خانواده برتر

۶ دی ۹۳؟؟؟؟چرا اینجا خالیه؟

سلام پیشنهادخوبیه فقط نکته کنکوری که نوشتی اجباری زیاد جالب نیس بنظرم

سلام.من پارسال که اولین کنکورم بود قبول نشدم.رشتم تجربیه.ضعفم توی عمومی ها و زیست بود.درسی که توش از همه ضعیف ترم دینیه.نقطه قوتم هم ریاضیه.و این که تا الآن کار خاصی نکردم و درس آنچنانی نخوندم.انشاالله از امروز 😊

سلام خسته نباشید 

سلام.

سلام.ساعت بیداری 7صبح.ساعت شروع 7:45دقیقه.ساعت مطالعه امروز3ساعت شیمی.خوب داشتم پیش میرفتم ولی مهمون ....اومد

شرایط من:21روزدیگه 19سالم میشه وپشت کنکوریم رشته ریاضی.هدف رتبه زیر500منطقه3ورشته تربیت معلم.واینکه متاهلم یکم کاروسخت میکنه.من هرشب ساعت11میام گزارش میدم .راستی زیاد حوصله نوشتن ندارم.فقط ساعت بیداری وساعت مطالعه ودرسا رومیگم.اگه اجازه میدین منم باشم بهم بگین؟؟؟؟؟

سلام مرررسی من دگ بریییدم بخدا 

فقط `۳۰  ۳ شیمی!!!لعنت به من😫

من وقتی توی یک روز یک درس رو میخونم بهتر میتونم بخونم و مثلا دیگه دوتا درس در یک روز بیشتر نمیتونم تمرکزم میریزه بهم شما چطور چندتا درس توی یک روز میخونید؟؟؟ یعنی از قبل نخوندید؟؟؟ آخه خیلی وقت میگیره!!

راستش من دیروز یک ساعت و نیم خوندم ولی روم نشد بیام بگم ولی از امروز میام میگم حتی اگه نیم ساعت فقط خونده باشم.

منم اکثرایه درس درروزمیخونم.الان فقط مهم اینه بخونی زیاد خودتو درگیربرنامه نکن فقط بخون وتست بزن

سلام .ساعت بیداری 7و15دقیقه.شروع مطالعه 8و15دقیقه. جمع مطالعه 4س.درس شیمی .اصلاازخودم راضی نیستم

سلام ممنون من خودم طبق برنامه ای ک مشاورم بهم داده میخونم جمعا میشه روزی 12 ساعت کل دروس داخلشه از دوم شروع میشن  من استارتمو ردم خودم برسونم تا بتونم 9تا کنکور دوهفته قبل کنکور از خودم ازمون بگیرم فقط یه مشکل بی خوابی دارم شبا اصلا نمیتونم بخوابم بجاش صبحا میخابم تا عصر بعدش عصرتا صبح میخونم  اینم برنامه امروزم

ادبیات دوم درس 1و2 1/5ساعت
عربی درسنامه ترجمه درک مطلب 1ساعت
زبان فارسی درس 1و2 و20تست تکواژ 2ساعت
زبان لغات سوم 3ردینگ 3کلوز تست 1/5 ساعت
دین زندگی درس 1/2/3 1/5 ساعت
شیمی فصل یک از روی جزوه 1/5 ساعت
ریاضی فصل ترکیبیات 1/5 ساعت
فیزیک 3 الکتریسته ساکن 2ساعت
زیست 1 فصل مرور 1/5
مجموع 12 ساعت
 

سلام دوستای گل کنکوری 

ما دیروز مهمون داشتیم و قراره تا آخر هفته بمونن.قرار بود من فقط سلام کنم و برم تو اتاقم ولی نشستم پیششون و در مورد معضلات اجتماعی و سیاست حرف زدم😓

ادبیات ۲۵دقیقه 

من تا الان 4 ساعت خوندم و تا شب میرسونم به 7 ساعت و گزارش رو میام مینویسم

سلام .ساعت بیداری 7.شروع 8..2ساعت ونیم شیمی.1ساعت ونیم عربی.1ساعت 10دقیقه ادبیات.نیم ساعت زبان.تا ساعت 3ونیم ایناروخوندم بعدش بیکاربودم ووقتمو تلف کردم

`۵۰ ۱ فیزیک ۳۰ تست

به کاربر پسر ناشناس 

من دیشب 6 ساعت شد. میخوام حالا برم کتاب خونه . شب میام . خداحافظ 

سلام دوستان من شاید تابعدکنکوردیگه نیام .نت خیلی وقتمومیگیره کلامیخوام خاموشش کنم.امیدوارم مرداد97هممون خوشحال باشیم .درساتون خوب بخونین خداخافظ

 بیرون بودم 

بدبخت شدم. ظهر جاتون خالی ماهی خوردم. توی کتابخونه خواب چشمامو گرفته بود اصلا نفهمیدم چیکار کردم . در کل 3 ساعت خوندم

به سکوت 

سلام 

خوب ساعت بیداری 8 صبح

سلام 

مرسی خانوم دکتر موفق باشی 😉

سلام سکوت جان 

آقا اینجا چه میکنید بدون من؟

یه نفر امروز اینا رو بهم گفت،گفتم بیام به شما هم بگم که رو خودتون کار کنید.

فردا هم امتحان زیست داریم فقط زیست خوندم

امروز فقط ادبیات خوندم ۱:۴۶ و تست ۵۱

به خانوم سکوت بله خوش میگذره😤

جسارت! نه 

به پسر ناشناس (کنکوری )

من روز هایی که نمیرم مدرسه کم میخونم😭

سلام دوستان عزیز🌹

سلام دوستان  من برگشتم .ازاین ببعددوباره میام گزارش کارمیدم. خووووب بخونین .فعلا بای

سلام 

سلام

سلام خوبین.امروز5ساعت.2ساعت ادبیات.1ساعت دینی.1ساعت عربی.1ساعت زبان

سلام دوستان 

سلام 

سلام.

سلام خوبین؟درساخوب پیش میره. تا الان 4ساعت ونیم انشالله تاشب به 10برسه

سلام ممنون مریم جون لطف کردی

امروز ادبیات ۱ ساعت خوندم و ۷تست 

سلام 

سلام 

سلام منم اومدم به جمعتون بپیوستم 

سلام اومدم بگم تا مدتی نمیام گزارش بدم وضعیتم خوب نیست . راستی برای تمرکز و افزایش ساعت مطالعه با کرونومتر یا تایمر زمان بگیرین 

سلام و خسته نباشین خدمت همه کنکوریا😀

سلام خوبین.امروز جمعا ۷ ساعت .۵ساعت خوندن .دوساعت فیلم اموزشی.شب رفتم خونه مامانم وگرنه بیشترمیشد.موفق باشین

سلام شبتون بخیر..امروز کلا ۵ساعت . صبح دیربیدارشدم😑..امیدوارم تا چند روز دیگه برسونم به ده .همگی موفق باشین

سلام 

سلام به همگی.من هم چنان در حال مردنم.شاید همین زودیا برگشتم گزارش دادم.اگه زنده موندم.اگه کاری کردم که ارزش گزارش دادن داشته باشه.

سلام امروز ۸ساعت .بد نبود ولی میتونست بیشترم بشه

سلام به همه 

من امروز 1 ساعت زبان فقط😞

سلام صبح بخیر خوبین.دیروز ۳ساعت ونیم . برای شام مهموم داشتم نرسیدم😣

سلام به همگی 

 به پسر ناشناس(کنکوری) 

هعیییی حسودیم شد والا ما یه بار اومدیم سر کلاس خوشگزرونی کنیم اونم سر کلاس یکی از استادای بی اعصابمون دمار از روزگارمون در آورد دیگه به مرحله ی زار زدن رسیده بودیم

به سکوت 

به پسر ناشناس (کنکوری) 

پس کی مسابقه رو شروع کنیم؟؟؟

سلام.

من دارم جزوه هامو کامل میکنم اما همچنان سوالات من بی جواب موند و  دیگه هم دوست ندارم درموردش تا اخر عمرم بحث کنم

من آماده ام برای مسابقه چون دوست دارم پیشرفت کنم فقط ای کاش تعدادمون بیشتر بود اون طوری رقابت بهتر میشد

منم کنکور دارم. خیلی عقبم. و حاضرم هرجور بازی دربیارم برای پیشرفت، مسابقه میذارین،؟؟ چجوریاس

سلام دوستام منم موافق مسابقه م

من اگه بتون توی صفحه های دیگه دور کامنت هامو جمع کنم میام مسابقه

سلام اگه هستید و به صفحه سر میزنید بیاید دوباره رقابت کنیم و گزارش بدیم .... 

ممنون خوبم تو خوبی

منم خوبم خداروشکر.

باشه من هستم ولی اوندفعه مشکل داشتم که ادامه ندادم حالا دوباره میخوام از اول شروع کنم.

از امروز گزارش بدیم

اولین روز و اولین گزارش

نمیتونم درس بخونم:((

چرا نمیتونی الهام جان؟

امروز نخوندم فردا انشاءالله

سلام 

سلام😢

سلام سکوت خوبی؟

سلام سکوت خوبی؟

سلام

نمی دونم چه موقعیتی براتون پیش اومده که باعث شده این حس رو نسبت به کتابهای درسی تون داشته باشید ; ولی من دو حالت رو فرض می کنم و بر اساس اون جواب میدم .

یه حالتی که ممکنه پیش بیاد ، اینه که شما مشکلات و درگیری های ذهنی دیگه ای داشته باشید و نتونید به اندازه کافی بهش فکر کنید یا نتونید حلش کنید و در این شرایط ، وقتی به سراغ درس خوندن میرید ، همه دقو دلیتونو سر کتابا خالی می کنید و نسبت به کتابها احساس تنفر پیدا می کنید .
اگه این شرایط براتون پیش اومده ، شما اولا باید بتونید بین درس خوندن و سایر مشکلات ، تفاوت قائل بشید و دوما از این بحران به وجود اومده ، یه انگیزه جدیدی واسه خودتون برای درس خوندن پیدا کنید . مثلا به این فکر کنید که اگه درساتونو خوب بخونید و به هدفتون برسید ، این مشکلات ، یا براتون پیش نمیاد و یا اگه پیش بیاد ، با وجود موقعیت جدیدتون ، راحت تر می تونید حلش کنید و باهاش کنار بیاید .

حالت دوم به خستگی ناشی از زیاد درس خوندن مربوط میشه که باعث پدید اومدن محدودیت هایی برای شما میشه و این محدودیت ها ، باعث دلسردی شما و احساس تنفرتون از کتابها میشه .‏
در این موقعیت ، شما به این فکر کنید که الان همه ابزارهای لازم برای موفق شدنتون فراهمه و می تونید با تغییر نگرش های جزئی نسبت به درس خوندن ، اون حس بد رو از خودتون دور کنید و به تلاشتون ادامه بدید . مثلا به کتابهایی که می خونید به چشم یه مزاحم نگاه کنید و تصور کنید که یه فرماندهی هستید که وظیفه دارید اطلاعات داخل اون کتاب رو به ذهن خودتون کپی پیست کنید تا بعدا از اونا برای رسیدن به موفقیت در کنکور استفاده کنید .

فعلا به همین بسنده می کنم . ولی اگه من اشتباه متوجه شدم یا خودتون دوس داشتید که توضیحات بیشتری بدید تا بهتر متوجه بشم ، این کارو بکنید تا نظرمو بگم

 سلام. ممنونم بابت جوابتون و وقتی ک گذاشتید.

سلام
امیدوارم حال تون خوب باشه.

به نظر من ریشه این مشکل به این مربوطه که شما قبلا یه پیش بینی هایی از وضعیت امسال و سال آیندتون کردید ; ولی شرایط جدیدی پیش اومده که باعث به هم خوردن معادلات شده و ناراحتی ناشی از این شرایط ، باعث شده که این حالو نسبت به کتاباتون داشته باشید .
گفتید " بعضی چیزا به این راحتی نیست "
می دونید چرا اینطوریه ؟
چون الان بدون اینکه آرزوی اینو داشته باشی که خانواده خوبی داشته باشی ، شرایط درس خوندنتون فراهم باشه ، برای درس خوندن زمان داشته باشی ، یه سالتو برای پشت کنکور موندن از دست نداده باشی و ... همه اینا برات فراهمه و شما قدرشو نمی دونی . ولی یه زمانی میرسه که همه این شرایط فعلی عوض میشه و اگه اون موقع از این شرایط استفاده نکرده باشی ، آرزو می کنی که کاش به اون زمان و اون وضعیت برمیگشتم و خوب می خوندم تا کار به اینجا نمی رسید .

اگه خوب به اوضاع فعلی نگاه کنی ، می بینی که با وجود همه مشکلاتی که داری ، بازم شانس بالایی برای موفق شدن داری ; ولی ...

همونطور که خودت گفتی ، دوس داری که پزشک بشی ; حالا فرض کن که به این هدفت رسیدی و علاوه بر اون ، ازدواج کردی و بچه یا بچه هاتم روز به روز بزرگ میشن و به سن الان شما نزدیک میشن .
حالا من ازتون یه سوال دارم . آیا دوس داری که به آسون ترین شکل ممکن و بدون هیچ مشکلی موفق بشی و وقتی بچت با سختی های مشابه شما روبرو شد ، نتونی درکش کنی و اون به راحتی شکستو قبول کنه ؟ یا دوس داری از همه این مشکلات رد بشی و وقتی بچت با سختی روبرو شد ، بتونی درکش کنی و دستشو بگیری تا زانوی غم بغل نگیره و قوی باشه ؟

پس فقط به وضعیت الانت نگاه نکن . چون با اومدن به این دنیا ،سوار کشتی زندگی شدی و این کشتی در هر صورت در بنادر مختلفی پهلو میگیره . یه بار در بندر کنکور ، یه بار در بندر ازدواج ، یه بار در بندر بچه ، یه بار در بندر سختی های زندگی و ... و نهایتا در بندر مرگ .
این کشتی در هر شرایطی راه خودشو میره . ولی اگه سر هر مشکلی خودتو ببازی و امیدتو از دست بدی ، یه کشتی به گل نشسته برات باقی می مونه که به همه تلاشهایی که کردی پشت پا می زنه . پس
اگه میخوای قوی بودن خودتو ثابت کنی و اشتباهات خودتو قبول کنی تا درجا نزنی ;
اگه میخوای نشون بدی که بزرگ بودن هدفت به خاطر بزرگ بودن خودته و هیچی نمی تونه جلوی پیشرفتتو بگیره ;
اگه میخوای به همه بفهمونی که پزشکی که میخواد بقیه رو نجات بده ، تسلیم چند تا کتاب بی جان نمیشه ;
الان وقتشه ...‏
فراموش نکن که این پزشکی نیست که منتظر رسیدن شما به خودشه ; این شما هستید که با تلاش خودتون ، رشته پزشکی رو مجبور می کنید که به سمت شما حرکت کنه .
پزشکی که قراره برای بقیه فرشته نجات بشه ، نباید اونقدر از خودش ضعف نشون بده که مشکلات و پستی های زندگیش ، از دستش نجات پیدا کنن و به هدفش لطمه بزنن .‏

راستی ، چون اینجا دیگه گزارش نمیدن ، اینجا بهتون جواب دادم .

موفق و پیروز باشید

سلام.

سلام

ممنون
کسی که می تونه امسال رو به امید موفق شدن در سال آینده از دست بده ; قطعا می تونه سال بعد رو به خاطر حسرت و افسوس موفق نشدن در سال قبل ، از دست بده .
هنوز دو ماه زمان مونده و توی این فرصت می تونی با یه اراده جدید شروع به درس خوندن کنی و به چیزای حاشیه ای فکر نکنی .

مسائل حاشیه ای و حرفای دیگران اصلا برات مهم نباشه ; چون اکثر آدما استاد قضاوت کردن هستن و فقط زمانی احتمال پشیمونی از حرف خودشون وجود داره که با چشمای خودشون ببینن اشتباه کردن .
مثلا اگه یکی مولتی میلیاردر باشه و یه روز با لباس های کهنه و پاره و وضعیت ظاهری نامناسب در بین مردم ظاهر بشه ، خیلیا بهش توجه نمیکنن یا ازش رو برمی گردونن ; ولی وقتی بشناسنش ، اونوقت حاضرن قربون صدقه همون آدم برن و ساعت ها ازش تعریف و تمجید کنن .

من به همون اندازه که نسبت به موفق شدن شما خوشبینم ; به همون اندازه هم نگران اینم که فرصتو از دست بدی و اون نتیجه ای رو بگیری که ازش می ترسی .

اینکه نمی تونی درس بخونی ، بخاطر اینه که از الان شکست رو قبول کردی و تمرکزتو از درس خوندن ، به این سمت بردی که اون روز که توی رشته خوبی قبول نمیشی ، قراره چه جوابی به خانوادت بدی . چطوری می تونی با سرزنش ها و از دست رفتن اعتبارت کنار بیای و ...

من با اطمینان کامل اینو میگم که اگه این دو ماه رو از دست بدید ، خیلی زود به این فکر می کنید که کاش با همون تجربه ای که داشتم ، از اون فرصت دو ماهه استفاده می کردم . و اینم با اطمینان میگم که اون روز به این فکر می کنی که اگه توی این دو ماه خوب میخوندی ، حتما موفق میشدی .

هرچی بیشتر توی حال فعلی بمونی ، بی انگیزگی بهت چیره میشه و ناامیدی از موفق شدن بهتون غلبه می کنه و این ناامیدی به قیمت از دست رفتن امسال تموم میشه .

برای موفق شدن ، کافیه سه جمله رو رعایت کنی ; ۱- دانستن بیش از دیگران ۲- کار کردن بیش از دیگران ۳- انتظار کمتر از دیگران
همونطور که می بینی ، دیگران در موفق شدن شما تنها نقش شاخصی رو دارن که شما برای دو مورد اول ، باید تلاشتو بیشتر کنی و در مورد سوم ، از اونا توقع زیادی نداشته باشی .
من تا حدودی با حرفایی که از ابتدا تا الان زدید ، به مشکلات ریز و درشتی که در مسیرتون بود ، واقف هستم ; ولی چیزی که در همه حرفاتون میدیدم و میبینم اینه که با اراده ای که شما دارید ، می تونید از پس هر مشکلی بربیاید و به هدفتون برسید .

هیچوقت به شایدها و اما و اگرها اجازه نده که بین تلاش و هدفت قرار بگیرن ; چون اگه این اتفاق بیفته ، قبل از رسیدن به هدف ، بهت میگه اگه تلاش کنی موفق نمیشی و بعد از نرسیدن به هدفت بهت میگه شاید اگه تلاش میکردی موفق میشدی . پس در هر حالت ، شما رو به بن بست می رسونه و کاری میکنه که خودت با اراده خودت ، از خودت یه بازنده تمام عیار بسازی .
شما که اینو نمیخوای ؟
پس بلند شو تا سربلند بشی

سلام.

سلام
خواهش میکنم
خوشحالم که دوباره شروع می کنید و این همون کاری بود که انتظارشو از شما داشتم .
اگه قابل باشم حتما دعاتون می کنم .
سعی میکنم هر از گاهی به این صفحه سر بزنم تا اگه در مورد چیزی نظرمو خواستی ، باخبر بشم .

پیروز باشید

سلام.

سلام
ممنون از دعای خیرتون
اگه بازم در روزهای آینده موردی پیش اومد که فکرتونو به خودش مشغول کرد ( که ان شاء الله پیش نمیاد ) ; حتما اینجا بگید .
در پناه حق

سلام جناب اسماعیل##

سلام

رسیدن به هر هدفی سختی ها و مشکلات خاص خودشو داره و این سختی ها گاهی باعث میشه که میل رسیدن به هدف در وجودتون کم بشه ، اما تحمل این سختی ها آسون میشه ; به شرطی که بدونید هر روزی که تلاش زیادی می کنید و سختی ها رو متحمل میشید ; با تحمل این سختی ها به هدف شیرینی که دارید ، این پیام رو انتقال میدید که با وجود سختی ها ، هنوزم سرپا هستید و اون هدف رو بی دلیل انتخاب نکردید ; پس استحقاق نزدیک شدن به اون هدف رو به اندازه یک روز تلاش و تحمل سختی دارید و اینو در عمل ثابت کردید .

شما هم مثل هر آدم دیگه ای دوس دارید که از این تکرارها رها بشید و اینطوری نباشه که مدام اون کتابا رو بخونید و هیچ پیشرفتی نداشته باشید . احتمالا خیلی مشتاقید که بدونید چطوری باید این کارو بکنید .
جوابش خیلی آسونه ; چون هر روزی که درس می خونید ، در واقع قسمتی از این پل رو می سازید و زمانی که این پل رو کامل کنید ; موفقیت ها و روزهای جدید ، آماده افتتاح و بهره برداری خواهد بود .

حجم مشکلاتی که شما هر روز اونو تحمل می کنید و پشت سر می ذارید بیانگر بزرگی هدفی هست که برای خودتون انتخاب کردید و در مسیر رسیدن به اون قدم برمیدارید .

وقتی هر روز صبح از خواب بیدار میشید و یه علاقعه واقعی در وجودتون هست که باعث میشه کتاب ها و جزوه ها رو ورق بزنید ، دیگه خواب بیشتر و استراحت بیشتر اونایی که این علاقعه واقعی رو ندارن ، براتون دغدغه نمیشه و حسرتشونو نمی خورید ; چون چیزی در انتظار شماست که در انتظار بقیه نیست.

سلام، ممنونم

سلام
خوبید؟

اتفاقا چند وقت پیش که به اون صفحه سر زده بودم ، منم این حس رو داشتم که ما شبیه همدیگه حرف می زنیم . دیروز هم که کامنتای اونجا رو میخوندم بازم همین حس رو داشتم .

ایشون نسخه به روز شده ی من هستند ; چون هم بعد از من به این وبلاگ اومدن ; هم سنشون بیشتر از منه و هم اطلاعات و معلوماتشون بیشتر از منه .

البته اگه حس می کنید که هر دومون یه نفریم ، می تونید برای برطرف شدن شک تون از آقای نجفی کمک بگیرید .

خواهش ...
موفق باشید

سلام، ممنونم .امیدوارم شما هم خوب باشید .

سلام
ممنون .
منظور شما واضح و مشخص بود . چون منم متوجه این مسأله شده بودم . اینکه اون پیشنهاد رو دادم ، به خاطر این بود که اگه هر زمان به احتمال یک درصد، این شک براتون پیش اومد ; راحت بتونید برای شک تون پاسخ مناسبی پیدا کنید .

در مورد کند خوانی ، این موضوع برای من به این شکل پیش اومده بود که مطالعه درس مد نظر رو زمان بندی نمی کردم و توی اون بازه زمانی که درس می خوندم ، با تمرکز کافی نمی خوندم و بالطبع کیفیت مطالعم پایین می اومد .

ولی خیلی زود متوجه شدم و این روند زیاد طول نکشید . به این ترتیب برای هر درسی که می خوندم ، با توجه به شناختی که از خودم داشتم ، یه تایمی تعیین می کردم و این تایم طوری بود که اگه درسم یه ذره بیشتر طول میکشید ، بین ۵ تا ۱۰ دقیقه می تونستم بهش اضافه کنم . اما بیشتر وقتا یا به موقع تموم می کردم و یا چند دقیقه زودتر از زمان تعیین شده تموم می کردم .

یه شکل دیگه ای از کند خوانی هم اینطوری بود که من عمدا تایم رو کمی بیشتر تعیین می کردم تا از نظر زمان ، تحت فشار نباشم و دقت رو فدای سرعت نکنم . اما این باعث میشد که حس کنم وقت زیادی دارم و نتونم با تمرکز کافی بخونم و به چیزای دیگه هم فکر کنم . برای حل این مشکل تصمیم گرفتم زمان مربوط به یک درس رو به چند قسمت تقسیم کنم تا بتونم با حداقل فشار و حداکثر تمرکز بخونم . مثلا اگه برای یه درسی یک ساعت تعیین می کردم و اون درس ، ۴ بخش داشت ; اون یک ساعت رو بین اون بخش ها تقسیم می کردم . به این صورت که برای بخش های ساده ، زمان کمی می دادم و برای بخش های سخت تر زمان بیشتری می دادم .
برای اینکه تمرکز بیشتری داشته باشم ، سعی می کردم یا مطالب رو توی ذهنم تصویر سازی کنم یا اونا رو بصورت یه داستان تصور می کردم و یا همزمان با خوندن درس ، به کلماتی که می خوندم نگاه می کردم تا بتونم مطالب رو به حافظه بلند مدت انتقال بدم و زود یادم نره .

یه چیز دیگه که باید مد نظر داشته باشید ، اینه که طبق شناختی که از خودتون دارید ، بتونید بین دروس مختلف ، اولویت بندی صحیحی داشته باشید و اینم بدونید که هر درسی رو باید در چه زمانی بخونید تا یادگیری مؤثری داشته باشید .‏

مثلا اگه می دونید که اگه زیست شناسی رو صبح بخونید ، بهتر یاد می گیرید ، اینطوری بخونید یا اگه می دونید که فلان درس ها ، جزء نقطه قوت شماست ، اون درس ها رو بین درس هایی که نقطه ضعف شماست ، بذارید و اول ،درسی رو بخونید که نقطه قوت شماست تا با انگیزه ای که می گیرید به سراغ درسی برید که توش ضعف دارید . مثلا اگه ۳ درس نقطه قوت شماست و ۳ درس نقطه ضعف تونه ، و شما بخواید یک در میان اینا رو اولویت بندی کنید و بخونید‎ ‎اینطوری میشه :
نقطه قوت - نقطه ضعف - نقطه قوت - نقطه ضعف - نقطه قوت - نقطه ضعف

سلام ،وقتتون بخیر 

سلام
عاقبت تون بخیر
امیدوارم براتون مفید باشه
درباره پیشنهادی که در مورد نوشتن مقاله دادید ، به نظرم این کار نیازمند اینه که در زمینه مشاوره تحصیلی تخصص داشته باشم تا بتونم پاسخگوی سوالات زیادی از طیف کنکوری ها باشم و اگه من با تجربه و اطلاعات محدودی که دارم ، اقدام به این کار کنم ; ممکنه بیشتر از اینکه به اونا کمک کنم ، باعث سرگردونی اونا بشم .

در مورد مطالعه در ماه رمضان ، به نظرم بهتره سحر تا ظهر رو به عنوان زمان اولیه مطالعه انتخاب کنید و بعد از صرف افطار و زمانی که حس می کنید ذهن شما مثل نهالی هست که به تازگی آبیاری شده و می تونید درس بخونید ( به مدت ۱ تا ۲ ساعت ) به مرور و تست زنی اختصاص بدید . چون بین سحر تا ظهر ، زمانی هست که شما غذا خوردید و تشنگی و گرسنگی نمی تونه بهتون غلبه کنه و این بازه زمانی ، فرصت خوبی برای مطالعه و درک عمیق مطالب هست .

از طرف دیگه چون در زمان افطار ، غذا می خورید و ذهن شما به تازگی از اون حالت خستگی و عدم تمرکز زیاد ، خارج شده ، فرصت خوبی هست که مطالب رو مرور کنید و تست بزنید و به این صورت بین درس خوندن شما و وضعیتی که دارید ، تعادل مناسبی برقرار میشه و این باعث افزایش کیفیت مطالعتون میشه .

سعی کنید برنامه ریزی و زمان بندی مناسبی داشته باشید و بین حجم درسی که می خونید و میزان توانایی که دارید ، انسجام و هماهنگی خوبی ایجاد کنید تا به این ترتیب ، با مطالبی که می خونید ; ارتباط مناسبی برقرار کنید و بازدهی خوبی داشته باشید .

سلام ،

سلام
عیدتون مبارک
نظر لطف شماست . ولی خیلیا هستن که مثل شما فکر نمی کنن و توقع دارن که اونی که اقدام به این کار می کنه یا مشاور باشه و یا جزء رتبه های برتر باشه و ...

برنامه ریزی و زمان بندی مناسب ، نیازمند اینه که شما از خودتون و نقاط قوت و ضعفی که دارید ، شناخت خوبی داشته باشید و موقعیت شناسی خوبی داشته باشید و درس های خودتونو به نحوی بین زمان های مختلف تقسیم کنید که اگه از انگیزه کافی برخوردار نباشید ، خوندن اون درس بهتون انگیزه بده و اگه انگیزه زیادی داشته باشید به سراغ درسی برید که خوندنش این انگیزه رو تثبیت کنه تا مقدمه ای برای خوندن درسی که نقطه ضعف تونه ، ایجاد کنید .

با یه مثال اینو براتون توضیح میدم .
فرض کنید که شما فردا میخوای ۵ درس رو بخونید و مثلا در درس عربی خیلی ضعیف هستید ، در درس زیست ضعیف هستید ، در ادبیات و دینی قوی هستید و در ریاضی خیلی قوی هستید . و فرض کنید که برای این کار برنامه ریزی کردید .

اگه فردا دیدی که خیلی حالت خوبه و کاملا توی فاز درس خوندن هستی ، می تونید ترتیب درس خوندن رو به این شکل شروع کنید :
ادبیات _ زیست _ ریاضی _ عربی _ دینی

ولی اگه دیدید که حالتون اونقدر خوب نیست ، می تونید از درسی شروع کنید که با خوندنش انرژی می گیرید و این انرژی شما رو شارژ می کنه و بهتون کمک می کنه که استارت درس خوندن رو بزنید . پس در این صورت ، می تونید از این ترتیب استفاده کنید :
ریاضی _ زیست _ ادبیات _ عربی _ دینی

اگه به ترتیب درس ها نگاه کنید ، می بینید که در هر دو حالت ، کار رو با درسی تموم می کنید که توش قوی هستید و این به شما کمک می کنه که به جای اینکه از درس خوندن احساس خستگی کنید ، این حس رو داشته باشید که ارزش شو داشت که اون درسا رو بخونید و این حس خوب ، به روز بعد هم منتقل میشه ( البته اگه عوامل و مشکلات دیگه ای توی زندگی تون باشه می تونه مانع این کار باشه ; ولی شما نباید این اجازه رو به اونا بدید و بین اونا و درس ، تفکیک قائل بشید و به این فکر کنید که برای اون مشکلات بعدا میشه فکر کرد )
ولی تفاوت حالت اول با حالت دوم اینه که چون در حالت اول توی فاز درس خوندن هستید ، با درسی شروع می کنید که توش قوی هستید و این متناسب با وضعیت شماست ولی در حالت دوم ، شما نیاز به یه محرک قوی دارید که به وسیله اون ، استارت بزنید .

یه وجه اشتراک دیگه ای که در هر دو حالت هست ، اینه که درسی که توش خیلی ضعیف هستید در اولویت چهار هست . علتش اینه که این کار باعث میشه که بعد از خوندن ۳ درس ، انگیزه ای که به دست میارید ، به تقویت اعتماد به نفس شما کمک می کنه و شما سعی می کنید تا به صورت جدی تری روی این درس کار کنید و نقاط ضعف خودتونو برطرف کنید .

البته این مثال به این معنی نیست که حتما اینطوری عمل کنید و فقط برای روشن شدن موضوع بود . چون شما باید همه عوامل و آیتم های مخصوص خودتونو بشناسید و با آگاهی از وضعیت خودتون برنامه ریزی کنید و طبق اون پیش برید تا انرژی خودتونو به طور صحیح بین درسها تقسیم کنید .

سلام،خیلی ممنونم واقعا ،مطمعنم جواب میده این روش.

سلام
در مورد علم غیب ، این دفعه فکرتون درست نبود . یکی از ویژگی های جالب آدمایی با خصوصیات شما اینه که ممکنه یه جایی یه حرفی بزنید و بعد از مدتی اگه یکی دیگه اون حرفو بزنه ، اولین چیزی که به ذهن تون میرسه اینه که طرف مقابل علم غیب داره ; چون اصلا یادتون نمیاد که خودتون قبلا اینو گفتید . اگه در همین صفحه به کامنت خودتون در یکشنبه ۲۹ بهمن ساعت ۰۲:۵۷ نگاه کنید متوجه منظورم میشید .
این ویژگی با توجه به شدت یا ضعفش ، می تونه روی عملکرد یا علایق شما هم تأثیر بذاره . مثلا ممکنه دوس داشته باشید یه کاری رو انجام بدید ; ولی اون کار براتون جذاب نباشه یا کسل کننده باشه . اینجا شاید با خوندن مزایای اون کار نسبت به انجامش ترغیب بشید ; ولی به دلیل دارا بودن همون ویژگی ، احتمالا خیلی زود از انجام اون کار خسته میشید و ازش لذت نمی برید .

بعضی وقتا خسته شدن شما از درس خوندن ، می تونه به همین ویژگی مربوط باشه . مثلا محیط خونه براتون تکراری شده باشه ولی خودتون متوجه نشید و فکر کنید که مشکل از درس زیاد و کتابهاست . در حالی که یه تغییر مکان ساده و رفتن به کتابخونه می تونه انرژی دوباره ای بهتون بده که باعث بشه شما با شوق و ذوق مناسب ، آماده درس خوندن بشید .

یه نکته دیگه اینه که امکانش هست که شما هم مثل خیلیای دیگه یه تصور و انتظاری از رتبه خودتون داشته باشید و اگه از درس خوندن تون رضایت کافی نداشته باشید و پیش بینی رتبه بدی رو برای خودتون بکنید . در این شرایط ، چیزی که مهمه اینه که به دنبال بهترین شیوه های یادگیری و درس خوندن باشید . چون این یکی از مهمترین عواملی هست که می تونه بهترین رتبه را براتون بیاره .

یه موضوع دیگه اینه که با نزدیک شدن به کنکور و کم شدن فرصت ، خیلیا فقط به تعداد این روزهای باقیمونده نگاه میکنن و به اشتباه ، تصور میکنن که زمان کمی باقی مونده . در حالی که پارامترهای مختلفی هست که باید با در نظر گرفتن اونا در مورد کم یا زیاد بودن فرصت باقیمونده قضاوت کرد .

مثلا اگه شما پشت کنکوری نباشید و تا حالا علاوه بر رفتن به مدرسه ، درس خونده باشید ; پنجاه و چند روز باقیمونده فرصت زیادی برای شما هست . چون علاوه بر اینکه مطالب زیادی در ذهن شما وجود داره ; درس ها رو آسون تر یاد می گیرید و از نظر روحی _ روانی در وضعیت مناسبی قرار می گیرید .

ولی اگه پشت کنکوری باشید و تا حالا هم به اندازه کافی تلاش نکرده باشید ; به دلیل فاصله ای که از درس ها گرفتید و یادگیری براتون سخت تر از سال قبل شده ; این فرصت ، زمان خیلی زیادی نمی تونه برای شما باشه ; چون مجموعه ی این عوامل باعث به وجود اومدن استرسی میشه که باعث منفی شدن عملکرد شما میشه .

در نتیجه ، این ، میزان فاصله گرفتن شما از درس یا نزدیکی تون بهش ، یادگیری آسان یا سخت درس ، وضعیت روحی روانی و ... هست که تعیین کننده اینه که آیا فرصت باقیمونده کمه یا زیاده .

سلام .

سلام

چون به کنکور نزدیک میشید ، اگه اجازه بدید این مورد درباره سایر ویژگی هاتون به بعد از کنکور موکول بشه . به خاطر اینکه الان باید تمرکزتون روی درس تون باشه و این بحث باعث کم شدن تمرکزتون نسبت به درس میشه .

در مورد دسته بندی ، وقتی شما جزء دسته دوم نیستید ، اگه این فرض رو داشته باشید ، ممکنه دوباره به وضعیت چند روز قبل برگردید و احساس کنید که امسال رو از دست دادید ; پس خوب نیست که به این چیزا فکر کنید .

در مورد آخر ، اگه این روش جواب داده ، ادامه بدید ; چون کم کم باعث میشه که شما احساس کنید می تونید از پس نقاط ضعف تونم بربیاید و این به شما اعتماد به نفسی میده که به واسطه اون ، به این درس ها هم علاقه مند میشید و مصمم تر میشید که تا حدی روی اون درسا هم کار کنید تا درصدتون بالاتر بره و رتبه تون بهتر بشه .

خواهش می کنم .

سلام

وقتی حداقل 1.5 ماه وقت داری، فعلا به سال آینده فک نکن.
 تو این مدت خلاصه ها و نکته هایی که برداشتی و مرور کن. مخصوصا اون درسایی که ضریب بالاتری داره.
تست بزن، تست سالای پیش و.
هرچقد که تا امتحانت مونده، این یه مدت و ، همه چیز زندگیت و تعطیل کن، وقف امتحانت کن .
غیر از ساعتایی که میخوابی، بقیه کارات و، تو دو سه ساعت بگنجون، بقیه ساعتای روز و فقط درس بخون.
نه فقط اینجا، هر جای زندگیت، تا روزی که نفس میکشی باید امیدوار باشی. وظیفه داری که امیدوار باشی.

سلام

خانوم سکوت شلوغ :
کسی که می دونه اگه خوب درس بخونه ، ۱۰۰ درصد به هدفش می رسه ; نمی تونه جزء دسته دوم باشه . پس امیدوار باشید و امید خودتونو به قیمت ناچیزی از دست ندید .

پسر آریایی ناشناس کنکوری :
چشم

سلام

وقتی می دیدم خودتو ضعیف می بینی و جزء دسته دوم حساب می کنی و بعدش می پرسی که حالا باید به فکر سال دیگه باشم یا بازم امیدی هست ؟ ، حس می کردم که به این شکل مقدمه چینی می کنید تا من یا هرکس دیگه ای بگیم که " نه ، دیگه امید چندانی نداری و نمی تونی موفق بشی "
و اینطوری این مسئولیت رو از روی دوشت برداریم تا یه نفس عمیقی بکشی و بگی " آخیش . راحت شدم . حالا دیگه می تونم از شر کتابا راحت بشم ;
تا لنگ ظهر بخوابم ;
با دوستام برم بیرون ;
و هر کاری دلم بخواد بکنم "

و به این صورت حس کنی که از اسارت خارج شدی و از این به بعد آزادی .

اگه میخوای بی خیال درس خوندن و تلاش کردن بشی ، مشکلی نیست ; ولی اینو بدونید که آدما به هر جایی برن و هر تصمیمی بگیرن ، به این معنیه که ارزش خودشونو در اون حد می بینن .

این همه خودتونو جای بازنده ها گذاشتید و ضعف خودتونو به رختون کشیدید ، نتیجش این شده . چرا خودتونو واسه یه روز ، فقط واسه یه روز جای برنده ها و اونایی که تلاششون متوقف نمیشه ، نمیذارید تا ببینید چه حسی داره ؟

شما از دور به بقیه نگاه می کنید و حس می کنید که همه موفق میشن ، جز شما ;
ولی نمی دونید که بعضیا از دور می درخشند . نزدیک که میشی ، یه تکه شیشه ی شکسته ای بیش نیستند که با یه لگد ( یه ذره تلاش بیشتر ) از مسیر نور آفتاب دور میشن و دیگه نمی تونن چشماتو به سمت خودشون خیره کنن و گولت بزنن .

اگه تا حالا شبهایی بوده که از فرط خستگی نمی تونستی بخوابی ;
اگه شبهایی بوده که درس خوندی و نتونستی بخوابی ;
اگه روزایی بوده که بیدار موندن و درس خوندن برات بزرگترین شکنجه بودن ;
اگه به همه راحتیا و خوش گذرونیا فکر می کردی ; ولی حس می کردی که توی زندونی ;
پنجاه روز دیگه ، شبهایی به سراغت میاد که از درد ضربات شلاق خاطرات روزی که گفتی" تموم شد " خوابت نمیبره ;
شب هایی که وقت کافی برای فکر کردن به همه چی داری ، ولی حالت از فکر کردن به هم می خوره .
روزایی میاد که وقتت کاملا آزاده و می تونی همه جور تفریحی بکنی ; ولی از هر چی تفریح و آزادیه متنفر میشی .

اگه این شبهای پیش رو ، پنجاه روز دیگه تموم بشن ; اون شبا و اون روزا معلوم نیست کی تموم بشن . بذار رک بگم که اون شبا و اون روزا تا لحظه مرگ ولت نمی کنن و بهت وفادار می مونن .

می دونم که برای نوشتن اون کامنت ، لحظات سختی رو سپری کردی و بالاخره همه ی تردیدها رو کنار گذاشتی و دلو به دریا زدی تا بگی تموم شد ;
می دونم گاهی شرایطی پیش میاد که سکوت ، با همه ی سنگینیش ، با کوچکترین حرفی میشکنه و بغضش به هق هق تبدیل میشه ;
ولی یادت باشه که هیزم شکنی که در کلبه اش معشوقه ای داره ، خستگی رو نمی شناسه .
صیادی که می دونه در ساحل ، دو چشم در انتظار اوست ، از طوفان نمی هراسه .
و کسی که می دونه زندگی و هدفش آنقدر مهمه که ارزش جنگیدن داره ، از همه ی لحظه ها استفاده می کنه تا پیروز بشه .

بازم به این صفحه سر می زنم تا ببینم که اعتراف کردی که اون موقع که اون کامنتو نوشتی ، حالت خوب نبود و میخوای دوباره تلاش کنی .

سعی کن به خاطر هدفی که دوسش داری ، غرورتو از دست بدی و با همه سختی ها لجبازی کن ; ولی مواظب باش به خاطر لجبازی هایی که با خودت می کنی ، هدفی رو که دوسش داری ، از دست ندی .

سلام اون قسمت رو که گفتید ساکت شدمو دارم به تیمارستان میرسم رو قبول دارم