خانواده برتر

سلام

خوب بود

همیشه برام سوال بود در شهرای مذهبی که خانم ها پوشیده ترن چرا  اقایون به خانم ها بیشتر حساسن یعنی حداقل تجربه خودم این بود( تعمیم نمیدهم)  که وقتی تو یک شهر خیلی مذهبی راه میرفتم با اینکه پوششم کامله ولی خیلی بیشتر از شهر خودم که کمتر مذهبیه بهم نگاه میکنن!  گفتم شاید خب عادی شده براشون و حساسیت کمتری دارن بعد از طرفی اگر این فرایند عادی سازی جواب میداد پس چرا در جوامع بدون محدودیت پوشش و حجاب ، امار تجاوز اینقدر بالاست؟

بعد یک مصاحبه ای با یک خانم در این زمینه بود اینطور مثال زد که چلوکباب برای اغلب افراد دلپذیر و لذیذه ولی اگر قرار باشه هر روز چلوکباب خورد ادم زده میشه نه از ( غذا خوردن ) بلکه از این نوع غذا یعنی چلوکباب و رو به سمت غذاها و مدل های دیگه میارن چون غریزه گرسنگی همیشگی است و از بین نرفته فقط میل و علاقه اش به غذای تکراری قبلی از دست رفته 

تو این قضیه همینطوره  شاید در جوامع اپن اقایون به حجاب کمتر خانم ها عادت کرده باشند و براشون جذاب نباشه و خیلی عادی برخورد کنن ولی به معنی حذف غریزه جنسی نیست بلکه به معنی تمایل به تنوع بیشتر و روابط جدیدتر و عجیب تر میشود.

مریض اومده مشکوک به کرونا، میگم دفترچه‌تو بده برات بنویسم بری از ریه‌هات عکس بگیری
میگه دفترچه‌م یه برگه داره، یه سرم بنویس فعلا عوض کردم میارم عکس هم بنویسی 😑😑

دید موسی یک شبانی را به راه........کو همی گفت ای خدا و ای اله 

تو  کجائی تا شوم من چاکرت؟...........چارقت دوزم ،کنم شانه سرت؟

دستکت بوسم  ، بمالم پایکت............وقت خواب آید  ،  بروبم جایکت 

ای خدای من ،فدایت جان من............جمله فرزندان و خان و مان من

ای فدای تو همه بزهای  من..........ای به یادت هی هی و هیهای من

گر تو را بیمارئی آید به  پیش .......من توراغمخوارباشم همچوخویش

گفت موسی:حال خیره سرشدی!......خودمسلمان ناشده کافرشدی!

این چه ژاژاست وچه کفرست وفشار.....پنبه ای اندردهان خودفشار!

گفت:موسی،دهانم دوختی..................از پشیمانی تو جانم سوختی

جامه را بدرید و آهی کرد تفت...................سر نهاد اندربیابان و برفت

وحی آمدسوی موسی ازخدا :  ...................بنده ما را زما کردی جدا

تو برای وصل کردن آمدی.........................نی برای فصل کردن آمدی

ما برون را ننگریم و قال را........................مادرون را بنگریم و حال را

ملت عشق ازهمه دینهاجداست.......عاشقان راملت ومذهب خداست

لعل راگرمهرنبود،باک نیست...........عشق دردریای غم غمناک نیست

چونکه موسی این عتاب ازحق شنید.........دربیابان، درپی چوپان دوید

برنشان پاک آن سرگشته راند.......................گرد از پربیابان برفشاند

عاقبت دریافت و او را بدید..................گفت مژده ده که دستوری رسید

هیچ آداب و ترتیبی مجوی...................هرچه میخواهد دل تنگت، بگوی

امروز از ۸صبح تا ۸شب عشایر گردی داشتیم خیلی خوب بود چقدر مردمانی ساده و بی ریا هستن و چه زندگی هایی بدور از دغدغه های شهرنشینی ،،، همه چی رنگ طبیعت را داشت ، نه برق و یخچال و نه گاز و ....

پر از مشک اب  و تنور و چادر و گله گوسفندان وسگ و  بوی هیزم . مهمان دختر ۱۹ ساله ای بودیم که بارداری سومش بود .