سلام
یه سوالی دارم از شما جوونای همسن خودم یا حتی بزرگترها.
شما آخرین بار که دل تون خوش بوده کی بوده؟ آخرین باری که از ته دل خندید چه زمانی بوده؟
من الآن 30 ساله هستم وقتی فکر می کنم می بینم آخرین باری که دلم خوش بوده زمان دانشجویی بود. اون موقع که هنوز وارد زندگی نشده بودیم و فکر می کردیم زندگی همه ش رفاقته.
امّا بعد از دانشجویی که افتادیم دنبال کار دیگه رنگ خوشی و دل شاد رو ندیدیم. اولش که بیکاری بود. بعد هم که کار پیدا کردیم با کمترین حقوق که جای هیچ پیشرفتی به آدم نمی داد. سال ها گذشت و دیدم عمرم و جوونیم داره تموم میشه و من با این درآمد جای هیچ رشدی ندارم حتی نمی تونم خوب برای خودم خرج کنم و گوشی مناسبی ندارم.
بعد افزایش تحریم ها هم که دیگه حتی خرید یه پراید برامون شده آرزو خونه اجاره کردن و ازدواج کردنهم که دیگه هیچ حتی بهش فکر هم نمی کنیم.
پارسال هم که اندک پس اندازی که حاصل 5 سال کارکردنم بود رو تو بورس از دست دادم. دیگه زندگیم شده کار کردن برای هیچ. تفریحی که وجود نداره. شدم عین یه ماشین.
هدفم از نوشتن این متن این بود که ببینم فقط من تنها این جوری هستم یا بقیه هم هم درد من هستن.
مرتبط:
می خوام بدبین نباشم به خودم و آینده ام
نا امیدی نتیجه امیدوار بودن به غیر خداست
من چی کار کنم که یه کم به آینده امیدوار بشم؟
تجربه های امیدوار کننده در زندگی
امیدوارم بتونم راهم رو پیدا کنم
مشکل ناامیدی و کمبود اعتماد بنفس دارم
← موفقیت در زندگی (۱۲۹ مطلب مشابه)
- ۷۴۹۹ بازدید توسط ۶۰۷۶ نفر
- چهارشنبه ۲۶ خرداد ۰۰ - ۱۳:۴۶