خانواده برتر

شما که اشک ما رو هم درآوردید (استیکر گریه)

خودکرده را تدبیر نیست × 

سلام



به ناکامی چرا رسوا شدم من ...

گرخواهی ک جهان در کف اقبال تو باشد خواهان کسی باش ک خواهان تو باشد
سلام  داداش گلم ..شنیدی میگن با حلوا حلوا گفتن دهان شیرین نمیشه  قضیه شمام همینجوره  شما در افکار و از راه دور براش تلاش کردی ولی ان هیچ اطلاعی نداشته چ فایده..اگر مبخاستی باید بهش میگفتی فلانی من بخاطر شما ب امید شما دارم انقد تلاش میکنم..الانم نگران نباش  حالا ک انقد مرد و دلپاکی خدا یکی ا سر راه د قرار میده ک عاشقانه خواهاند باشه..بگو خدایا  تلاش از من تو فقط کجارفتن و راه ا نشانمبده  خوشا راهی ک پایانش تو باشی. ..منم مثل خودد مجردم هزار برابرم کار کردم ولی انشاله یکی سر راه د قرار میگیره که ب این اوضاع د خندد میگیره یکم صبرررررر کن داداشم  براد ارزوی موفقیت دارم

شاعر می گه روز نوروز بچینی گل سرخ / دلبرت بیاد بپرسه کار کیست و تو به کس گفته نتونی :)))

سلام. بعضی درد ها انقدر بزرگن و رو دله ادم سنگینی میکنن که هیچ درمونیم ندارن. از جمله مشکل شما. من درکت میکنم چون یه تجربه شبیه این داشتم. من راهی که انتخاب کردم این بود که از شهر خودم زدم بیرون. الانم زیاد نمیرم شهر خودم نهایتش سالی یه بار اونم فقط چند روز. الانم خدا رو شکر حالم خیلی خوبه.در ضمن به مادر و هرکسی که در جریانه گفتم که از اون دختر و هرچی که بهش مربوطه با من حرف نزنن. با مرور زمان حالت بهتر میشه به شرطی که نبینیش و خبری ازش نشنوی. موفق باشی برادر.

اخی  جیگرم کباب شد. خب چرا همش به جای خیلی خیلی نرفتی حرف دلتو بزنی.

سلام برادر عزیز و محترم

از کجا معلوم اگه اونموقع یا هر وقت دیگه میرفتی سراغش بهت جواب مثبت میداد؟ شاید اون هم به شخص دیگه ای فکر میکرده مثلا همین نامزدش.

آره خیلی سخته یکیو دوست داشته باشی ولی اون ندونه. اما بدترش اینه که یکی بیاد بگه عاشقتم و تو رو اسیر خودش کنه بعد یهو بزاره بره. خیلی دردناکه. همون بالایی که سر من اومده.

خب چرا اقدامی نکردی؟

واقعا چی میشه که آدم عاشق میشه؟

همونکاری که من میکنم داداش

سلام برادر؛

یه لحظه فکر کردم خودم اینو نوشتم هرچند طرف من هنوز مجرده ولی میدونم که دیر یا زود خبر ازدواجش رو میشنوم! این خبر بد  فاز اول نابودیه! فاز دوم وقتیه که تو اونو با یکی دیگه برای اولین بار ببینی! یعنی کسی که تو ذهنت قرار بود کنار تو و مال تو باشه الان رفته با یکی دیگه و با اون خوش میگذرونه و جونشو فداش میکنه! الان تو این زمونه عشق دو طرفه هم بعضی اوقات آخرش قشنگ نیست و تو این وضعیت تکلیف عشق یک طرف که دیگه معلومه!

ببین من این پاراگراف بالا رو نوشتم که آمادگی ذهنی برای فاز دوم رو داشته باشی و بهتر بتونی این شرایطو هضم کنی. شکست عشقی «هیچ» درمانی نداره جز گذشت زمان. گذشت زمان باعث میشه که این عشق فروکش کنه ولی فعلا که تو دوره اوج ناراحتی و غم هستی سعی کن فکرتو مشغول کنی تا از فکر به شکست عشقی منحرف بشه. این کار باعث میشه یک ذره دردت التیام پیدا کنه و مثل مسکن عمل میکنه.  این دوره غم رو باید به شکلی که کمترین زجرو بکشی پشت سر بگذاری. این دوره که هنوز نتونستی شکست عشقی رو هضم کنی و هنوز باورش نکردی خیلی مهمه.

بعد اینکه یه خورده حالت سر جاش اومد دیگه اون غم همیشگی نیست ولی باز هم گاهی میاد سراغت. بعد یه مدت دیگه باز هم این موضوع کمرنگ تر میشه. من خودمو میگم الان به اون دختره فکر نمی کنم یعنی خیلی کم بهش فکر میکنم و کاملا با این موضوع کنار اومدم که هیچ وقت بهش نمیرسم ولی بعضی اوقات که میبینمش به هم میریزم. تو هم اگه اونو نبینی یا کمتر ببینی خیلی میتونه کمکت کنه. یعنی باید تمام سعی و تلاش خودتو بکنی که کمتر ببینیش. من یه مدت بعد شکست عشقیم هم باز دوست داشتم ببینمش ولی واقعا اشتباه میکردم چون خیلی خیلی کار بیهوده ای بود. الان خیلی تلاش میکنم نبینمش.

یک عاشق شکست خورده رو هیچ کس درک نمیکنه. یک جمله هست که ممکنه خیلی ها بهت بگن ولی جمله ایه روی اعصاب! «مگه قحطیه دختره این نشد یکی دیگه!». این جمله در حال حاضر برات جمله صددرصد غلطیه ولی تا آخر غلط نمیمونه! ببین من نمیتونم این قضیه رو بیشتر باز کنم ولی خودت «در آینده» میفهمی چی میگم. یعنی از درون خودت به این نتیجه میرسی و باهاش کنار میای!

این که تو بهش ابراز علاقه نکردی هم خوبه و هم بد. بدیش اینه که شاید تاکید میکنم «شاید» اگه بهش میگفتی اون هم پالس مثبت میفرستاد ولی خوبیش اینه که از راز دلت هیچکی باخبر نبود و این برای ازدواجت در آینده به دردت میخوره. من خودم ابراز علاقه کرده بودم که نتیجش خیلی بد شد الان نگرانم که همسر ایندم از این عشق با خبر بشه.

در پایان باز هم تاکید میکنم سعی کن این روزهای سخت ذهنتو مشغول کنی به کارهای مختلف. برو تو طبیعت ورزش کن که خیلی خیلی موثره. اگه به فکر درمان هستی این روزهای اول شکست عشقی هر چی کمتر بهت فشار روحی بیاد به نفع خودته!

شاد و سربلند باشی...

---

_  ‏آدمی که دل کندن بلد نیست، باید جون کندن رو یاد بگیره!

آخه تو این دو سال چی کار میکردی برادر من؟!

چی بگم والله نمیدونم چی بگم ولی باید میگفتی شما 29 سالت بود بچه که نبودی بالاخره یه کاری باید میکردی نه ساکت بمونی اومیدوارم خدا یکیو وارد زندگیت کنه که اصلا قصه اون دختره رو اصلا نخوری به هیچ وجه تنها چیزی که میتونم واسط دعا کنم اینه

برای من دختر هم خیلی سخته که کسی رو دوست داشته باشی و حتی نتونی بگی حتی موقعیت جور بشه باز شما حداقل میتونید موقعیت جور باشه بگید ما دخترا اصلا در بهترین و ایده ال ترین شرایط هم جرات بیان احساسمون رو نداریم اگر بگیم متهم به سبک بودن میشیم
برادر عزیزم در این دنیا خیلی چیزها سخته و گاهی حتی راه بن بست میشه که اون خیلی خیلی سخت تره ولی موضوع شما میدونم سخته خودم مدت یک سال دائم به یکی که اصلا الان گاهی فکر میکنم باورم نمیشه که چرا از لحاظ فکری درگیرش شدم چون حتی قدرت بیانش هم برام نبود می بینم با گذر زمان ناامید شدم و به این ناامیدی عادت کردم و یک روز دیدم که دیگه تو ذهنم نیست قبول کردم که برای من مرده و باید تو دلم خاکش کنم زمان می برد ولی این سختی ها و دل گرفتن ها و دنیا بر سر خراب شدن ها طبیعیه ولی در عین حال گذراست زندگی ادامه داره
به خاطر همین ندونستن های اون دختر باعث شده که نامزد بگیره چرا شما توقع داشتید که اون بنده خدا علم غیب داشته باشه شاید اگر میدونست و علاقه مند بود همین شرایط رو هم قبول میکرد یا نهایتش صبر میکرد کار شما درست نبود احساسات برای دخترهاست شما پسرها منطقی باشید فکر و خیال در تنهایی چیزی رو حل نمیکنه شما پسرها میتونید حس تون رو به دختر نشون بدین و حتی غیر مستقیم بگید و اصلا براتون عیب نیست ندونستن اون دختر باعث آزردگی خاطرتون شده دیگه.   

سلام 

به برفی خانم + پاییز + آسمان آبی متأهل:

برای ابراز علاقه هم باید یه شرایطی یا حداقلهایی موجود باشه. اگه اون حداقلها نباشه پسره روش نمیشه ابراز علاقه کنه.

بیتا

حتما قسمتت یکی  بهتر  اون دختر خانم  و خداوند جفت دیگه ایی برای شما  قرار خواهد داد خوشبخت میشی نگران نباش فراموشش میکنی زمان کمکت  میکن  

سلام کاملا حال شمارو درک میکنم😞😭😭😭😭

بله درست میگید یه حداقل شرایطی لازمه ، اما بهتر نبود یه بار شانسشو امتحان میکرد ، اینطوری حداقل دلش نمی سوخت که چرا بهش نگفته . شاید اون دختر با شرایطش کنار میومد ، دخترا اگه کسی رو دوست داشته باشن با تمام شرایط و سختی ها کنار میان .

حالت رو کاملا میفهمم باید صبر کنی زمان فقط تنها راه حله یک شبهای بود من تا صبح چشمام به سقف بود که چرا؟ باور نمیکردم شکست عشقی خیلی سخته خییلی تمام وجودت خالی میشه سعی کن چیزهای دیگه ای بخوای هدف باز شده خودتو غرق کار کن تا دلت اروم بشه میشه اما زمان میبره.اما نذار بااین سنت این شکست عقب بندازت سعی کن تلاش کن

واقعا برخی از پسرای دهه شصتی که می بینم میگم ناموسا فازت چیه

برخی از دخترا با زبون بی زبونی انتظار دارند که پسرا اونا از طریق تصاویر ماهواره ای شناسایی کنند

حالا این دختر طرف حساب شما باید از کجا بدونه دوسال تموم عاشق پیشه ای داشته که نگو انتظار نداری که تله پاتی یا ذهن خوانی بلد باشه یا جبرئیل بهش وحی کنه که ای دختر آیا میدانی پسری در این شهر وجود دارد که دوسال در عشق تو ذوب شده پس به طرف آن پسر برو و اورا به شوهری خود برگزین و از فرعونیان دوری کن.

خب میگن آینده آدم بیشتر حسرت کارهای انجام نشده را میخوره نه انجام شده

اگر شرایط نداشتی یا تردید داشتی خب مساله فرق می کنه اگر پیش خودت گفتی من باید خونه و ماشین وشش دونگ زندگی تکمیل کنم بعد برم که اشتباه کردی
پسر همین که کار داره باید بره زن بگیره حالا یا جواب مثبت یا منفی

خالام که شوهر کرده قسمت تو نبوده این مساله خیلی حاد نیست که بخواهی فراق و ناله کنی

من میگم پسر باید بره عشقش به دختر ابراز کنه اگر اوکی داد بسم الله نداد اون تا یک برنامه دیگه و یک خواستگار دیکه به خداوند منان بسپاره

من دختری را که باب طبعم بود رفتم سراغش خواهرمن فرستادم که یک آمار بگیر که کجا زندگی میکنن بریم تحقیق کنیم دو بار رفتن بدون اینکه دختر حتی منو ببینه اعلام که که من بچه هستم و باید برای ارشد بخونم (متولد71 ) این قضیه هم تیرماه 94بود
بار دوم رفتیم گفتیم همین جواب داد بعد شماره مادرش گرفتیم تماس گرفتیم شروع کرد به کلاس گذاشتن که دختر من خواستگاری دارد ولی فقط باید درس بخونه
مرداد قبول شد مهر یا آیان ازدواج کرده بود
من بعد از ترم یک رفتم باز سراغش که بگم حالا که ارشد قبول شدی بیا به ازدواج فکر کن فهمیدم با همکلاسیش که بچه شمال ازدواج کرده

حالا هی من میگم باید تا قبول میشد میرفتم سراغش
چرا نرفتم سراغش
چرا نرفتم اصرار کنم و...
ضمن اینکه من در شعب ابی طالب زندگی به سر میبردم و هنوز مدیریت تو شعب یاد نگرفته بودم
ولی اگر قراربود وصلتی صورت بگیرد همون موقع قسمت میشد

پس حتما یک حکمت و مصلحتی بوده

ولی درس عبرتی شد که دیگه برم به دختر بگم من اینم یا منفی یا مثبت

یکی دو مورد هم بودند یکیش پزشک بود یکیش بالاشهر نشین
خب این دوتا از من سرتر بودند اون پزشک هنوز مجرد هم بالاشهر نشین پرید
خب این جور مواقع یک حالت ترس و لرز داره  و وقتی شنیدم اون بالاشهر نشین پریده اندکی ناراحت گردیده اما بعدش دیدم زن گرفتن راحت نگه داشتنش سخت هست ضمن اینکه رفتارها و اندیشه های حاکم بر خانوادشون نمی پسندیدم و با دیدن پدرش از نزدیک پی بردم زندگی تو جمع اینا برای من سخت خواهد بود

به هرحال شما هم به جای این مسائل بهتره به فکر کیس دیگه ای باشه و براش اون آرزوی خوشبختی کنی

ایشون باید غیب میخوندن!خب میگفتی؟

دل کندن اگر حادثه ای آسان بود فرهاد بجای بیستون دل می کند! (توی این مرحله این ی بیت حال دل شماست اما نباید بمونه سخته اما ممکنه) 

دیگه اتفاقیه که افتاده. امدن فکر دست خودم نیست اما موندنش دست خود ادمه .رو این موضوع تمرکز نکنید .من شنیدم خواندن مناجات محبین امام سجاد (از مناجاتای خمس عشر مفاتیح)برای فراموش کردن این محبتا موثره

منم رفتم دختری را دیدم خیلی زیاد خوشم اومد تصمیم گرفتم مدتی بعد برم خواستگاری که خبر اومد عقد کرده. 

دقیقاحال شمارودرک میکنم عشق منم چندرئزپیش شنیدم که رفته گروه خون نمی دونم عقدکرده یا نه پودرشدم وقتی شنیدم اصلاباورم نمیشه همش میترسم از خونه برم بیرون وببینمش بازنش من فقط دارم روزارو میگذرونم تا یه خبر خوب بیاد

میتونم بگم اون دختر هم شما رو دوست داشته ولی نمیتونسته تا ابد برای شما صبر کنه که شاید شما جلو بیایین.. و شاید هم عدم اطمینان از علاقه شما باعث چنین تصمیمی شده....

سلام

داداش الان گرمی٬ زیاد متوجه نیستی٬ یه چن وقت دیگه خوب میشی

آیه قران که نازل نشده که اگر تو با این فرد ازوداج می کردی حتما خوشبخت میشدی و هر چی غیر این بوده سیاه بختت میکنه. مهم اینه که بعدا که یه نفر دیگه رو انتخاب کردی و ازدواج کردی پای خوبی ها و بدی هاش بمونی. عشقی که فقط تو تخیلت بوده و هیچ وقت جامه عمل نپوشونده که همش فکر و خیاله.
به اندازه آدمهای روی زمین هم راه رسیدن به مقصد هست.

خیلی دلم گرفت.راستش من دخترم اما برام پیش اومده من از دوره دبیرستان یعنی از 16 سالگی از پسری خوشم میومد تا زمانی که ازدواج کرد یعنی زمانی که من کارشناسی ارشد میخوندم.قریب 9 سال که واسه خودش عمریه و ازدواجشم ناگهانی بود.چون همسایه بودیم زیاد میدیدمش.حتی تا  دو سه سال بعد ازدواجشم بهش فکر میکردم. اما وقتی بچه دار شدن دیگه بی خیال شدم. الان هفت سالی از ازدواجش میگذره و من هنوز ازدواج نکردم .

حالا که گذشت شما سعی کن یه مدت بری مسافرت که نه عروسیشو ببینی و نه چیزی از عروسیش بشنوی بعدشم که اومدی سعی کن دیگه نبینیش چون اگه با نامزدش ببینیش اوضات خیلی بدتر میشه انشاءالله یه دختر خیلی خوب نصیبت بشه

کاملا درکت میکنم منم کشیدم چنین دردی رو چاره ای جز صبر نداری امیدوارم هرچه زودتر باز عاشق بشی وخیلی بهتر وعاشقتر بشی وبهش برسی 

به سوال کننده

اشکم در اومد اخه پسر خوب تا الان چرا اقدام نکردی من درکت میکنم الان ه چقدر هم به ات

دلداری بدن فایدهای نداره به مرور بهتر میشی انشاالا یه نفر از اون بهتر نصیبت بشه

به حامد جام دل

جان خاله شما زودتر اقدام کن که دیگه یک بار دیگه اشکمون در نیاری

چون هیچ کس نمیدونه شما چی میگی

به غیر کسی که خودش این بحران پشت سر گذاشته

ببین بعضی وقتامادخترایه چیزایی میادتوذهنمون یه شک هایی میکنیم یه چیزایی از دوستامون می شنویم ولی هی میگیم نه بابا...اگه دوسم داشت که میومدخواستگاریم اگه میشه بروخواستگاریش حتی اگه هیچی نداری،مادختراکسی رو دوس داریم که دوسمون داشته باشه وبدونیم اونم مارومیخواداگه ندونیم فایده نداره،خیلی وقتادختراتامطمئن نشن آقادوسشون داره بهش علاقه مندنمیشن،البته بعضی دخترادوهزاریشون کجتره معمولادخترای پاک بیشتراینطورین چون بیشترتوصحبتاشون اسم پدر،برادر،عموواینارومیارن اگه دقت کنی ونازک توچشاشون زل نزنی بگی دوست دارم متوجه نمیشن حتی باتابلوترین رفتار

خدا بهت صبر بده😑
منم اسفند پارسال دنیام تموم شد😩 خیلی سخت گذشت.حس و حالتو درک میکنم.
من کلا آدمی نیستم که نماز بخونم یا روره بگیرم.کلا یه بی دین به حساب میام.
 ولی الان تازه دارم درک میکنم که تنها عشق حقیقی عشق به خداست.
خدا بی انتهاست. هر وقتی که دلت بخواد میتونی باهاش حرف بزنی.به هر اسمی که میخوای صداش کنی.مطمئنی که هیچ وقت ار دستش نمیدی.فقط فقط فقط واسه تو.ببین چقدر بزرگه.ببین چقدر مهربونه.میگه اگه تو یه قدم به سمت من بیای من صد قدم میام.
خدا حافظ ما آدماس😊 کدوم معشوقه ای پیدا میشه که حافظ عاشق باشه؟؟؟!!!!
تصمیم خودمو گرفتم دیگه میخوام با عشق حقیقیم) خدا جونم ( باشم .حداقلش اینه که میخوام نماز بخونم😊
بدن انسانها محدوده اما ذهن نامحدود.ذهن نامحدودتو در گیر به جسم محدود نکن.بسپارش دست خدا.تنها کسی هستش که جاودانه.
من به هر روشی دست زدم که عشق زمینیمو فراموشش کنم.نشد روز به روز بد تر شدم.الان افسردگی دارم قرص آسنترا مصرف میکنم.من 18 کیلو وزن کم کردم.نابود به تمام معنا.اما الان دارم میفهمم که اون موقع ها سر کار بودم.مگه میشه آدم معشوقه ای مثل خدا داشته باشه بره سراغ یه انسان با هزارتا عیبو مشکل.
اینا رو از سر شکم سیری و بی مشکلی نگفتم آدم مذهبی هم نیستم اما الان نتیجه گرفتم که تنها عشق به خدا حقیقیه ذهن آدمو باز میکنه قلب آدمو آروم میکنه.
ببین چه عشق قشنگی.اووووف چقدر آروم شدم☺
چه روز خوبی.من بهترین باکلاس ترین ثروتمند ترین زیبا ترین معشوقه رو دارم.
بیا مثل بچگی هامون آزاد و رها باشیم این عمر 60-70 ساله ارزش غصه خوردن نداره.
میدونم خیلی سخته آدم به ته خط میرسه اما اینجاست که باید دستاتو باز کنی بپری بغل خدا.چون هیچ کس بیشتر از اون بهت نعمت نداده.برو تو بغلش آرامش بگیر.
من تصمیم گرفتم از همین امشب نماز بخونم باهاش حرف بزنم شبا به یاد اون بخوابم .معشوقه ی من جاودانست❤❤❤❤❤👏👏👏👏👏👏👏

به نرگس313
تا الان ازت خوشم نمیومد .
اما حرفی زدی که واقعا تصمیم به عوض شدن گرفتم .
من از بی خدایی به ته خط رسیدم.هر غلطی که بگی تا الان کردم اما آرامشو هم به همون نسبت بیشتر از دست میدادم.
الان فقط میخوام واسه خدا باشم.
منحصر به خودش. آروم آروم آروم.
ممنون عزیزم🌷

منم تقریبا دو ساله که از یه پسری خوشم اومده. منم همش بهش فکر میکنم. گاهی اوقات فکر میکنم اونم از من خوشش میاد. ولی هیچ اقدامی نمیکنه.

چرا شما پسری وقتی از یکی خوشتون میاد هیچ کاری نمی کنید؟ واقعا چراااا؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟!!!!

به مایا

سلام دوست گرامی
احسنت بر شما با این طرز فکر زیباتون.....

من بالاخره یکی رو اینجا پیدا کردم که درک کرده: باید از عشق زمینی به عشق آسمانی رسید

ان شالله در پناه خدای بزرگ شاد باشی و عاشق

چقدر دوس دارم بلند بلند گریه کنم ولی نمیشه :(

به همه دوستان:

از یه طرف میشه به سوال کننده حق داد که ابراز علاقه نکرد. شاید سوال کننده منتظر بوده که وضعیتش بهتر بشه تا با توپ پر بره خواستگاری. شاید اگه با وضعیت نه چندان خوب بره خواستگاری جواب منفی گرفتنش قطعی بود پس این ریسکو کرد که بره دنبال جور کردن شرایط بعد بره خواستگاری. چه بخوایم چه نخوایم و چه درست و یا چه غلط خیلی از پسرها ابراز علاقشون رو موکول میکنند به زمانی که وضعشون مساعدتر بشه. حالا این وسط عده ای به دختر مورد علاقشون میرسن و عده ای هم تا بیان شرایطو جور کنند دختره میپره و ازدواج میکنه!




به پاییز:

به هر حال دهه شصتیها یه خورده تو این زمینه محافظه کارن برخلاف اکثر دهه هفتادیها که اصلا براشون مهم نیست چه وضعیتی دارند تو سن 18 سالگی میرن دوست دختر میگیرن و من هم موندم تو کارشون که این الان نه دانشگاه رفته نه خدمت رفته نه کار داره چه جوری دوست دختر داره؟ محافظه کاریم هم نمیدونم شاید به این دلیل باشه که ما تو هفت سال خشکسالی به دنیا اومدیم ولی اونها تو 7 سال فراوانی! خخخخخ
در مورد ابراز علاقه اینو هم بگم که من همیشه به پسرهایی که عاشق میشن پیشنهاد میکنم که ابراز علاقه کنند این بیتو هم زیاد استفاده میکنم «آن عشق که در پرده بماند به چه ارزد// عشق است و همین لذت ابرازو دگر هیچ». ولی به دخترها پیشنهاد ابراز علاقه نمیدم چون ممکنه که طرف تفسیر بد کنه!




به خاله باران:

اقدام به چی کنم؟
برای ازدواج که فعلا تو برنامم نیست! یعنی بعد همین شکست عشقی دیگه حس میکنم ازدواجی نیستم. ولی تو فکرش هستم که تا 2 سال دیگه این اتفاق بیفته!

---

_ فقط آخرین باری که می‌میریم، همه می‌فهمن...

مایا

 

اقای محترم شما میگی31سالته تحصیل کرده ای کار میکنی بعد شبا با یاد اون دختر سر می کردی؟!!!،

امیر مومنان (ع):هیچ یک از شما مزه ایمان را نخواهید چشید تا اینکه بداند، آنچه به او رسیده ،نمی توانست  خطا باشد و به او نرسد ،و آنچه به او نرسیده ،ممکن نبود به او اصابت کند و برسد.

اتفاقا دهه شصتیا تو این زمینه خیلی عاقلتر از هفتادیا هستن :) بی گدار به آب نمیزنن و بی برنامه و بی هدف جلو نمیرن و خیلی هم عالیه .

به «به جام دل حامد»:

در حال حاضر به دختری علاقه ندارم. این داستان من مربوط به سال پیش بود که ابراز علاقه کردم.

به پاییز:

خوب من بهترین حالت دوستی رو در نظر گرفتم یعنی آخر دوستی شون به ازدواج ختم بشه. یعنی یک پسر 18 ساله دوستیش با دختر اگه بخواد به ازدواج ختم بشه یا باید چند سال صبر کنند یا تو سن کم ازدواج کنه. اگه چند سال بخوان صبر کنند که خیلی صبر طولانی میخواد و اگه زود ازدواج کنند شاید بی تجربه باشن. خود اون دختره هم نمی دونم چه جوری قبول میکنه!
در مورد جنبه هم واقعا درست گفتین. من هر پسری دیدم که چند تا دختر بهش ابراز علاقه کردند دیگه خدا رو بنده نبودن در نقطه مقابل بعضی دخترها هم وقتی تو همچین حالتی بشن بی جنبه میشن. کلا بعضی ها جنبه ندارن و من واقعا از این صفت خوشم نمیاد!





به سوال کننده:

قسمت نبود. توکل کن به خدا :)

---

_ ‏اگه میخوای رویاهات به واقعیت تبدیل بشه؛ اول باید بیدار بشی...

داداش من به خدا مثل تو هستم دوسال عاشق یه نفرم اما اون اصلا نمیدونه دارم دیوانه میشم و به دلیل یه سری مسائل نمیتونم چیزی بگم و یه مهر داغ گذاشتم روی این قلب و زبان و دلم اخه چه کارکنم به کی بگم دردمو

دوستی های سن پایین اصولا به ازدواج ختم نمیشه ، چون یه پسر یا دختر 18 ساله خیلی چیزی از زندگی نمیدونه و احساستش به عقلش غالبه و نمیتونه تصمیم درستی برای آیندش بگیره ،

به پاییز:

سپاس. شاد و سربلند باشید...

خب شماکه شرایط ازدواج رو داشتین باید اقدام میکردین حداقل شانستون رو امتحان میکردین که بعدا عذاب وجدان نگیرین چرا بهش نگفتم.....

سلام دوستان ، منم مثل آقا پوریا یه دختر رو  به مدت پنج سال دوست داشتم اما وضعیت اقتصادی روبراه نبود که برم خواستگاری.، بالاخره بعد یه مدتکه وضع مالی خوب شد رفتم خواستگاری، پدر دختر که از اشنایان دور ما بود به من گفت تو از لحاظ دین و ایمان از ما پایین تر هستی و از لحاظ مالی هم کمتر از ما هستی ، خلاصه دلم رو بدجوری شکوند تا یکسال توی لاک خودم بودم خیلی به خدا شکایت کردم ، در ضمن بگم که بابای دختر زیاد ادعای مومنی میکنه جوری که فکر میکنه خداست  ، بهر حال بهر بدبختی بود گذشت ، ولی اون بظاهر مرد  رو هیچ وقت نمیشم  

سلام!چرا همیشه ماها فکرمیگنیم اون اتفاق فقطوفقط براما افتاده و بدبخت ترین ادم روی زمین هستیم؟یکم به دوروبرت نگاه کن کم نیستند تعداد افرادی ک مث شما هستن!مهم نیس ک ایشون ازدواج کردن و شماهم قسمتتون ایشون نبوده چون هرچی بوده گذشته!الان بفکر خودت و زندگیت باش...بایستی اول کلاایشون رو از قلبت و ذهنت پاک کنی.سعی کن اینکارو کنی و بعدش ب امید خدا خودش ی دختری پاک رو نصیب شما میکنه!اینو مطمئن باش...تو باید بازهم عاشق شی دل ببندی نگران نباش!من مطمئن هستم میتونی فراموشش کنی اون هم مثل بقیه دخترها افریده شده شاید اونیکه قراره قسمت شما بشه ازنظر باطنی خیای فراتر از ایشون باشه از اون براخودت بت نساز!درپناه حق

سلام