من زنى ٢٧ ساله هستم ، سالهاست ازدواج کردم و دو تا بچه دارم ، از نظر وضع ظاهرى و خانوادگى در سطح بسیار بالایی هستم ، طوریکه با وجود دو تا بچه هنوز هم خیلى از خواستگاراى قدیمیم با دیدن من و خانوادم مستقیم یا غیر مستقیم اظهار ناراحتى میکنن که چرا من عروس اونا نشدم ! من یه مشکل خیلى بزرگ پیدا کردم تو رو خدا کمکم کنید مدتهاست اعصاب داغونه ؛ همسرم جوان و تحصیلکرده هست ، من خیلى به ظاهرم ، بهداشتم و وظایف خانه داریم اهمیت میدم اما الان ٤ سال هست که بعد از هر بار نزدیکى شوهرم یا به شدت عصبانى میشه یا دنبال دعواست بالاخره یه چیزى رو بهونه میکنه یه دعواى درست و حسابى با من میکنه و بعد با حالت قهر میره میگیره میخوابه ، من هر بار اونقدر به خودم میرسم که خودش از سر و وضعم هیجان زده میشه یا در لحظه ..... اظهار رضایت از رابطه میکنه اما ٥ دقیقه بعد شروع میکنه ، این رفتارش باعث شده با وجود اینکه گرم مزاج بودم به شدت میلم رو به رابطه از دست دادم بهم احساس بى ارزشى دست میده