خانواده برتر

سلام

زنی هستم بالای چهل و پنج ساله و خانه دار ... با فرزند و داماد و نوه ...
از حدود ده سال پیش تصمیم گرفتم مهریم و که یک خونه بود بگیرم.... .

سلام و درود بر شما ، شوهرتون ، و عروس و داماد ها تون و اون نوه های گل تون. ببنید از همینجا فاصله شما با شوهرتون استارتش خورده شد. درسته که مهریه حق شماست اما خواهر من گرفتن مهریه اون هم تو زمانی که زندگی در جریانه ، مانع حرکت زندگی خواهد شد.

نمی گم مهریه حق زن نیست اما حقیقتش مهریه های امروز تو جامعه ما مهریه ای نیست که یه مرد بتونه پرداخت کنه. مهریه ها امروز یه لافه بزرگه. یه حرکت عرفی چشم بر هم چشمی است. آخه مردی که مثلا تو اول زندگیش ، حقوقش 1/5 میلیونه وماهی 1 میلیون قسط و کرایه خونه داره ، چرا باید بیاد مهریه خانمش رو بزنه 400 سکه ، نه 300 ، تا نه 200 تا؟ شما این آقا رو وارنه اش کنی ، یه دونه سکه تو جیبش نیست چرا مردها این کار می کنن؟ چرا خانم ها همچین مهریه ای رو قبول می کنن

اون هم زمانی که به مشکل برخوردن ، انتظار دارن مهریه نقد بشه که نمیشه. به نظرم شما نباید تلاش می کردی که کل مهریه ات رو می گرفتی هرچند حق قانونی شماست اما حق عرفی نیست. تو عرف خانمی که مهریه اش رو طلب کنه یعنی می خواد ساز جدایی کوک کنه. مرد دلش چرکین میشه نسبت به خانمش

اول اینکه این خونه یک خونه ی مخروبه بود و میخواستم از نو بسازم ولی چون نمیخواستم شوهرم تو خونه شریک باشه سعی کردم خودم تنها کارهاشو انجام بدم...

دویاره قدم دوم شما از همینجا شروع شد. خب میذاشتید شوهرتون درستش می کرد . یه واحدش به نام خودت می کردی. اون یه واحد دیگه هم واسه زندگی تون. تا دلها تون از هم فاصله نگیره.

بعد از اتمام ساخت، خونه رو رهن دادیم و بعد از چند سال شوهرم خواست که یه طبقه رو برای خودمون برداریم... اما من مانع شدم و گفتم اگه میخوای باید بهم رهن و اجاره بدی...

ببنید سنگ بنا از اول اشتباه گذاشته شد و هی با یه توقع شما که شاید از نظر قانونی به جا بود از هم فاصله گرفتین.

خلاصه هر بار با گرفتن مقداری پول و ... و با وساطت بچه هام کوتاه میومدم و خونه در اختیار خودمون بود...

اینجا دیگه قضیه از خودت و شوهرت خارج شد و بچه هاتون هم شروع کردن به همراهی ، همکاری ، کمک. اینجا زنگ خطر به طور جدی به صدا در آمده بوده

خونه توی شهر  خودمون نبود و برای مسافرت بهش سر میزدیم... سالی چند بار میرفتیم...
و شوهرم ادعا میکرد که توی ساختن خونه به من کمک کرده... ولی من قبول نداشتم و میگفتم کلشو خودم تنها ساختم... با اینکه همسرم در ساخت همراهیم میکرد و مثلا پول مهندس و کارگر و مصالحو میداد ولی کمک مالیشو قبول نداشتم...

چرا وقتی می گید شوهرم پول مهندس ، کارگر و مصالح رو میداده ، شوهرتون کمک تون نکرده؟ چرا می گید شوهرم ادعا می کرده؟ یعنی سهمی که شما گذاشته بودین بیشتر بوده رو چرا با شوهرت طی نکرده بودی؟ چرا یه تقسیم کاری یا یه حساب و کتاب مشخصی واسه ساخت ، تو کارتون نبوده؟

یک بار هم که خونه در اختیار خودمون بود بعد از اینکه شوهرم تنها و بدون من رفت به خونه ی من و از همسایه های اونجا شنیدم که یک خانم همراهش بوده

شوهرتون درسته کار حرامی رو انجام نداده اما کارشون اشتباه بوده. به نظرم تو صیغه کردن شوهرتون ، هم شما مقصرید و هم ایشون. نباید تا اتفاقی بین زن و شوهر می افته ، بجای حل کردن موضوع ایشون برن سراغ یه خانم دیگه

منم بی خبر خونه رو دادم اجاره به یک چهارم قیمتی که رهن میکردن، همسرم از این کار خیلی ناراحت شد و بچه هام کلی اعتراض کردن...

خب شما هم ادامه کار اشتباه شوهرتون ، دوباره اشتباه کردید. چرا یک چهارم؟ یعنی مثلا یه خونه 40 میلیونی رهن رو دادید 10 میلیون؟ اون هم تو اون شرایطی که احتمالا به خاطر اقساط بانکها بدهکار بودید؟ می بینید که بچه هاتون هم این وسط اعتراض کردن؟ بندگان خدا اونها هم گرفتار کارهای اشتباه شما و همسرتون شدن.

حدود یک سال به بهونه های مختلف همین قضیه رو پیش میکشید و فاصله ی زیادی بینمون افتاد. و حتی شنیدم که یک خانومو به مدت چند ماه صیغه کرده بودن ولی با وساطت بچه هام تمومش کرد...

خب دیگه شما به نوعی دل هاتون فاصله گرفته بوده از هم. شوهرتون هم اشتباه اندر اشتباه رو دوباره تکرار کرده. نمی گم کارش حرام بوده ها نه ولی اصولا خانم ها از اینکه شوهرشون ، زنی رو صیغه کنن خوش شون نمیاد.

دیگه حرمت بین شما ، شوهرتون و بچه هاتون هم شسکته شده بوده. یعنی می شد این مسئله صیغه کردن رو یواشکی حلش کرد تا بچه ها متوجه نشن اما کار به هر دلیلی به بچه ها کشیده شده اصلا جالب نیست. اگه شما موضوع صیغه رو به بچه ها گفتید خیلی کار بدی کردید. اگه هم از راه دیگه بچه ها متوجه شدن ، باز حرمت باباشون شکسته شده

بعد از تموم شدن یک سال که خونه رو داده بودم ... با وساطت بزرگای فامیل شوهرم قول داد اون طبقه ای که من دادم اجاره رو بدیم رهن و اجاره و واحدی که طبقه ی پایینتر بود و برای خودمون برداریم که هنوز اون موقع دست یکنفر دیگه اجاره و رهن بود که پول رهن و اجارشم همسرم میگرفت

خب دیگه این مرحله از خانواده شما هم پا فراتر گذاشته شده و به بزرگای فامیل کشیده شده. تقریبا حرمت ها بدجوری بین تون از بین رفته. بهتر بود بقیه دخالت نمی کردن.

هدفم از این کار این بود که طبقه دومو خودم بدم رهن و پولش بره تو جیب خودم...

ولی الان که اجاره ی طبقه پایین تموم شده هر بار که این مسئله رو پیش میکشم همسرم فحاشی میکنه و میگه اینکارو نمیکنه و همون طبقه پایینو بدیم اجاره... حتی کارمون به زد و خوردم کشید

ببنید دیگه بین شما حرمت ها به مرور از بین رفته. از ابتدی اینکه بحث خونه پیش کشیده شد ، تا زمان ساخت خونه ، تا رهن و اجاره دادنش ، تا صیغه کردن شوهرتون ، فاش شدن اصرارهای زندگی شما ، بحث و مناظره و دخالت بچه ها ، حضور بزرگان فامیل و آشتی دادن و حل کردن مشکل ، همه اینها حرمت  بین شما و شوهرتون رو از بین برده.

هرچند ایشون حق فحاشی ندارن ، حق کتک کاری ندارن اما اگه خودت بیایی این سالها رو مرور کنی ، به وضوح می بینی که آروم آرووم از هم فاصله گرفتید. آرووم آرووم دل ها از هم دور شده

نمیدونم چکار کنم با همسرم

دوستش داشته باش. گور پدر اون خونه لعنتی. اون خونه چه مشکلی از شما رو حل کرده تا حالا ؟ چه دردی از شما رو درمان کرده؟ کجا تونسته گره هی از زندگی شما رو وا کنه. جز درد سر ، جز اضافه کردن مشکل ، اوایلش بحث و مناظره ، اواخرش دیگه فحاشی و کتک کاری؟

بچه هام همه بزرگن و دانشجو ان همشون...
نوه و داماد دارم
نمیدونم توی این سن چکار کنم

خودتون معترفید که تو این سن این کار ها خوب نیست نه واسه شما نه شوهرتون. خودتون معترفید که وقتی عروس و داماد و نوه دارید باید حواس تون باشه که تا حالا نبوده. شما بدون شک می تونید زندگی کج و وج رو راست و ریستش کنید.

بدون شک می تونید ادامه رو درستش کنید. بازهم می گم همین عرفی که می گه مهریه حق زن هست ، همین عرف هم نمیاد به خانم بگه اگه می خواهی زندگی کنی ، بیا مهریه ات رو بگیر ، وشب هم تنگ بغل شوهرت بخواب با آرامش.

نه وقتی زنی به نوعی مهریه اش رو خواست که حقش هم هست ، مردش هم میره همبستر زن دیگه ای میشه. من بازهم  زن صیغه کردن شوهرتون رو سرزنش می کنم اما وقتی یه مردی از زن اول به هر دلیلی خسته بشه ، روح فرسا بشه روابط بین زوجین ، به نوعی آرامش از زندگی بره ، میره از جای دیگه محبت رو جستجو کنه

رفتار های شوهرم همیشه بد نیست

خواهر من این جای امیدواری هست که رفتارهای شوهرتون همیشه بد نیست. باید خدا رو شکر کنید. ولی بهتره همین امروز تموش کنید این مشکل خونه لعنتی رو. بشین با شوهرت دوستانه حرف بزن. بگو من اشتباهاتی داشتم و شما هم اشتباهاتی داشتی. بیا امروزو تکلیف این خونه درد سر ساز رو حل کنیم. بیا از امروز بذر نفاق و درویی  و هرچه ما دوتا رو از هم دور کرده ، کنار بذاریم.

بشنید باهم حرف بزنید. بشینید عاشقانه حرف بزنید. صادقانه حرف بزنید. بهش بگید من خوشم نمیاد شوهرم هم آغوش یکی دیگه بشه. به روزهای اوایل آشنایی تون فکر کنید. به اون زمانی که لحظه شماری می کردید تا ثانیه ای همدیگه رو ببنید. الان هم دور نیست به شرطی که کم کم کینه ها رو از دلتون بریزید دور.

خیلی سخته ها ، ولی میشه. خیلی سخته این همه سال اختلاف رو یه روزه یا چندماهه حلش کنی اما اگه امروز استارت بخوره ، بهتره تا فردا. اگه امروز جلوی فحاشی های بیشتر گرفته بشه بهتره تا فردا. اگه امروز زدو خورد شما که سنی ازتون گذشته برچیده بشه بهتره تا فردا. همین امروز بشنید عاشقانه با هم حرف بزنید.

جسارتا برید آرایشگاه ، لباس های شیک تون بپوشید. تو خونه تون عطر و عودی بزنید ، غذای دوست داشتنی شوهرتون درست کنید. رابطه های زناشویی تون رو بهتر و بیشتر کنید. جوری کنید که آقا هوس زن صیغه ای به کله مبارکشون نزنه.

مسافرت میریم و خوش میگذرونیم ولی وقتی بحث خونه وسط کشیده میشه اعصاب هممون خورد میشه...

وقتی این اندازه با هم رفیق هستید نشون میده که هم شما و هم شوهرتون ، هنوز همدیگه رو دوست دارید. این خیلی اتفاق مبارکی هست. همین دوست داشتن تون رو بیارین وسط ، مشکل خونه رو حلش کنید.

با فروش خونه هم مخالفه...

دیگه توافقی یه بلایی سر اون خونه بیارید

بچه هام میگن بدون چشم داشت اون واحد برای خودمون باشه و پول رهن و اجاره ی واحد سوم بره تو جیب من و واحد اول تو جیب همسرم... ولی من اون خونه رو حق خودم میدونم... الانم که اصرار میکنم پول طبقه پایینو بهم بده تهدیدم کرد که باز دوباره میره زن میگیره و اگه به کار هام ادامه بدم مث قبل میشه...

اگه دوستانه بشیند و سبک و سنگینش کنید مشکل حله.

من وام دارم و باید پول وام بدم... بچه هام میگن پول وام هاتو همسرم بده ولی من اعتماد ندارم و میترسم نده... شوهرم مخالف وام هاییه که بی خبر میرم میگیرم

اگه حساب و کتاب هاتون رو مشخص کنید ، می تونید از اون خونه به بهترین وجه بهره ببرید.

میگه دوس دارم تو خونه بشینی و پیش هر کس و ناکس رو نزنی...

راست میگه

چون برای ساخت خونه یه پام همیشه توی بانک و بنگاه خونه و ازین جور امثاله...

خب خیلی خودتون رو اذیت کردید ، چون نخواستید دوستانه حل بشه