با سلام

من 23 سالمه و خانمم 22 سالشه . ما شش ماهه عقد کردیم و قبل اون هم سه ماه نامزد بودیم. من مث خیلی ازدواجهای سنتی با معرف ازدواج کردم. البته خانوادشو تقریبا میشناختم ولی خودش رو نه!. هر دومون دانشجو هستیم و در دو شهر جداگانه و هردومون دور از خانواده. تو این مدت فقط دو هفته عید و سه هفته هم تابستون همدیگه رو دیدیم و من دوباره برگشتم دانشگاه. با اینکه ارتباطمون کمه ولی من خیلی بهش وابسته شدم. کلا تو فکرشم و مدام سراغشو میگرفتم و حتی یکی دوبار که از حرفم ناراحت شده بود خودم پیش قدم شدم. ولی اون ابراز علاقه اش خیلی تصنعیه!

 دوبار هم گفتم که چرا صمصیمی برخورد نمیکنی؟ چرا اینقدر سردی؟... همش میگه میدونم تقصیر منه و بشدت خودشو سرزنش میکنه و منم برای اینکه ناراحت نشه چیزی نگفتم ولی باز همینجوری. سراغمو نمیگیره. تو هیچ موردی باهام حرف نمیزنه وقتی میگم کجا رفتی؟ چیکار کردی؟ کلا دو کلمه هم هم نمیزنه......ولی تو جمع خانوادگیهمش اون حرف میزنه حتی با داداشام و زن داداشام بیشتر از من حرف میزنه. 

وقتی میگم رابطمون سرده، فک میکنه منظورم رابطه جنسیه و خودشو عذاب میده که منو ارضا کنه!

و یه چیزی دیگه اینکه تا یه سال دیگه که درساش تموم شه امکان ازدواج نداریم وبعدش میتونم و همزمان باید ارشدم رو تموم کنم.

حالا سوال من اینه که آیا انتظار زیادی که نامزدم سراغمو بگیره، در مورد مسایل مختلف باهام حرف بزنه، نیازای مالشو از من بخواد نه از باباش( هرچند من هم از بابام پول میگیرم ولی لااقل سعیمو بکنم) ، یه بار بگه دلش برام تنگ شده! اینا انتظار زیادیه؟


برای مطالعه نظرات کاربران در این مورد، کمی پایین تر بروید یا اینجا را (کلیک-لمس) کنید.
خوشحال خواهیم شد اگر اطلاعات یا تجربیاتی که دارید را با ما در میان بگذارید
↓ کپی لینک این صفحه برای ارسال به دیگران ↓
↓ مطالب مشابه بیشتر در دسته بندی(های) زیر ↓ :
مسائل رفتاری دوران عقد (۴۷۲ مطلب مشابه)