با سلام به همه کاربران من تو خیلی از زمینه ها تجربه دارم و میتونم اگه سوالی داشتید کمکتون کنم.
← صفحات شخصی کاربران (۲۳۴ مطلب مشابه)
- ۱۳۳۶۲ بازدید توسط ۸۷۶۰ نفر
- چهارشنبه ۲۳ ارديبهشت ۹۴ - ۰۱:۴۸
با سلام به همه کاربران من تو خیلی از زمینه ها تجربه دارم و میتونم اگه سوالی داشتید کمکتون کنم.
چگونه در جلسه خواستگاری بدون پرسش از مزاج جنسی طرف مابل باخبر شویم؟؟؟
اول شما اگر کسی بلد است بگوید؟زیاد سخت نیست.خب دخترعزیز وقتی کامل توضیح نمی دادید باعث می شد که چندتا سوال بپرسم تا بتونم جواب بدم.
اونجایی که گفیداز جلو موهام پیداست مثله بقیه خانوما برام ایجاب می کنه که بدونم شما تو چه شهری هستید.اخه تو شهرما اینجوری نیست.غیرت هم خیلی کم شده چیز عجیبی نیست که راجب تو با هم حرف زدند.نسبت فامیلی تونو هم نگفتید.
سلام آقای متخصص عزیز.
سوالم اینه:
اگه پسری که با دختری همکار هستن و رابطه شون صرفا کاری و رسمیه و دوستی دختر و پسری هم بینشون نیست پسره سر قرار کاریشون رفیقاشو بیاره فقط به بهانه ی اینکه دختره رو به اونا نشون بده به نظر شما انگیزه ش چیه از نشون دادن دختره؟ هدفش چیه؟ آخه هیچ نیازی به آوردن رفقاش نبود. احساس کردم فقط دلش خواسته اونا یعنی رفقاش منو ببینن . قبلا ممنونم از راهنماییتون.
با سلام و وقت بخیر
آقای متخصص حقیقتش من نگران این نکته هستم که نکنه به دروغ در بین اونها گفته باشه که من دوست دخترش هستم . چیزی که واقعا حقیقت نداره.
اینکه پسری بخواد یه دختر به قول شما خوش ظاهر رو به دوستانش نشون بده آیا میتونه دلیلی غیر از این داشته باشه؟ آخه چون احساس کردم همش دلش میخواسته اونها منو ببینن چون واقعا نیازی نبود به دعوت کردن اونها. احساس کردم همینجوری دلش خواسته زنگ بزنه و بگه اونا هم بیان صرفا هم بخاطر نشون دادن من و معرفی کردن من نه چیز دیگه ای. من واقعا اینو تونستم حدس بزنم اما حدس زدن انگیزه ی اون شخص که همکارم هست رو نه نتونستم
سلام. روزتون بخیر و ممنون از راهنماییتون آقای متخصص
انشاءالله که هیچوخت چنین روزی رو نمیبینن ولی باز هم ممنون که همه ی حدسهای ممکن رو توی راهنماییتون جهت اطلاع ما دخترها میگین. واقعا ممنون. اما در مورد اینکه پرسیدید ویژگیهای ظاهری و اخلاقیم اینها هست:
کلا بین همکارا چه زن چه مرد و دوست و غریبه همه میگن خوش تیپم و بر و رویی دارم (آدم که از خودش تعریف نمیکنه ولی این نظر اطرافیانمه)
ویژگیهای اخلاقیمم: سربه زیر. ماخوذ به حیا. کم حرف. حجابم البته خیلی در حد باحجاب نیستم ولی بدحجاب اونجوری هم همیشه نیستم مگر یه مواقعی لباسای زننده بپوشم نه همیشه. با این آقا هم فقط همکاریم و رابطه صرفا کاریه. نه حرفی نه حدیثی بینمون نیست. تقریبا دو ساله میشناسمشون ولی از اوایل منو به رفیقاش نشون نداده بود تا امسال که دعوتشون کرد اومدن توی قرار کاری ما و صرفا فکر کردم خواسته منو نشون بده که اونا ببینن همین. البته همین دو سه ماه پیشم منو به خونواده شونم نشون داد. مهمونی بزرگی داشتن که عروسی یکی از نزدیکانشون بود. منم دعوت کردن که وقتی رفتم مادر و خواهرشون هم بودن و انگاری که مخصوصا خواهره منو از قبل میشناخته چون خیلی گرم روبوسی کرد و گفت به به مشتاقیم به دیدنتون. البته وقتی پرس و جو کردم دیدم که هیچ همکاری رو غیر از من به اون مهمونی خصوصی و خونوادگی دعوت نکرده .
سلام آقای متخصص عزیز. خسته نباشید با زحمات ما
آقای متخصص اول در مورد سنم که گفتین اگه بگم بهتر راهنمایی میشم: سن من 25 و اون همکارم 29
و بعد چند تا سوال داشتم بازم. یکی اینکه منم دقیقا این حس بی غیرتی که دوستاشونو اوردن بهم دست داده بود. یعنی به نظر شما از اونا نظر خواسته درباره ی من؟ اگه اینجوری پس غیرت نداشته و این منو ناراحت میکنه واقعا.
دوم اینکه گفتین بعدها شاید بخواد خواستگاری کنه. بعدها یعنی مثلا چندسال اینده؟ یعنی واقعا پسرا ممکنه دختری رو زیر نظر بگیرن تا چندسال بعد حتی؟ و هیچی هم مستقیم نگند؟یعنی ایا از خانواده خودش هم نظر خواسته بوده؟ یعنی خودش قدرت انتخاب نداره که باید از دیگران و رفقا و خانواده نظر بگیره؟
سوم اینکه اون همون روزا خیلی عوض شده بود اخلاقش و انگاری سعی داشت از حالت رسمی همکاریمون بیاد بیرون و همش میگفت بذار برسونمتون و میگفت جلو ماشینم بشین و ازین حرفا. ولی من باز رو حساب همکار باش رفتار میکردم و جدی بودم. الان جدود یک دو ماهیه یه طوری برعکس شده خلقش. مثلا اس های کاری رو دیر ج میده و بعضی وقتا میگه نرسیده بود استون. و از این قبیل.ضمنا من هیچوخت جز اس کاری هیچ اس دیگه ای بهش ندادم از اول تا الان. اونموقع زود ج میداد الان این دو ماهه دیر ج میده یا میگه نرسیده .
چهارم ببخشید طولانی شد. سوال دیگه ای اگه بود برای راهنمایی بیشتر بگید تا بگم. ضمنا ممنون از توصیه برادران تون. نه دیگه چندوخته نپوشیدم لباسای اونجوری و دیگ هم نمیپوشم. نه تنها سر کار که تو بازار و بیرون هم نمیپوشم برا امنیت خودم.
پنجم خیلی خیلی ممنون.
البته اینو هم اضافه کنم که با دوستا و همکاراش خیلی پررو و صمیمی برخورد میکنه و راحت راحت هست باشون حتی با دخترا. ولی فقط با من خیلی رسمی و خجالتی و سر به زیر برخورد میکنه. همشم سرشو میندازه پایین موقع حرف زدن با من و توی روم هیچوخت نگاه نمیکنه. گاهی نگاهای دزدکی مینداخت تازگی ها به اندامم.
نمیدونم دلیل این که با من خجالتی میشه و سربه زیر چی هست. البته نمیگم این رفتار بدیه خیلیم خوبه ولی واسم سواله که چرا. بازم ببخشید برادر عزیز که مزاحمتون شدم و هی سوال میکنم. خیر ببینید
سلام خسته نباشید صفحه خوبی دارید راهنماییای خوبی هم میکنید. میشه این سوال منم ج بدید لطفا؟
اخیرا با یه پسری آشنا شدم (البته به منظور ازدواجه آشناییمون) که این پسر حدود سه چار سال با دختری دوست بوده و الانم تقریبا یه سالیه به هم زده و دیگه خبری نداره ازش. خودش گفت که اون مساله تموم شده هست و اگر دوسش داشتم و میخواستمش که ولش نمیکردم و جدا نمیشدم ازش. ولی یه مساله ای هست. وقتی ازش درباره اون دختر و رابطه شون چیزی خواستم بپرسم خیلی عصبانی شد و گفت اسم اون بی پدر ومادرو پیش من نیار. گفتم خوب بد و بیرا نگو بش حداقل من فقط یه سوال پرسیدم ازت.میخوام شما که تخصص دارید از روانشناسی بگید بنظرتون پسری مث این که دوس دختر قبلیشو که چن سال باش بوده اینطور فحش میده و دلش نمیاد اسمشو بشنوه یعنی ازش متنفره واقعا و به کل خوشش نمیا ددیگه ازش یا برعکس دوسش داره و یاداوریش اذیتش میکنه؟ واقعا این موضوع گیجم کرده و نگرانم. ممنون از پاسختون متخصص عزیز
سلام آقای متخصص
ببخشید سوالم اینه. پسری که از آشناهامونه تا حالا هیچ بهم نگاه نمیکرد. ولی اون روز یهویی که توی مهمونی کنارم نشسته بود به رونام خیره شده بود به حالت حریصانه به نظرت منظورش چیه؟ من مانتوم کوتاه بود و شلوارم لی. ولی آخه همیشه هم همینطور میپوشیدم و بااینکه کنارمم بود اصلا نگا نمیکرد سربه زیر بود خیلی ولی ایندفه خیلی خیره شده بود و من اصا تعجب کردم اینی که هیچوخت نگا نکرده چرا الان اینطوری شده. مرسی از جوابت آقای متخصص
سلام آقای متخصص
رسم و رسوم دیگه چیه؟ سن من 22 اون 29 . مهمونیمونم منظورم مهمونی خونواده ای نیست که. یه مجلس بود که همکارها بودن. همکارهای شرکت و برای حساب کتاب شرکت (چون هر دو تو امور مالی کار میکنیم) کنار هم نشسته بودیم. منظورم از مهمونی یه جلسه تقریبا خودمونی بود که یکی از همکارا ترتیب داده بود و کلی میوه شیرینی هم گذاشته بودن و ما هم چون وقت نداشتیم و باید پرونده حساب کتابا رو میبستیم لست رو بردیم اونجا و کنار هم حساب کتاب میکردیم منم مث همیشه که تو شرکت میپوشم پوشیده بودم مانتوم کوتاهه شلوارم لی همیشه همینطوره و همیشه هم ارتباط کاریمون زیاده اما رفاقتی چیزی بینمون نیس و هیچوختم نگا نمیکرد اصلا اصلا و من اصلا تعجبم از سربه زیریش بود و نگا نکردنش که ایندفه چرا برعکس شده و هی نگا میکنه اونم به حالت خیره و اصلا رفته بود تو فکر یه کمی و نمیدونم دیگه واقعا
سلام آقای تقوی ممنون از توضیحاتتون
فقط سوال پیش میاد که چه چیزی در اون لحظه تحریکش کرده یعنی؟ آخه من که کاری نکرده بودم و رفتارمم مثل همیشه بود.
بعدم یعنی چی ارضا می شده یعنی چطوری آخه؟واقعا کنجکاو شدم خب. اون که کاری نمیکرد فقط نگا میکرد . یعنی با نگا کردن بره حموم؟ خب کنجکاوم کردید و من اطلاعات زیادی ندارم از مردها
سلام برادر متخصص عزیز
وای این جمله که نوشتید خیلی واسم سوال شد. یعنی چی واقعا. ببخشید که بازم میپرسم ولی واقعا معنیشو نمیفهمم. خوشحال کردن من؟ یعنی چی؟
دعا کنید این حالت باشه.اینکه او نگاهش برا این باشد که شما را خوشحال کند.نه برا لذت جنسی.
ممنونم که به سوالات من و همسالام ج میدید. خیر ببینید
سلام آقای متخصص
ببخشید منظور بدی نداشتم. اخه دوستام بم گفتن خنگ واسه همی گفتم منظورم با شما نبود که خدای نکرده قضاوت کرده باشی از من. ممنون از راهنماییاتونم دستتون درد نکنه
من بشدت از دست رفتار آدمها کلافه ام. از اینکه اکثر(نه همه) آدمها خودشونو به هیچ و پوچ مشغول کردن. از اینکه جلوی هم قربون صدقه میرن و پشت هم بد میگن. حتی از اینکه به غریبه ها هم"عزیزم" میگن. همونطور که تو اون پست شخصیت شناسی هم گفتم شناخت فرد برام راحته(حالا منظورم هرکسی نیستا)عکس العملهارو از قبل میتونم پیش بینی کنم یا منظور رو خوب میفهمم. اما از اینکه طرف میخواد سر منم شیره بماله حالم بد میشه.
من روابط اجتماعی خوبی داشتم. میگم داشتم چون الان یکی دوسالی هست که دیگه دوس ندارم زیاد تو جمع باشم.ازبس این رفتارارو دیدم دیگه تحمل دیدنشو ندارم. ترجیح میدم تو تنهایی خودم باشم تا اینکه بخوام ریا و دورویی مردم رو ببینم.
مشکل من اونجاییه که این تجربه ها باعث بدبینی من نسبت به افراد داره میشه. از دوستام فاصله گرفتم. تو جمع ها خیلی شادو شنگول بودم الان ساکت ترم نسبت به قبل. هیچ مسئله ای برام جذابیت نداره.از وقتی درسم تموم شده و تو خونه هستم انگار فشارهای روحیم بیشتر شده.از طرفی آدمی بودم که بدترین ناراحتی ها نمیتونست باعث بشه خودمو ببازم و تو جمع نمیذاشتم هیچکس متوجه ناراحتی یا مشکلم بشه. الان اگه ناراحت بشم سکوت میکنم و همه میفهمن یه کاسه ای زیر نیم کاسه ست!
میترسم بااین روحیات جدید برای آینده م مشکل پیش بیاد و نتونم با کسی بسازم.همش از خدا میخوام بهم قدرت بده که نسبت به مسائل بیخیال باشم تا بتونم راحتتر زندگی کنم.نمیدونم منظورمو رسوندم یا نه
مزاجم رو نمیدونم.
نه من قبلا اینطور نبودم که بدبین باشم. از بس تازگیا چیزای عجیب دیدم بدبین شدم. زود عصبانی میشم.تو ارتباطاتم دارم به مشکل میخورم چون نمیتونم عصبانیتم رو کنترل کنم
آرامش ندارم و نمیدونم این آرامش نداشتن بخاطر چیه؟چون زندگی خوبی داریم خداروشکر.ولی انگار تو اعماق وجودم یک چیزی کمه که اینقد منو بهم ریخته. این روزها فقط دارم دور خودمو خلوت میکنم شاید به نتیجه ای برسم.ولی تنهایی هم آزارم میده
پوستم زمستونا سرده(بیشتر دست و پامه که سرده نه بدنم) تابستونا کل بدنم گرمه. کلا با آب و هوا تغییر میکنه و بسیار هم نرمه.
لاغرم
چهارشانه ام(شونه هام افتاده نیست)
۱.خیر
۲.تجربه ای ندارم، ولی فکرم میگه زود تحریک میشم.
۳.من هم به ترشی علاقه دارم هم شیرینی. ولی توی خوردن هیچکدوم زیاده روی نمیکنم.غذاهای تند رو دوس دارم.نمک غذامم معمولا از بقیه یکم بیشتره.
یچیز مهمی که هست اینه که من همیشه با ماست و دوغ مشکل داشتم و دارم. بشدت دچار دل درد میشم.
از طرفی خیییییلی عرق میکنم با کوچکترین فعالیتی. حتی رفتن تا سر کوچه. زمستونام برم بیرون و بیام زیربغلم خیسه.این مورد که واقعا در تشدید عصبانیت موثره:)
پوست من بسیار نرم و البته حساس و نازکه.حتی با کاغذ هم بریده میشه و مثلا موقع شستن دستهام متوجه میشم بریده شده(بخاطر سوزش)
قدم۱۶۴ و وزنم۵۴
رنگ پوستم سفید
موهام نازکه. موی سرم بسیار پرپشت و قهوه ای تیره. موهای تنم کمه، پرمو نیستم. ولی کلا رشد موهام بجز در بهار در بقیه فصول کنده.
اگه تعریف زوایای کشیده اینه، خب من اصن زوایای کشیده ندارم:|
مثلا همین دو مورد...صورتم خیییلی گرده، دماغمم اصن نوکش تیز نیس.
والا من که اصن نفهمیدم چی شد به اینجا رسید. مشکل من کلا یچیز دیگه بود. ولی خب دست شما درد نکنه که وقت گذاشتید.