خانواده برتر

اواخر بهمن پارسال بود که مامانم بیمار شد..فکر میکردیم سرماخوردگیه... اما نبود..اونی که هیچی از پا نمینداختش.. همش روی تخت بود.. دکتر زیاد بردیم اما تشخیص نداده بودن بیماریشو... دکتر اخریه گفت احتمالا کرونا باشه.. و من هم چنان میگفتم امکان نداره.. مامان که سرفه نمیکنه... سی تی داد و بله... کرونا بود..بستریش کردن توی بیمارستان مخصوص کرونا شهرمون... همه چیز ترسناک بود... حداقل برای منی که مامان رو اینجوری ندیده بودم... مامانم روز ب روز حالش بدتر میشد و اکسیژنش بیشتر پایین میومد.. توی بخش، حالش از همه بدتر بود و توانایی عذر میخوام دستشویی رفتن رو هم نداشت.. ازشون خواستم شب پیشش بمونم.. امکان نداشت اما بالاخره گذاشتن.. شب بین،7-8 تا بیمار کرونایی موندم و هر کاری خواست انجام دادم... همون شب حالش بدتر شد و باید میرفت icu.. دکتر بهم گف براش دعا کن.. فقط روحیه بش بده.. بدترین روزای عمرمو داشتم هر روز سه دفعه با التماس نگهبانا میرفتم و غذا و دمنوش و ابمیوه ای که تو خونه درست میکردیمو میبردم... اونجا برای مامانم دلقک میشدم تا بخنده.. از اجیمو داداشم خواستم تو برگه های نوتی، واسش یادداشت بنویسن و دکتر پرستارا کلی تشویقش کردن... خلاصه همونی که دکتر حتی درصد درگیری ریه رو بهمون نگفته بود.. خبر بهبودیشو بهمون داد.. با ویلچر و کپسول مرخص شد و همه کارای خونه رو انجام دادیم که بلند شد... سرپا شد

تو تنهاییم ضجه میزدم و اشک میریختم پیش مامان فقط میخندیدم و انگار هیچی نشده

و همه اینا خواست خدا بود و من کاری انجام ندادم

خدا خواست و شد...

قربون خدا برم

من الان که دارم این پست رو می نویسم دارم ار خستگی از حال میرم ولی باید برای هدفم بجنگم که حداقل شرمنده خودم وخانوادم نشوم 

اول شروع هر کار سخته شروع که کردی دیگه تمومه به سختی های راه فکر نکنی به نتیجه فکر کنی بهت انگیزه میده یه قدرتی که پاشی واز بسازی زندگیت رو  

دعاب پدر ومادر خیلی همه ازشون بخوههید براتون دعا کنند

التماس دعا

به نخود ته دیزه

سلام نمیدونم دختری یا پسر فقط میخواستم بهت بگم خوشبحالت و کاش منم انگیزه تورو داشتم

تورو خدا اگر میتونی بهم بگو این انگیزه قوی ای که داری از کجا منشا میگیره؟ چجوری قویش کردی

خیلی به همچین انگیزه ای نیاز دارم مخصوصا تو این دوران

خب گفتید از تجربه هاتون بگید 

تجربه از شکست هایی که تونستم بعدش باز بلند بشم زیاد دارم ولی خب چیزی که الان هست اینه که الان به نهایت مسیر رسیدم و شکست خوردم و خورد شدم و نتونستم بلند بشم... دلم می خواد یه امیدواهی داشته باشم ولی اونم نیست...

مدتی پیش  مسائلی پیش اومد  که من رو از دنیای خیالیم به دنیای واقعی  پرت کرد

برام سنگین بود و یه مدل رفتاری دیگه رو جایگزین کردم

سلامم..

با اینکه خانواده عالی دارم ولی خیلی جاها گفتن خودت باید بری تودهن شیر😂😂..

😁میخوام یک دور حرفای دوران خستگیمو باهات مرورکنم😁

👇👇

خیلی جاها گفتم خدایا چرا پشتتو بهم میکنی و محل نمیدی بهم..من که کسیو ندارم وواقعا دستمو گرفته!!

خسته ای؟؟؟خب باش...این زمین میلیاردها تا آدم توش خسته شدن ولی بازهم دووم اوردن!!

بچه اندی ماهه برای راه رفتن انقدر میخوره زمین بازهم بلندمیشه!...ینی اندازه همون بچه هم نمیشی؟؟!

از خستگی میمیری؟؟خب بمیر کسی که عرضه زندگی کردن تواین دنیای بی ارزشو نداره لیاقتش ازمرگ کم تره!

میدونی خیلی بدبختی با سنکشیدم هاا...ولی بدون این بدبختی ها مریم الان نمیشدم..کسی که یادبگیره از حقش دفاع کنه نمیشدم...

گاهی وقتها انقدر بهم فشار میومد که میگفتم دیگه تمومه..من میمیرم ولی زنده موندم...

انگیزه ی من نمیدونم ریشه اش از کجاست!!..ولی همیشه گفتم من باید کاری که میخوامو انجام بدم مهم نیست چی میشه چی پیش میاد..

یادمه ۵سالگیم آرزوم بود از پل های بی حفاظی که فقط اسکلت آهنی دارن(نمیدونم منظورمو گرفتی یانه؟)برم بالا...و رفتم بالا یکی ازاقوام منو صدازد..استرس گرفتم واز ارتفاع حدود۴متر افتادم😂

باورت میشه وقتی بهوش اومدم..گفتم چرا من بالانرفتم و گریه میکردم چرا صدام زدین😂😂..

همیشه میگم ینی تو بااین قدت اندازه بچگی هات نمیشی؟؟!!

حرف باخودم اینجور مواقع زیادمیزنم...و عجیبه که یک جوری منو ازجام برای هدفم بلندمیکنه که خودم در عجبم!!

هدف داشته باش...هدف آدمو سرپا نگه میداره..

موفق باشیم در پناه والا مقام عزیز"خدا"  ✌🦋

سلام

من پارسال تقریبا همین موقع ها بود که یه مرد متاهل مزخرف وارد زندگیم شده بود و چون داشتیم سر پروژه ای که تعهد داشتیم همکاری میکردیم، دیگه نمیتونستم انصراف بدم البته چندبار خواستم سر و تهش رو هم بیارم ولی چون اسم اونم خراب میشد، نذاشت

خیلی شرایط سختی بود، هم پروژه سنگین بود و هم همکاری با اون آدم خیلی سخت بود و اخلاق‌هاش خیلی بد بود و گاهی من که مجرد بودم ازش حس بدی بهم دست میداد...😔

وسطاش از شدت غصه و رنجی که از همکاری با اون و اخلاق‌های بدش داشتم، یه روز به طور خیلی خیلی خیلی ناگهانی حالم بد شد و کللللل بدنم درد گرفت نمیدونستم چیکار کنم هر قرصی بود می خوردم هر کاری بود انجام دادم ولی حتی توان نداشتم برم دکتر

اولش مامانم اینا گفتن بخاطر فشاریه که بهت اومده‌ و ضعیف شدی، ولی بعدش که سرفه هام و تب و لرز هم شروع شد دیگه گفتم کروناست و بالاخره فهمیدم که کرونا بود از نوع خیلی خیلی وحشتناک!

من داشتم رسما می مردم و هیچ زمانی توی عمرم به اون شدت مریض نشده بودم و واقعا انتظار مرگ رو داشتم چون مدت ۱۰ روز یا یک هفته هر روز حالم بد بود و شبها علاوه بر دردهایی که هیچ کمتر هم نمیشدن، کابوس های وحشتناکی از پروژه و کاری که بعدش باید حتما بهش می رسیدم، می دیدم و هیچ بهبودی حاصل نمیشد و فکر می کردم که خواهم مرد...قرار بود بعد اون پروژه برم سر یه کار خیلی مهم که واسش دو سه سال تلاش و دعا کرده بودم که جور بشه و به اون جایگاه برسم

همون روزها وسط مریضی بودم گفتم خدایا ببخشید اگر گناهی کردم داری عذابم میدی به من ولی رحم کن...ضجه می زدم و گریه میکردم و دعا هم خوندم تا این که بالاخره بعد ۱۰ روز یه کم حالم بهتر شد و بعدش فهمیدم اون بیماری همچین چیز بدی هم نبوده! باعث شد مسیر درست زندگیم رو متوجه بشم و اون کار مهم رو از دست دادم ولی فهمیدم که چندان هم بد نشد و از اون روز به خدا قول دادم که آدم مفیدتری بشم و از اون روز شرمنده اش هستم که راه رو به من نشون داد تا آدم بهتری باشم و الان که اینجا هستم و اون مسیرم رو عوض کردم می فهمم چقدر خدا بهم لطف کرده ولی اون روزها فکر کردم اونا عذابه، البته واقعا عذاب سختی بود و من در انتظار مرگ، به یاد حق الناس و عبادات قضام افتادم...اون قضیه باعث شد حق الناس هایی که یادم بود و نبود رو تصمیم گرفتم تسویه کنم و واسشون دعا و استغفار کنم تا حق از گردنم زایل بشه، و از عبادات قضام هم بخش زیادیش رو تا حالا انجام دادم و خدا رو شکر الان فقط کمی ازشون مونده که اونم عمری باقی باشه و تسویه کنیم و حداقل از این بابت، راحت از دنیا برم و الان خیلی عاشق خدام 😍😊 خدای خوبمون توی قرآن میگه: چه بسا چیزهایی که دوست ندارید ولی خیرتان در آن نهفته است، و چه بسا چیزهایی که دویت دارید ولی شر هستند و فقط خداست که میدونه چی به خیر و صلاح ماست ❤️

دخترم خواهری

منم خیلی وقت ها  بی انگیزه میشم  شاید خسته میشم ومی خوام جا بزنم ولی نکته اصلی اینکه نزاری این اتفاق بیوفته 

به خودت بگو حق داری خسته بشی ولی حق نداری جا بزنی

هر وقت خسته شدی  استراحت کن 

به خودت تلقین کن من دارم از این کاری که می کنم  لذت می برم حتی اگه نمی بری

از لحاظ روانشناسی وقتی با صدا بلند داد می زنی میگی من  می تونم مغز تشخیص نمی ده که تو واقعا می تونی یانه 

با ادم های ناامید نگرد دوستتات رو از ادم های شاد انتخابات کن نه این هایی که همش از بدبختی حرف می زنند

من هر وقت خسته میشم اهنگ گوش میدم خیلی انرزی بهم میده 

اگه اهنگ گوش نمی دی قران گوش کن

گفتم سخت ترین مرحله شروع کاره وقتی می خواهی شروع کنی به ابن که چی میشه وچی نمیشه فکر نکن بگو این کار برای من کوچیکه 

من پتانسیل خییلی بیشتراز این رو دارم

به خودت بگو من باید الگو بقیه بشم جوری که همه بخواهند مثل من بشوند

اصلاااااا خودت رو با بقیه مقایسه نکن من ایگ کار رو کردم وفقط به خودم لطمه زد 

انشالله موفق باشی بازم اگه سوالی داشت بپرس خوشحال میشم جواب بدم:)

من یه دخترم که کچل شدم

فقط همینو میتونم بگم

واقعا خیلی سخته

اعتماد به نفسم نابود شده

😭😭

به خاطر یه رژیم مسخره تمام موهام رو از دست دادم

روی اینه رو پوشوندم که خودم رو نبینم😭