خانواده برتر

مرسی از سایت خوبتون

پدر دختر ممکن است پسر مورد نظر را بیشتر تحویل بگیرد یا سوالاتی بپرسد

پسر باید موضوع را حدث بزند

مثلا پدر دختر می پرسد فلانی هنوز ازدواج نکردی چرا ازدواج نمی کنی حال خودش دختر مجرد دارد

سلام  من 13سال دارم

در مدرسه ی 13آبان چالوس درس میخونم

کناره مدرسه ی ما مدرسه ی پسرونه(سعدی)

قرار داره از یه پسره خوشم میاد البته اونم همین طور 

قبلا ها همش منو نگاه میکرد و میخندید حتی تا دم در مدرسه با دوستانش میومد ولی الان دیگه منو نگاه میکنه می خنده و میره ولی دوستانش میمونن و تیکه میندازن چجوری بهش بگم دوسش دارم

سلام

دخترا جواب بدن آیا همکلاسیم که دختر هست با کارایی که می‌کنه منظور خاصی داره
سلام
پسرم ۲۳ سالمه نه خیلی مذهبیم و نه خیلی غیر مذهبی تیپم معمولیه یه مدت تو یه دوره آموزشی شرکت کرده بودم کلاس مختلط بود تو کلاس یه دختر مثل من بود (یعنی نه خیلی مذهبی بود و نه غیر مذهبی) که کارهایی میکرد که نمی‌دونم منظور خاصی داره یا نه
 تو کلاس چون من یه مقدار از درس بیشتر بلد بودم میومد سوالاتشو از من میپرسید منم جواب میدادم  یکی دوبار هم باوجود اینکه زیاد باهاش گرم نیستم ولی او با من شوخی در حد کلامی میکرد منم فقط لبخند میزدم .ما یه بار تنها تو کلاس نشسته بودیم منتظر استاد و بقیه بودیم تا کلاس شروع بشه من روی صندلی هایی که سمت استاد بود نشسته بودم دختره هم سمت در نشسته بود تو کلاس بغیر از ما دوتا کسی دیگه نبود که یهو دختر وسایلش جمع کرد اومد دقیقا پشت سر من نشست گفت اینجا بهتره منم چیزی نگفتم .حالا شاید بعضیاتون بگید که این کارها معمولیه ولی بعدش کارهایی کرد که مجبور شدم این موضوع اینجا مطرح کنم
یه بار تو خونه نشسته بودم که یهو گوشیم زنگ خورد تا جواب دادم قطع کرد بعد اومدم با شماره تماس بگیرم تا ببینم کیه وقتی جواب داد فهمیدم همون دخترست من تا حالا به هیچ دختری شماره ندادم طرف رفته شمارمو از تو گروه واتساپ که مربوط به دوره بود گرفته بود دلیل اینکه اولش وقتی تماس گرفت قطع کرد این بود که فکر کرد پدرم جواب گوشی داد برای اینکه حرف و حدیثی پیش نیاد تماس قطع کرد دلیل تماسش هم این بود که تو واتساپ یه سری سوالات پرسیده بود که میخواست جواب بدم ولی چت هامون تا جواب دادن سوالات تمام نشد و سراغ موضوعات حاشیه ای هم رفتیم بعد از یه مدت یه بار دیگه بهم پیام داد اینبار دیگه سوالی نداشت و همینطور اومده بود  و اینکار دوبار دیگه هم انجام داد چت هامون تا چند ساعت هم طول می‌کشید،بعضی اوقات برام موقع خداحافظی شعر میفرستاد این اولین بارمه که اینشکلی با یه دختر دارم حرف می‌زنم
تلگرام من این امکان داره که اگر کسی شمارمو ذخیره کرده باشه بهم نشون میده بخاطر همین شماره دختره ذخیره کردم رفتم تو تلگرام دیدم دختره از قبل شمارمو ذخیره کرده بود حالا شما بگید آیا دختر منظوری داره یا من اشتباه فکر میکنم چون هرچی فکر میکنم تو خودم چیزی خاصی نمی‌بینم که دختر سمت من بیاد نه پولدارم ، بخاطر لکنت زبونم بعضی اوقات به زور  به سوالات دختر جواب میدادم که تهش همش خجالت می‌کشیم نمی‌دونم جواب درست فهمیده یا نه شاید صفت های خوبی دارم من ازشون بیخبرم اگه بخوام از خودم تعریف کنم یه پسری هستم که حد تعادل تو همه جا رعایت میکنم یعنی نه خیلی مذهبیم و نه خیلی لاتی ،نه زیاد سخت میگیرم و نه بیخیال، بااینکه مثل بقیه پسرها نیاز به جنس مخالفم دارم ولی از اونا نیستم تا وقتی که دختر میبینن شروع میکنن به مزه پروندن و هیچ وقت با قیافه گرفتن به سوالات دختر جواب نمیدادم  چشم چرونی نمیکنم ولی بعضی اوقات دیگه دست  خودم نیست شما هم مراعات کنید ،و در آخر دارم سخت تلاش میکنم تا به اهدافم برسم

دخترا جواب بدن آیا همکلاسیم که دختر هست با کارایی که می‌کنه منظور خاصی داره
سلام
پسرم ۲۳ سالمه نه خیلی مذهبیم و نه خیلی غیر مذهبی تیپم معمولیه دختر باز نیستم یه مدت تو یه دوره آموزشی شرکت کرده بودم کلاس مختلط بود تو کلاس یه دختر مثل من بود (یعنی نه خیلی مذهبی بود و نه غیر مذهبی) کارهایی میکرد که گفتم باشما در میان بزارم
 تو کلاس چون من یه مقدار از درس بیشتر بلد بودم میومد سوالاتشو از من میپرسید منم جواب میدادم  یکی دوبار هم باوجود اینکه زیاد باهاش گرم نیستم ولی او با من شوخی در حد کلامی میکرد منم فقط لبخند میزدم .ما یه بار تنها تو کلاس نشسته بودیم منتظر استاد و بقیه بودیم تا کلاس شروع بشه من روی صندلی هایی که سمت استاد بود نشسته بودم دختره هم سمت در نشسته بود تو کلاس بغیر از ما دوتا کسی دیگه نبود که یهو دختر وسایلش جمع کرد اومد دقیقا پشت سر من نشست گفت اینجا بهتره منم چیزی نگفتم .حالا شاید بعضیاتون بگید که این کارها معمولیه ولی بعدش کارهایی کرد که مجبور شدم این موضوع اینجا مطرح کنم
یه بار تو خونه نشسته بودم که یهو گوشیم زنگ خورد تا جواب دادم قطع کرد بعد اومدم با شماره تماس بگیرم تا ببینم کیه وقتی جواب داد فهمیدم همون دخترست من تا حالا به هیچ دختری شماره ندادم طرف رفته شمارمو از تو گروه واتساپ که مربوط به درس بود گرفته بود دلیل اینکه اولش وقتی تماس گرفت قطع کرد این بود که فکر کرد پدرم جواب گوشی داد برای اینکه حرف و حدیثی پیش نیاد تماس قطع کرد دلیل تماسش هم این بود که تو واتساپ یه سری سوالات پرسیده بود که میخواست جواب بدم ولی چت هامون تا جواب دادن سوالات تمام نشد و سراغ موضوعات حاشیه ای هم رفتیم بعد از یه مدت یه بار دیگه بهم پیام داد اینبار دیگه سوالی نداشت و همینطور اومده بود  و اینکار دوبار دیگه هم انجام داد چت هامون تا چند ساعت هم طول می‌کشید،بعضی اوقات بجای خداحافظی شعر میفرستاد این اولین بارمه که اینشکلی با یه دختر دارم حرف می‌زنم
تلگرام من این امکان داره که اگر کسی شمارمو ذخیره کرده باشه بهم نشون میده بخاطر همین شماره دختره ذخیره کردم رفتم تو تلگرام دیدم دختره از قبل شمارمو ذخیره کرده بود حالا شما بگید نظرتون در مورد این دختر  چیه منظوری داره یا من اشتباه فکر میکنم چون هرچی فکر میکنم تو خودم چیزی خاصی نمیدیدم دختر سمت من بیاد نه پولدارم ، بخاطر لکنت زبونم بعضی اوقات به زور  به سوالات دختر جواب میدادم که تهش همش خجالت می‌کشیم نمی‌دونم جواب درست فهمیده یا نه شاید صفت های خوبی دارم من ازشون بیخبرم اگه بخوام از خودم تعریف کنم یه پسری هستم که حد تعادل تو همه جا رعایت میکنم یعنی نه خیلی مذهبیم و نه خیلی لاتی ،نه زیاد سخت میگیرم و نه بیخیال، بااینکه مثل بقیه پسرها نیاز به جنس مخالفم دارم ولی از اونا نیستم تا وقتی که دختر میبینن شروع میکنن به مزه پروندن و هیچ وقت با قیافه گرفتن به سوالات دختر جواب نمیدادم  چشم چرونی نمیکنم ولی بعضی اوقات دیگه دست  خودم نیست شما هم مراعات کنید ،و در آخر دارم سخت تلاش میکنم تا به اهدافم برسم

نععع چه عیبی داره اخه ؟؟؟؟؟ حضرت خدیجه هم به حضرت محمد ابزار علاقه کرد ولی اولویت اینه ک طرف ادم بدی نباشه و حوسباز نباشه .

سلام،خیلی ناراحت شدم و دلم سوخت،شما هم دقیقا مثل من هستید بنده برای شما دعا میکنم که مشکلتون حل بشه اما اگه نیاز به کمک دارین بنده سایت داداش رضا رو به شما معرفی میکنم که خود ایشون هم همین مشکل رو داشته اما با تمرین تکرار تونسته اونو کنترل کنه،تاکید میکنم که میل جنسی رو نباید سرکوب کرد یا اون رو خفه کرد در این صورت عواقب جبران ناپذیری خواهد داشت باید روش های کنترل اون رو یاد گرفت همین شما هم یه سری به این سایت بزن پشیمون نمیشی انشالله که درست میشه اگه سوال و مشکلی داشتین بازم بنده در خدمتم‌.

https://dadashreza.com

سلام من 18 سالمه و از چهارده سالگی به یکی از اقوام علاقه داشتم که شیش سال از من بزرگتره تو همون عالم بچگی اشتباه بزرگی مرتکب شدم و بهش گفتم چه حسی دارم من دختره محجبه ای بودم و مورد تایید اطرافیانم اما اون بهم گفت بچه ای و منو زود فراموش میکنی و طی صحبت های بعدی که باهم داشتیم خیلی بد رفتار کرد و دلم شکست منم دیگه هر جایی که احتمال میدادم هست نمی‌رفتم و تو این چند سال چون خیلی عاشقش بودم و احساساتم نسبت بهش عمیق بود خیلی سختی کشیدم تا دیگه دوسش نداشته باشم الان به این نتیجه رسیدم ما واقعا به درد هم نمی‌خوریم و چقدر اشتباه میکردم اما چون فامیلیم هم دیگه رو میبینیم و من وقتی میبینمش انگار تمام او حرفای تلخی که بهم زده دوباره تو روم میگه حالم بد میشه البته بگم من از نظر زیبایی متوسط رو به بالام اما بعد اون ماجرا اعتماد به نفسمو از دست دادم به نظرتون یه پسر چطور درباره من فکر میکنه

این عادت نه فقط تو کشور ما بلکه هیچ جای دنیا رایج نیس دختره به پسره ابراز علاقه کنه

به نظر من دخترا باید احساسشون کنترول کنن یا رک بگم سعی کنن عاشق کسی بشن که قرار همسرشون بشه قبلش هیچی چون مطمعنا اگه به اونی که دوسش دارن نرسن تو رو حیشون تاثیر میزاره یا خواسته و ناخواسته همسرشونو با کسی که عاشقش بودن و بهش نرسیدن مقایسه می کنن. 

سلام.من دختری ۳۲ساله هستم که یک ماه پیش توسط یک واسطه که زن عموی پسر است با اون پسر که ۳۶ ساله است و شغل و خانه دارد آشنا شدم و به خواستگاری من اومد در جلسه اول گفت که من تفریحی قلیون میکشم و میخوام مادرمو که ضعیفه پیش خودم نگهدارم من در جلسه اول در مورد این مسائل باهاش حرف نزدم و سکوت کردم راستش تو اینستاگرام هم پیداش کردم و دیدم چندین صفحه داره که همش عمومیه و وقتی عکساشو دیدم زیاد خوشم نیومد از لحاظ ظاهری ازش وبه نظرم اومد خیلی اهل فضای مجازیه تا اینکه یک هفته بعد زن عموش دوباره اومد و گفت که میخوان برای خواستگاری رسمی بیان من به خواهرم گفتم بهش بگه که قلیون میکشه ردش کنه اما زن عمو اصرار داشت که پسره دروغ میگه اهل اینجور چیزا نیست و خواسته تو رو امتحان خلاصه قرار شد که فرداش زنگ بزنه برای خواستگاریبیاد اما فرداش زنگ نزد تا اینکه دو هفته گذشت و دوباره زن عمو زنگ زد که ما ناراحت شدیم شما به پسر ما گفتید معتاده و اینا باز گفت که میخواد بیاد از این تلفن هم ۱۰ روز گذشت و بعد ۱۰ روز دوباره زنگ زد که ما فردا میاییم .فرداش پسره با زن عموش اومد تو جلسه دوم هم همون حرفای جلسه اولو زدیم و من بهش گفتم خط قرمزم قلیونه قبول کرد که نکشه ولی چند دقیقه بعدش گفت که چون برادراش میکشن اونم تو تعارف مجبور بکشه منم گفتم که خب مگه تعارف داره نکش بعدش بهش گفتم که مادرت بیماری خاصی داره یا به خاطر کهولت سنه گفت کهولت سن و ۶۷ سالشه اخه مگه ۶۷ سال پیره! ولعد در مورد خانوادش پرسیدم که باهاشون اختلاف داره که باهاش نمیان خواستگاری که با خنده از جواب دادن طفره رفت ولی در نهایت آدرس خانه و محل کارشو گرفتم برای تحقیق اما وقتی بعد از صحبتمامون خانوادم ازش خواستن که ادرس خانه رابده سکوت کرد و چیزی نگفت موقع رفتنشون زن عموش گفت زنگ میزنه و ادرس رو میگه اما از اونموقع دو هفته گذشته خبری نیست.

به نظر شما کسی که از دادن آدرس به خانواده من طفره رفته و بدون مادر وخواهرش میاد خواستگاری و دو جلسه بامن حرف زده چه رفتاری باید باهاش داشت؟

من هیچ شماره ای هم ندارم که بهش پیام بدم فقط دایرکت اینستا هست که غرور اجازه نمیده برم ازش بپرسم کجا مونده در ضمن من آدم خجالتی هستم و موقع حرف زدن با پسرا سوالایی که دوست داشتم بپرسم رو یادم میره. خواهشن بگید من چیکار کنم الان آخه برادرمو فرستادم تحقیق محل کارش ازش تعریف کردن و الانم احساس میکنم ازش خوشم اومده.

سلام 

یه سوال دارم خدمتتون 

من عاشق یه پسره ۲۲ سالم ک خیلی مهربون و حساسه 

واونم همینطور چند وقتیه ک باهمیم 

اخلاقش جوریه ک اگه به حرفاش توجه نکنم از دستم دلخور میشه و دیگه باهام حرف نمیزنه 

یا بی محلی میکنه 

خواستم بدونم باید چی کار کنم تا بدونه همیشه مورد توجهمه 

و وقتی هم از دستم دلخوره باشید چی کارکنم ک از دلش در بیارم ؟

سلام من زهرا هستم16سالمه یه دوس پسر دارم که22سالشه یه سال هست ک باهم از طریق گوشی حرف میزنیم من خیلی دوسش دارم به هیچ وجه نمیخوام ازدستش بدم اما بیشتر وقتا بهم کم محلی میکنه ولی همیشه میگه که خیلی دوسم داره ولی زیاد بهم محبت نمیکنه ابراز علاقه نمیکنه ما زیاد دعوامیکنیم دعوا های کوچیک میکنیم که بهم میگ کات کنیم باز میگه نمیتونم ازت جدا بشم و بهم میگه که تو باعث میشی دعواکنیم میگه نمیتونی آدمو درک کنی و اخلاقااخلاقت یکم بده لطفا بهم بگین که چه کارهایی کنم تا از اخلاقم خوشش بیاد و زیاد بهم محبت کنه

آقای mm چند سال گذشته. ولی دختره دوستتون داره به لکنت زبان هم ربطی نداره .دخترا اگه از کسی خوششون بیاد شمارشو دست نیافتنی هم باشه پیدا میکنننمونش خودم بنده خدا پسره مونده بود البته من نگفتم کیم اون امسال قبول شده دانشگاه من پشت کنکورم اگه رشته خیلی خوب قبول میشدم و وضع مالی خوبی داشتم حتما خودم خاستگاری میکردم چون پسره ارزششو داره و خیلی انسان پاکی هست.

دوستی دختر و پسر از نظر شرعی اشکال داره امام حسین میفرماید اگر کسی بخواهد بوسیله گناه به هدفی برسد از ان چیزی که میترسد زودتر گرفتار میشود

اگر شما بخواین بوسیله گناه خوشبخت بشید خودتون رو دارید بیشتر به بدبختی نزدیک میکنید

سلام دوستان یه سوال خیلی ضروری دارم لطفا منو راهنمایی کنین 

من یه دختر ۲۱ ساله هستم و خیلی مغرورم و تا به حال رابطه ای نداشتم 

چون همیشه دنبال یه رابطه ای بودم که به ازدواج ختم بشه و در این دوره زمونه به ندرت پیدا میشه و من خیلی حساس شدم در این مورد و میتونم بگم خیلی از بهترین پیشنهادارو رد میکنم 

البته من از یه پسری که اختلاف سنی زیادی تقریبا ۱۱ سال باهم داریم خوشم اومده و ایشون کارفرمای بابام هستن و ادم سرشناسی هستن و ایشونم مثل من مغرورند من الان نزدیک یک ساله میشناسمش از طریق بابام ولی فقط یک بار از نزدیک بین جمع خانواده دیدمشون تقریبا میشه گف از وقتی که بابام کارمند ایشونه من از همون وقت به این اقا علاقه من شدم و از وقتی دیدم بیشتر علاقه مند  شدم  احساس میکنم که اونم به من علاقه داره البته مستقیم که نه ولی با کارهایی که انجام میده برای بابام و من یه دختریم که خیلی مغرورم اصلا نمیتونم به کسی که دوسش دارم بگم چون میترسم برای همین فقط یه راهه که میخوام فالوش کنم چون احساس میکنم اونم منو دوس داره ولی چون فاصله سنی زیاده و با بابام اشنایی داره و از نظر قیافه من خیلی خیلی از ایشون جلوترم اینو اطرافیانم میگن ! فک کنم ایشون شاید بخاطر اینا نمیتونه قدم برداره خواهش میکنم کمک کنید بنظرتون فالوش کنم یا نه این تنها راهه !