خانواده برتر

خواسته هاتون در تضاد با هم دیگست. اگه میخواید برای دوستتون خاص باشید باید افکار و رفتارتون رو روی این موضوع متمرکز کنید و این یعنی بزرگ بودن و بزرگ ماندن این شخص در ذهن شما.  در نتیجه نمیتونید وابستگیتون رو کم کنید.  اگه خصوصیت مثبتی در دوست شما هست که شما رو به طرف خودش میکشونه سعی کنید اون ویژگی رو در خودتون به وجود بیارید، ولی خودتون باشید، نه اونجور که دوستتون خوشش میاد.  دوستتون رفتار منطقی داره و شما نباید ازش دلگیر باشید. خودتون باید پیشقدم بشید برای کم کردن وابستگیتون. وابستگی از عادت میاد، شما عادت کردید به بودن با دوستتون، کمش کنید، خیلی اوقات صبر کنید تا ایشون برای تماس یا پیام پیش قدم بشن. ترک  عادت خیلی سخته ولی اگه تحمل کنید  عادت وابستگی شما کم کم به عادت دوستی معمول و معقول درمیاد

کفشهایت کو؟

تا دیر نشده بپوش. وابستگی بلاخره یه جایی ضربه خودش رو میزنه

سلام سوال کننده گرامی منم عین شمام و کاملا میفهمم که چی میگی اگه واسه شما فقط این یه نفره واسه من 3-2 نفر در دوره های مختلف بوده یکی از دوستام بود که خیلی باهم صمیمی بودیم خونه هم میرفتیم سینما نمایشگاه کافی شاپ و ... حتی اگه تا شب هم باهم بودیم وقتی میخواستیم از هم جدا بشیم میگفت اس بدی هم من بی نهایت دوستش داشتم هم اون منو دوست داشت من دوست پسر نداشتم و ندارم خیلی از بودن باهاش لذت میبردم مخصوصا تابستون که کارخاصی نداشتیم و بیشتر اوقات با هم بودیم تا اینکه دوستم برا دانشگاه رفت شهر دیگه اولش انقدر برام سخت بود ب حدی که از گریه های خودم سردرد گرفتم .... دیگه بی تفاوتی هاش شروع شد اس میدادم احساس میکردم که ب زور جواب میده خلاصه خیلی عوض شد اون آدمی که بهم خیلی چیزا از دوستی میزد حالا .... اس میداد وسطا بدون خدافظی میرفت من همه جا توهر شرایطی جوابشو میدادم ولی اون میگفت الان تو مترو هستم بعدا بت اس میدم که بعدنشم هیچ وقت نمی اومد منم شدم عین خودش دوتا اس میداد منم دوتا اس میدادم بدون خدافظی میرفت منم بدون خدافظی میرفتم

این یکیش بود یکی دیگه هم

.

.

.

.

یکی از دوستامم هست الانم هست که اونم خیلی دوست دارم اونم منو خیلی دوست داره میگه که تو بهترین دوستمی همین چند شب پیش هم باهام درو دل کرد این دوست منم عین دوست شما سرش شلوغه البته منم بیکار نیستم منم درس و دانشگاه دارم هروقت که اس میداد زودی جواب میدادم هرچی میپرسید بش میگفتم اما نوبت به خودش که میرسه دیر دیر که جواب میداد سوالیم میپرسیدم بیشتر اوقات جواب نمیداد تازه شاکی هم میشد که چرا دیر جواب اس هاشو میدم منم گفتم این تویی که همیشه دیرجواب میدی بش گفتم میشم یکی مثل خودت بچرخ تا بچرخیم

الانم این دوتا جریانیو که گفتم هر دوتاشون از دوستای خیلی خوبم هستن که تا الان داشتم واسم هم سخت بود که بخوام ازشون جداشم یا کمتر باهاشون باشم ولی وقتی میبینم اینا مثل من نیستن من هم عین خودشون بی تفاوت شدم اس بده اس میدم دیر جواب بدن دیرجواب میدم

شما اینجا کامنت های دوستان رو هم خوندی خوشحال میشم که ببینم شما چه تصمیمی گرفتی