چگونگی شناخت :
1 – از طریق نشانه های ظاهری :
بصری ها:
تند تند حرف می زنن . بریده بریده و هیجانی صحبت می کنند . سر و ته عبارات رو می خورند . حتما دست هاشون رو تکون میدن . در واقع با دستش توصیف می کنه . بصری ها در جزوه هاشون نقاشی می کشن . مثلا اگه در کلاس باشن و حوصله شون سر بره مثلا استاد رو میکشن . یا گلی بلبلی ، یه قلب کشیده 8 تا تیر توشه ! خون و خونریزی ... . توی جزوه هاشون از خطوط رنگی استفاده می کنن . جزوه های تمیزی هم دارن . اگه غلط بنویسه ، آروم یه خط میزنه یا لاک روش میکشه . دیده هاشون رو خوب به خوبی در حافظه ثبت می کنند . بصری ها عاشق تصویرند . فیلم زیاد داره . وقتی در طبیعت میرن ، عکس و فیلم میگیرن یا زل می زنن به طبیعت ، یا میرن گل جمع می کنن دسته گل درست می کنند.
سمعی ها :
بسیار شمرده و رسا صحبت می کنند . جاذب ترین سخنران ها ی عالم سمعی ها هستند . گفتم جاذب ترین نگفتم بهترین . ممکنه سخنران خوبی نباشه ولی آنقدر محکم با صبر و آرامش و با تسط حرف می زنه که آدم دوست داره حرفش رو گوش کنه . سمعی ها وقتی به تنهایی مشغول انجام کاری هستند ، زیر لب یه چیزی رو زمزمه می کنند . اگه تند بخونه تند میشوره ! سرعت کار با خوندنش هماهنگه . سمعی ها ، تن صدا و لهجه ها رو خوب به خاطر میسپارند . وقتی دارین باهاش حرف می زنید همین که نگاهتون کنه می فهمه راست می گید یا دروغ . نیاز نداره شما رو ببینه ، صداتون رو می شنوه می فهمه راست میگید یا نه . خالی می بندی ؟ سرکارش گذاشتی . اگه تن صدای شما بالا بره میگه چیه ؟ چرا داری داد می زنی ؟ سمعی ها عاشق مداحی و موسیقی و این جور چیزها هستند . دور و برشون پر سی دی و کاست صوتیه . توی محیط اطراف هم اگه بتونن یه هدفون توی گوششون میذارن . همین جور این صداهه باید باشه . سمعی ها در طبیعت میرن دنبال منشاء سر و صدا . صدای آواز پرنده میاد ، میره می گرده توی درختان تا ببینه این پرنده کجاست . یا نوار میذارن تو طبیعت یا خودشون می خونن یا بازی های پرصدای کم تحرک می کنن . مثل هوپ .
لمسی ها :
لمسی ها بدنی آرام دارند . لمسی ها همیشه یه جوری بدنشون شل هستش . نشسته و ایستاده فرقی نداره ، همیشه کمی رو به جلو هستند . پر احساس ترین و رمانتیک ترین انسان های روی کره زمین هستند . لمسی ها وقتی تلویزیون می بینند خیلی جلو میرن . توی کلاس ردیف جلو میشینن . حتما لمسی ها ردیف جلو میشینن ولی هر کی جلو نشست لمسی نیست . باید ویژگی های دیگری رو هم داشته باشه . لمسی ها ولو میشن . رو مبل ، رو صندلی ، رو بغل دستی ! . لمسی ها خیلی آرام و با احساس حرف می زنند . وقتی شعر می خونند با ناز می خونند. مسائل احساسی رو خوب به حافظه میسپارند . اگه بپرسید دزده چه شکلی بود میگه شکلش رو یادم نیست ولی خشن بود ! یه بچه ای رو هل داد . مثلا اگه گلی رو ببینه نیم ساعت هی نازش میکنه اون رو بو می کنه . شدید با حسش درگیر طبیعت میشه .
جنبشی :
جنبشی ها همیشه در حال فعالیت هستند ! خیلی باهوش هستند ولی در مدرسه کمترین نمره رو میارن . انظباط شون از همه کمتره . به نظر میرسه آزار دارند ولی این طور نیست . آرامش شون در اینه که آرام نباشند . جنبشی ها در طبیعت یا به دنبال کشف هستند مثلا اگه یه غار ببینه باید تا تهش بره . یه کوهی می بینه ، باید بره تا قله . یه درختی می بینه باید بره بالا ! اگه لونه ی پرنده ای دید باید نگاه کنه که تخم داره یا نداره . یا به دنبال کشف هستند با باید سنگ پرت کنه ، به این و اون لگد بزنه و ... ! طرفدار بازی های پر تحرک هستش .
2 – این که چگونه مسائل رو توصیف می کنند .
فرض کنیم میریم بیرون . این چهار گروه چیزهایی رو که دیدند این طوری توصیف می کنند :
بصری ها ، معمولا از چیزهایی تعریف می کنند که دیدند .
سمعی ها ، معمولا از اون چیزی که شنیدند حرف می زنند .
لمسی ها ، از اون چیزی که لمس و حس کرده میگه .
جنبشی ها ، از جنب و جوش ها و شیطنت ها و ... صحبت می کنه .
همه ی انسان ها ویژگی های هر 4 گروه رو دارند . یعنی ممکنه من در طبیعت ، پام رو داخل آب بذارم . از درخت بالا برم ، به صدای پرنده گوش بکنم و ... ! پس چرا ما تفکیک کردیم وقتی همه ی ما هر 4 ویژگی رو داریم . ما میگیم یک ویژگی در هر انسان ، ویژگی غالب ، بارز ، برتر و نمایان است . ویژگی مشهود این آدم . ممکنه بگه با توجه به این ویژگی هایی که گفتید من 50 درصد جنبشی هستم . یه 25 درصدی ویژگی های بصری ها رو در خودم می بینم . حس می کنم یه 10 درصدی هم ویژگی های سمعی ها رو دارم و ... . وقتی میگید 50 درصد شبیه جنبشی ها هستم ، یعنی ویژگی غالب . این شخص میشه جزء جنبشی ها .
بیشتر انسان ها ویژگی های یک گروه در اون ها غالب هستش . تعداد کمی ویژگی 2 گروه در اون ها غالب هستش . جنبشی ام .هیچ انسانی نیست که ویژگی های سه گروه رو داشته باشن .
از بدو تولد ما این ویژگی ها رو داریم . ساختاری و ژنتیکی هستند و با ما تا لحظه ی مرگ همراه هستند . هیچ انسانی در طول عمرش تغییر گروه نمیده . من اگه سمعی به دنیا بیام . سمعی می میرم . فقط در گروه خودم کم رنگ و پر رنگ میشم . یعنی ممکنه یه زمانی از عمرم 50 درصد سمعی هستم . یه زمان دیگه 90 درصد .
ممکنه یه مادری بگه ، بچه ی من در کوچکی جنبشی بود الان لمسی شده . باید در جوابش بگیم که این قدر تو سرش زدید که الان تو لاک دفاعی رفته ! لمسی نشده . شناگر خوبیه ، آب نمی بینه . ولش کنی همون میشه دوباره .
چهار نوزاد رو یه جا قرار بدید و یه صدا تولید کنید . می بینید که سه تا از نوزاد ها تکون نمی خورن . یکی دیگه تکون میخوره . اونی که تکون خورد احتمالا سمعی هستش . یه چیزی رو بالای سرشون تکون بدید اونی که واکنش نشون میده ، احتمالا بصری هستش .
حالا با توجه به این خصوصیات کی با کی ازدواج کنه بهتره ؟
بهترین شکل ازدواج اینه که هر کسی با هم گروهی خودش ازدواج کنه . لمس با لمسی ،بصری با بصری و ... . به لمسی ها و سمعی ها توصیه نمی کنم با دیگر گروه ها ازدواج کنند . اینا فقط باید با گروه خودشون ازدواج کنند .
جنبشی ها و بصری ها در گام اول با خودشون و در گام دوم با گروه مقابل ازدواج کنند بهتره . بصری و جنبشی با هم خوب کنار میان . اگه کسی برای ازدواج سراغ داشتید که همه چیزش خوب بود ولی همگروهی شما نبود ، خیلی خللی ایجاد نمی کنه .
اگه در مجموع بحث کفویت ها در حدود 70 درصد به هم شبیه بودید می تونید در بحث کفویت ها به این نتیجه برسید که به درد هم می خورید .
اگه بیشتر از حدود 70 درصد بود به طوری که حس کردید کپی هم هستید باز توصیه نمی کنیم با هم ازدواج کنید چون زندگی شما بی مزه میشه .
تایپ شده از روی سخنرانی دکتر فرهنگ با حذف و اضافات
مرتبط:
آیا عشق میتونه بحث بصری و لمسی بودن رو به حاشیه ببره ؟
من لمسی هستم ، می خوای آرومم کنی بغلم کن
← راهنمای ازدواج موفق ( دکتر فرهنگ ) (۶۴ مطلب مشابه) ← شناخت قبل از ازدواج (۱۵۲ مطلب مشابه)
- ۲۷۱۲۶ بازدید توسط ۱۸۸۲۸ نفر
- پنجشنبه ۱ خرداد ۹۳ - ۱۷:۵۶