خانواده برتر

خداییش راست میگه
خب هر دختری خودش به خوبی میشناسه
یه دختر کم توقع و هرماه لباس میخره یکی هر سال
و برایش چندان مهم نیست که استقلال مالی داشته باشه یا خونه یا ماشین
و این شکلی سر کار نمیره بعد ازدواجش زندگیش میکنه
ولی یکی مثل من
که میخواه هر هفته یک کمد لباس بخره و خونه  و ماشین از خودش داشته باشه
باید بره سرکار و شاغل باشه تا بتونه پول این وسایلی که میخواهد بخره
دیگه بستگی به خود خانم داره

سلام رعنا جان. ممنونم از نظرت.

البته منم جزو اون کم توقع ها هستم. داشتن خونه و ماشین برام اصلا مطرح نیست.
میدونی خیلی وقتا تو خرید واجباتمم موندم. منظورم این نبود که هر هفته بخوام کلی خرج کنم. اما به هر حال هرکسی یه حداقلی واسه خودش درنظر داره.
منم مستثنی نیستم. نمیدونم تا حالا تجربه کردی که یه چیزی رو خیلی دوست داشته باشی بخری ولی بخاطر نداشتن پول کافی مجبور باشی با حسرت اونو از پشت ویترین نگاه کنی. خیلی وقتا دوست داشتم خیلی چیزا رو داشته باشم ولی خب وسعم نرسیده. رعایت حال خانوادمو کردم. نخواستم بهشون فشار بیاد. نخواستم شرمنده بشن.
یه وقتایی آدم طاقتش واقعا تموم میشه.

آقایون من همچنان منتظر جواب شما هستم.

بعضی مردا خوششون نمیاد خانموشون زیاد بگه اینو میخوام اونو میخوام.

دوست دارن خانمشون قانع باشه سر کار هم نره! مگه میشه؟

نه خیر
من اصلا با نظر شما موافق نیستم
بنظر من زن و شوهر هر دو باید استقلال مالی داشته باشند
که هردو به زندگی شان کمک کنند و با هم بسازند
مثلا اگه مرد مشکل مالی داشت به جای اینکه از دیگران قرض بگیره از خانمش کمک میگیره
سوال کننده عزیز این همه پزشک زن هستند که شبانه روز کار میکنن و همسرشان هم عین خودشون هستند
شما میتونی یک خدمت کار بگیری که کارهایت انجام بده
بعدشم وقت هایی که تعطیل هستید با همسرتان و بچه هایتان به تفریح بروید

منم زیاد اهل خرید نیستم
یعنی تا وقتی که خودم استقلال مالی پیدا نکردم دوست ندارم پدر و مادرم مجبور کنم تمام وسایلی که من دوست دارم را بخرن
ولی وقتی استقلال مالی پیدا کردم دیگه پول خودمه و میتونم همه وسایل را بخرم
شما شاغل شو
دیگه مثل قدیم ها نیست که دختر خانه دار باشه
الان علم پیشرفت کرده
به خاطر این مساعل اصلا از درست دست نکش
نمیدونم شاید من این شکلی باشم
یعنی من جاضرم مجرد بمونم ولی از لحاظ علمی پیشرفت کنم

رعنا خانم
با احترام به شما، اما احساس می کنم از پاسختان که هنوز 18 سال هم سن ندارید.من که از حرفتون اینجور برداشت کردم.کاملا بچه گانه بود.من استاد دانشگاه هستم و می بینم خانم هایی با درجه دکتری که استاد دانشگاه هستند ولی در دوران دختری مثل شما فکر می کردند و الان به خاطر مجردی شون (علی رغم داشتن جایگاه اجتماعی و علمی بالا) اما افسرده و پشیمون هستند.هنوز خیلی مونده تا چیزهایی  رو متوجه بشی.

رعنا جان مطمئن باش بعد از اینکه سرد و گرم روزگارو کمی بیشتر چشیدی، نظرت عوض میشه.
آدما وقتی به یه سنی میرسن، نیاز به داشتن همسرو کنار خودشون حس میکنن.
من حاضرم بخاطر همسر و بچه هام از کار بگذرم. اگر قرار باشه کار، آرامش زندگی مو بگیره و نتونم به همسرم اونطوری که باید، برسم و نتونم بچه هامو درست تربیت کنم، کار و پول معنی و مفهوم خودشو برام از دست میده.
چون کسی که قراره بهم آرامش بده شوهرمه، نه کارم

بچه ها آیینه ی خود والدین هستن. اگر من نتونم اونارو درست تربیت کنم و بخاطر سرکار رفتن، نتونم براشون وقت کافی بذارم و از محبت سیرابشون کنم، فردا که بزرگتر شدن رفتارهای اشتباهی از اونا می بینم که بجای آرامش، بیشتر عذابم میدن.

وظیفه ی من به عنوان یک زن، در مرحله ی اول اینه که بتونم همسر خوبی برای شریک زندگیم و مادر خوبی برای بچه هام باشم.
اگر تونستم از پس این وظیفه به خوبی بربیام، اون وقته که کارهای دیگه م ارزش پیدا میکنه.

ولی اگه نتونم وظیفه ی همسری و مادری خودمو به نحو احسن انجام بدم، اون وقت داشتن کار و مدرک علمی بالا کوچکترین ارزشی برام نداره.

اینکه تو خود پست نوشته بودم میخوام سرکار برم، منظورم کاریه که به زندگیم لطمه ای وارد نکنه. یه کاری که وقت کافی برای رسیدگی به زندگیم و همسر و بچه هام برام بذاره.
اگر کاری با این شرایط پیدا کردم میرم. اگر نه که از خیرش میگذرم.

رعنا جان، عزیزم امیدوارم از حرفام ناراحت نشده باشی.
بهترین هارو برات آرزو میکنم. همیشه موفق و شاد باشی.

خب ببیند
من روحیه ام این شکلی
شاید شماروحیه تون با من فرق داشته باشه
مثلا من با اینکه خانواده ی پرجمعیتی  دارم
ولی بیشتر از تنهایی خوشم میاد
کارهای پاره وقت هم هستند که مخصوص خانم ها باشند
امیدوارم ی کار خوب و یک همسر خوب و یک عالمه فرزندشایسته نصیبت بشه

رعنا جون یادمه اون موقع ها که راهنمایی میخوندم، یه دوستی داشتم که خیلی درس خون بود. همیشه شاگرد اول کلاس میشد.
وقتی باهم حرف میزدیم همیشه ی خدا میگفت من هیچوقت ازدواج نمیکنم. از پسر جماعت و کلا زندگی مشترک متنفرم. واقعا همچین حسی داشت.
اما همین دختر وقتی وارد دانشگاه شد، واسه ازدواج له له میزد (ببخشید که از این اصطلاح استفاده کردم. فقط خواستم عمق قضیه رو متوجه بشین).
زودتر از همه ی ما هم شوهر کرد. الانم از زندگیش خیلی خیلی راضیه.
البته فقط همین یه مورد نبود. من اطرافم خیلیا رو اینطوری دیدم.
جالبش اینه همه ی کسایی که یه زمانی عقیده داشتن ازدواج نمیکنن، از همه زودتر رفتن خونه بخت D:

رو احساسات الانت زیاد حساب نکن. وقتی سن بالاتر میره کلا علائق تغییر میکنه. البته منظورم به درس نیست. منظورم احساسیه که نسبت به ازدواج داری.

نگار جان
اتفاقا من هم اصلا از ازدواج خوشم نمیاد
ولی ی دختر خاله دارم ی دوسال از من بزرگ تر
دوست داره هرچه زودتر ازدواج کنه 
دختر داییم حرف شما را زد
گفت به شرطی من زودتر از همه برم خونه بخت
ولی خب من بزرگ ترم که بشوم
اول به هدفم میرسم بعد ازدواج میکنم

سلام به همگی من ذاتم نمی زاره نظر ندم

خوبه این خانوم گفته بودن اقایون بیشتر جواب بدن واقعا این قدر براشون سخت بود اقایون ک نظرشونو بگن در این باره!
بیشتریا خنوما نظر دادن اخه!!!

من یه نظر بدم بیایید دید سنتی را کنار بذاریم و قرآن و احادیثو به روز در زندگی استفاده کنیم.به نظرم زنی که هم شاغل باشد و هم خانه دار خوب و هم مادر خوب.یک جواهر است و نسبت به خانم خانه دار برتری دارد.کار به زن شخصیت میدهد نباید انرا سرکوب کنیم.آقایان این را درک نمیکنند.فکر میکنند زن شاغل میخواهد سلطه گری کند در حالیکه چنین همسری پا به پای همسرش میاید نه تنها در خانه بلکه در کارهای خارج از خانه هم با اوست.حضرت فاطمه(س)خانه داری میکردند.اما به نظرم ایشان در تمامی کارهای سیاسی و حتی پس از مرگ پیامبر و سخنرانی هایی که داشتند و همراهی امام علی نشان از این هست که زنان هم در اجتماع نقش مهمی دارند.یک جنبه را فقط نبینیم.زنان امروز هم باید خانم خانه باشند و در کنار آن از به روز ترین مسائل جامعه آگاه باشند و شرکت فعال داشته باشند.تفکرات انعطاف ناپذیرو کنار بذاریم.
خانوم جان آرزو میکنم در خانواده و تربیت فرزندات و کارت بهترین باشی
بذار برات بگم از زبان دوستم مادر دوستم خانه دار بود تا 10 صبح خواب بود.بلند میشد مرتب میکرد غذا میپخت .نهار را دور هم بودن بعد شب شام میپخت و بعد هم خواب.زندگی روزمره بود.مادر من از 7 صبح تا 6 بعد از ظهر سر کار بود.صبح ساعت 5 بیدار بود صبحانه مفصل برای پدرم درست میکرد مرتب میکرد.مادرم خیلی زرنگه.قربونش برم.مارو بیدار میکرد صبح ورزش کنیم و با هم همه صبحانه میخوردیم.همون صبح زود برامون نهار آماده میکرد نهار را با برادرم گرم میکردیم میخوریدیم.عصر خسته میومد برامون آب میوه و دسر های خوشمزه درست میکرد و یه شام عالی داشتیم برای شب که بابا هم خونه بود.مادرم هنرمند بود سفره آرایی خیاطی و آشپزی و خوشنویسی وحسابدار خوب شرکتشون....
دوستم میگفت چطور وقت میکنید اینطور باشید!!...همه چیز بستگی به خانم خونه داره به چیزی که میون مردم باب شده اهمین ندید.متاسفم که بعضی آقایون هم اصرار دارن خانوم شغلشو رها کنه.واقعا کلیشه ای خانم خانه دار پسندیده میشه.من مخالفم.درآمد خانم برای خودش و صرفا کمکی و هدیه ای برای همسر هست و فعالیت زن در جامعه هیچ مشکلی نداره.مادر من برای تربیت ما هیچ چیز کم نداشت پرستار داشتیم ولی از محبتهای مادرم سیراب بودیم.من و برادرم شیر مادر خوردیم و خیلی بهتر از بچه های دیگه پرورش یافتیم.با اینکه مادرم شاغل بود و هنوز هم هست....
بگذریم دلم پر بود.....

من که هر خواستگاری برام میاد تا می بینه کار ثابت ندارم میذاره میره موندم این مردایی که می گن ما نمی خوایم زنمون بره سر کار کجان؟ تازه به یکی گفتم خوب برام کار دولتی جور نشده فقط یه بار اونم بایستی یه هفته در میون برم زابل و بیام می گفت خوب چه اشکال داره منم یکی از همکارای خانمم یه هفته در میون میره مشهد و میاد. یعنی محض رضای خدا یه خواستگار هم نداشتم که کارم براش مهم نباشه. همون جلسه اول ازم می پرسن حقوقت چنده؟ خدا شاهده من از هیچ کدومشون درمورد مسائل مالی نپرسیدم. اون از بچگی مون این هم از جوونی. دیگه هم که دارم از 30 رد می شه موندم این پایان هر سختی اسانی است کجاست؟

رعنا خانم به نظرتون قشنگ تر نیست از همه چیز داشته باشی ولی متوسطشو داشته باشی؟ اینو من دارم میگم که دانشجوی دکتری هستم. باور کن برگردم به گذشته بازم درس می خونم ولی نه مثل گذشته
آقا مصطفی متاسفانه دوستان متاهل من هم چندان شاد نیستن. واقعا نمی دونم دلیلش چیه گاهی که اونها رو می بینم با خودم میگم ازدواج کار درستیه؟ نمی دونم شاید جلوی من ادا درمیارن. چون داشته هاشون که از من بیشتره.
ولی یکی از دلایل افسردگی خانم ها ی مجرد حتی با موقعیت اجتماعی بالا اینه که تو ایران شوهر به منزله برائت از گناه رو داره. یعنی دوستانم که خانم هم هستن یه ماه بعد از عقدشون درمورد خانم های مجرد یه جور حرف می زنن که انگار گناه کبیره کردن. در حالی که تو کشوری مثل المان 30 درصد خانم ها ازدواج نمی کنن و خیلی هم طبیعیه براشون. یعنی مثل یه ادم معمولی تو جامعه باهاشون برخورد می شه.

اگر دوس داریم مثل حضرت زهرا سلام الله علیها باشیم باید خانه دار باشیم وبرای درک محیط پیرامون و آگاه شدن از مسائل روز جامعه مطالعه داشته باشیم با کتاب با تحقیق اینترنت با اخبار تلویزیون وروزنامه و رادیو ...

نه اینکه سرکاربریم چون من که مثلا دارم میرم سرکار از صبح تا ظهرمتاسفانه  فقط  با بحثای خاله زنکی مواجه میشم تازه اگه یه مشت مرد چشم هیز مزاحممون نشن

سلام خانم عزیز