خانواده برتر

در من به ندرت ایجاد میشد ولى تو ماه اخیر یه کم بیشتر این قضیه رو تو خودم میبینم ، و بینهایت بهداشت رو رعایت میکنم ... 

خیلی قلبم شکسته که اینطورى رفتار میکنه .

من مردم اما از زندگی متاهلی خیری ندیدم یعنی با شرایط من بدیش بیشتره

خانمم اصلا قدر مادرم که براش هیچی کم نذاشته رو نمیدونه

خسته شدم 

لازم نیست دهنشونو سرویس کنین! فقط کافیه خودتونو از دست رفتاراش راحت کنین

کاری ب کارش نداشته باشید، سلام و احوالپرسی خیلی معمولی فقط، نه باحالت قهر و دلخوری ها! فقط معمولی و بدون گرم گرفتن

با خودش که حرفی نزنید، توی جمع هم اگه حرفی زدید اصصصصصلا به ایشون نگاه نکنید، بهش فرصت عکس العمل نشون دادن ندید که بتونه با رفتاراش ازارتون بده، انگار نه انگار ک هست.

خدای نکرده با بی احترامی و بی توجهی اوضاع رو بدتر نکنین ها

اگه رفتارشون ی جور خودبالاتر بینی باشه، با بی محلی شما تموم میشه

اگه از روی بچگی و روابط اجتماعی پایینه و نسبت به همه بی مراعاته شما نمیتونین عوضش کنین اما با این کار خودتونو از رفتارا راحت میکنین

تو حرف زدن های مجبوری باهاش حتما در کمال اعتماد بنفس، بدون توجه افراطی به عکس العملهاش جوابشو بدید

از حرفاتون معلومه که کم تقصیر ندارید تو مشکلتون

ببخشیدا البته!

همه چیزو به دوش ی نفر نندازین، چ خوشی چ ناخوشی زندگی، جفتش دو طرف داره، هم زن هم مرد

پس ما به چه امیدی ازدواج کنیم؟

مرسی از راهنماییتون ، همین کارو میکنم 

دلیل: 1- انتخاب درست و با چشم باز قبل از ازدواج

2- صبر و قناعت در زندگی

خانم فاطمه به نکته ظریفی اشاره کردند

التماس دعا

ته بدبختی دنیاتو گم کردنه از اونجا به بعد خودتم گم میکنی ...

به مامان هادی

ممنون بابت نظرتون من شرایط رو مینویسم شما قضاوت کنید

خانم من با 14 سکه عقد کرده بود با یه نفری بعد به هم زده بودن من با 100 سکه عقدش کردم اولش راضی نبودم با وساطت دوستان و بابام کوتاه اومدم اولا اخلاقش بد نبود اما الان به خونواده به چشم یزیر و معاویه نگاه میکنه . خدا به ما یه پسر داد اما باز بدتر شده اخلاقش با منم رابطش متوسطه گاهی دعوا میکنیم که میگم جدا شیم بهتره اما با یه بچه موندم چکار کنم؟ دو تامون دانشجوی دکتری هستیم؟ نمیدونم گفتیم دو سال صبر کنم شاید دکترا تموم بشه بعد اگه اینجوری بود اونوقت جدا بشیم . پسرمون هم بزرگتر میشه بهتر.

 منتظر نظراتون هستم

امیدوارم همه مجردا مخصوصا دختر پسرای گل وبلاگ با انتخاب درست خوشبخته خوشبخته خوشبخت بشن.الهی آمین

برا ما هم دعا کنین

نظر شخصی و تجربه منو بخواین درست شدن رابطه مادر و همسرتون دست خودتونه

این یزید و معاویه بودن خانواده تون در نظر همسرتون نه الزاما نشونه بد بودن خانوادتونه نه الزاما قدر نشناسی و بدی همسرتون

ببینید مشکلش با خانوادتون چیه

مادر شوهر مهربوووون ترین و بهترین و خوش اخلاق ترین و خیرخواه ترین زن دنیا هم که باشه اما تو زندگی پسرش که همون زندگی عروس خانومه دخالت کنه، هیچکدوم از خوبی هاش دیده نمیشه

به همه اینها حمایت مرد از خونوادش در مقابل زنش رو هم اضافه کنید! اون وقته که مادر شوهر میشه یزید زندگی عروس

ی جاهایی باید رابطه مادر و همسرتونو کنترل کنینن، ی جاهایی نمیتونین ب مادرتون چیزی بگید چون مادرن و احترامشون واجب ( البته که هر اعتراضی بی احترامی نیست به نظر من) اونجاها همسرتونو دلداری بدین، یکم با سیاست باشین!

اینها حدس های منه

ولی به طور کلی

از حرفاتون مشخصه بیشتر تو تیم مادرتونین تا تیم همسرتون! برید تو تیم همسرتون، تا حساسیت هاش کم بشه، اروم بشه، کارهای اشتباه مادرتون به چشمش کوچیک بیاد. اصلا زنها وقتی شوهرشون پشتشونه دیگه دنیا هم باهاشون بد بشه تحمل میکنن

1- یکی از اونا که آقایون خیلی ازش شکایت می کنن اینه. می گن آقای دکتر می خوایم یه لطفی به مامانمون بکنیم صدی زنمون درمیاد. ایراد می گیره. بعد فکر می کنن این ناشی از حسادت زنه. به حسادت زن هیچ ربطی نداره. مربوط به اقتدار مرده. خانوم می خواست تکیه کنه به شوهرش. بعضی آقایون از مامانشون یه همچین پایکی درست می کنن کنار خودشون. خانومه می گه علی بریم سفر؟ می گه بزار ببینم مامانم چی می گه؟ یا از این طرف می گه یه زنگی به دایی م بزنیم مامان خیلی سفارش کرده. این شد عذاب روان زن. زن اینجا چه کار می کنه؟ دو کارمی کنه. کار اولش اینه دور از چشم مرد میاد میفته به جون مادرت. اینقدر اینو اذیت می کنه تا این خودش برود. کار دومش اینه در حضور مرد اینقدر شکایت می کنه از مادرت که تو کلافه بشی جدا بشی. یعنی شما می گید ما بعد از ازدواج مامانامونو دیگه بشوریم بزاریم کنار؟ ابدا ابدا جاشو درست انتخاب کنید. ببینید عزیزم بزار خانوم بر پایه ی تو باشه جای مامانت اینجاست. یعنی چی؟ یعین هرلطفی می خوای ب مامان بکنی از پنجره ی کی بگذرد؟ زن. حالا اگه تو شروع کننده ی لطف نباشی خودش این لطف را می کند. یه کار دیگه ش اینه یه لطفی رو شروع می کنه به تو یادآوری می کنه به مامانت بدهی. علی خونه ی مامانت بودم بنده ی خدا پاشم درد می کنه یه صندلی راحتیم نداره. تو رو روغنم می کند خدمات را بدهی.آقایون دو چیز را به هیچ عنوان به خانواده تون ندید که اگر دادید اقتدارتونو به هم می زند. اما د. چیز را هرچی خواستید بدید. هیچ ایرادی هم نداره. زنم کاملا استقبال می کنه. 1-لطف و محبت 2-احسان و رسیدگی. همونیم که سفارش شریعته. خب آقای دکتر ما همینارو می کنیم که خانوممون ناراحت میشه. نخیر شما اینجوری ندادید. اینجوری بده.اون دو چیزی که نباید به هیچ وجه بدم که زنم رو به هم می ریزه اعتبار و اقتدار من رو هم می شکنه یکی تصمیم سازیه دوم برنامه ریزی. به هیچ عنوان در کمترین مساله ای این برنامه و تصمیم رو به خانواده تون ندید. یعنی خانواده ی من حق ندارن هیچ تصمیمی داشته باشن؟ حرف حق نیست عزیزم. والدین شما والدین پسر می تونن معرفی کنن یک تصمیم یا برنامه رو به پسر. پسر اینو ببره به علاوه ی دختر، همسرش تبدیل کنه به یک تصمیم برنامه. این هیچ ایرادی نداره.مثلا تصمیم گرفته بودیم باشگاه الف بریم خانوم و آقا رفتن دیدن برای عروسی شون پسندیدن. مامان پسر فهمید. باشگاه الف؟ اصلا اونجا نمی گیریم. جا نداره اونجا شلوغم هست. می ریم باشگاه ب دوبرابر اون جا داره. پارکینگم داره. قیمتم دوبرابر. مفصلم هست. اینجا که خانوم باید خیلی خوشحال باشه که وسیع تر شده جای عروسی ش. می گه نخیر. من نمی خوام. اونجا نمی رم اونجارو اصلا دوست ندارم. اصلا به مامان شما چه ربطی داره؟ عروسی منه. چرا این کارو داره می کنه؟ اونا اومدن تصمیم و برنامه رو ریختن یعنی این نمارو درست کردن. پس زن به هم ریخت دیگه لطفتم نمی بینه. مرد می گه این عوض تشکرته؟ می دونی قیمت اونجا دو برابر اینجاست؟ اصلا به اینا کار ندارم. درحالی که مامان شما می تونست بگه شنیدم می خواید برید باشگاه الف رو بگیرید. برو با خانومت صحبت کن اگه مایله همون باشگاه الف رو بره که هیچ برو بگو باشگاه ب هست ما آمادگی داریم اونجارم بگیریم. جاشم وسیع تره پارکینگم داره مجلل ترم هست. برید ببینید اگه پسندید که می ریم همون باشگاه ب رو می گیریم. مطمئن باشید اینجا خانومتون حتما اون ب رو انتخاب می کنه. خواهدم گفت مامانت چه سلیقه ای داره. تاییدشم می کنه. شما برید کارتونو درست انجام بدید. ضمنا آقایون بر مدار این چه که گفتیم غلط است غلط است غلط است اگه زن و مادرو یک جا نگه دارین. هرچی بشه حقتونه. اگه شده یه خیابان یه کوچه یک خونه فاصله بیندازید. بعضی آقایون می گن خب ما الان تو دو تا دستگاه مجزا تو یه آپارتمانیم. مامانم طبقه ی پایینن همسرم اینجا. مامانمم یه آدمیه اصلا کار به کار کسی نداره. باشه آقا. اصلا به درد نمی خوره. بازم اینجا نباشید. چرا؟ خب اینا دراشم جداست. خروجیاشم.. باشه قصه اثر مامان شما نیست. فشار روحی همسره. چطور؟ خانوم می خواد از خونه بره بیرون. بهش بگم؟ یه جور نگم؟ یه جور. مهمونی داره. دعوتش بکنم یه جور نکنم یه جور. احساس اون آرامشرو از دست می ده. این به اثر مامان شما کار نداره. این قاعده اصلا ایراد دارد.

منبع متن delabanoo.blogfa.com