خانواده برتر

من تمام معلمامو یادمه اونام همشون منو یادشونه خدایی چه دورانی بود...

یه چنتا از شیطنتامو بنویشم براتون حال کنید..

سال اول راهنمایی که تو خوابگاه بودیم منو یه چنتا ازدوستام همیشه باهم بودیم شبا نمیخوابیدیم و شرارط میکریدم یادمه هر شب ساعت دو یا سه شب قرار میزاشتیم میرفتیم از بوفه خوابگاه که کلیدش دست من بود ماست موسیر و چیپس برمیداشتیم میاوردیم میخوردیم خیلی مزه میده امتحان کنید یکی از همین شبا مراقبمون مارو گرفت و کلی بابتش ازیتم کرد که چرا شب رفتم سر بوفه خالصه میکنم منم ازون شب دیگه لجبازیای زندگیم شروع شد و تا همین الان ادامه پیدا کرد روز بعدش رفتم سوالارو از توی اتاق مدیر دزدیم بین همه بچه ها پخش کردم  کلی حالش گرفته بود نزدیک چهار شنبه سوری بود رفتم یه چنتا از این ترقه هایی که خیلی خیلی صدا دارن (کپصولی) خریدم وشب ساعت دو هر دوشونو انداختم وسط سالن بچه ها همگی نسفه شبی بچه نداشتشونو سقط کردن از ترس!

بعدش که فرداش همه بچه های خوابگاه رو کشیدن بیرون نتونستن بفهمن که من بودم (هیچ کس نگفت)

بعد عید گزشتو ما بودولین روز از عید گزشته که رفتیم مدرسه اون روز .... ادامه در پست بعدی

استاد درس ریاضی مهندسی  یک خانم بود .خیلی شبیه خواهرم بود .واقعا خوش اخلاق و مهربون بود. هیچ کاری  تو دنیا نیست که با انجام دادنش زحمات اونا رو جبران کنیم .همین که ما پیشرفت کنیم و به جایی برسیم  به نظرم اونا خوشحال میشن . بهترین هدیه برای روز معلم یک پیام قدردانی برای اوناست .

منم رفتم یکی از اهگ های ساسی مانکن رو شب که نیمه شب بود گزاشتم توی بلند گو های وسط سالن صداشو زیاد زیاد کردم بعد وایسادم تماشا کردم  حالا صحنه ای که من دیدم و هیج وقت یادم نمیره همه ریختن بیرون داشتن میرقصیدن (پرا خوابگاه جوری میرقصیدن که داشت حالم به هم میخورد فکر کنید یه ادم چندش دارن قورباقه ای میرقصن) یکی روی شونه اون یکی بود یکی یه کار دیگه میکرد حالا سرپرست بیچارمون هرکاری میکرد نمتونست قطعش کنه اون شب بچه ها به خواطر این فریضه بنده کلی هدایا پیشکش کردن یادم میاد یکیشون یه هونگ (توی خوابگاه هونگ از کجا اورده بماند) داد که بعد ها باهاش کف زمین رو با یه بدبختی کندم که یه مخفی گاه باشه برای گوشی هامون که توش میزاشتیم تا مسولین  نبینن (تا سال بعد هم هیچ کس نفهمید) اینا گذشت و ما وارد دبیرستان شدیم به قول معاون محترممون تو اون چهار سال فقط دیوارو گاز نزده بودم که اونم وقتی این حرفو زد دیوارم گاز زدم که انقدر خندید تا بیچاره از حال رفت...

شاید باورتون نشه ولی انقدر شیطنت کردم که یادمه یک ماه تمام از کلاس رفتن محروم شدم و بعد از سال که حساب کردم دیدم از نه ماه مدرسه فقط چهار ماه و نیم سر کلاس بودم مثلا اولین بار که دوربین تو مدرسه نصب کرده بودن روز بعدش میرفتم کنار دوربین و ترتدستی میکردم که یه بار مدیر از دفترش دیده بود و داشت چای میخورد که بنده خدا از خنده چایش میریزه روی کامپوتر میسوزه بعدش از اون روز دوربینارو خاموش کردن  تو همون سال سولای امتحانات اخر رو میگرفتن که منم درست نخونده بودم  شب قبلش یه المه فیلم اکشین دیده بودم به سرم زد یکی رو اجرا کنم

ادامه درپست بعد....

رفتیم از تو ابدار خونه به یه تناب برداشتیم با دوستام رفتیم بالای پشتبوم مدرسه گزاشتیمش و اویزون کردیم تا وقتی که مدرسه تعتیل شد بتونیم بریم مدرسه اخه اون موقع معلما برگه هارو روز بعدش تحویل میگرفتن   بعد از ظهر که مدرسه تعطیل شد (طرفای غروب) از تناب بالا رفتیم وارد اتاق معلما شدیم و برگه هارو برداشتیم مهمه جواب هامونو درست کردیم من که بچه با هوشی بودم نمرم شد 19 (یه نمره ننوشتم که شک نکنن) بعد حس جوان مردیمون گل کردو کاری کردم که پایین ترین نمره بچه ها شد 18/75  اون هم مال خرخون کلاسمون بود که نمرشو تغییر ندادم!....

اخ که دورانی بود همه کاری که فکر کنید کریدم دعوا شیشه شکستن ولی خدایش گنده هم بودیم کسی جرات نداشت چیزی بگه بهمون تازه متور معلممون رو هم اتیش زدم که بعد از سال تحصیلی بهش گفتم و اونم بخشید معلم ادبیاتمون بود خدا بیامزتش خیلی خوب بود گفت منو از شر متورم راحت کردی زنم نمیزاشت بفروشمش تو راحتم کردی (برای شادی روحش صلوات)

ولی خدایش تو این مدت حتی یه بارم به معلمامون درشتی نکردم همیشه بعد از شرارتام سرم زیر بود (البته ادم خداینکرده کارامو ترک نمیکردم ها نه...) همیشه هم معلما با این که پسر شری بودم نمیزاشتن برم با والدین بیام همیشه منو خودوشن بر میگردوندن سر کلا اخه بچه ها خیلی خشک بودن بدون من صفا نداشت !!!!!!!!!!!!!!

ببخشید که خیلی زاید شد حتی یک صدم هم نبود از خاطراتم ولی همیشه دلم میخواسته داستان زندگیمو بنویسم یه روز مینویسمش !

من کلا به حروف زبان فارسی اعتقاد ندارم خخخخخخخخخخخخ(الکی)

ولی اره خدایش هروقت امتحان میدم معلما حتی معلم حسابانم هم ازم بخ خواطر همین ها نمره کم میکرد

یکی دیگه از خاطراتم (خواتره خواطره خاتره ....) رو بگم :

سال دوم یا سوم راهنمایی بودم نزدیک معلممون نمزاشت بچه ها برن خونه با این که معلما تو هفته غبل از عید درس نمیدادن منم که نسبتا چهره شناخته شده ای بودم عمرا نمزاشتن زور تر به استقبال عید برم و مدرسرو بپیچونم منم طی (تی ...) یه عملیات انتحاری (انتهاری) رفتم 22 تا از این باد فتخ های مصنوعی (باد معده وای ببخشید....) خریدم اومدم همشونو توی تمام اتاق های مدرسه انداختم توضیح نمیدم فقط بدونید مدرسه از 18 روز غبلش کلا بسته شد ....

راستی یادتونه بهمون شیر میدادن اخی همش اب بود با کلر....خخخخ  من که تو عمرم نخورده بودم همش پرت میکردیم تو قطار در حال حرکت مال ما لیوانی بود سریع پاره میشد بهش میگفتیم شیر بیخطر..........

انصافا با همه اینا اصلا حاظر نیستم برگردم دوباره اون درسارو بخونم...(البته نخوندم ها و لی گفتن این جمله خودش کلاس داره..خخخ)

اقای نجفی قلت املایی های منو تصحیح کنید بد نیستا...

درسته من قلط املایی زیاد دارم ولی خدایش سوادم زیاده کمترین معدلم مال یکی از سال های راهنمایی بود که شدم هفده و نیم بقیه سال ها از نوزده پایین نبود اونم بخواطر غلط املاییم هام بود شاید باورتون نشه ولی هر کاری کردم نتونستم املا رو یاد بگیرم شاید ندونید ولی بعضی کلمه های زبان فارسی رو به بیش از 3 هزار نوع مختلف نوشت ....

من توی المپیاد های ریاضی - کاپیوتر - فزیک مقام های بین دو تا چهارو داشتم و تو کنکور رتبه خیلی بالایی اوردم.....

ولی واقعا گفتم که چی مصلا باید یه کلمه با ص باشه یکی دیگه با ث یکی دیگه با س یکم احمقانست... شاید شما دلایل خودتونو داشته باشید ولی هرچی بگید از نظر من بازم احمقانست...

خجالت نمی کشید نشستین دارین غلط های منو میگیرن؟ کار و زندگی ندارید شما بابا من یه ترم مرخسی گرفتم شما دیگه چرا؟

خدایی ملت همه بیکار احسنت... احسنت ....

(البته اگر احسنت درستش اهسنت نباشه..)

سلام

من فکر میکردم فوقش چهارتا قلط داشته باشم

من شرح کامل تحصیلاتمو نوشتم ولی اقای نجفی صلاح ندونست و تایید نکرد ولی ...

درسته غلط املایی های من زیاده ولی من همیشه معدل هام بالای 19 بوده و توی چنتا المپیاد شرکت کردم و رتبه هایی بین دو تا چهار اورم (ریاضی - کامپیوتر - فزیک)

درسته من کلمات رو درست نمنویسم ولی خدایش سواد علمی دارم....

درضمن توی کنکور رتبه بالایی اوردم و توی دانشگاه هم تغریبا نفر اولم (یه دختر خرخون هست نمیزاره...) راستشو بخوایید همه جور کاری کردم که بتونم املا رو درست کنم ولی بازم نشد یاد نمیگرم که نمیگرم....

درضمن اون کپسولی غبول نیست خودم اونجوری نوشتم که بفهمید خیلی صدا داشته...بعله...

درضمن خدایش که چی مثلا یه کلمه با ث نوشته میشه یکی با ص یکی دیگم با س همشون که یکیه دیگه ....

راستی شما برای این مشکل راهی دارید؟

بله من انتقاد دارم

شما چرا غلط املایی ندارید؟

اقای نجفی این چه وعضشه ؟ رسیدگی کیند لطفا...

دور از شوخی خوشم اومد استاد خوب سر به سر دیگران میگذاشتی.... پرچمت بالاست

هفته معلم مبارک مخصوصا به آقای نجفی

من تمام معلم هامو یادمه مخصوصا خانم خوشه گیر معلم سال اول چقدرررر ماه بودن

من خیلی خاطره دارم از دوران مدرسه آخی یادش بخیر پارسال که پیش دانشگاهی بودم  سر زنگ زبان (وای چه معلمی بود ) همه ساکت بودیم معلم داشت درس میداد چند نفری به نوبت  با دهان بسته صدای زنبور در می آوردیم معلم هم که ساکت میشد ببینه کیه قطع میکردیم  با این که کارمون درست نبود ولی خیلی خندیدیم میخوام برم ازش حلالیت بطلبم.

سر زنگ پرورشی سال اول دبیرستان معلممون تو آذرماه گفت روزنامه دیواری درست کنید ما تا خود اسفند هرجلسه به بهانه روزنامه دیواری کلاسو میپیچوندیم  بنده خدا آخراش میگفت این روزنامه دیواری شما تموم نشد؟

میگم سامان جان به نظرت از بالا بالا استفاده کنم خیلی زشته؟ تنها چیزیه که به نظرم میرسه ....

درضمن فزیک اتمی میخوام بخونم...الان فقد دروس عمومی و پایه هستش بیشترش...

اقای نجفی اینجا لنگ ندارید من بندازم جلو پای خانم پرتو خورشید..........

میخواستی دزدی کنی... دمت گرم من سه سال پیش یه پسته از خونه یکی از دوستام بلند کردم سه ساله دارم خواب میبینم یه پسته میاد منو میخوره....(البته دیدن خواب پسته هم خودش خیلی میدنید که پسته کیلیویی خدا تومنه..)

ما شانس نداریم مدرک دکترا رو نگرفته ترورم میکنن ... البته استادام میگن نگران نباش دیگه انقدر هم بیکار نیستند. (بعد هم سه ساعت الکی میخنده...)

به نظرتون داره بهم روحیه میده یا داره توهین میکنه؟ من که میگم داره روحیه میده.

سلام بروزرسانی لطفا

خانم ... دلم برات تنگ شده 

گوشیم سوخت و شمارهام همه پاک شدن 

از هر کی پرسیدم نداشت 

تا دم مدرسه هم رفتم اما بسته بود 

تو همه ی اون روزایی ک دانشگاه بودم و سختم بود اون بود 

حتی امسال روز معلم هم دنبال شماره اش گشتم اما ...

یه بار دیگه میرم مدرسه 

هنوز کتابی ک بهم هدیه داده رو دارم 

میدونی 

به نظرم اونچه ک از قلبت ترواش میشه و ...

با یه هدیه ی معمولی فرق میکنه 

دبیر ادبیاتمون بود 

همه ی بچه ها رو برد اردو ، پارک لاله 

هر چقدر بهش تعارف کردن پفک و چیپس نخورد

همه رفتن بازی ، همه جز من 

گفت برو ، چرا نمیری ؟ 

گفتم به همون دلیل ک شما پفک نمیخورین 

بعد یکم باهام صحبت کرد

بعد گفت ... ( اسمم ) تو چرا این قدر از دور مغروری ؟ و از نزدیک اینقدر مهربون ؟ 

و خیلی حرفای دیگه 

بعد از اون منو دعوت کرد تو دفتر تا کیک و چای بخوریم ، چرا ؟ هیچ وقت نفهمیدم 

یه بار هم سر کلاس بحث نارنج شد 

من گفتم تو خونمون درخت نارنج داریم 

خیلی ذوق کرد 

منم یه عالمه چیدم ، صبح زود ک رسیدم مدرسه رفتم بهش دادم نارنجا رو 

بعدش یه کتاب برام اورد 

یه کتاب ک هر وقت میخونمش گریه ام میگیره 

قبلش هر وقت شازده کوچولو رو میخوندم گریه ام میگرفت اما اون کتاب ...

من جرات نمیکنم این دو تا کتاب رو بخونم 🙂

( گندما طلائیِ ... مثل موهای تو ... ) 

😅 البته همه میدونستن چقدر با هم خوبیم 

😍 من هنوزم دوسش دارم

زیاااات 😍😭 ( یعنی دارم‌ تمرین میکنم بدون ایموجی بنویسم )

بقیه ی معلمام هم داستان دارن 

کلا زندگی عجیبی داشتم و شاید دارم 

میدونی 

کادوهایی ک به مناسبت و ... داده میشه 

با کادویی که بی مناسبت و با دل خودت میگیری یا میبخشی 

خیلیِ فرقشِ ، خیلی ... 

یه بار درس نخونده بودم ، تقلب نوشتم رو صندلیم 

یکی رفت گفت 

اونم جامو عوض کرد 

😐 بیست شدم

😂😂 تازه چون ته کلاس بودم به دوستام کمک کردم

اخرشم برگه رو که تحویل دادم

خانم ... گفت ، آفرین ... ( اسمم ) و خیلی تعریف دیگه ، بسی ذوق کردم 

یه بارم یه امتحان ادبیات از اداره اومده بود 

همه اعتراض کردن 

بعد گفت اگه نمره ها پایین بود ، اعتراض واردِ

اونم بیست شدم 😐

فقط من بیست شدم 

حتی اونا ک ادعا هم داشتن بیست نشدن 

😁 من دردونه خانم .... بودم ، بیست هم شده بودم ، دیگه اعتراض ها وارد نبود 

 دوستمم ک جلوم نشسته بود ، هیجده شد ، همه تعجب کردن چطور این همه نمره اش خوب شده بود 

خانم ... دوستت دارم ❤

میام میبینمت 

1- بهترین معلم های من دبیران دوران دبیرستانم بودن ، چون دوران دبیرستان اخلاق خودم بهتر شده بود.

و بهترین دبیرم ، عشق اولم بودن ، هرروز بهشون فکر می کردم و همش دنبال به دست آوردن تایید و رضایتشون بودم

درواقع ایشون پدر نماد من بودن (father figure) 

2- آدم موفقی بشی و بعدا به دیدنش بری ، زیاد احترام بذاری و مؤدبانه رفتار کنی ، درک متقابل (یعنی بدونی که ایشون هم کار سختی دارن و همیشه انتظار نداشته باشی همه چی مطابق میل تو باشه) ، بعدا اگه جایی دیدیشون هرکاری از دستت برمیاد براش انجام بدی 

3- بهترین که موفقیت تحصیلی و ذکر خیر ایشون! مثال برای هدیه : کتابی که فکر می کنی ممکنه خوشش بیاد ، پیام تشکری که شخصی سازی شده باشه ، یعنی مخصوص برای ایشون باشه نه حرف های کلیشه ای توی اینترنت ، گل ، یک دفترچه با یه کار هنری خلاقانه تو صفحه ی اولش یا روی جلدش (برای دبیر فیزیک مربوط به فیزیک ، برای دبیر زیست مربوط به زیست شناسی و ...)

درکل معلمین و اساتید عزیز همیشه مورد احترام و علاقه ی من هستن ، چون باعث پیشرفتند و کنجکاوی های من برای علم رو سیراب می کنن. 

دوستدار همگی

سلام...

دوران راهنمایی یه معلم دینی داشتیم که خیلی خاطرشون برام عزیزه. این خانوم معلم کل تایم کلاس فقط و فقط از زندگی برامون میگفت... عقیده ایشون این بود که متن کتابو میشه حفظ کرد و من وظیفمه چیزای دیگه ای رو نشونتون بدم که تو کتابا ننوشتن... ایشون بهترین درسارو به ما یاد داد...

کل تایمو صحبت میکردن برامون وقتی زنگ تفریح میشد میگفتن کجاهای کتابو بخونیم که برا امتحان میاد...

هنوزم که هنوزه من ایشونو به عنوان بهترین معلمم یاد دارم و شیرینترین لحظاتم سرکلاسشون بود... فقط منتظرم یه فرصتی پیش بیاد و برم پیداشون کنم😍

بعضی از معلمام بودن که با هیچ‌کس زیاد گرم نمیگرفتن و یه جورایی همه ازشون حساب میبردن و... من عاشق این معلمام و همیشه یکی از نمره بیستاشون بودم😍

ان‌شاءالله هر جا که هستن حال دلشون خوب باشه همینطور عزیزان زحمت کش دیگه 💙

کودوم یادم مونده؟!

فقط یکیشون ، تنها معلم واقعی اوون بود.

گفت پیس پیس ، میدونی بچه ها چطوری به دنیا میان؟

و از اونجا به بعد توضیح داد که آره لک لکی هست و...

هر جا هستی پیروز و سر بلند باشی بزرگوار:)

 به ایتز می

حالا چرا معلمت پفک نخورده بود؟ متوجه نشدم

خانم افشار عزیز ازت ممنونم که به من فهموندی من در زبان انگلیسی استعداد دارم.بهم دو تا کتاب دادید یک کتاب که خودتون ترجمه کرده بودید و کتاب دیگه که مربوط با گرامر زبان بود و یک خودکار بنفش خوشگل🌺🥰😊ازتون ممنونم ولی حیف که الان زیاد زبان نمی خونم ولی باور کنید می خوام حسابی این زبان را یاد بگیرم ...خیلی خیلی دوستتون دارم شما مثل بعضی از معلم ها هیچ وقت از حرف های مثل تو هیچی نمیشی استفاده نکردید من الان معلم آینده میشم و می خوام مثل شما به دانش آموزان انگیزه و انرژی بدم.می خوام به دانش آموزام نگم تنبل نگم ضعیف ...همه باهوش اند و دوست داشتی ...خانم عزیز برام دعا کنید شما تنها معلم دوران دبیرستان من هستید که به من فهموندید بی استعدادی وجود نداره هر وقت خودت را باور کردی و براش تلاش کردی با استعدادی 🥰مرسی خانم افشار کاش این جا بودید تا بتونم دستانتان را ببوسم دبیر مهربانم🌺🌟

سلام.
یه خانم معاون داشتیم هم مال دوران راهنماییمون بود و هم دبیرستانمون.
معلم دینی و عربی سوم راهنماییم.
معلم دینی و عربی اول دبیرستانم.
همچنین معلم های ریاضی و ادبیات دبیرستانم.
و خانم معلم کلاس اول و سوم ابتداییم .
این ها رو خیلی دوست دارم یه بار دیگه ببینمشون.

ولی این یکی رو نه اصلا دوست ندارم یه بار دیگه ببینمش😒 خانم معلم دوم ابتداییم😬.
چشمتون روز بد نبینه، یه روز درس ریاضی داشتیم و ایشون هم داشت برای ما منها یاد میداد و مثل این که ما یاد نمیگرفتیم🤭و بنابراین تصمیم گرفت که گیس های ما رو از روی مقنعه بگیره و چند دور بچرخونمون😇 و بعد که حسابی از این کار سیر شد ما رو به روی زمین پرت کرده و با لگد به جون ما افتاده تا جان در بدن داشته ما را لگد مال کرده.🤕
دیگه والا یادم نمیاد چند دقیقه زیر دست و پاش بودیم. جالب این جاست که سر دختر مدیر مدرسه هم همین بلا رو آورد و خوب ما خیال میکردیم دیگه اقلا به اون رحم میکنه 😌ولی نه انگار ابایی نداشت 🙄هر چند که انگار بعدا اخراج شد.😏
جالب این جاست که فکر میکنم به پسرا زیاد کار نداشت ، فوقش با ترکه زدن به کف دستشون تنبیه میشدن.
خلاصه این که من اومدم خونه و منها رو از مامانم یاد گرفتم🙂 (ریاضی مامان و بابام فوق العاده بود حیف که ادامه ندادن وگرنه یه چیز میشدن)

خانم معلم دینی و عربی اول دبیرستانم هم فکر میکنم سیده بود ، یعنی بچه ها میگفتن . خیلی هم با دانش آموز ها صمیمی بود و بسیار باکلاس و سرزنده. و همش کارش این بود که حتما تاکید کنه که ما درس بخونیم و دنبال حاشیه ها نریم و با ایمان بشیم و هرگز با پسران زمینی ازدواج نکنیم و اگر مومن بشیم در آن دنیا پسران بسیار زیبای بهشتی نصیب ما میشود.🙂
تعریف میکرد، میگفت وای شما نمیدونید پسرای بهشتی اینقدر خوشگلن ، لپ گلی و سفید و.... 😊
ولی خوب ما میفهمیدیم که میخواد کاری کنه که ما فقط به فکر درس باشیم و با ایمان بشیم و...یعنی نحوه گفتنش طوری نبود که ما رو از پسرا زده کنه ، خیلی باهامون صمیمی بود.اتفاقا همه کلاس ما هم ازدواجی بودن و تقریبا نصفمون هم ازدواج کردن.
یه چیز دیگه اینکه همین خانم معلم، یه روز سر کلاس انگار یه چند دقیقه ای درس نمیداد و انگار داشتیم با بچه ها حرف میزدیم و متوجه شدم که بهم نگاه میکنه و لبخند میزنه 🙂 بعد اشاره کرد بیام پیشش و من هم رفتم کنار میزش ، بعد گفت هیچ وقت تا درست تمون نشده ازدواج نکن و حتما اول به فکر پیشرفتت باش و بعد ازدواج کن (درسم خوب بود تقریبا همیشه شاگرد اول بودم)و...فکر میکنم این ها رو گفت .
امیدوارم طلسمم نکرده باشه وگرنه باید ترشیم بندازید.🤧😊.
البته نگران نباشید همون طور که میگن زن مومن این دنیایی در آن دنیا هزاران برابر زیباتر از حوری ها هستن، پس حتما مرد مومن این دنیایی هم از حوری های پسر اون دنیا زیباتر هستن و بنابراین من یکی که مرد مومن این دنیا رو نمی فروشم.البته اگه گیرم بیاد.🙈
حالا همه بچه ها کنجکاو که ببینن چی گفت . ولی خوب منم به هیچ کس نگفتم که چی گفت .کلا تو مدرسه کم حرف و تودار بودم.اگه صد تا معلم هم ازم تعریف میکردن، نمیومدم بگم که فلان معلم از من تعریف کرده.

هی حالا نیاید بگید چرا الان داری تعریف میکنی ها ؟ کلاهمون میره تو هم.🤨
نمیذارن تعریف کنم.☹

خلاصه این که همه معلم ها خوب و بد داشتن . ولی خوب امید وارم به خاطر همون خوبی های که در حقمون کردن ، هر جا هستن سلامت باشن در مورد بدی هاشون هم ان شاءالله که پشیمونن🥰

و خوب شد این پست رو بروز رسانی کردن هر چند دیر شده و شرمنده از آقای نجفی که روزشون رو بهشون تبریک نگفتم.ان شاءالله که همیشه سلامت باشنو کوتاهی من رو ببخشن.🙂🙏

دبیر زیست آقای ل....😆

دبیر ریاضی آقای ص....😊

دبیر شیمی آقای س....😁

دبیر عربی آقای م.....😐(خیلی قاطع و ترسناک بودن و ولی در عین حال نکات 100 درصد کنکوری که همه تو کنکور هم اومد و فوق العاده باسواد و باشخصیت😊)

به سلام ...

متاسفم برای معلم هایی که از تنبیه بدنی استفاده می کنند اون هم سیلی ...واقعا خجالت آوره می دونم عزیزم این معلم ها اون دنیا هم باید جوابگو این آزار و اذیت ها باشه هر معلمی که به دانش آموز لفظ بدی را نسبت بده و اذیتش کنه مطمئن باش که خدا از اون نمی گذره چون آینده یک بچه را با رفتارهای زشتش ممکنه تباه کنه...امیدوارم خواهرتون هم حالش خوب خوب بشه 🥰که مطمئنا میشه 😊

دیوید دیوید یو اس آ 

مهم نیست ؟ 

شاید هم تشابه اسمیِ

به من‌

سلام 

فکر میکنم کلا تنقلات رو دوست نداشت 

دلیل پفک نخوردن ، دوست نداشتن بود 

من هم دوست نداشتم برم ، اما نمیخواستم مستقیما بگم دوست ندارم برم پیش بقیه ، به خاطر همین گفتم به همون دلیلی ( دلیل : دوست نداشتن ) ک شما پفک نمیخوردید 

عیدتون مبارک باشه 

🕊🌹😊

به its me

شاید

خانم خداوردیان کلاس دوم (تو زمان ایشون خیلی شیطون بودم و زحمت کشیدن دستور اخراج به مدرسمو به آقای مدیر دادن ،ولی خوب بعدش که منو ترسوندن و مطمئن شدن که من پسر خوبی شدم ،بیخیال شدن . ولی واقعا خانم مهربون و با ادب و آرام و معلمی فوق العاده بودن )

خانم همت کلاس سوم (باهم فیلم جابه جا میکردیم تو مدرسه، فوق العاده بود )

با اغماض از بعضی رفتار های تبعیض آمیز : خانم موسوی معلم کلاس پنجم و ششم . ایشون هم مهربون و خوش خلق بودن ، خدا حفظشون کنه .

معلم های راهنمایی که اکثرا عالی و به معنای واقعی  انسان های خوب و با شرافت و درجه یکی بودند . به جز یکی دو نفرشون که خیلی از من خوششون نمی اومد ،با بقیه رفیق بودم  . خیلی دوست دارم ببینمشون . معلم فارسی آقای شیخی (یه تیکه عشق )

معلم اجتماعی آقا کمیجانی (شاهکار ،آدم واقعی ) 

معلم دینی آقای مالکی (با اخلاق و مهربون و دلسوز)

آقای میرزایی و صفری و شعبانی و پویای بانمک .

اینها همه آدمای با ادب و درجه یکی بودن که آدم از دیدنشون کیف میکرد .

معلم های دبیرستانم که بعضی هاشون تو درس دادن کم کاری میکردن ولی غالبا انسان های دوست داشتنی بودن . معلم هایی بودن که میشد ازشون زندگی یاد گرفت ،نحوه برخورد آموخت و از همنشینی باهاشون لذت برد .

اساتید دانشگاه آدمای محترمی بودن (اما بعضی هاشون نه واقعا ، نمیدونم اینکه دکتر بودن تو انسانیت و نحوه برخودرشون با آدما تغییری حاصل میکرد یا اینکه استاد دانشگاه بودن ، یکی دوتاشون یه خورده بی ادب و خشک و سنگ بودن )

اما همچنان اکثریت انسان های مهربان با شرف و گاها با مزه ای بودن .

استاد شریفی عزیز و نازنین ، یکی یه دونه استاد ادبیات و گل باغچه  ادب اساتید .

و مابقی . 

استاد های این ترم هم با اینکه بعضا خیلی حرف میزنن و مجال مشارکت کلاسی رو نمیدن بعد با زبان کنایه از خاموشی بچه ها گلایه میکنن، آدمای خوبین . 

این ها تماما آدمایی بودن که الان من، شاکله شخصیتی و تفکرات و احساسات من وام گرفته ازشون هست و تکه تکه ام را با برخورد و اصبات با اینها پیدا کردم و کنار یکدیگر چیدم . 

واقعا که معلما چه آدم های نازنینی هستند .

سلام.

چیزه اهم اهم ببخشید🤗😁

تو نظرم گفته بودم که میگن زن مومن این دنیایی در آن دنیا هزاران برابر زیباتر از حوری های اون دنیا هستن.

راستش من این رو فکر میکنم یه جایی شنیده  بودم و افتاد سر زبونم .بعد الان که گشتم پیداش نکردم ولی فکر میکنم واژه هزاران برابر رو یکم بهش شک دارم ، فکر میکنم بهتر بود میگفتم که میگن زن مومن این دنیایی چندین برابر زیباتر از حوریان اون دنیاست نه هزاران برابر ، البته شاید هم همون هزاران برابر درست باشه نمیدونم دقیقا ببخشید دیگه .

گفتم شاید بعضی آقایون ببینن بعد برن اون دنیا ببینن اون جوری نیست و  بعد بیان یقه من رو بگیرن 😟 ولی خوب این رو دیگه انگار زیاد گفتن که چندین برابر و خیلی خیلی زیباتر هستن😌

البته شاید بهتر باشه که هممون فقط به قصد رضای خدا و به خاطر خدا با ایمان بشیم و نه به خاطر حوری اینا

ببخشید دیگه گفتم از هر لحاظ مدیونی واسه خودم نیارم دیگه و بگم . پوزش می طلبم.🙏😊

خوب ببخشید دیگه بای بای.👐