زیگموند فروید، روانشناس اتریشی و پایه گذار علم روان کاری، یکی از ده دانشمند بزرگ قرن بیستم می باشد
عقاید ایشان درباره علم روانشناسی فراوان است ولی در این پست به چند مورد آن اشاره می کنیم
🔵۱- گفتار درمانی
زیگموند فروید معتقد بود بیماری های روانی، حاصل تنش های بیرونی است؛ به همین جهت معتقد بود درمان هر بیمار با بیمار دیگر متفاوت است و در این راه باید از طریق گفتمان، بخش های گذشته زندگی بیمار را بیرون کشید و برای آن راه حل پیدا کرد
به همین جهت روانکاو بودن کار دشواری است
🔵۲- کامل نبودن
فروید اعتقاد داشت هیچکس مرد کامل یا زن کامل نیست، و در روان هر کس درصد هایی از هر دو، با غلبه یکی بر دیگری وجود دارد
اگر این درصد ها مساوی باشد (یعنی هر دو بخش قابل توجهی از روان فرد را پوشش داده باشد) بر نوع رفتار بیرونی افراد نیز تاثیر می گذارد
همچنین از نظر فروید، هیچکس صد در صد بیمار یا صد در صد سالم نیست و انسان متعادل وجود ندارد
🔵۳- ضمیر ناخودآگاه
اگر فعالیت های مغز را، ذهن و ضمیر بنامیم، ضمیر ناخودآگاه داریم و ضمیر خودآگاه
فروید به درستی به این نتیجه رسید که ۹۰ درصد روان انسان را ضمیر ناخودآگاه تشکیل میده، و ۸۰ درصد از این ۹۰ درصد در ۸ سال اول زندگی رقم می خورد به همین جهت دوران کودکی نقش ویژه ای در سرنوشت بزرگسالی دارد
ایشان باور داشت که واکنش ها، باور ها، رفتار ها و شخصیت ما نیز مبتنی بر ضمیر ناخودآگاه ماست
🔵۴- حس تمایل جنسی، مادر تمام تمایلات انسان است
باور دیگر جناب فروید - که خود بنده چندان با آن موافق نیستم - این بود که حس تمایل جنسی مادر تمام تمایلات مادی و حتی معنوی انسان است
به باور وِی، احساس جنسی از همان اوان کودکی بروز مییابد و البته نوع حس جنسی در کودکی با بزرگسالی فرق میکند
در کودکی صرفاً به لذّت و در بزرگسالی به ایجاد رابطه کشیده میشود
از نظر زیگموند، سرکوب حس جنسی عامل بروز عشق، احساسات هنری و حتی معنویات میشود
به طور کل در جوامع سرکوب گر، احساسات هنری مانند کاریکاتورهای هنری شکوفا میشود
مثل دوران سیاه حمله مغول و شاعران بزرگی که در آن دوران یا پس از آن متولد شدند
🔵۵- دین
خوب، حقیقت اینست که زیگموند فروید خداناباور، یا آتئیست و یا همان مُلحد بود
به همین دلیل باور های زیگموند، به شدت در مخالفت با دین است
از نظر او، دین نوعی دفاع ذهنی بشر در برابر پدیده های طبیعی مانند سیل، طوفان و زلزله ست
و در این رابطه جمله معروفی دارد که میگوید: انسانی که با خدا حرف میزند باید درمان شود، و انسانی که تصور میکند خدا با او حرف میزند باید بستری شود
فروید عقیده داشت که دلیل دینداری افراد، حس پدرانه ایست که در دوران کودکی برای انسان نقش ایفا میکند
🔸بنده به عنوان یک خداباور و معتقد به مذهب تشیع، وظیفه خود دانستم که در خلال این خطوط، نقد هایی بر باور ایشان در رابطه با دین داشته باشم:
یک) اگر اعتقاد به دین به خاطر حس تکیه گاه پدری است؛ پس افرادی که از کودکی یتیم یا بی سرپرست بوده اند باید هم اکنون خداناباور باشند
دو) درست است که انسان، در مواقع سختی بیشتر به خدا تکیه میکند، امّا ادلّه دیگری در اعتقاد به خدا میان دینداران وجود دارد که هیج ربطی به بحث تکیه گاه ندارد
سه) باید توجه داشت که فروید در خلال شرایط اسفناک جنگ جهانی اول و دوم، چنین مطالبی را در ارتباط با دین ارائه داد
امّا با یک بخش از تفکرات آقای فروید در ارتباط با دین، موافق هستم؛ همانجا که میگوید دین آنجایی خطرناک میشود که به تقویت نهادهای شوم کمک میکند
توضیح بیشتر مطلب فوق در این پست میسر نیست و میتوانید به پست آقای اسکیزوئید با عنوان "رابطه دین و خدا" مراجعه کنید
🔵۶) عقده ادیپ و عقده الکترا
از نظر فروید، فرزند پسر، مادر را عشق اول زندگی خود میداند، و زمانیکه متوجه میشود مادرش عشق پدرش نیز هس، وارد رقابت با پدر میشود
امّا زمانیکه بزرگ میشود، و متوجه تفکیک مقام مادر میشود؛ میتواند زنان دیگر را در مقام عشق خود قرار دهد
و این روند میتواند بارها و بارها تکرار شود به همین جهت فروید معتقد بود عشق میتواند چندین بار تکرار شود
به این فرآیند، فراخود گفته میشود
معکوس عقده ادیپ، عقده الکترا است
🔴نظر کلی درباره فروید
به نظرم افکار فروید تا حد زیادی با بدبینی آمیخته است
امّا حالت متعادل شده تفکرات ایشان میتواند بسیار روشنگر و کمک کننده به علوم روانی باشد
شاید بتوانیم فروید را با نیچه مقایسه کنیم و از آنجا که هیچ انسانی عاری از خطا نیست؛ لاجرم کلیه افکار فروید خالی از اشتباه نمی باشد
🔶چنانچه به رفرنس نیاز داشتید، من رفرنس را به شما تقدیم خواهم کرد
"پاسخ کوتاه"
پیشنهاد:
صفحه نکته های آموزنده روانشناسی
جملات روانشناسی، حکیمانه و زیبای بزرگان درباره ازدواج
معرفی کتاب های روانشناسی و موفقیت
← مطالب کاربران (۸۹۱ مطلب مشابه)
- ۲۴۸۶ بازدید توسط ۱۷۱۹ نفر
- چهارشنبه ۲ مهر ۹۹ - ۱۹:۰۹