خانواده برتر

دوسال از شما بزرگتره؟ یعنی29سالشه؟/بنظرم ریسکه/ مگه نمیگی عاشقشی؟ پ چرا الکی بهش گفتی عقد کردی؟!! بخاطر دعواهای خونواده؟! خب پس الان چجوری میخوای دوباره باهاش رابطه داشته باشی؟! مشکل خونوادت حل شد؟! به دلیل مخالفت های والدینت ودعواهای زیاد،اومد شهرتون؟! یعنی چی؟!! چجوری با خبر شدی عکسای نامزدیشو واسه دوستش فرستاده؟؟!! همینجوری هم میتونی بفهمی دروغ گفته یا راست! چقدررر خوشگل خلاصه نویسی میکنی آقا پسر!!!!!!!! جای هیچ ابهاماتی رو نمیذاری!!!!!!!!

سلام .  هرچند این دوستی ها کار اشتباهی هستش اما .....

نظر اول من : شما از کجا تحقیق کردی که ثبت نشده چنین عقدی . چون اطلاعات یه فرد  رو الکی نمیدن به افراد دیگر .

دوم : شاید عقد کرده باشه . و اگر عکساشو فرستاده این احتمال رو بزار که عقد یا نامزدی کرده اونم میشه حدود 60% . 40% درصدشم بزار فتوشاپ .

سوم . تا مطمئن نشدی که مجرده باهاش هیچ گونه ارتباط برقرار نکن. هر گاه امکان داره شوهر داشته باشه . و باعث بشی زندگیشو نابود کنی  و شر میشه برات و از اون مهم تر آبروی هردوتا تون میره . پس اگر هم مطمئن شدی مجرده .دیگه رابطه دوستی برقرار نکن . فورا برو خواستگاریش.

هههههههه چقدر مثل ماجراییه که واسه من پیش اومد منم تو دانشگاه عاشق یه پسری شدم پسره نمی دونم منو نمی خواست نمی دونم می خواست یعنی هنوز برام سواله

بعد اون با یه دختره دوست بود هی با این دختره می رفت ومی اومد جلوی من

از اون طرفم به من نگاه های عاشقانه می کرد در آخر من حرصم گرفت و الکی شیرینی بردم تو کلاس و به همه گفتم عقد کردم حلقه ام انداختم تو دستم

دیگه من حدودا سه چهار سالی میشه از اون آقا بی خبرم

حالا شماهم بنظر من برید دنبالش چون شاید مثل من الکی گفته عقد کرده

ما دخترا اگه عاشق بشیم به این راحتیا دل نمی کنیم اونم الان داره زجر می کشه از دوری شما شک نکنید

حتما برید دنبالش برش گردونید

تا مثل من اون دخترم همیشه تو حسرت عشقش نمونه ...

دوست عزیز اگر واقعا به ایشون علاقه مندی و از اینکه با ایشون کفیت کامل داری مطمئن هستی ابتدا درباره مسئله ای که ذکر کردی اطمینان حاصل کن بعد از طریق خانواده برای خواستگاری اقدام کن اینطوری به این خانم اثبات میشه که واقعا هدف شما ازدواجه اون وقت حتما برمیگرده چون او یک خانمه و به حمایت و پشتیبانی شریک زندگی خودش نیاز داره
موفق باشید

سلام
اقای نجفی و دوستان به شدت به راهنمایی تان نیاز دارم
من یک برادر 24 ساله دارم که دانشجو هستند
ایشون از دختر خانمی خوششان امده که فامیل های دور ما میشه
خانواده ما کاملا مذهبی هستند
ولی خانواده ایشون نه
این دختر خانم که فکر کنم 23 سال دارد
نه حجاب درستی دارد و نه حد و حدود رابطه با نامحرم را میداند
البته من خودم با چشمان خودم دیدم که در عروسی پسرخاله اش
پسرخاله اش ان را در بغلش گرفت و باهم عکس گرفتیم
و با چشمان خودم دیده ام
این از این
این دختر خانم پدرش بر اثر سرطان و دو خواهرش هم براثر سرطان فوت کردند
که در خانواده ی ماهم بیماری هایی مثل دیابت زیاد است
بنظرتون اگه ازدواج کنند از نظر سلامت بچه به مشکل بر نمیخورند؟؟؟؟؟
یکی دیگر از مشکلات این است که برادرش شیشه میکشد و الان در زندان است
عروسشان هم شیشه میکشد و پدرش هم معتاد بوده
که در خانواده و فامیل ما اصلا معتاد بودن جرم و گناه حساب میشود
حال ازدواج برادر من با این دختر خانم درست است ؟؟؟؟؟؟؟؟
برادر من خیلی زورگو است بااین که بچه ی اخری هست ولی هرکاری که بخواهد انجام میدهد
و به حرف مامانم ومن وخواهرم که از ان بزرگتر هستیم گوش نمیدهید
بنظرتان  چه کنیم ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟راهنمایی کنید

راسش منم چیزی نفهمیدم....فک کنم اگه خودتم متنو بخونی متوجه نمیشی.کاملش کن لطفا

بعد از ارائه توضیحات بیشتر درباره سوالت نظر میذارم. خلاصه نویسی خوبه ولی نه تا این حد!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!

به علی : سلام داداش خوبی سلامتی دیگه .  ولا من همیشه عادتمه کامنتی که میزارم تا موقعی که میره جزء مطالب قدیمی میام چک میکنم .شاید یه شخصی ازم سوالی داشته باشه کامنتی به من داده باشه  . والانم دیدم وضعیت 115 هستش گفتم فایده نداره باید منم نظر خودمو بگم یا خوب یا بد کمکی کرده باشم

من 2تا راه حل میزارم جلوت . الان دوست اون خانم واسطه شما با اون خانم که باهم دوست بودین

راه اول : شما میتونی  به دوستش زنگ بزنی و دیگه نری کرمان  وازش خواهش کنی که مثلا فردا بره سراغش بعدش بهت زنگ بزنه و شما با اون حرفاتونو بزنین . که ببینم عقد کرده یانه .اونوقت من اینو هم بگم شاید خواستگارش یه نشونه ای گذاشته روش دیگه رفته تامهرماه که بیاد عقدش کنه من احتمال 40% میدم به این موضوع نشونه . و به احتمال 60% میگم داره دروغ میگه و ازدستت ناراحت هستش . ومیخواه همون رفتاری که شما باهاش انجام دادی اونم با شما انجام بده .

 بعدش شما  تمام حرفاتو بهش میگی وقسمش بده که راستشو بگه .  اما یه ریسکی داخلش هست شاید راستشو بهت نگه . چون پشت گوشی هستش تمام بحث ها وگفتگوها.

راه دوم اینه: که شما برید کرمان . البته قبلش یه هماهنگی با دوستش کن . اونم به دست خودته خواستی هماهنگ کن نخواستی هم بزار موقعی که رفتی کرمان با دوستش هماهنگ کن و ازش خواهش کن حتی اگه شده به پاش هم افتادی وپول هم بهش دادی  سعی کن راضیش کنی که بره باهاش صحبت کنه و راضیش کنه که بیاد سرقرار که باهات حرف بزنه شماهم حرفاتو باهاش بزن. وبگو قسم بخور که عقد کردی با زندگی هردتامون بازی نکن بزار به هم برسیم .من نمیگم اشتباه نکردم اشتباه کردم . اصلا من بد.  خوبه بگم غلط کردم . خوبه بگم گوه خوردم . بزار بهم برسیم .نگذار خاطره بدی دروجود هردومون باشه و.......  /  . البته محل قرار راهم ازقبل به دوستش بگو .

 البته اگه  حرف بی تربیتی و بی ادبی هم زدم آقا علی به بزرگی خودت ببخش

اما اگه انشالله  اون حرفایی که به شما زدن دروغ بود و راضی شد اون خانم و قبول کرد  جان من دارم میگم جان من . برو خواستگاریش و برید پی زندگی خودتون . نگزارید هم اون هم شما داخل این دوران جوانی که بهترین دوران زندگی انسان هستش .یه ذره احساس ناراحتی و تلخی از روزگار داشته باشین . البته میدونم تا الان هم داشتین اما دیگه مانع بیشتر شدنش باشید .

البته من خودم اینکاره نیستم ها . خوشم از این دوستی ها نمیاد . ههههه


یه خواهش از آقا علی  : شما فعلا به نظر من . وبقیه دوستان هم توجه کن و برو پیشش وتمام حرفات رو بزن وحرفای اونو هم گوش بده  . اگه خبر Ok  رو داد که از خدا میخوام بده ok رو . بهمون خبرشو بده داخل یه پست جدید . یا نظر جدید . وخوشحالمون کن .اگر زبونم لال زبونم لال  ok رو نداد دوباره خبرشو بده .
........................................
اما من یه نصیحتی رو هم  به داداش عزیز خودم بگم البته شما بزرگتری اما خب دیگه فعلا کار شماگیره . هرکاری که خدا داخلش رضایت داشته باشه مطمئن باش بی برو برگرد اون کار انجام میشه و همیشه بگو خدایا راضیم به رضای تو . هرچی قسمته همون میشه .


به هر حال اگه کم وکاستی بود به بزرگی خودت ببخش//

 اما خبر + بودن یا زبونم لال - بودن از یادت نره سعی کن بزاریش تو یه پست جدید .

سلام خدمت اقا معلم گل ببخشید که دیر جواب دادم اخه دیگهذامیدی واسه زندگی ندارم بله به خاطر کوتاهی خودم طرفم دو ماهه عقد کرده به مادرش زنگ زدم ایشون نزدیک یک ساعت باهام حرف زدن گفتن اگه تو حتی کلمه جواب گوشتون میدادی واست صبر میکرد بنده خدا دو هفته تو بیمارستان بوده منم دو سه روزی بستری بودم الان دارم جواب میدم به شما میگفت به خدا ده سال دیگه هم صبر میکرد هم مادرش گریه میکرد هم من منو خیلی دوست داشتن ولی بعد این ماجرا خودش دیروز به دوستش زنگ زده بدون اینکه کسی بفهمه گفته شب و روز دل و فکرم پیش علی هستش هیج وقت فراموشش نمیکنم ولی من بهش بد کردم میگفت از رو جنون غصبی و اجبار جواب بله داده به خاطر همین من داغونم نمیخوام بهش زنگ بزنم زندگیشان باشه نذر گذاشتم چون دلش با اون نیست با منه برگرده امید دارم حتی یک درصد خدا  رو قسم میدم برگرده چون میدونه جفت اشتباه کردیم ناخواسته همو ترکیدیم مامان ایشون میگفت باهاش ارامش داره حق داره چون میخواد من و دخترش از هم دور باشیم ولی عشق منم این ممکنه مشکل واسشون بشه خیلی بهم گفتن ممکنه برگرده ایشالا التماس دعا نظری دارید بگید ممنون از لطف شما که کمکم کردید یا علی

به علی : سلام . نه بابا دشمنت . من چون کامنت برات گذاشتم . وهمیشه چکش میکردم . والانم برات که اینو بزارم .دوباره منتظر جوابت هستم . ولا خودمم موندم توش .  واقعا خیلی ناراحت شدم .

چرا میگی امیدی به زندگی ندارم . میشه چیزی رو از خدا به زور بخوایی . اگه خودش صلاح بدونه 2دستی تقدیمت میکنه قربونش برم . اگه به صلاحت هم نباشه .مطمئن باش رضایت اون داخلش بوده که اون کار انجام نشه .

اما یه چیزی بگم . وقبلا خدمتت عرض کردم . هرچی که خدا بخواد اون میخواد . نگاه کن پس طوری که شما فرمایش میکنید . اون عقدم به نظر من صحیح نیست چون بر اساس رضایت نبوده ولی در هر حال الان اون دختر  زن یه شخص دیگه ای هستش . هرچندم که خودش اعتراف کرده هنوز تو فکر علی هستش  اما اونم باید قبول کنه   که این فکر کردن اونم یه نامردی هستش در حق اونمرد (شوهر اون خانم) .

ولی اینو میخواه برادرانه بهت بگم (به عنوان برادر کوچیک) :  اومدیم اون اومد طرف شما . و از اون آقا طلاق گرفت  البته طلاقی که واقعا همش بهونه گیری بوده . حالا خداییش کی میخواد جواب اون آقا رو بده ؟؟   آیا این نامردی نیستش . بازندگی کسی بازی کردن نیستش . آبروریزی نیستش .//حالا خودتو بزار جای اون مرد خودت چه برداشتی میکنی از چنین اتفاقی که سر هیچ و پوچ مثلا زنت یه دفعه ازت طلاق بگیره// / بالاخره طلاق متاسفانه در جامعه امروزی چه برای پسر و دختر سخته و نگاه مردم بهت تغییر میکنه /  واگر اون خانم بخواد طلاق بگیره . وطلاقشم فقط بر اساس بهونه باشه . نه بر اساس حق و منطق . به خداوندی خدا قسم میخواه تو اون دنیا جواب اون مرد رو بده . وازش طلب بخشش کنه . چون اون مرد دوستش داشته و علت طلاقشم بهونه بوده و نه منطق .( به هرحال میخواسته طلاق رو بگیره از اون مرد . چون بعضی ها موقعی طلاق میگیرن طلاقشون علت منطقی داره . اما این چی علتش بهونه است . ومیخواد با طلاقش با یکی دیگه برسه )

 اما اینو هم بگم (قبلا گفتم) : بگو خدایا راضیم به رضای تو . وتا چیزی اون نخواد . اون نمیشه .

  به هرحال من آرزوی طلاق برای کسی نمیکنم . اما میگم اگه قسمت هم دیگه هستین .خدایا این برادر و خواهرمونو  طبق خواسته ورضایت خودت بهم برسون . وطوری که خودت با این کار رضایت داری اونو براشون انجام بده .

  من منتظر جوابت هستم . 

سلام خدمت اقا معلم ممنون از لطفت چند روزی بود مریض بودم و فقط نذر و رازونیاز که ایشالا برگرده میدونم دلش باهامه ولی دارم خدا رو قسم میدم تا تو مهر عروسی نکرده برگرده ایشالا ماهم دعا کن ممنون یا علی

سلام آقا علی . خوبی دیگه . خدا بدنده . انشالله که همیشه سلامت باشی . .

روچشمم . انشالله که هر طور صلاح هستش . اون بشه . خودتم زیاد ناراحت نکن . دیگه هیچ که زنگ نزد یا شما بهش زنگ نزدی ؟؟  البته بخشید که این یکی رو فضولی کردم .

سلام قربانت مرسی شما خوبی؟ممنون از لطف شما نه زنگ زدم نه کسی زنگ زد ولی با یه مسافر مشورت کردم گفت رهاشده کن بسپار به. خدا چون شوهرش نمیدونه ما سه سال باهم بودیم و نباید دختره زود عروسی کنه چون فکرش پیشه تو هست و رو بچه ها و شوهرش تاثیر بد داره ایشالا که خدا به رف یه جوری حالی کنه ما باهم بودیم و خودش بکشه کنار که حق الناس نشه میدونم فکرش پبشمه ایشالا خدا برش گردونه التماس دعا یا علی ممنون

سلام بر علی اقا
همه کامنتاتون رو خوندم ایشا.. که خدا صبرتون بده..
 از خدا بخاه که ارامش نصیب هردوتون کنه
دیگه اونم ازدواج کرده رفته کاری ندارم اشتباه از کی بوده اگه شما یه دروغی گفتی که عقد کردی اونم عجله کرده زود بله داده به قول خودتون خانوادشم که خبر داشتن پس انقد نباید عجله میکردن قحطی شوهر که نیامده بود.
شما بهتره فراموشش کنید دیگه ام انقد خودتون رو اذیت نکنید که دوباره برگرده یا خدایی نکرده طلاق بگیره ادما بعد یه مدت به همه چی عادت میکنن..
شما فقط واسش دعا کن که خوشبخت باشه ..
عشق اتشین فقط یکساله..
اتش عشق شما هم دیگه فروکش کرده..
انقدم خودتون رو اذیت نکنید که برگرده دیگه اون رفته سراغ زندگیش تو یه شهرم که نیستین
همو ببینین..
حق بدبد که رابطه شمام زیاد از حد طول کشیده واین وابستگی بیش از حده که خواب و. خوراک رو ازتون گرفته بعد یه مدت ارومتر میشید زیاد ایه الکرسی بخونید ارامش بخشه.
امیدتون بخدا باشه.

سلام رز گل خانم ممنون که وقتتان رو واسم گذاشتید و نظر فرستادید باید به شما عرض کنم که عشق هوس نیست چیزیه که خدا به ادنا داده مثل عشق به خدا عشق مادر به فرزند و چیزای عشق اگه هوسی باهاش زود تموم میشه چون ادم چه زن چه مرد با چند بار رابطه جنسی ارضا میشه و ممکنه حتی طرفشم دوست نداشته باشه فقط از رو امیال و زن  شوهری رابطه داشته باشن و به زور همو تحمل کنن ولی عشق هیچ وقت تکرار شدنی نیست باور کنید همین که دختر و پسرا به راحتی دوست میشن و بعدش هزار جور کثافت کاری میکنن ببخشید رک میگم و بعدشم میرن با کسی دیگه ازدواج میکنن و حسو و حالی که داشتن و با کسی دیگه قراره تجربه کنن و خاطراتو و کاراشونم تو ذهنشونه و هیچ کس حقیقت رو به زنش و بهشوهرش نمیگه که چه غلطی کردن و بعد هم میخوان بچه دار بشن شنا ببین خیانت پشت خیانت و انتظار دارن بچه ها هم خوب در بیان شما ببین فساد جامعه واسه چیه؟نطفه و لقمه خانواده باور کنید من نمیخوام به کسی دیگه بگم سه سال عاشق کسی بودم و بخوام با خاطرات عشقم کسی رو بغل کنم و ببوسم چون خیانت حساب میشه کاش مردم حق الناس رو میفهمیدن من مومن نیستم ولی از خدا میترسم ببخشید زیاد شد صحبت تاوان کارامد دارم پس دیدم تا ایشالا خدا کمکم کنه جون میدونم فکر و دل عشقم هنوز پیشمه یا علی