خانواده برتر

ببخشیدکه دیر جواب میدم دیروز مشکلی برام پیش اومد که نتونستم به وبلاگ مراجعه کنم ونظرات دوستان رو بخونم.از این بابت عذرخواهی میکنم.

از همه دوستان متشکرم مخصوصا آقای علوی وشهرزاد عزیز که بحث رو شکافتن.همچنین بقیه دوستان که تو بحث شرکت کردند. خانم محترم"تجربه منو رو جدی بگیر" خیلی ازخوندن سرنوشتتون ناراحت شدم.واقعانمیدونم چی بگم چراکه ظلم بزرگی درحقتون شده. حقیقتا با خوندن مباحث آقای علوی و شهرزاد عزیز و خانم "تجربه منو جدی بگیر" به برخی از سوالاتم رسیدم .میخواستم بخش دوم سوالم رو مطرح کنم ولی از اونجایی که بقول آقای علوی این سوال خیلی فلسفی هست  از قسمت دوم سوالم خوداری میکنم چراکه قصد ندارم خدای نکرده باعث تغییردر عقاید برخی افراد بشم چراکه هرکسی یه حدی از شناخت رو درباره این دنیا و مباحث خداشناسی داره.قبلا من این سوال رو از اساتیدم پرسیده بودم واستادم در جواب گفتن بهش فکرنکن چراکه نهایتا آدمو دیونه میکنه . که مشابه حرف استادمو آقای علوی با روایتی بیان کردن. ولی حقیقتا چندین ساله که این سوال  برام پیش اومده والارغم  جواب استادم  خیلی از وقتها بهش فکرمیکنم.درآخرممنون میشم اگر  کتابهای رو دراین خصوص برای راهنمایی بیشتربه من معرفی کنید.تشکر

آقای علوی حالا که میفرماییدمطرح میکنم. راستش من یه دوست دارم که برام درد دل زیاد کرده وهمه جوره از زندگیش مطلعم و واقعا تو راهنمایی کردنش موندم. که درکل همه ی سوالاش برمیگرده به این جبرواختیار. ایشون همسن وسال خودمه .در خانواده مدهبی بدنیا امده و از بچگی با روایات وداستانهای ائمه بزرگ شده.تو زندگیش خیلی سختی کشیده .خیلی دخترمهربونیه و همیشه تو هر شرایطی به همه کمک کرده تا جایی که حل مشکلات دیگران رو اولویت داده به مشکل خودش مخصوصاتو خانواده اش. طوری که باوجودیکه ازلحاظ سنی کوچکتربودتو خانواده ولی مشکلات رو اون به دوش میکشید وبخاطر رضای خدا انجام میداد.دوستم  خانواده اش طوریه که از افراد درجه دوم  فامیلشون مثل عمو وعمه منظورمه  یه موردشون طلاق گرفته ویه موردشون  چندین سال تا پای طلاق رفتن و لی با  زن عموش با جادو جنبل دوباره به سرخونه وزندگیش  برگشت .شاید برخیها الان بگن اعتقادبه جادو ندارن ولی من به عینه دیدم چه ها که نکرده بود اون خانم و طی تحقیقم فهمیدم که حق داره دوستم .تو قرآن هم  فرعونیان با جادو مردم رو فریب میدادند وهمچنین خداتو فرشته فرستاد بین مردم تا روش باطل کردنشو یاد بده .ضمنا خانواده ددوستم از علمای قم هم درباره صحت سحرشون پرسیدن .بماند که بیچاره ها چندین ساله به این مشکل گرفتارند از طرفی از خانواده مادری هم دشمن کم ندارن. بیچاره دوستم به هرکاری که تلاش میکنه نتیجه عکس میگیره .تو ازدواج هم همین فامیلهاشون  خیلی  بدشونو میگن درحالی که اصلا همچین دختری نیست ومن تو این چند سال هیچ خطایی ازش ندیدم وبا خانواده اش هم رفت وآمد داریم. کلا چه تو امر ازدواج و تحصیل و شغل به بن بست رسیده درحالی که خیلی  نذر گفتن خیلی  خانواده اش کار خیر میکنن. ولی کارهاشون پیش نمیره ومن درکل موندم که چرا؟ واقعا چرا وقتی خدا همه جوره از اوضاع ایشون باخبره  چرا کمکش نمیکنه؟ خودش سوالی ازم کرد که من موندم چی جوابشو بدم. سوالش اینه که: خدا از نیت هر کسی باخبره پس چرا وقتی  کسی که میخواد بره جادوشون کنه یا وقتی داره بدشونو میگه و خواستگارشونو میپرونه خدا قبلش از نیت اون باخبره چرا جوری مانع گفتنش نمیشه؟ چرا اون فرد رو مجازات نمیکنه؟ و مهمتر از همه اینکه چرا اون باید تو سن جونی که بهترین سالهای عمرشه  انقدر سختی ببینه در حالی که خدا دشمنهای اونهارو روز به روز از هر لحاظ چه مالی چه  سلامتی چه  ازدواج چه بچه دارشدن و خونه زندگی عالی داشتن بهتر میکنه. ولی خدا دعاها ونذرو نیاز خودشو خانواده شو نمیبینه.؟ چرا دری رو بروش باز نمیکنه؟ من موندم  چی جوابشو بدم. واقعا تا از نزدیک با خانواده اش آشنا نشید متوجه عرایضم نمیشید.واقعا موندم چی بگم؟؟؟؟

به آقای علوی: خیلی از لطفتون ممنونم که خوب توضیح دادید. من هم درحدتوانم به ایشون گفتم که زیاد توضیح دادم مثل شما که مصداقش این جمله معروفه که هرکه دراین درگه مقربتراست جام بلا بیشترش میدهند. ولی ایشون گفتند خدا از ظرفیت وتوان بنده هاش مطلعه ودیگه توان تحمل سختیهارو ندارهواینکه  چراباید در بلایی دست وپنجه نرم کنه که مصببش کسای دیگه هستند وچراباید توان چیزی رو بده که خودش مقصر نیست. اینم عرض کنم که من چندین ساله که میشناسمشون ویه جورایی ازخواهر نزدیکتریم واز همه چیزش آگاهم واینم بگم که خیلی دختر باوقاریه ونجیبیه وفقط میدونم که تقریبا 3 سال پیش زده بود به سیم آخر وخواست بقول خودش گناه کنه و یه جورایی بخدا بگه چرامن ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ بخاطر همین با یه پسری یه مدت کوتاه سکس چت کرده ولی بعدش توبه کرده وخیلی پشیمونه وهمروقت یادش میفته خیلی ناراحت میشه با اینکه بخیر گذشته ماجراشون ولی وجدانا خیلی ناراحته و دیگه اون دختر سابق نیست ومن نمیدونم چطور راهنمایش کنم. نمیتونم زیاد توضیح بدم چون واقعا مفصله ولی چیزهایی که از زندگیش میدونم  اکثرا بالای 90درصدش دوستم تقصیری نداشته و همش مشکلات از جانب دیگران بوده که گریباتشو گرفته. اینم اضافه کنم که ارتباطباش اون پسر تو شرایطی بوده که از لحاظ عاطفی وروحی خیلی تحت فشاربوده که همچین کاری کرده البته اون زمان بامن تا این حد صمیمی نبود که باهام راحت باشه ودرد دل کنه.

به بوی یاس:خانومی ممنونم. ولی عرض کردم که خانواده اش از علمای قم پرسیدن وگویا دعا وسرکتاب هم دادند ولی فرقی براشون نداشته. واقعا درتعجبم که چرا دراین حد تو سختی هستندوتا حالا هیچ راهی براشون هموارنشده.