خانواده برتر

یاد فیلم شام آخر افتادم !!!

من کاری به عرف و مسائل اینچنینی ندارم ...

ولی چیزی که واضحه شما تنها هستید و قطعا احساس نیاز برای یه خانوم 36 ساله فقط جنسی نیست و خیلی پیچیده تر از این حرفاست...

به نظرم یک نفر که شرایطش به شما بخوره بیشتر میتونه به شما آرامش بده و بیشتر از بودن کنارش لذت ببرید تا جسارتا یک پسر بچه !

به نظرم این حس درخودتون نابود کنید

ولی با تمام احترامی ک برای شما قائل هستم باید خدمتتون عرض کنم این ازدواج اشتباهه.. 

هر احتمالی رو در نظر بگیرید اگه ب ایشون ابراز کنید و این آقا اصلا اون چیزی ک شما فکر میکنید نباشه و بخواد با آبروی شما بازی کنه حتی آینده ی شغلی شما هم ب خطر میفته....

یازده سال اختلاف موضوع کمی نیست ک اینقدر راحت ازش بگذره کسی... 

حالا خود ایشون بگذره ب خانواده اش فکر کردید؟؟؟؟ ؟

فقط اصلا، این امکان رو ازش دریغ نکنید و حتما ابراز علاقه کنید ، خیلی از آقایون مایل به ازدواج با خانومایی تو شرایط شما هستن و سن براشون ملاک نیست!

کما اینکه پیامبر هم ازدواجشون به همین شکل بود...

البته 50درصدقضیه حله چون شما خواهان اون هستی ولی می مونه 50درصدکه اون اقاپسره است که روحش هم از این ماجرا خبرنداره.

البته مشکل شما حتی اگراون اقای دانشجویت هم نباشه با خانواده ایشون چه می خواهی بکنی ایا اونا اجازه چنین ازدواجی را به فرزندشون خواهندداد.

البته خیلی بایدخواست باشه اگرخواستی این کاررابکنی طوری عمل کنی که باعث تحقیرشدنت نشه شما استادهستی وشایدموقعیت های بهتری برات ایجادبشه.

حال که راهکارخواستی می تونی به شکلی ایشون را برای صرف یه ناهاریا نسکافه به رستوران یا کافی شاپ دعوت کنی سپس سرصحبت را باهاش بازکنی ونظرشو درموردازدواج بپرسی وبگی چه کیسی را برای ازدواج درنظرداری اگرموردی درنظرنداشت بعدمی تونی بگی اگه یه استادتمایل داشته باشه باشما ازدواج کنه نظرتون چیه؟

اگرنظرشون مساعدبودمی تونی بپرسی خانواده شما تا چه اندازه درازدواج شما دخالت وتصمیم گیری دارند؟

اگر گفت که اونا اختیاررا به خودم داده اندمی تونی ارام ارام سرصحبت را بازکنی بگی اگریه نفرمثل من به شما پیشنهادازدواج بده نظرتون چی می تونه باشه؟

به این ترتیب به جلو می ری وبعدجریان را براش میگی وبرای یه مدت دوران نامزدی واشنایی همراه با محرمیت را اجرا می کنی.

البته برای یه مدت بایداین قضیه مخفی باشه تا ایشون کاملا به شما تمایل پیدا کرده ووقتی حس کردی که می تونیددرکنارهم باشیداونوقت برنامه را رسمی کنید.

تازه اگه اون آقا موافق باشه خانواده اش چطور قبول میکنن ان قدر اختلاف سنو؟؟؟

بهترین انتخاب برای هر کسی و تو هر شرایطی اینه که با یه فرد مثله خودش ازدواج کنه...تا تفاهم بیشتری بینشون برقرار باشه...امیدوارم موفق باشید!

خیلی هست.به نظرم شاید کنار بیاد که شما بزرگ ترید (که نمیاد) اما ازواجتون رو بعید میدونم کنار بیاد.

ایشون مجرد اند و دوست دارند خودشون تشکیل خانواده ی دلخواهشون رو بدند آرامشش رو به هم نزنید.

کسی که از شما بزگ تره این حرف رو میزنه.

این ازدواج به صلاح نیست.

از ما گفتن بود 

اگه هم ازدواج صورت گرفت مبارک باشه

من تو خیابون یه زن حدود سی ساله بهم خیره میشه و نگام میکنه حالم بد میشه. 

شرم و حیا هم حدی داره به خدا. 

باور کنید من که پسرم و ١٧ سالمه تا حالا چند بار پیش اومده به دختر هایی از آشناهامون که یکی دو سال از من کوچیک تر بودن درس دادم. ولی یه بار هم فکرها به سراغم نیومده. شما برو یه هم سن خودتو پیدا کن. 

نگاه هوس آلود هن از جوون مردم بردار لطفا. 

پیشنهاد ازدواجتون رو قطعا قبول نخواهد کرد

اما پیشنهاد صیغه رو به احتمال زیاد قبول میکنه

اینطوری نیازتون برطرف میشه بدون گناه

چون جدیدا دیدم پسرای جوون خیلی به خانمهای بالای سی علاقه دارند و براشون جذابه مخصوصا مطلقه...ولی خب نمیتونه به خودش این جرات و جسارتو بده که بیاد جلو

به نظر منم علاقه توی ازدواج خیلی مهمه...الان که ازدواجا شده دو دو تا چارتا ..پسر و دختر میشینن سن و ضربدر درآمد به علاوه مهریه حساب میکنتد بدون اینکه علاقه ای شکل بگیره میرن زیر یه سقف بعدشم افتخار میکنن که ما ازدواج عاقلانه داشتیم.یه عمرم همدیگه رو تحمل میکنن.*** ******** **** *****

حرفی ندارم دیگه ...مثل بعضیا پر حرف نیستم که ده خط نصیحت کنم و قران و حدیث بگم...هرکی خودش بهتر میدونه چیکار کنه.

با سلام و احترام خدمت شما  و عذرخواهی از اینکه فرمودید خواهران نظر بذارن و من نظرم رو اعلام کرده ام

هرگز این کار رو نکنید هرگز
اصلا و ابدا قدم دیگه ای برندارید تو این راه ، اون هم به چند دلیل که عرض می کنم.

ببنید شما یه فردی هستید که از نظر اجتماعی ، شخصیتی ، مالی و آبرویی ، هیچ کم و کسری ندارید و تنها نیاز شما تو مسایل جنسی و عاطفی هست. هر چند طلاق شاید خیلی زیبنده طرفین نباشه ، اما همیشه هم اینطور نیست. چه بسا بعضی زندگی ها ، اگه به طلاق ختم بشه ، به مراتب بهتر از ادامه هست. خب وقتی که شما تو مهمترین ابعاد زندگی یعنی ، اجتماعی ، شخصیتی ، مالی و آبرویی ، نگران چیزی نیستید ، پس نباید صرفا به خاطر مسایل جنسی و عاطفی ، خودتون رو به دست چه کنم چه کنم ها بسپارید. بدون شک ازدواج شما با فردی که 11 سال از شما کوچکتره اصلا منطقی و عاقلانه نیست ، هرچند که ایشون گفته اند مادرم چندسالی بزرگتر بوده اما واقعا چند سال بزرگتر بوده؟ و اینکه شما مطمئن هستید تو زندگی شون ، والدین این آقا دچار مشکلاتی نشده اند؟

به دلایل ذیل پیشنهاد می کنم بیخیال بشید

اول اینکه :
بالای 90 درصد ، خانواده ایشون موافقت نمی کنن که پسرشون با خانمی که 11 سال ازش بزرگتره ازدواج کنه ، اگه موافقت نکنن ، پسره باید ترک خانواده اش کنه که این برای ادامه زندگی شما ، خیلی تلخ و سخت میشه و حتی اگه موافقت هم کنن احتمالات ذیل وجود داره که متعاقبا عرض می کنم

دوم اینکه :
بر فرض موافقت ، شما یه خانم جا افتاده اجتماعی با تجربه هستید و ایشون یه پسر مجرد خام. بدون شک ایشون نمی تونن شوهر شما باشن چون بلد نیستند و شما مجبوری عین یه بچه ، همیشه از دستش ضجر بکشی ، هرچند خانواده ایشون هم به جاش ، طعنه کنایه هایی به شما می زنن و به اصطلاح بین مردم اصلا برای شما این وصلت جالب نخواهد بود و مدام باید گوشه کنایه ها رو تحمل کنی ، چیزی که تو جامعه ما رایج هست و نمیشه کاریش کرد.

سوم اینکه :
یه پسر مجرد ، تو اوج مسائل و نیازهای جنسی هست ، تو اوج شیطنت هست اما شما یه خانم جا افتاده هستید. 10 سال دیگه شما می رسی به 46 سالگی و دیگه مسایل جنسی کم کم فروکش می کنه ، در صورتی که ایشون یه جوون 35 ساله اند و سر شار از نیاز جنسی و جسمی که بدون شک از بودن با شما ، احساس کمبود می کنه و ممکنه نیازهای جنسی خودش رو از جای دیگه تامین کنه و این برای شما سخت خواهد بود.

چهارم اینکه
خانم ها آستانه ای دارن برای بجه داری. بهترین سن برای حاملگی خانم ها 20 تا 30 سالگی هست و هنگامی که از این آستانه رد بشن ، باید تحت مستقیم و مداوم پزشک زنان و زایمان باشند ، در صورتی که ایشون حداقل تا آستانه 40 سالگی هیچ مشکلی ندارند و این آستانه سنی حتی اگه برای طرفین هم 40 سالگی در نظر بگیریم ، برای شما ، حدود 4 سال هست و برای ایشون حدود 15 سال. خدای ناکرده اگه تو این مسئله دچار بچه ای بشید که مشکل دار باشه ، زندگی سختی خواهید داشت.

پنجم اینکه
یه زن و شوهر ، باید تو مثلا 10 آیتم ، تناسب و کفویت هایی با هم داشته باشن که برابر باشن یا مثلا مرد بالاتر باشه باز بهتر ، اما می بینیم که اینجا اول شما استاد دانشگاهی و ایشون شاگرد ، تحصیلات شما بالاتر و ایشون پایین تر ، درآمد و شغل شما ثابت و پایدار و ایشون هنوز بلاتکلیف و خلاصه تو همه جنبه ها ، شما از ایشون سرتر هستید جز سن جوونتر ایشون. خب وقتی ایشون خودش رو با شما قیاس کنه ، دچار سر افکندگی میشه ، این سرافکندگی یه نوع حس انتقام در ایشون زنده میشه که به مرور به نفع شما نخواهد بود.

و ششم اینکه
شما یکبار طعم تلخ طلاق رو چشیده اید. تو طلاق تون ، چه شما مقصر باشید و چه شوهر سابق تون، بالاخره طلاق رخ داده ، بدون شک شما باید ازدواجی کنید که تضمین شده باشه ، یا لا اقل از ظاهر امر ، جای نگرانی نباشه ، نه اینکه پر از دغدغه  و مشکل باشه. به عبارتی ، شما دیگه نمی توی خدای ناکرده یه طلاق دیگه رو تجربه کنید. شما می تونید با پسر مجرد همسن خودتون ، یا کمی بزرگتر ، یا حتی دو سه سال کوچکتر ازدواج کنید. می تونید با مردی که طلاق گرفته یا به هر نحوی همسرش رو از دست داده ازدواج کنید تا تضمین بیشتری باشه برای زندگی تون

البته همه اینها نظر شخصی و اندک تجربه من هست و شما می تونید همه حرفهای من و دوستان مخالف رو رد کنید ، اما حقیقتش چون دیدم اگه حرفی نزنم ، احساس نگرانی وجود داره ، لذا نظر گذاشتم. باز هم از محضر شما عذرخواهی می کنم اگه بی پرده حرف زدم. خداوند کمک رسان شما باشه در همه حال ، انشالله

بهتره واسه چنین امری برنامه ریزی کنید و با احتیاط خیلی زیاد رفتار کنید چراکه هر اشتباهی ممکنه تاوان خیلی سنگینی برای شما داشته باشه...

بنظر من اول از همه بدنبال برنامه ی تحقیق یا پروژه ی گروهی ولو نمایشی هم که شده باشید...

فضا رو بسمتی بکشونید که خارج از محیط دانشگاه باشه...

توی این پروسه سعی کنید عاقلانه و بدونه دخالت دادنه هیچ نوع احساساتی برخورد کنید 

ممکنه هر رفتار احساسیه شما پای بی حیایی (البته ببخشید)گذاشته بشه..

حتی ممکنه از مطلقه بودن شما هم سوءبرداشت بشه...

ازونجا که این آقا در سنی هستن که حتی ممکنه ازدواج کردن جزو برنامه های کنونیش نباشه نسبت به برخورد شما نگرشی از نوع دوستی دارن....

شما توی این جریانات فقط و فقط میتونید با نزدیک شدن به ایشون دیدگاهشون رو کااملا غیر مستقیم نسبت به ازدواج بپرسید..

هر شرایطی و هر دیدگاهی نسبت به ازدواج خارج از شرایط و دیدگاه شما بمنزله ی نپذیرفتن شماست

چراکه هر شخصی در مورد ملاکهای زندگیه مشترکش بر طبق اونچه مطابق سلیقه، میل و ذهنیتش هست تصمیمگیری میکنه....

مثلا تو طول برنامه ی تحقیقاتیتون از تمام گروه بپرسید نظرتون و دیدگاهتون نسبت به ازدواج و زندگیه مشترک چیه...

یکی یکی بذارید همه صحبت کنند..

اونموقع متوجه میشید ملاکهای ایشون چی میتونه باشه..

جریان رو انفرادیش نکنید که شک و شبهه پیش نیاد

چراکه دانشجویان در اون مقطع بهر چیزی نگاه کنجکاوانه دارن...

میخوان سر از همه چیز دربیارن.

در ضمن این رو هم در نظر داشته باشید ممکنه این آقا در صورت متوجه شدنه قصد شما تصمیم به در میان گذاشتنه این موضوع با دیگر دوستانشون بگیرن...

دوستان هم که دیگه یکی دوتا نیستن...

این میشه که دیگه کل دانشگاه ......

خلاصه احتیاط کنید بشدددددت احتیاط کنید...

اون اقا مطمعنا بعد از مدتی از شما جدا میشه... شما فقط به عنوان یه شریک دوره ای میتونید روی اون اقا حساب کنید.... همین....

میشه لطف کنین شرایطی بذارین که کسی با اسم تکراری نظر نذاره

اخه اسم کاربرای دیگه رو برمیدارین که چی بشه؟

به نظرم نیاز روحی و‌جسمی تون باعث شد که سعی کنید یه عشق واسه خودتون بسازید... در بیشتر موارد نه یه خانم می تونه به پسری ده سال کوچکتر تکیه کنه نه مرد می تونه با زنی ده سال بزرگتر احساس مردانگی کنه.بله.استثنا هم وجود داره اما ایا شما می تونید ریسک یه شکست دوم رو بپذیرید؟

یکی موافق کار شما هست خیلی ها هم مخالف.

اما دو تا عامل باعث میشه خوب تصمیم بگیرید.

1.خودتون رو بزارید جای اون طرف

2.به ازدواج قبلیتون و مجرد بودن پسره فکر کنید.

البته این نظرم بود 

ببخشید .

اخه این چه خیال باطلی بوده که به ذهن شما رسیده اصلا من یکی میمونم 

درهرصورت ان اقا هیچ ضرری نمیکند همه ضررها متوجه خود شماست به فکر حفظ ابرویت باش عاقلانه بیندیش اینها که شما گفتی همه هوس وخیال باطل است 

نکید ای کاررا به هیچعنوان 

این علاقه شما فعلا یه طرفس به این فک کن که اگه ردت کنه چقدر ضربه میخوری...شما به عنوان استاد باید سعی کنید بر احساسات خودتون در کلاس غلبه کنید و شاگردان تون صرفا برای شما شاگرد باشند نه تأمین کننده خلأ احساسی شما.....این اختلاف سنی خییلی زیاده فک میکنید مادر و پدر یه پسر 25 ساله حاضر میشن یه عروس مطلقه با این سن برای پسرشون بگیرن؟؟شما خودت بودی و برای خوشبختی پسرت هزار آرزو داشتی حاضر بودی چنین کاری کنی؟؟.....به فرض که پسر و خانوادش راضی بودن بعد ازدواج وقتی نیازت برطرف شد میخواهی چه کنی با پسری که از نظر تجربه حکم مادرو براش داری......اگه اون بچه بخواد چی؟درحالی سن مناسب باروری شما داره میگذره.....شما تا چند سال دیگه جذابیت و نشاط جنسی دارین؟وقتی کم کم موهات سفید شد پوستت شروع کرد به خط افتادن و کم کم زیبایی تو از دست دادی چطور میخوای به یه پسر که تازه اوج فعالیت و نیاز و نشاط جنسیشه کنار بیای و چشم و دلشو سیر کنی....چهارده سال دیگه تو یائسه میشی درحالی که اون پسر تازه 39 سالشه و هنوز هم برای پدر شدن فرصت داره....پس از چندسال وقتی آتش عشق اولیه سرد شد و زندگی شکل روتین به خودش گرفت تازه میفهمین چه اشتباهی کردین و تا چه اندازه اختلاف نظرهای آزاردهنده دارین و اون موقه دیگه فرصتی نداری تا به کس دیگه ای علاقه مند بشی و در واقع خودتو با یه اشتباه و بهتره بگم یه هوس زودگذر تباه کردی....

طفلکی....

بره به دوستاش چی بگه؟

بگه مامانم ۱۱ سال از بابام بزرگتره؟؟؟ 

از شما بعید بود همچین نظری ، صیغه !!!!!! 

موفق باشید .

ضمنا خودتو بذار جای مامان پسره ببین نظرت به عنوان یه مادر که یه پسر جوون 25 ساله داره در مورد اینجور ازدواجی چیه.

به آرش2 : داداش خدا خیرت بده . بعضیا هستن همینجوری میان یه اسم دقیقا عین اسم کاربرا انتخاب میکنن. 

آره چرا که نشه.البته اگه پسر باهوشی باشه و از نظر اندام خیلی درشت تر باشه

من 67 هستم مدتی با پسری متولد 70 دوست بودم.البته نه ازون دوستیا...اونقدر که خودمو براش لوس کردم برای هیچکی نکردم!

هر چه بگندد نمکش میزنن وای به روزی که بگندد نمک 

فقط این وبگم که که شما الگو دانشجوهاتون هستید 

من جای شما نیستم قضاوت کنم ولی به نظر من 

اصلا فکر کردن به این موضوع هم اشتباهه 

شما اونقدر موقعیت خوبی از لحاظ اجتماعی دارید 

که موارد خیلی بهتری ازبراتون پیش می اید 

فقط به کارتون فکر کن شان وشخصیت شما خیلی فراتر از این 

موضوع هست که بخوای خودت رو کوچک کنی بعد جواب رد بگیری 

نه 1سال و2 سال 11سال باز خودت فکر کن 

شما خودت داری می گی که نیاز جنسی شدید داری..

خوب خانم ها معمولا بیشترین نیاز جنسیشون بین سی تا چهل ساله.

خانم ها بعد از نهایتا سن 50 سال نیاز جنسیشون به شدت افت می کنه و فرض کنید 

شما به سن 50 رسیدید و اون آقا تازه یه مرد 40 ساله و به شدت هات هست که باید ادامه زندگیش را با یه نیاز سرکش ولی بی پاسخ بگذرونه که شما پاسخگوی او نیستید. 

اگر به فرمول ازدواج ارائه شده برای ازدواج مراجعه کنید برای زنی با سن شما، مردی با حدود سن 56- 58 سال مناسبه. 

پس امروز را فقط نبینید کمی عاقبت اندیشی داشته باشید.

هم یه پسر رو از گناه نجات دادی. 

کامنتای دوستان رو هم که میخونم بدتر استرس میگیرم میگم نکنه سر

ی عشق یا هوس باعث آزار و اذیت اون خانم بشم

خلاصه اینکه دوستان دعا کنید عاقبتمون بخیر بشه

خب وقتی هیچ تناسبی بینشون وجود نداره و با این اختلاف سنی زیادی که خانوم نسبت به آقا دارن اصلا چنین پیشنهادی اشتباهه و به نفع دو طرف نیست پس بهتره این خانوم هم کلا فراموش کنه .

میدونید اینجوری که شما گفتید آدم فکر میکنه همه ی پسرا اهل صیغه کردنن ، در صورتیکه اینطوری نیست و هر کس این پیشنهاد رو نمی پذیره ، این آقا هم احتمالا قبول نمیکنه و فقط این وسط  شخصیت این خانوم خورد میشه .

پسری که صیغه میکنه شاید با پنهان کاری راحت بتونه  ازدواج کنه ولی بعدا اگه همسرش متوجه بشه حتما ازش جدا میشه و اینجاست که مهریه رو باید به اجرا گذاشت خخخ  چون این افراد آدمای هوس بازی هستن و اصلا قابل اعتماد نیستن و شایدم دختری نصیبش بشه که اونم سابقه ی دوستی با پسرای مختلف رو داشته باشه .

ببخشید فرصت نشد زودتر پاسختون رو بدم .

فرمول سن ازدواج در سایت

http://forum.iransalamat.com

به صورت m = 2*(w-7

ضمنا سن من هم کم نیست بالای 30 ساله و چون خیلی تو این زمینه سن ازدواج و تاثیرات آن مطالعه کردم این اطلاعات را به شما دادم. پس به جای ناراحت شدن و توهین اول کمی تحقیق کنید و نظر مشاورین ازدواج را بپرسید بعدا نظر بدهید. در زمینه ریاضی هم که باز نظر دادید، باید بگویم 100 ها نفر مثه شما سر کلاسهای ریاضی من میشینند!!! از قضاوتهای شما معلومه که چقدر پخته اید!!!!!

صبر کنید که یه مورد مناسب براتون پیش بیاد اینطور که گفتین موقعیتتون خوبه پس خودتونو با این رفتار تحقیر نکنید چون پشیمون میشید!اون آقا الان یه سر داره و صد سودا...این رفتار در شأن شما نیست چه بسا با این کار کاملا از شما متنفر بشه یا فکر سواستفاده به ذهنش بیاد.

من مورد مشابهش رو دیدم که دور از جون شما رسوایی به بار اومد....

توکلتون به خدا باشه.

اکثر مردها تا پایان عمر توانایی جنسیشون را دارند ولی اکثر خانومها بعد از یائسگی دیگه تحمل رابطه جنسی رو ندارن چه برسه به اینکه بخواهند تمایل و نیاز جنسی داشته باشند. 

هی حالا بگویید اسلام و عربها این رو گفتند. 

نه خانوم این کاتالوگ سازنده هست که کلی نکته پشتش نهفته. 

یه حساب ساده هم هر مردی بکنه می فهمه که زن 36 ساله برا ازدواج خیلی ریسکه چون پزشکان زنان و زایمان حداکثر سن مناسب برا حاملگی را 35 سال و متوسط سن یائسگی در ایران را 47 سالگی می دونند. 

حالا شاید بتونی درک کنی چرا سن 58 مناسبه!!!!

ضمنا زندگی بدون حال و حول یه قرون. 

اگر منظورتون صیغه هست خب مگر یه زن به تنهایی میتونه خودشو صیغه کنه؟؟؟  

بعدم همانطور که در ازدواج یه مرد میتونه چن تا زن بگیره درصیغه کاملا برعکس میشه ویه زن میتونه درطول یه مدت صیغه 10مرد مختلف بشه پس مردا در امر حلال صیغه خیلی فعالترن تا زنهاخخخخ

یه سوال 

مگر سال نو نشد چطوری سن شما هنوز28 مونده احیانا علاقه خاصی به این عدد دارین 

شاید هم میخاین مثل ملانصرالدین سر حرفتون بمونید که حرف مرد یه کلامه 40سالتونم شد بازم بگین 28

پس معلومه خیلی از احکام صیغه نمیدونید. خانم نمیتونه صیغه ۱۰نفر در آن واحد باشه.مگر اینکه دخول نداشته باشه و به قولی صیغه ساعتی بشه هههههه...وگرنه باید عده نگه داره که اونوقت میشه یکی یکی...

آره رو ۲۸ حساسم بیشترم نمیشه.مثله خانما که سنشون رو کم میکنن. سال دیگه هم همینه

خوندم شما واضح مشخص نکرده بودین

حالا دیگه شما دوسداری ساعتی دقه ثانیه‌ای حسابش کن با دخول یا بدون دخول مهم اینه که میتونهههههه

ولی تاجائیکه ماخبر داریم اقایون سنشون کمتر میکنن تا سربازی نروند

غمت نباشه شما هم دوس داشته باشی میتونی کمتر کنی 

مثلا من محمد18هستم اینم عدد خوبیه 

مهم اینه که صیغه اونطوری که شما میگید باید با فواصل طولانی باشه یعنی عده یکی تموم شد اونوقت عده یکی دیگه شروع میشه ولی متاسفانه مرد میتونه خیلی صیغه داشته باشه با دخول و بی دخول...

راستی اونموقع که من دانشجو بودمو سربازی میرفتم شما به احتمال زیاد مدرسه پشت نیمکت بودید. نیازی به کم کردن سنم ندارم. من کارامو کردم الک هامم آویختم. ههههه سال دیگه مینویسم محمد۲۰ خیلیم خوبه تازه ۱۰سال جوون ترم میشم ههههه....

به مهتاب: خانم اینجا نظرات متفاوته دلیل نمیشه نظری بذارن که مناسب طبع و میل شما باشه...میتونید نظرات مخالف رو نخونید. یا جواب منطقی بهش بدید. شما باید اول جمع بندی و نتیجه گیری از نتایج رو یاد بگیرید بعد بیاید پست بذاریدو سول بپرسید...یاد بگیرید قبل نظر دادن نظرات موافق مخالف رو بخونید ببینید چقدر تحمل شنیدن حرف مخالف رو دارید که معلومه با همین دوخط کامنتتون بیشتر دنبال تایید نظرات هستید تا چالش کشوندنش.موفق باشید

خودت خوشت میاد یه زنه مطلقه که ده سال از پسرت بزرگ تر بیافته زیر پایه پسرت و ازش سو استفاده کنه

خوبه آدم یکم وجدان داشته باشه 

عجب دوره زمونه ای شده خدا رحم کنه به جوونا چه زنایی پیدا میشن

خدا نخواد کسی تو دام این آدما بیافته

بالابری پایین بیای محمداقامتاسفانه 30هستی حالا هرچی میخای بگو20تغییری در اصل قضیه ایجاد نمیکنه 

به ناچار باید بپذیری جوانی رفت وپیری شد دچارت

من زیاد موافق نظراتتون نیستم وعکس شما فکر میکنمچه ازدواج با دختر کم سن چه با دختر با حس موندگی بخاطر شوخ طبعی وانعطاف پذیری وعدم سختگیری وهمچنین حرف شنوی دخترای کم سن. 

 وسازش دخترای با حس موندگی البته باید گفت حس نگرانی هرچند من فکر میکنم هیچ بنی بشری به هر قیمتی دنبال شوهرنباشه ونیست مخصوصا دختری که تا این سن مونده چون در این صورت باید خیلی زودتر از اینا شوهر به دست می اورد ودیگه مونده نمیشد به هرحال نظر شما محترم هرکس دیدگاهی داره

نسترن جون ۲۸با۳۰دو سال تفاوتشه نه چند ماه بعدشم پیری چیه یه پسره ۲۸سالشه تازه اوله پختگی و چل چلی جوونیشه 

به سنت نناز الان هجده سالمونه چشم بهم بزنی میشه سی اونموقع سر دو سه روزم چونه میزنیم که نگیم سی سالمه... 

به محمد۲۸：

راستش من خیلی با افکار پسرایه دوسه سال بزرگ تره خودم کنار نمیام به نظرم واقعا خیلی سطحیه مثه افکار دو سه سال پیش منه نه الانم

اما در عوض پختگی و تجربیات پسرایه هشت نه سال بزرگ ترمو خیلی بیشتر قبول دارم به نظرم اونارو بهتر درک میکنم

البته پختگی یه بخشیش به سن مربوطه بقیش به خانواده و تجربیات بستگی داره

راستش هدفم از ازدواج رشد فکریه واسه همین یه آدم پخته رو خیلی ترجیح میدم

پس راحت در مورد آدمی که ازدواج با تفاوت سنی رو قبل داره قضاوت نکنید

حالا که پیه همه چیزو به خودت مالیدی خیلی مهم نیست چطوری خواسته ات را عنوان میکنی هرجور که عشقت میکشه 

به سمانه 

احیانا کسی از شما نظر خواهی کرد مخاطب من محمد28بود نه شما خانوم 

حالم زیاد خوب نیست وگرنه بیشتر بهت توضیح می دادم، من خودم یه جورایی درگیر این موضوعم

بهترین توصیه ای که بهت می تونم بکنم اینه که بری یکی از نمایشنامه های شکسپیر رو بخونی که توش ششکسپیر توضیح میده چرا نباید با زنی که از خودت بزرگتر ازدواج کنی، شکسپیر 8 سال تفاوت سنی معکوس باهمسرش داشت، اسم نمایشنامش متاسفانه یادم نیست

خیلی میتونه برات مفید باشه مخصوصا زبان اصلیش

بهترین راه برای شما اینکه اگه خودت رو دوست داری محل کارت رو عوض کنی ...این بهترین راهه.

شما هرچقدر بیشتر تقلا کنید ....ببخشید ولی بیشتر توی این باتلاق فرو می رید .

 بیشتر از این روی خودتون ،آبروتون ،عزت نفستون،احساساتتون  قمار نکنید.

یه سفر برو مشهد ...برو زیارت یکم آروم شی ....بعد ان شاءالله خودتون از کاری که می خواستید انجام بدید به شدت پشیمون می شید.

شما باید طوری با ایشون برخورد داشته باشید که ایشون به شما دلبسته بشن و این خیلی زمان میبره اما چون از کامنتاتون پیداست که شما علاقه قلبی به شاگردتون دارید باید خیلی صبور باشید

مثلا اول شروع کن بهش بگو من فردا تنهام و خیلی دلم گرفته میهوام برم سینما ، میتونی باهام بیای تنها نباشم

یا برای دفعه بعد وقتی تو دانشگاه بودید صداش کنید و یه کم راجع ب درس و اینا حرف بزنید و اخرش بگید میخوام برم یه چیزی بخورم تو هم میای و اون ممکنه قبول نکنه که طبیعی هم هست مثلا بگه مزاحم نمیشم ولی شما اصرار کنید ک مزاحم نیستی و دوست ندارم تنها چیزی بخورم و .....

ازش تاریخ تولدشو بپرسید

یا حتی ازش بپرسید تصمیمت برا آینده ات چیه؟؟

و هرجور میتونید از علایقش شناخت پیدا کنید

و اونا رو بکار بگیرید تا بهتون علاقه مند شه 

و..... اوووووووف خیلی چیزای دیگ

ذهنتون اگ خلاق باشع هزار تا راه پیدا میکنید تا شاگردتونو ب خودتون وابسته کنید. تنها راهشم همینه:::: توجه توجه توجه 

بهش توجه و محبت کنید. محبت خارو گل میکنه دیگه دل آدما که چیزی نیست

در پناه خداوند، براتون ارزوی خوشبختی میکنم

 

چی بگم آخه  فکر کنم به نظر من بهتره بری با مشاور صحبت کنی

بسیار خوشحالم که زنی عاشق پسری شده چرا باید همیشه ما پسرا دنبال دختر بگردیم شاید ریشه در فرهنگ مادارد

چند سوال دارم : معیار شما برای پسندیدن ان پسر چیست ؟ظاهر و جسم اوست؟

ایا فکری هم برای روابط جنسی تان کرده اید با اختلاف سنی که دارید قطعا شما زودتر نسبت به ایشان سرد می شوید انگاه پسر بیچاره که شوهر شماست باید چکار کند؟

امروز شما منطقی فکر میکنید و ان پسر شهوانی تر از شماست ایا میتوانید بی قید و شرط او را ارضا کنید

این سوالات در بعد روابط جنسی بود

اما در بعد زندگی :

ایا درک شما از زندگی با این اختلاف سنی یکی است؟

ایا خانواده هایتان شمارا میپذیردو به این ازدواج راضی هستند؟

و خیلی سوالات دیگر...

ببخشید این را میگویم :شمازنها وقتی عاشق می شوید به همه چیز رضایت می دهید اما وقتی که به هدفتان رسیدید عشقتان را هم به زیر پایتان میگذارید و دیگر او برایتان اهمیتی ندارد من درد ها و رنجها از زنها کشیده ام لطفا خودخواه نباشید

باتشکر

در جامعه امروزی به دلیل شرایط بد اقتصادی تنبلی پسرا و نبود شرایط شغلی برخی ها به این جور ازدواج ها تن میدهند.

حالا خودت یه حساب سر انگشتی بکن ببین درسته.....

اگر هم که فرزند داری ببین میتونه تحملش کنه.....

بای

به نظرم بهش بگید قبول میکنه. اول اینکه اگر میشناسید که اینور اونور نمیگه من ترجیح میدم خودش مستقیم بیاد بهم بگه فانتزی تره. ولی در کل احتمال 90 درصد قبول کنه

کاش میومدین میگفتین نتیجه چی شده. 

به نظرم یه بار بیرون از دانشگاه قرار ملاقات بذارید و بهش بگید بعدا ازش بخواین یه راز بمونه پیشتون

اگر چنین چیزی پیش بیاد ممکنه ادم تسلیم احساسات زود گذار بشه در حالیکه ازدواجی که در ان زن بزرگتر باشه درد سره...

ای کاش سوال کننده بیاد بگه🤔🤔🤔

به مهتاب: ببین خانم، فاحشه هر لحظه میتونه بغل یک یا چند نفر باشه، اما صیغه یک ازدواج موقت و شرعی با شرایط و ساز و کار خودشه. در ضمن شما سعی کن در مورد مسائلی از این دست بیشتر تحقیق کنی تا خدای ناکرده فتوا ندی و حلال خدا رو حرام نکنی.                                                                             

                                                                          در پناه حق

یه آشنا داشتیم دختره از هر نظر پاک . عروس یه خونواده روحانی و نماز خون شد سه ماه بعد متوجه شد همسرش تو با یه خانمی که ده سال از خودش بزرگتره شش ساله داره پنهانی زندگی میکنه وقتی اعتراض کرد پسره گفته عشق اولمه نمیتونم فراموشش کنم خلاصه دختر بیچاره مجبور شد جدا بشه . حالا شما اگه تا این حد میتونی خرش کنی خوب بسم اله سوار شو و گر نه آینده این جوون و خونواده اش رو و شاید دختری در آینده رو خراب نکن.

۱- دختر باکره برای فاحشگی نیاز به اجازه کسی نداره اما برای صیغه شدن نیاز به اجازه پدر داره

۲-در فاحشگی مهریه وجود نداره و خانوم پولی که برای فاحشگی میگیره حرام قطعیه و مالک اون پول نیست اما در ازدواج موقت مهریه وجود داره و کاملا حلال و پاکه

۳- فاحشگی بدون اجازه خدا که خالق ماست انجام میشه اما در ازدواج موقت با اون خطبه عقدی که خونده میشه از خالق خودمون اجازه میگیریم

۴- در فاحشگی عده وجود نداره و یه فاحشه میتونه در یک روز با چندین نفر رابطه داشته باشه اما در ازدواج موقت عده وجود داره و زنی که صیغه میشه بعد از اتمام مدت صیغه باید عده نگه داره و حق ازدواج با کسی دیگه رو نداره

۵- اگه از رابطه حرام و فاحشگی فرزندی بوجود بیاد اون فرزند حرام زاده است و از والدینش ارث نمیبره و به احتمال زیاد( البته اون فرزند گناهی نداره اما خب شرایط اجتماعی اینطوریه) عاقبت خوبی نخواهد داشت اما فرزند در ازدواج موقت کاملا حلال زاده است و از والدینش ارث میبره و شانس اینکه انسان خوبی بشه خیلی بیشتر از یه حرام زاده است

اینا چیزایی هست که من میدونم و میفهمم و حتما فرقهای دیگه هم وجود داره. تازه برای اینکه کاملا فرق این دو رو درک کنید باید بگم که زنی رو که فاحشه است نمیشه باش ازدواج موقت کرد مگه اینکه توبه کنه.

پس چیزی رو که نمیفهمیم یا نمیپسندیم بهتره راجع بهش قضاوت نکنیم. 

حالا اینکه ازدواج موقت با شرایط امروز جامعه ما کار خوبی هست یا نه و آیا باعث کاهش فساد میشه یا نه قبلا زیاد بحث شده و نتیجه اجرا نشدنش(به همراه پرهیز از ازدواج مجدد مردهایی که توانایی مالی و بدنی و عدالت رو دارن)  همین فسادی میشه که الان وجود داره و هر روز هم داره بیشتر میشه

ول اینجانب از روی عقل و یا احساست و ملاک جامعه و ... صحبت نمیکنم .

همونطور که در چند جای دیگر هم گفتم ،من موارد این چنینی زیادی از نزدیکدیدم و همشون هم فوق العاده موفق بودند طوری که خودم هم همیشه به خوشبختیشان قبطه میخورم من اختلاف سنی ۲۵ و ۲۰ سال را دیده ام که بسیار موفق بوده که حتی در یک مورد تفاوت سن کاملا در چهره مشخص بود اما موضوعی که مطرح است عشق است عشق .یک عشق عمیق که دو طرف را از قالب جسم برهاند.شاید درمورد شما پسر هم عاشق شما باشد (شاید) و ایشان هم به خاطر تفاوت سن اقدامی نکند.

برای اینکه در آینده افسوس و پپشیمانی ای به وجود نیاید پیشنهاد من این است که از یکی از همکاران روشن فکر و پخته و ترجیحا مرد بخواهید میانجی گری کند و در ابتدا نظر پسر را راجع به شما جویا شود.نیازی نیست واسطه از میزان علاقه شما مطلع شود شاید کافی باشد اگر از او بخواهید فقط در این مورد اطلاعات کسب کند.اگر نظر موافقی نیست لطفا تجدید نظر کنید. و بیش تر اقدام نکنید.

من بابت بعضی از نظر ها که البته کم هم نیستند از شما از جانب خودم عذر خواهی میکنم به هر حال شما هم انسانید و محترمانه مشکلتان را مطرح کردید.هرچند نادر باشد.امیدوارم با مشکلتان به درستی برخورد کنید

عالی بود...