرم باسوالام به خاطر همین ترجیح میدم اول این چندتاکامنت کاملا مفصل ودقیق بود دوباره بخونم چندبار..بعدبهش فکر کنم...دلم میخواد بهشون فکرکنم.بعد مزاحمتون میشم وسوالامومیپرسم...بازم ممنون. 

من یه کلمه سرچ کردم خداناباوران.یه سری جمله هایی اومد که حالم بدشد عصابم خوردشد.یعنی چی.چراتوهین میکنن چرامسخره میکنند عه! یه سری جمله ها وتوهینای به خدا که ادم ازخوندنشم احساس گناه میکنه .اما قشنگ ترین جمله که حالموخوب کرد از ری کامفورت بود：ماتاکنون مشاهده نکردیم چیزی ازهیج بوجودبیاید حتی کسی نمیتواندیک دانه شن راازهیچ بوجودبیاورد.بهتراست خداناباوران ابتدادرختی راازهیج بوجود آورندوسپس ادعای بوجود امدن چیزی از هیچ کنند

سلام اقای پسربارونی وقتتون بخیر.امیدوارم حالتون خوب باشه وروند مقالتونم خوب پیش بره.من یه سوالی داشتم هروقت فرصت کردین جوابشو بدین. تنها موضوع چالش برانگیزی که من دیدم خداناباورا مطرح میکنن برهان نظمه.شما راجبش چقدر میدونین؟ درکل ادمایی هستن که به احترام یه طرفه معتقدن.احترام نمیذارن وشیوشون تمسخروتوهینه. خیلی سخته باهاشون سروکله زدن وقتی توهین میکنن دیدم تومناظره ها.ولی تنها یه سری موضوع حساس ازجانبشون مطرح شده که من حساس شدم روش فکرکردم راجبش فکرمیکنم هنوزم فکرمیکنم شما اگه تونستید نظرتونو بگید راجب برهان نظم وتکامل ونظریه بینگ بنگه.

پریناز اگه سوالتو درست متوجه شده باشم این که ذکر روی مغز تاثیر داره که حتما می گم داره فقط آدم بایدبخواد تاثیر داشه باشه حتی اگه تلقینم باشه لطف خداست دیگه، بعد دیدی بچه ها عروسکاشون انگار جون داره؟ به نظرم اشیای بی جون اطراف ما هم همینن جون دارن ولیی ما درک نمی کنیم این نظر منه