عنوان این پست برگرفته از کتابیست از آقای بیژن عبدالکریمی. در ادامه بیشتر از آن خواهم گفت اما ابتدا این دو تصویر را در ذهن تجسم کنید.
یک :
تصور کنید یک «پیچ» در اختیار دارید و ظرفی مملو از «مهره» پیش روی شماست. بمنظور یافتن مهره ای که عینا بر روی پیچ مورد نظر منطبق شود ، تک تک مهره ها را امتحان میکنید. طبیعیست هر مهره ای که بر پیچ جفت نشد کنار گذاشته میشود.
تصویر بالا ، نمادین است؛ در اینجا پیچ همان رأی و عقیده ماست. مهره ها همان دلایل و شواهدی هستند که میخواهیم بواسطه آنها عقیده خود را موجه نشان دهیم. به این نحوه مواجه با دلایل و شواهد ، «تفکر تئولوژیک» گفته میشود؛ به گونه ای که ابتدا عقیده ای اختیار کرده ، سپس تلاش میکنیم جهت اثبات عقیده مورد نظر ، دلیل پیدا کنیم. این عقیده میتواند عقاید عرفی، مذهبی ، فلسفی ، سیاسی ، نژادی و اصولا هر نوع عقیده ای باشد.
در تصویر بالا ، مهره هایی که منطبق بر پیچ نبود کنار گذاشته شدند. تئولوژی نیز عینا چنین عمل میکند ؛ اگر دلیلی پیدا شد که برخلاف عقاید ما گواهی دهد ، بی سر و صدا کنار گذاشته میشود.
از طرفی ، چنانچه هیچیک از مهره ها بر پیچ مورد نظر جفت نشد ، ممکنست مهره ای را انتخاب کنیم و سپس با استفاده از ابزاری همچون چکش و سوهان شکل مهره را تغییر داده تا با لطایف الحیلی آنرا به خورد پیچ دهیم. تفکر تئولوژیک نیز همینگونه است: این طرز تفکر ابایی ندارد از اینکه با جرح و تحریف دلایل ، آنرا بخدمت عقاید خود درآورد.
از سوی دیگر ، حتی اگر با جرح و تحریف هم نتوانستیم مهره ای دست و پا کنیم که بر پیچ بنشیند ، باز هم راه گریز باز است؛ با گفتن این جملات که:
«بیشک روزی چنین مهره ای پیدا خواهد شد ، یقین دارم ظرف دیگری وجود دارد که از آن بیخبریم ، لابد مهره در همان جاست»
شخصی که رفتار تئولوژیک دارد نیز چنین است؛ اگر هیچ شواهد و قرائنی پیدا نشد که عقیده اش را تأیید کند، آنرا را حواله به آینده و عوالم غیب میدهد.
تصویر دوم:
تصور کنید مجله ای در دست گرفته و سرگرم حل کردن جدول کلمات متقاطع هستیم. بخشی از جدول را بدون درد سر حل میکنیم تا اینکه به پرسشی برمیخوریم که بنظر حل ناشدنیست:
«سوال ششم؛ عمودی، پنج حرف، حرف نخست الف درآمده و حرف سوم دال»
ناچاریم واژه ای را در مکان مربوطه قرار دهیم که حرف اولش الف و حرف سوم دال باشد. اما هرچه به ذهن فشار میآوریم پاسخی که این دو ویژگی را داشته باشد نمیابیم. از طرفی برای پاسخ به سوالات پیشین کلی زحمت کشیدیم و میدانیم چنانچه تغییری در یکی از آنها اعمال کنیم ، بدلیل درهم تنیدگی سوالات مجبور میشویم در سایر پاسخها نیز تجدید نظر کنیم. و این یعنی برانداختن نظمی که کلی برایش تلاش کردیم. پذیرش این امر برای ما دشوار است بنابراین سراغ سوالات دیگر میرویم به این امید که با پیدا شدن پاسخ آنها ، این بخش از جدول نیز خود به خود حل شود. اما پس از مدتی متوجه میشیویم در برخی از خانه ها کلماتی در آمده که هیچ معنای مشخصی ندارد!
نظام فکری فردی که مبتلا به تئولوژی شده نیز چنین است. در نظام فکری ایشان بخشهای تاریکی وجود دارد که اگر قرار به ابهام زدایی از آن باشد ، فرد ناگذیر است نظم سایر بخش ها را نیز از نو پایه گذاری کند. اما معمولا به این کار تن نمیدهد.
برای یک فرد تئولوگ ، حفظ و حراست از سیستم فکری اش ، حتی با وجود نقاط تاریک و متناقض ، در اولویت است. همچون تصویر بالا که وقتی متوجه شدیم یک جای جدول ناهمگون است، ادامه کار را بر اصلاحش ترجیح دادیم.
پرگویی مرا ببخشید. اگر مایلید بیشتر در مورد «تئولوژیک اندیشیدن» بخوانید ، کتاب پایان تئولوژی را پیشنهاد میدهم از دکتر بیژن عبدالکریمی. با این توضیح که تصاویر بالا در این کتاب نیامده ، این تصاویر را جهت توضیح و معرفی این کتاب آوردم. با این وجود، این دو تصویر تنها بخش کوچکی از کتاب را پوشش میدهد. تئولوژیک اندیشیدن نشانه های دیگری هم دارد ، از جمله:
(1)استدلال دُوری
یعنی استناد به چیزی که خودش عملا محل مناقشه است.
(2)دروغگویی مقدس
یعنی چون خود را در جبهه حق میدانیم، توسل به هر روشی جهت رسیدن به هدف را مباح بدانیم. از جمله دروغ و تهمت و تخریب و تقلب. غافل از اینکه وسایل ناپاک، هر هدفی ولو اهداف مقدس را چرکین میکند.
(3) باید چنین باشد، پس هست. تئولوژی از «باید» نتیجه میگرد «هست».
در همین ارتباط جمله ای را از متن کتاب نقل میکنم:
«اصحاب تئولوژی بیش از آنکه خواهان شنیدن ندای پدیدارها باشند، خواهان شنیدن پژواکِ ندای خویش اند/جلد دوم، ص87)
(4)نداشتن نگاه تاریخی به پدیدارها. (نویسنده به تفصیل منظور خود را از نداشتن نگاه تاریخی توضیح داده. من در اینجا اطاله کلام نمیدهم)
و...
فهرستی از سایر نشانه های تفکر تئولوژیک در صفحات 32الی42 جلد اول آمده.
اما چند نکته در مورد این کتاب؛
فصول این کتاب بهم پیوسته نیستند ، بنابراین برای خواندن مثلا فصل پنجم نیاز به خواندن فصل های پیش از آن نیست. از این جهت میتوانید به فهرست رجوع کرده و به فراخور نیاز ، یکی از فصل ها را برای خواندن انتخاب کنید.
تئولوژی علاوه بر معنای لغوی، معنی اصطلاحی هم دارد که مراد نویسنده همان معنای اصطلاحی آنست ، نه معنای لغوی. نویسنده در مقدمه کتاب توضیح داده که منظورش از تئولوژی کدام معناست.
اما هدف بنده از معرفی این کتاب:
ما ایرانیان بواسطه شرایط تاریخی و فرهنگی و سیستم آموزشی که داریم، مستعد غلتیدن در دام تئولوژی هستیم، چه آنهاییکه این دام را پهن میکنند، چه آنهایی که در آن میافتند. با شناخت علائم تئولوژی، بساط این دام تنگ تر میشود.
و در آخر اینکه این کتاب در دو جلد نگاشته شده، به انتشاراتی نقد فرهنگ.
«سیاوش»
سایر مطالب نویسنده:
← مطالب کاربران (۸۹۱ مطلب مشابه)
- ۱۸۵۰ بازدید توسط ۱۲۶۸ نفر
- چهارشنبه ۲۸ فروردين ۹۸ - ۲۰:۴۸