خانواده برتر

سلام بر دوست عزیز ... خوشحالم که می بینم چنین دغدغه ای دارین!! ... من دانشجوی سال آخر ارشدم ... با "کابوی تنها" تا حدودی موافقم ((احتمالن تمرکز روی کارتون ندارین یا در ذهن ناخودآگاهت مسایل حل نشده داری))

من یه سری کارا کردم، تا حدودی بهتر شده شرایطم:

1- صبح رو سعی کن زودتر از بقیه بیدار شی، اینجوری با آرامش بیشتری یه سری کارات رو پیش می بری

2- حتما حتما در طول روز با جملات مثبت سروکار داشته باش، اگه نت و جملک و وایبر و لاین و اف بی و ... اینا میری حذف نکن ولی خعلی کمش کن (چون شاید یه موقع دوستای خئبی داشته باشی که کمک کنس بهشون یا کمکت کنن، خلاصه دورهمی شاید داشته باشی باشون )

هر جمله و نظری رو نخون، اکثرا جدیدن همه تو مود کسلی و خستگی و بی حالین.

سایت "لبخند زندگی" رو پیشنهاد میکنم به همه ... خداییش موقعی که سر میزنم بش جون میگیرم.

3- صبح حتما حتما اولین چیزی که عمیق بهش فکر می کنی این باشه که خدایا خودت انرژی بهم بده.

4- عادت کن خیلی خیلی کم سراغ گوشیت بری

5- مثلا زمانی که تو یونی کلاست تموم شد، دیگه معطل نکن و سریع به کار بعدیت برس یا سریع برو خونه یا سالن مطالعه

سعی کن یه همراه برا درس خوندنت پیدا کنی.

درس خوندن تو سالن مطالعه( سالن مطالعه ی واقعی!!) رو بهت پیشنهاد می کنم، خونه که باشی راندمانت پایین تره

من زمان های مرده رو ((اتوبوس از یونی تا خونهف چون یه ساعت تو راهم)) رو میخوابم و استراحت می کنم خیلی هم ریلکس!!!! خخخخخخخخخ

6- صبحانه ی کامل ...  صبحانه ی کامل ... صبحانه ی کامل  

7- زمانی که خیلی خسته ای یعنی خیلی با حالشو نداری ... اصن خودتو مجبور به مطالعه نکن

8- کلن نت رو تا میتونی از خودت دور کن خخخخخخخخخخخخخ

سیمین جان و دوستان ... بابت اشتباهات تایپی عذرخواهی می کنم

یه مسیله رو دوستانی که کوچکتر هستن، از من مامان بزرگ به گوش داشته باشه این (شکلک حس مامان بزرگی لطفا)

اصلن اصلن خودتون رو مجبور به شب بیداری نکنین ... من دانشجوی برق دانشگاه دولتیم،  در دوران لیسانس شاگرد هم بودم  ولی متاسفانه هیچ درسی رو در طول ترم نخوندم ... متاسفانه هر ترم یک ماهه آخر رو شبانه روز بیدار بودم و در کل صبحانه هم نمی خوردم ... و حال این شده که هم تمرکز کمتری دارم و هم اینکه شادابی صورتم کم شده با اینکه اصلن استرسی نیستم ...

نکته کنکوری بعدی !! : تا میتونین شاد باشین و لبخند داشته باشین و سعی نکنین به زور خندتونو کنترل کنین... کم کم خودش فرم خانومی میگیره، به حرف و حدیث دیگران هم اهمیت ندین، بعد یه مدت شما رو همین طور که هستین می پذیرن

 نکته کنکوری بعدی !!: سعی کنین لباس های روشن بپوشین ولی رنگای تابلو نه 

راستی من 23 سال دارم، اگر 18 ساله بودم و زمان به قبل برمی گشت، دوست داشتم از زمانم استفاده بیشتری کنیم و به اطرافیانم بیشتر توجه می کردم ... به شما(که ظاهرا بیشتر کنکوری هستین) توصیه می کنم از افراد دور و برتون ولو کارگر ساده ولو خانوم خانه دار 17 ساله ی خانه دار جزییات زندگی کردن رو یاد بگیرین .

** تصور کنین دو نوع زندگی دارین: زندگی حرفه ای و زندگی معمولی... زندگی حرفه ای،  علم و شغل شما رو شامل میشه ... زندگی معمولی، خود خود معرفت و محبت کردن و عشق و ظرف شستن و خانه داری و خلاصه خیلی شیرینی های دیگس

راه تو را می خواند ... علم را از دانشگاه بیاموز ، ادب را از مادر، معرفت را از پدرت.

 امروز هی حرف داشتم واسه زدن ... چند تا گوش پیدا کردم خدا رو شکر .... :D