خانواده برتر

یه تجربه از خودم بگم که شاید هیچ ربطی به شما و امثال شما نداشته باشه

یه دوستی داشتم که قبل ازدواج حداقل ماهی یه بار چندساعت تلفنی حرف می‌زدیم

بعد ازدواج فقط یه بار باهاش حرف زدم و دیگه نه تلفنش رو جواب دادم نه پیام‌هاش رو

البته کارم اشتباهه و دنبال فرصتی ام که بهش توضیح بدم چرا

ولی فعلا اینجا بگم چرا

چون تا قبل ازدواج هم هروقت باهاش حرف میزدم با زبونش منو می‌رنجوند. نیت بدی نداشت ولی حرفایی میزد که اعتماد به نفسم رو کم می کرد یا بهم انرژی منفی می‌داد

تا قبل ازدواج تحمل میکردم و کنار می‌اومدم

بعد ازدواج اولین باری که باهاش حرف زدم باز هم این کار رو کرد ولی این بار درباره ازدواجم و همسرم و رابطه‌مون 

پیش خودم فکر کردم الان به قدر کافی به خاطر بی تجربگی و نابلدی خودم و حرفای فامیل چالش دارم 

دیگه دلیلی نداره بخوام حرفای این بنده خدا رو هم تحمل کنم رنج اضافی به خودم بدم

اونم شاید مثل شما فکر کنه من بعد ازدواج ولش کردم! ولی ماجرا این بوده...

شاید مجردا فکر کنن متاهلا برا خودشون خوشن و خوش میگذرونن ولی خصوصا تا یکی دو سال اول ازدواج هماهنگ شدن خیلی سخته و اینکه کسی اطرافت باشه که شرایطت رو درک نکنه و با حرفاش حالت رو بد کنه مشکل آدم رو چند برابر می‌کنه

یا این که شوهرشون اجازه نمی ده میگه تو دیگه متاهلی با مجرد نگرد

یااینکه فکر می کند اورانیوم کشف کرند یعنی با کلاس تر از شمااند ومی خواهند پز بدهند البته این رفتارها تو دخترهایی که تازه عقد کردند طییعه بعد یه مدت درست می شوند

یاشاید هم ترس این رو دارند که شوهرشون از راه به در نشه 

یا این که بنده خدا ها از بسکی مشغله وبد بختی دارند دیگه کلا خودشون رو هم فراموش کردند چه برسه به دوست

درکل هر کسی برای شما ارزش قائل شد شما هم براش قائل باش 

نه به خودشون اعتماد دارن نه به شوهرهاشون نه به شما 

خانم های ایرانی درظاهر میگن که ما به شوهرمون اعتماد داریم ولی درباطن اینطور نبستن تا جای که امکان داشته باشه نه تنها از دوستاشون بلکه از دخترای فامیل هم دوری میکنن که مبادا این وسط چشم شوهر به اون دخترا بیفته وبه هم علاقه مند بشن 

تو این سالهای اخیر همه خانم ها ترس از دست دادن شوهر دارن 

دلایل دیکه هم هست ولی مهم ترینش همین

اونا دوست نیستن 

صرفا افرادی هستن ک مقطعی ازتون استفاده میکردن 

یه چیزیم بهت بگم ؟ 

خیلیاشون با هزار جور ادا اطوار و رنگ و لعاب و نقش و ‌‌‌... ازدواج کرده ان 

حالا اگه ب دوستای قبلی برگردن به خود قبلی و واقعیشون برمیگردن ، پس خودشون رو رها میکنن 

یه عده هم چون قبلا دوست پسر داشتن یا تمام فکر و ذکرشون ازدواج و پسرها بوده ، حالا ک ازدواج کرده ان میترسن حرفی ، نگاهی ، چیزی ، از شما به شوهرشون منتقل بشه ، پس راه ها رو سمت شما میبندن 

یه عده هم ک کلا همه رو رها میکنن فقط همسرشون مهمه ، ک این سبک زندگیشون هست ، و کلا شوهر براشون مهم بوده ، شما اهمیتی براش نداشتید و ندارید

ولی به نظرم دلایل بالا مهمترین عوامل هستن 

در یک کلام " ترس " 

میشه حدس های مختلفی زد که هر کدوم می تونن در مورد بعضی افراد درست باشن اما زندگی متاهلی و مسائل مربوط به خودش موجب میشه تا خیلی از افراد از دوران تجرد و مسائل مربوط به اون دوران فاصله بگیرن

همین مورد در خصوص مردان هم صادق هست خیلی هاشون بعد از ازدواج ممکنه خیلی از دوستان دوران مجردی شون رو کنار بذارند

بعضیا میترسن شوهرشون یا زنشون چشمش به شما بیفته و شما خوشگل‌تر و خوش تیپ تر باشین و اونا از راه به در بشن که واقعا هم درسته و منم بعد ازدواج دوست ندارم شوهرم با دوستهام یا دخترای خوشگل فامیل ارتباط بگیره با این که خودم خوشگلم ولی از من خوشگل‌تر قطعا زیاد وجود داره و از الان میدونم که بعد ازدواج باید روابط با دوستان و فامیل رو کنترل کنم

یه چیز دیگه هم کنجکاوی و فضولیه مخصوصا دخترا میترسن دوستای مخصوصا مجردشون و بعضا متاهلشون توی زندگی شون فضولی کنن و ازشون درباره روابط زناشویی یا تغییرات بعد ازدواج بپرسن که واقعا منم خوشم نمیاد دوستام از این کارا کنن و الان هم چندتا دوست دارم که حتی درباره خواستگارهام هم فضول هستن و من آدمی هستم که نسبت به حریم شخصیم خیلی حساس هستم و مطمین هستم که بعد ازدواجم با این افراد ارتباطم رو کم و کنترل خواهم کرد

مورد بعدی اینه که ممکنه دوست‌های دوران مجردی یه آتو از شما داشته باشن یا رازی بهشون گفته باشین که الان دیگه واستون حکم مرگ و زندگی داشته باشه و اگه به گوش شوهر یا زن شما برسه واستون بد میشه 

و خیلی چیزهای دیگه 

سلام.

دقیقا. زمان درس و دانشگاه، دوستام مدام می گفتن محمد محمد .... سوال درسی میکردن و...

همینکه ازدواج کردن، نه پیامی، نه جوابی، ...

کلا فراموش کردن.

به خانواده هم گفتم، گفتن دیگه متاهل شدن و....

ولی من اگه فردا روزی دختر مردم رو گرفتم، گذشته خودم و دوستام رو فراموش نمیکنم

البته در مردان کمتر اتفاق می افته بیشتر در خانمها که اونم حالا یا ترس نزدیک شدن دوستشون و شوهرشون و یا اینکه درگیر زندگی میشن و دیگه وقت رفیق بازی ندارن 

میترسن شوهرشونو بدزدی 

سلام

غریبه نمی شن ولی ارتباطات خیلی کم می شه 

چون حرف مشترک واسه گفتن و شنیدن کم می شه به مرور .

اولویت ها و دغدغه ها متفاوت می شه

گاهی بعضی قضاوت ها هم ادم رو می رنجونه 

مثلا یکی از دوستان مجرد می گفت خودش از عکس ش بهتره می گفت همسرم بدعکس ه و ...

دیگه معلومه که آدم دلش نمی خواد با همچین کسی حرف بزنه .

به شوهرهاشون اطمینان ندارن.به دوستانشونم همین طور.

یه سری ها هم زیر سلطه ی مرد قرار میگیرن و چون مرد خوشش نمیاد ارتباط رو تموم میکنن.

سلام خواهر. وقتتون بخیر.

بله همین چند وقت پیش برای من هم اتفاق افتاد...

البته نه اینطور که اغلب دوستان اشاره کردن...

ایشون کلااا دیلیت اکانت کردن و گویا شماره ی جدیدی هم دارن نمیدونم!

اما برخی موارد علتش همونه که `` 😻 unknown 😻 عزیز بیان کردن...

به نظر من هم اغلب علتش ترس میتونه باشه و در مواردی که مخصوصا اون خانوم کار یا رفتار نامشروعی هم در دوران مجردی داشته این رفتار شدت بیشتری پیدا میکنه...

برخی هم خب به خاطر اینکه نمیخوان کسی درباره ی زندگی شخصیشون چیزی بدونه خودشونو به روابط بسیار کم جمعیت تر محدود میکنن.

یه دلیل دیگه هم این میتونه باشه که ما در دوران مجردی اون فرد براش صرفا یک وسیله ی گذران وقت بودیم. و حالا که فردی در زندگیشون وارد شده که میتونن هروقت خواستن باهاش تا ساعت ها صحبت کنن و البته از این مصاحبت نهایت لذت رو ببرن دیگه نیازی به من و شما که ممکنه در مواردی باهاش اختلاف نظر داشته باشیم یا کمتر درکش کنیم ندارن!!!

این موردی که میگم برای خودم اتفاق افتاده متاسفانه همین مورد آخر بود که عرض کردم. من بعد از ماه ها که حتی یه سلامم بهم نکرده بودیم، پروفایلشو که عکس عقدش بود دیدم، رفتم بهش تبریک گفتم و وقتی ازش خواستم همسرشو معرفی کنه فقط و فقط اسم کوچیکشو گفت :| خب منم چیز دیگه ای نپرسیدم چون زشت بود و برامم اهمیتی نداشت فقط برای اینکه بهش بفهمونم خوشحالم بهش تبریک گفتم و اون سوالو ازش پرسیدم...

اما دوست دیگم اینجوری نبود...

حس خیلی بدی به آدم دست میده واقعا... حس وسیله بودن! یه همچین چیزایی!! متاهلای عزیز لطفا این کارو نکنین!!! :/

خلاصه بخوایم تشخیص بدیم کی از سر بدبینی یا... این رفتارو میکنه خیلی ساده است... سعی کن با دوستایی ارتباط اشته باشی که بشه پیش بینیشون کرد.

یاعلی

چون بعد از ازدواج فقط به فکر پول میشن... من رفیقم قبل ازدواج همش باهم بیرون میرفتیم کلی خرج میکردیم بعد از ازدواج حتی یکبارم خرج نکرد و فقط انتظار داشت من خرج کنم 😂 خلاصه ک سر همین قضیه کات شد 

ای خواهر حرف دل مارو زدی .

من گاهی میگم شاید نشه قضاوت کرد این افراد رو اما اینکه دوست صمیمی داشته باشی و به خاطر ازدواجش کم کم رابطش باهات کمرنگ بشه و عملا از دستش بدی از بدترین حس های دنیاست و تجربه ی تلخیه 🙂

واقعا برای منم خنده دار من غش غش می خندم ...هر چند برای من هم مهم نیست😁عزیزم شما تنها کاری که می کنه اینه که نه استوری هاشو ببینی نه عکس نه ویدئو حتی لایکم نکن اصلا سر نزن من خودم اینستا ندارم ولی همه اینا یه مدته برای اونا بعد مدتی می فهمن کارشون اشتباه بوده😊انگار با شوهر کردن بهشون اسکار می دهند 🤣خدایی ما هم خواستگار زیاد دارید و قصدش را نداریم بعضی ها اون قد ذوقش را دارند که سریع ازدواج کنند و بعد نکته جالبش اینه که خودشون را می گیرند🤣ولی بعضی ها جمع نمی بندم !مثلا یکی از دوست های من خیلی خانمه ازدواج کرده و عروسی هم دارند می کنند ولی خدایی حتی یک بار هم خودش را برای من نگرفت و خونه ما هم چند بار اومده بدون اینکه من بگم بیا و اینا خیلی رفیق باحالیه اصلا حسود نیست منم همین طوری ام عین خودش آدم باید خاکی باشه 😊🌹شما هم برات مهم نباشه ،بی خیال🌸🙂خوش باش واسه خودت 

لزوما بحث اعتماد و خیانت و این حرفا نیست ولی خب باید قبول کرد که در اغلب موارد روحیات و دغدغه های مجردها با متاهل ها فرق میکنه.

واسه همین بعد از یه مدت که اون خانم یا آقای متاهل با دوستای مجردش گشت ممکنه از شور و شوقش واسه زندگی مشترک کم بشه یا دیگه اون روحیه از خود گذشتگی و اینارو کمتر داشته باشه.

البته در بعضی ها کمتر در بعضی ها بیشتر.

تفریح باشه ارتباط هم باشه ولی به اندازه و بااطلاع همسر خوبه به نظرم.

سلام به نویسنده پست

این موضوع دلایل خیلی زیادی داره:

_در بعضی از موارد طرف به خودش مغرور میشه که ازد کرده و احساس میکنه یه برتری به دوستاش داره.

_ در بعضی موارد به دوستش اعتماد نداره و میترسه دوستش مخ شوهرش رو بزنه و زندگیش به هم بریزه.

_در بعضی از موارد به شوهرش اعتماد نداره و میترسه شوهرش زیر آبی بره.

_ در بعضی موارد شوهر اجازه رفت و امد با دوست رو نمیده و یجورایی دوستتون مجبوره یواش یواش نامرئی بشه.

من البته این مثال رو از طرف یک خانم شرح دادم چون خب این طرف رو کامل تر میشناسم .

و نکته جالب توجه اینه که همگی دلایلی که ذکر شده نشان از بدفرهنگی مردم ما داره و جای بسیاری برای فرهنگ سازی داره

بدرود👐

با نظرات رویای پرواز و unknown و آناهید عزیز موافقم

سلام

این مورد زیاد شنیذم از دخترها 

نمیدونم چرا ولی 

برای من اینجوری نبوده زیاد

با برخی دوستان گروه داریم و همچنان صحبت میکنیم فارغ از مجرد یا متاهل بودن 

حالا یکسری شون کلا درگیر شدن وناپیدا ولی نه اینکه انفالو یا بلاک کنن اینام هراز گاهی آنلاین میشن یک اشاره میکنن زنده هستن خخخخخ

اتفاقا بررعکس  یکسری شون بعذ ازدواج شون هی در ارتباطیم وحسرت میخورن میگن ه تو دغدغه نداری برو خوش باش یا اینگه ما بچه آوردیم شکسته شدیم تو جوان موندی  ما مسولیت داریم و حقوقت مال خودتو بزو حالشو ببر. و اینجور حرفا و... خخخخ

البته 

تنها یک مورد بود از دوستای صمیمی ام  که خواستگاری و ارتباطاشو و میگفت با جزئیات و درد دل می‌کرد  و اینا. من هم دوسه بار که باهم بودیم  نامزدش و دیده بودم 

قرار شد عقد وعروسی هم دعوت کنه ومن هم کلی برنامه ریزی کردم سر " چی بپوشم"!! 

اما یکهو ناپدید وسرد شد

و تو پیاما  قبل اینکه خذافطی کنم مکالمه رو تموم می‌کرد و  سرد برخورد می‌کرد

منم بهم برخورد. :/

پیام ندادم  سراغشم نگرفتم. 

شش هفت ماه بعد اینکه عروسی کرد

زنگ زد. (بعدا فهمیدم  کاری داشته تووشهرما ) و من چون دلخور بودم. جوابشو ندادم.  و مقابله به مثل کردم. 

تا اینکه سری های بعد که اون آغازگر بود  لابلای پیام ها خالی الکی بستم ک اون روز  زنگ زده چرا جواب ندادم! و اونم الکی گفت نه اشکال نداره ولی فهمیدم ه خالی بستم.یعنی هردومون به روی خودمون نیاوردیم وخالی بستیم که رابطه مون حفظ بشه. 

خلاصه یکسال  بعذش دوباره رابطه مون عین قبل شد الانم چندتا پروژه کاری باهم داریم و رفتارش  همون ادم قبلی هست 

اما هنوز موندم چرا این حرکت رو کرد

عروسی شون هم یک. شهر دیگه بود و احتمال. اشت من نرم. ولی به علت صمیمت زیاد واینکه قبلش صحبت کرده بودیم  دوست.  داشتم حداقل تعارف می‌کرد یا حداقل دیک عذرخواهی خالی می‌کرد که نشد دعوتت کنم. 

شایدم یکسال بعد عروسی دید ازدواج همچبنم مالی نیست رابطش قطع نکرد 

نمیدونم روم هم نمیشه ازش بپرسم بخاطر اون حرکت سردش. 

سلام دوست عزیزم من وقتی ازدواج کردم رابطه ام با رفیقام تغییر نکردم حتی یکی از رفیقام میگه‌پر انرژی تر از قبل شدی..

به شوخی بهم میگه ازدواجم‌نتونست درستت کنه؛

اما یه دوست دارم که ازش فاصله گرفتم یا بهتره بگم از هم دیگه فاصله گرفتیم؛

خب من قبل ازدواج خیلی با این دوستم بیرون میرفتم یا تلفنی صحبت میکردم اما بعد ازدواج زمانم خیلی محدود تر شد؛ دیگه نمیشد برم بیرون یا اولویت زندگیم ‌همسرم بود..از اونورم رفیقم گارد گرفت؛

مثلا‌ یکبار بم گفت خداروشکر میکنم جای تو نیستم؛

و خداروشکر که ازدواج نکردم مثل تو!

شاید بی‌منظور گفت ولی خب فاصله انداخت؛

البته بعد از چند مدت دنبال ترمیم رابطه ایم؛ و الان حرف مشترکی داریم چون دوتامون ‌تو این مدت بزرگتر و‌پختع تر شدیم؛

من یه دوست داشتم قبل من ازدواج کرد یه‌دورانی خیلی باهم صمیمی بودیم؛ اما وقتی ازدواج کرد شخصیتش عوض شد؛‌و‌ دوستی باش انگار دوستی با یه آدم جدید؛

البته ما هنوزم باهم دوستیم چند مدت یکبار همو میبینیم اما صمیمتی که قبلاً بود نیست.

من با یکی از دوستای مجردم بیشتر صمیمی ام تا این بنده خدا

پس به دو طرف برمیگرده

سلام

یادمه خیلی سال پیش وقتی که دوست صمیمیم  ازدواج کرد و و تا چند سال همچنان ارتباط ما ادامه داشت مامانم گیر میداد که  فلانی ازدواج کرده و دیگه بیخیالش شو

یه دوستی هم داشتم که ارتباط خوبی داشتیم ولی بعد ازدواجش ارتباطمون خیلی کمرنگ و بعد محو شدیم هر دو.. ولی خب بلاک و اینا نداشتیم

ولی در کل حالا  دیگه خودمم دوس ندارم با دوستای متاهلم ارتباطی داشته باشم و حتی نامحسوس ارتباطمو کم کم قطع کردم  

دلیلشم اینه دنیاشون دیگه با دنیای مجردی ما خیلی فرق داره،جنس دغدغه ها..نگرانی ها..هدف ها..رویاها..روزمرگی ها...

حرف مشترکی با هم نداریم واقعا

حرف که میزنیم، حرفا از بارداری و وول خوردن یا نخوردن بچست، از شیر و پوشک گرفتن بچه ها از خواهر شوهر و مادرشوهر و پدرشوهر و شام و ناهار چی بپزم ووو...

دیگه این دوستان یه خرید ساده نمیتونن همراهیت کنن چون یا جوجه دارن یا همسر اجازه نمیده ولی این انتظار پیش میاد که شمای مجرد همراهیشون کنی چون شوهر که نداری تصور اینه کارو زندگی هم نداری

پس نتیجه اینکه سری که درد نمیکنه دستمال نمیبدن

سلام

غیر از دلایلی  که دوستان گفتن، 

علت اصلی اینه که اون فرد ما رو دوست خودش نمی دونه، 

همه افرادی که ما باهاشون ارتباط داریم دوست نیستن، حتی اگه سالها باهاشون در ارتباط بوده باشیم، اگه دوست باشن با این دلایل ارتباطشون رو قطع نمی کنن یا اگه مجبور باشن لااقل توضیح میدن. 

کسی که ارتباطش رو باهاتون قطع میکنه، دلیلی نداره شما بخواین ادامه بدین. 

من فقط یه مورد از دوستام اینجوری بود،بدون اینکه دلخوری باشه، جوابم تماسم رو نداد، منم دیگه زنگ نزدم بهش. 

بقیه دوستام، که متاهل هستن، همچنان باهم در ارتباط  هستیم، 

مواردی هم هست که حتی درمورد مسائل زندگی مشترک و بچه ها مشورت و درد دل میکنن. 

یکی از دوستای دانشگاه م، از این که، من دیر به دیر زنگ میزنم یا پیام میدم گله میکنه، 

عکس دختراش و نقاشی هاش رو برام می‌فرسته، 

مناسبت ها خودش و بچه هاش جداگانه تبریک میگن، و خیلی کارهای دیگه. با اینکه من حضوری دخترهاش رو ندیدم. 

به نظر من، دوست و همسر هر کدوم جایگاه خودشون رو دارند، ازدواج نباید باعث بشه آدم دوستاش رو کنار بذاره، 

اگه آدم بتونه به این راحتی ارتباطش رو با دوستی قطع کنه، احتمال زیاد اون فرد دوست محسوب نمی‌شده. 

چه تفکراتی واقعاااا 

مثلا الان شما ******* هستین ک تا چشمشون ب شما افتاد ول کنن اونارو 

خانم محترم دلیلش اینه ک بعد اون دغدغه ها و نوع زندگی و نگرشتون باهم متفاوته و مشغله زیادی دارن بیکار که نیستن پی رفیق بازی باشن دختر خاله خود من بعد عقدش تازه بعد پنج ماه یکم سرش خلوت شد و تازه اونجا دوهزاریش،افتاد که ازدواج کرده 

واقعا که چه فکرا و نظرات خامی 

به نظر من هم جواب مجردها اشتباهه و از روی حسادت نوشتن زنها برای شوهر ترس دارند!!! این همه زن در کوچه و خیابون و فامیل و  ماهواره و اینترنت و اینستاگرام ریخته دلیلی برای نگرانی از بابت دوست وجودنداره. بعد هم مگه قراره مثلا دوستان مجرد ما بیان تو دل شوهرمون بشینن ؟؟ ما با دوستمون بریم بیرون چه ربطی به شوهر داره که بترسیم ؟؟ برای حسادت و تخریب کردن چرت و پرت نوشتید. مثلا شوهر من سر کاره من با دوستم بیرون بعد شوهرم به دوستم علاقه مند میشه ؟😂😂😂 چرا اینقدر چرت می نویسید؟😂

دلیلش واضحه هم وقت و زمان نداریم برای دوست. رابطه با فامیل خودمون و شوهر و خانواده ها و ... به اندازه کافی وقت نیاز داره فقط یه  عروس بیکار میتونه با رفقاش بگرده. دوم هم دغدغه هامون مشترک نیستند و حرفی برای گفتن باهم نداریم.