خانواده برتر

ولی تو این مدت آشنایی من یه چیز خیلی مهمی رو تو رفتار ایشون پیدا کردم

مثلا من وقتی از چیزی دلخور میشم و یا ناراحت میشم سریع میخوام با صحبت کردن رفعش کنم و ازش میخوام درقبال رفتار ناراحت کننده ش منو قانع کنه

ولی این آقا وقتی ناراحت میشن معمولا میگن بیخیال این نیز بگذرد فراموش میکنم و اینا منم اصرار میکنم بگو چی ناراحتت کرده تا با هم رفعش کنیم بگو شاید من اشتباهی دارم رفعش کنم اما اکثر وقتا نمیگه و می مونه یهو بروز میده مثلا یهو سرد میشه اصلا انگار که آدم قبلی نیست

من خیلی از این رفتارش میترسم واقعا ناراحت کننده ست 

چندتا حالت وجود داره

1_اگه بهش جواب منفی بدم میترسم درآینده با هیچکس تا این حد تفاهم احساسی و روحی و سلیه ای و اعتقادی نداشته باشم  و این موردو از دست بدم

2_اگه جواب مثبت بدم ; میترسم تو این مدت که شرایط خواستگاری اومدن نداره مورد خوبی تو شهر خودم واسم پیش بیاد که بهتر از ایشون باشه و من ازدواج کنم و به خاطر بدقولی گناه بزرگی رو مرتکب شم

3_یا اینکه بلاتکلیفش بذارم بگم هرموقع موقعی

ت خواستگاریت جور شد بیا که میدونم در این حالت فکر خودمم مشغول میشه و نمیتونم حتی رو موردای دیگه تمرکز کنم و ایشون رو به خاطر عشق و علاقه ای که به من دارن و تفاهمی که هست بینمون تو اولویت قرار دام و اینکه

و آرامشش به هم میخوره مثل من

حالا با این شرایط سختی که دارم به نظرتون کدوم کارو انجام بدم به نفعمه

درضمن مادرم هم میگن که جواب رد بدم چون مورد مناسبی نیست (با درنظر گرفتن سن و شرایط اجتماعیش و بلاتکلیف بودنش)

ممنون میشم اگه راهنمایی هاتونو در اختیار من بذارین 

در مورد شماره یک : بالاخره شما موقعی کسی که میاد خواستگاری باهاش حرف میزنید
 طی چند جلسه . خواسته هاتو ازش میخوایی . اونم ازتو میخواد .  وخصوصیات اخلاقیتو
بهش میگی از چی بدم میاد. دوست دارم شوهر آیندم رفتارش باهمسرش و با دیگران
چطور باشه. چطوری بهم توجه کنه . باهام راست و صادق باشه (دروغ درکارش نباشه)وحتی باید بهش بگی من ازچه غذایی بدم میاد . خوشم ازمسافرت میاد یانه . (باید تمام نکات ریزو بهش بگی) و اونم ازتومیخواد اینارو .بالاخره حرف یه عمر زندگیه . وبعد این همه گفتگو یه جمع بندی میکنید . بعدش معلوم میشه که تفاهیم دارید یانه . وبه نظر من باید پسر ودختر موقع خواستکاری یکی دوجلسه باهم صحبت داشته باشن  وازهم قول بگیرن .که زندگی آیندشون بدون هرگون عیب .ومشکل ونارضایتی باشه. خلاصه کلام میشه این که خواهر عزیز من شما میتونی اون چیزهای مدنظرتو که در بالا گفتی به خواستگارات بگی . و در آخر یه جمع بندی داشته باشی .  برای این که معلوم بشه که آیا با فرد موردنظرت تفاهم داری یانه

اما درمورد 2: این دیگه شانسیه (ریسکه) . در رابطه باقولتون  اینو میخوام بگم که شما
 آیا  به اون محرمیت .نه .  نشونتون کرده .نه. یه فردیه که قول خواستگاری بهتون داده . وهنوز تکلیفش باخودش معلوم نیست .وبه نظر من شما مرتکب گناهی نمیشین . چون پای زندگی خودتون در میانه  .وحق انتخاب وداشتن بهترین هارو دارید.

اما مورد 3: در مورد بلاتکلیفی  خودت اذیت میشی البته  بی انصافی هم نباشه اونم اذیت میشه نسبت به این شرایط. ولی اون آقا پسره واون باید پیش قدم بشه برا خواستگاری .ولی متاسفانه خوب شرایط خواستگاری رو نداره . .و نباید این اجازه رو به خودش بده که بازندگی افراد بازی کنه . شاید یکی شرایط خوبی  داشته باشه برای ازدواج ( مثل شما)

 حرف برادر به خواهر خودش (اگه قابل بدونید)
به خدا من ابنارو که برات گفتم .میدونم تمامش بر علیه پسره بود .اما به منم حق بده
چون اون تا الان از درب خواستگاری وارد نشده . از دربی وارد شده که فقط قول خواستگاری اومدن داده  امکان داره این قول یک سال طول بکشه . یا 2ماهه دیگه باشه.
وفقط به دور خودتون چرخیدن هستش .  .به نظر مامانت هم گوش کن . بالاخره اون مادره وخوبی بچشو میخواد . اما بازندگی خودت به سر یه قولی که تضمینی محکمی براش وجود نداره بازی نکن. بگی نه بهتره (جواب رد بهش بده . و علتو هم بهش بگو)


حالا شوخی من باشما : به خدا سوالاتت از  سوالات تستی زیست وشیمی که داخل کنکور میارنشون سخت تر بود .

اگه واقعا کم وکاستی بود به بزرگی خودتون ببخشید. خداحافظ

شیدای عزیزم واقعا ممنونم ازت راهکارات حرف نداره همه ی اینارو در نظر داشتم ولی می ترسیدم نظرم و راهکارم اشتباه باشه ولی با حرفای شما به یقین رسیدم _ اگه این روش رو پیش بگیرم همه چی برمیگرده به قسمت الهی ; اگه این آقا قسمتم نباشه تو این مدت معلوم خواهد شد و یه نفر از خواستگارام به دلم میشینه و انتخاب میکنم ولی اگه این آقا قسمتم باشه قضیه برعکس میشه

در کل ممنونم ازت خواهری;و قبول دارم که این آقا فعلا ثبات نداره  حتی تو رویارویی با مشکلات خیلی کم میاره و به هم میریزه و این منو میترسونه و اگه بخوام جواب رد هم بهش بدم به خاطر ضعیف بودنشه 

و اما برادر خوبم آقا حبیب حرفاون کاملا قابل قبولمه واقعا ممنونم از راهنماییتون ; در کل در مورد پیشنهادای شما و راهکاراتون با مادرم حرف میزنم تا نتیجه ی نهایی رو به دست بیارم ن ; 

بله به گفته شما سوالاتم واقعا سخت بود به هرکی میگم همین نظرو داره بهتون حق میدم [نیشخند]