دوستی دارم ۳ تا برادر داره به برادر کوچکترش علاقه خاصی داره خاص از این نظر که ما جمع دوستان تا حالا اینجور ندیدیم خودش دوست داره این علاقه رو کنترل کنه و کمش کنه راهکار دارید بگید:
برادرم همه زندگی منه از وقتی یادم میاد همیشه تو سختی ها کنارم بوده و کمک حالم وقتی کوچیک تر بودم شبا تا ساعت ۱ می نشست برای من حرف میزد اگر سوال داشتم تا نصفه شب می نشست حرف میزد تا قانع بشم .
چشام به در خونس تا بیاد من چهره برادرمو ببینم وقتی خونه نیست همیشه دعا میکنم خدا حفظش کنه ....
بذارید من خودم از علاقه دوستم به برادرش بگم حرفا خودش شاید تخیلی باشه براتون .
با دوستم هر جا میریم و هر چیز مردونه که می بینیم برا برادرش اگر پول داشته باشه میخره یک دم اسم برادرش از دهنش نمیفته شاید باورتون نشه داداشش بد غذاست دوستم هر بار دپ نوع غذا میذاره یکیش برای همین یدونه برادرست ! از غذای خودش برای برادرش لقمه میذاره که برادرش گرسنه نخوابه!!! ما مسخرش میکنیم ولی باور کنید میگه ضربان قلب من نفسای برادرمه!!! بهشت جایی که داداشم هست وقتی تو چشای داداشم نگاه میکنم سیاهی شب با ستاره های چمک زن میبینم!!!
وقتی میخنده دندونای قشنگش میبینم مثل مرواریدی برام تو صدف!!! برادرش تیپ میزنه این پا میشه براش اسفند دود میکنه!! شبا تا اخر شب بیدار میمونه تا داداش بیاد ببینش بعد میخوابه, اصلا یک چیزی میگم یک چیزی میشنوید!!!
بعد دوستمم واقعا ادم مهربون و خوبیه خدا هم هواشو داره هر چی خوردنی هوس میکنه خدا بهش میده البته دوستم انگار نه انگار رو زمینه یک جوریه ادم فک میکنه این الانه که پرواز کنه بره اون دنیا به قول خودش وقتی میگم خدا جون خدا هم میگه حان دلم عزیزم!!
← مسائل متفرقه (۷۵۸ مطلب مشابه)
- ۳۸۳۷ بازدید توسط ۲۷۸۷ نفر
- دوشنبه ۱۸ اسفند ۹۳ - ۱۹:۲۰