اولین مرحله ای که در روز قیامت بوجود می آید صیحه ی آسمانی و نفخ صور است . در بوجود آمدن عرصه ی قیامت اولین اتفاقی که بوجود می آید همان صیحه ی آسمانی است .

علامه طباطبایی در رساله ی توحیدیه می فرمایند : ابتدا صیحه ای زده می شود که همان نفخ صور است، در اثر این صیحه ی آسمانی که بسیار بلند و کوبنده است افرادی که در دنیا هستند قالب تهی می کنند و از دنیا می روند . تمام کسانی که در آن موقع زنده هستند ، همه از بین می روند و وارد برزخ می شوند.

در سوره ی یاسین این صیحه را توضیح داده است . آیه 48 سوره ی یاسین می فرماید : افرادی که از آخرت غافل هستند با مسخره می گویند : این روزی که وعده می دهید چه موقع می آید ؟ اینها منتظر چیزی نباشند جز یک صیحه و با آن صیحه کار همه تمام می شود. این صدا همه را فرا می گیرد در حالیکه آنها در مسائل دنیایی مشغول مخاصمه بودند . آنها نه فرصت می کنند که وصیتی بکنند نه به خانواده شان سر بزنند .

امام صادق (ع) می فرماید : این صیحه ی آسمانی در آخرالزمان است و افراد با هم در بازارها چانه می زنند و در جا می میرند . ( با این صیحه ی حیات عالم دنیا تمام می شود .) هیچ کدام فرصت نمی کنند که به منزلشان برگردند و سفارش و وصیتی بکنند .

در روایت داریم که قیامت ناگهان فرا می رسد و آنها غافلگیر می شوند . پیامبر می فرماید : این حادثه چنان غافلگیرانه است که در حالیکه دو نفر پارچه ای را باز کرده اند دیگر فرصت نمی کنند که پارچه را ببندند و دنیا تمام می شود. شخصی که لقمه ای را برداشته و هنوز آنرا به دهان نبرده است با این صیحه ی از دنیا می رود .

در زمان ما نمونه های خوبی برای صیحه داریم . مواد انفجاری صدای بلندی ایجاد می کند . گاهی موج این انفجارها به قدری شدید است که ساختمان ها را خراب می کند یا باعث کر شدن افرادی می شود. حتی می تواند بدن فردی را متلاشی بکند .

این یک چیز دست ساخته ی بشر است که چنین موجی درست می کند ولی صیحه ی آسمانی دست ساخته ی بشر نیست .

وقتی همه به عالم برزخ ورود پیدا کردند دو تا دمیدن در صور صورت می گیرد . کلمه ی نفخ صور در قرآن دوازده مرتبه آمده است که توسط اسرافیل صورت می گیرد . نفخ یعنی دمیدن و صور هم به معنای شیپور است . برای یکسری اعلان های عمومی از شیپور استفاده می کنند.

دو تا نفخ صور توسط اسرافیل که ملک مقرب الهی است دمیده می شود . یک نفخ دمیدنی برای مردن است که نفخ مرگ است که تمام افرادی که در برزخ هستند همه می میرند جن و ملائک هم می میرند . بعد از مدتی نفخ دومی دمیده می شود .

 

در روایتی داریم که فاصله ی این دو نفخ چهل سال است . اما ما نمی دانیم که این چهل سال چهل سال دنیایی است یا چهل سال آخرتی است . پس بین نفخ مرگ و نفخ دوم که نفخ احیا است فاصله است . در نفح دوم روح به بدن ها برگردانده می شود و وارد عرصه ی محشر می شوند .

تمام ملائکه کارگزاران الهی هستند که هر کدام کاری دارند . رئوسای ملائک چهار تا فرشته هستند که همان ملائک مقرب هستند .

مَلکی که مامور رزق است که حضرت میکائیل است و رزق های مادی و معنوی را تقسیم می کند .

ملکی که مامور آگاهی و علم است و وحی را می آورد حضرت جبرئیل و ملک زیر دست او است .

ملکی که واسطه در مرگ است و قبض روح به دست اوست ،عزرائیل است .

حضرت اسرافیل ملکی است که واسطه در حیات است .

بچه هایی که بدنیا می آیند و در جنین روح بر آنها دمیده می شود توسط اسرافیل انجام می شود.

دو تا نفخ صور را اسرافیل دارد که یک مرگ عمومی برای همه و یک حیات عمومی برای همه است . این کار حضرت اسرافیل است که در بعضی از روایات داریم که اسرافیل مقرب ترین ملک است و اولین ملکی است که بر آدم سجده کرد .

حیات همه موجودات و از جمله ملائک بدست او است و از اینجا می توان عظمت این ملک را فهمید . ممکن است که این سوال پیش بیاید که واسطه مرگ حضرت عزرائیل است ، پس چرا الان حضرت اسرافیل در صور می دمد و همه می میرند . در واقع حضرت عزرائیل واسطه مرگ انسانهایی است که در دنیا هستند و باید به برزخ منتقل بشوند . اما کسانی که در برزخ هستند و موجودات دیگر و حتی خود ملائک مقرب ، واسطه ی مرگ شان توسط حضرت اسرافیل است .

به تعبیر علامه طباطبایی ، دمیدن حضرت اسرافیل در شیپور یک تعبیر کنایه از باب تشبیهی است . همان طور وقتی که یک قافله ای می خواهد حرکت بکند یا بایستد ، شیپور دمیده می شود. حضرت اسرافیل هم برای توقف جهان و از کار افتادن همه ی موجودات زنده شیپوری می دمد و این برای تقریب به ذهن است .

به این صورت نیست که شیپور و بوقی باشد بلکه این تشبیه است .

احتمال بعدی این است که این تشبیه نیست بلکه اسرافیل برای میراندن و زنده کردن موجودات یک ابزاری دارد . آن ابزار بگونه ای این دم الهی و نفس رحمانی را به اذن خدا وارد می کند که آن دم به هر کسی بخورد در دفعه ی اول باعث مرگش و در دفعه ی دوم باعث زنده شدن آن می شود. آن دم و نفس رحمانی به همه می خورد ولی شیپور شبیه شیپورهای این دنیایی نیست . آن ابزار شبیه به شیپور است.

عظمت آن ابزار عظمت کل آسمان و زمین است . امام سجاد (ع) فرمود : صور اسرافیل شاخ بزرگی است که دو طرف دارد . ( از یک طرف دمیده می شود و دو تا خروجی دارد که یک خروجی برای عالم پایین یا زمین است و یک خروجی برای موجودات آسمانی است ) که فاصله ی این دو سر به اندازه ی فاصله ی آسمان و زمین است و همه جا را فرا گرفته است . هیچ موجودی نیست که دم به آن نخورد .

پس این یک شیپور معمولی نیست و یک ابزار برای رساندن دم الهی به همه ی موجودات است .

پیامبر فرمود : این شیپور مادی نیست و یک موجود مجرد نوری است . این شیپور سوراخ هایی به تعداد افراد موجودات عالم دارد . دمیدن موضوعیت دارد نه صدا . هر کدام از این نفخ های صور آثاری دارد . نفخ اول که در اثر آن همه ی موجودات می میرند اولین اثرش این است که یک هولی در همه ی موجودات بوجود می آید و در اثر همان فزع موجودات از دنیا می روند یعنی یک مرگ توام با وحشت .

در قرآن داریم : روزی که در صور دمیده بشود و همه ی آنهایی که در آسمان و زمین هستند دچار اضطراب و فزع می شوند مگر یک عده ای که خدا بخواهد . وقتی در شیپور دمیده می شود آن روز ، روز هولناکی برای کافرین است .

در سوره ی زمر آیه 90 می فرماید : هر کس که به آخرت حسنه ای بیاورد خدا به آنها جزای بهتری می دهد و از فزع و ترس روز قیامت در امان هستند .

حسنه یعنی خوبی مطلق که در آن بدی نباشد .

 

حسنه ولایت امیرالمومنین است .

 

کسی که این ولایت را با خودش بیاورد در امان است . داریم که ولایت امیرالمومنین دژی است که هر کسی وارد ولایت بشود ایمن است .زیرا ولایت امیرالمومنین همان ولایت خداست . کسی که تحت سرپرستی خدا زندگی اش را اداره کرده است و اهل ولایت است از فزع در امان است .

وقتی حادثه ی قیامت اتفاق می افتد همه ی کرات درگیر این حادثه می شوند . وقتی در کرات و کهکشان ها زلزله پیش بیاید خیلی هول و ترس دارد .

قرآن می فرماید : در آن روز چشمها خاضع ، گریان و ترسان است . در همان روز یک عده خندان هستند .

پیامبر فرمود که سه تا چشم هستند که در آن روزی که همه گریان هستند آنها خندان هستند :

چشمی که از خشیت خدا در این دنیا گریه داشته باشد ( اگر کسی اشک چشم نداشته باشد باید خودش را درمان کند . امام سجاد (ع) می فرماید : خدایا گِله می کنم از چشمی که خشک باشد ) ،

چشمی که از حرام چشم پوشیده است

و از نگاه حرام پر نشده است

( اگر نگاه آلوده باشد قلب را بشدت آزار می دهد . مرحوم آیت الله قاضی آنقدر مراقب چشمش بود که چشم ترس شده بود و وقتی به نامحرمی می رسید چشمش ناخودآگاه فرو می افتاد . مرحوم حائری یزدی می گفت که اگر من در خواب هم نامحرمی ببینم چشم می پوشم . یکی از شاگردان آیت الله ارباب گفت : استاد ما قسم می خورد که من نود سال عمر دارم ولی یک نگاه حرام نداشته ام ) .

ان شاء الله ما از کسانی باشیم که از فزع روز قیامت به دور باشیم .

شروع قیامت با صیحه و فریاد کوبنده ای است . کسانی که در عالم دنیا بسر می برند با این صیحه وارد برزخ بشوند و بعد از آن دو تا نفخ توسط حضرت اسرافیل صورت می گیرد . نفخ اول نفخ مرگ است و کسانی که در عالم بالا هستند مثل ملائک فانی می شوند و نفخ دوم که پس از مدتی صورت خواهد گرفت نفخ حیات است که موجودات مجدد زنده می شوند و وارد قیامت می شوند .

اولین اثری که در نفخ اول رخ می دهد فزع و ترس بسیار شدیدی است که همه را در بر می گیرد به جز یک عده .

قرآن می فرماید :  همه به فزع می افتند جز یک عده . شیخ مفید در کتاب ارشاد نقل کرده است که وقتی پیامبر از جنگ تبوک بر می گشتند ، به یکی از سران کفر که خیلی به شجاعت معروف بود گفت که اسلام بیاور تا تو در بزرگترین ترس ها در امان باشی .

او با قلدری گفت که من از چیزی نمی ترسم . پیامبر فرمود : تو نمی دانی چه اتفاقی خواهد افتاد . همه با نفخ اول صور می میرند و با نخ دوم صور همه زنده می شوند ، آسمان و کوهها به حرکت در می آیند و منهدم می شوند و در آن روزه همه در فکر خویش هستند .

تو در آن روز چکار می کنی ؟ او گفت : این چیزهای جدیدی که می شنوم ترسناک است و همانجا با عده ای که همراهش بودند به اسلام ایمان آورد . در آن روز اگر کسی در پناه خدا نباشد قطعا کم خواهد آورد .

 

حضرت علی (ع) مناجاتی بنام مناجات مسجد کوفه دارد. خوب است که گاهی این مناجات در خلوت قبرستان خوانده بشود و خوب است که به معانی آن توجه بشود .

 

 

بعضی از دعاهای آنرا می توان در قنوت و سجده نماز خواند .

حضرت می فرماید:

خدایا من از تو پناه و ایمنی می خواهم برای روزی که هیچ چیز به درد نمی خورد نه مال و نه فرزندان ، سرمایه ی انسان قلب بدون شرک است که می تواند به خدا ارائه بدهد ،

خدایا از تو امان می طلبم از آن روزی که ظالم آنچنان دو دست خودش را از پشیمانی به دندان می گیرد و می گوید که ای کاش با رسول خدا همگامی می کردم و از او عقب نمی افتم ،

خدایا از تو پناه می خواهم از آن روزی که مجرمین را با چهره شان می شناسند موی پیشانی یا پاهای او را می کشند و می برند .

(کسی که در فکرش گناه می کرده او را از موی پیشانی می گیرند وکسی که با پا گناه کرده او را از پا می گیرند .) ،

خدایا از تو امان می طلبم از آنروزی که هیچ پدری از فرزندش حمایت نمی کند و هیچ فرزندی به درد پدرش نمی خورد ، وعده ی خدا حق است .

خدایا از تو ایمنی می طلبم از آن روزی که معذرت خواهی ظالم به دردش نمی خورد

( در دنیا انسان می توانست معذرت خواهی بکند و خدا او را می بخشید ولی در آن دنیا معذرت خواهی رشدی برای انسان ندارد ) آن موقع فقط عاقبت بد است که شامل انسانی می شود که در این دنیا از خدا معذرت نخواسته است ،

خدایا از تو ایمنی می خواهم از آن روزی که هیچ کسی مال کسی نیست و خدا مالک همه چیز است

( البته الان هم خدا مالک همه چیز است ولی ظهوری ندارد و انسان فکر می کند که خودش مالک است) ،

خدایا از تو امان می طلبم از روزی که هر کسی عزیزانی داشته از آن فراری است

( یکی از این جهت که نبیند که خجالت بکشد و یکی از این جهت که هر کس مشغول کار خودش است )

هر کس مشغول خودش است ، در آن روز نه تنها از عزیزانش فرار می کند بلکه می خواهد آنها را گِرو بگذارد تا خودش خلاص بشود زیرا گرفتاری شدید است و انسان می خواهد خودش را نجات بدهد .

فراز بعدی این دنیا مولای یا مولا است .

در این فراز حضرت می فرماید که ؛

تو مولا هستی و من عبد هستم و من مشمول بخشش تو هستم زیرا تو بزرگ هستی و اگر قرار است که کسی ببخشد تو باید بر من ببخشی زیرا تو غنی هستی و من فقیر هستم ،

خدایا اگر قرار باشد که کسی بر کسی ترحم کند تو هستی که باید به من کمک بدهی ، تو راهنما هستی و من سرگردان ، راه بلد باید به سرگردان کمک بدهد و من چیزی از خودم ندارم .

 

ما در قرآن داریم که عده ای از این هول و اضطراب قیامت در امان هستند . ترس بزرگ آنها را محزون نمی کند و آنها خوش هستند .

در روایات ما گفته شده که ده گروه هستند که از آن فزع اکبر درامان هستند .

دسته ی اول معصومین و کسانی که در پرتوی معصومین و تحت ولایت معصومین زندگی شان را سپری کرده اند . اگر معصومین به آرامش مطلق رسیده اند  بخاطر این است که به خدا وصل شده اند و هیچ چیز آنها را نگران نمی کند . قرآن می فرماید : کسانی که مومن هستند و عمل هم انجام داده اند که در ایمان و عملشان شرک نیستند ، این افراد امنیت دارند .

امام حسین (ع) در روز عاشورا همه ی عالم مضطرب بودند که ولی خدا را آن طور به شهادت  می رسانند .

در زیارت اول رجب زیارت امام حسین (ع) داریم : من شهادت می دهم که در خون شما پایه های عرش خدا لرزید و مضطراب شد و تمام مخلوقات آسمان و زمینی بر شما گریه کردند ، ساکنین آسمان و دریاها و بیابان ها .

نیر تبریزی در دیوان آتشکده می گوید :

ای در غم تو ارض و سماء خون گریسته        ماهی به آب و وحش به هامون گریسته ،

جعفر آقای مجتهدی وقتی به این شعر رسیده بود گفت : یا اباعبدالله من می دانم تمام عالم در مصیبت تو گریستند ولی من می خواهم گریه عالم را ببینم . به ایشان صحنه ای نشان دادند که تمام عالم یک چشم گریانی برای اباعبدالله در عاشورا دارد .

محتشم کاشانی می گوید:

در بارگاه قدس که جای ملال نیست        سرهای قدسیان همه بر زانوی غم است .

وقتی محتشم به این مصرع رسید :

گرچه از ملال بری ذات ذوالجلال ، دیگر نتوانست قسمت دوم را بگوید . چه چیزی بگوید که جسارت به خدا نباشد . خدا بری از ملال است و نتوانست مصرع دوم را بگوید . او خوابید و در خواب مصرع دوم را به او الهام کردند .

بگو:

او در دل است و هیچ دلی نیست بی ملال .

 

در روز عاشورا که همه مضطرب بودند یک دلی بود که آرام بود و خطاب یا ایتها النفس المطمئنه ارجعی .... بود . ( آخر سوره ی فجر ) این نفس آرام متلاطم نمی شود حتی در روز قیامت .

وقتی حضرت ابراهیم را در کوه آتش پرتاب می کردند ، روایت داریم که جبرئیل بر او نازل شد و گفت که تو حاجتی داری ؟ ابراهیم گفت : من به تو احتیاجی ندارم ولی به خدای خودم خیلی حاجت دارم و خدا می داند که من چه می خواهم .

معصوم و ولی خدا کسی است که خدا و قدرت او را باور کرده است ، لاحول و لاقوه الا بالله را باورکرده است و باور کرده که یک برگ بدون قدرت خدا از درخت نمی افتد .

بخاطر همین راحت خودش را به خدا می سپارد و متلاطم نمی شود . کسانی که در تحت  ولایت ولی خدا هم هستند از هول قیامت در امان هستند .

تحت ولایت معصوم بودن یعنی اینکه چارچوب زندگی انسان با معیارهایی که آنها داده اند تنظیم بشود، باید و نباید هایی که آنها ترسیم کرده اند.

معیارهایی که آنها بیان کرده اند همان معیارهایی است که خدا برای بندگی تنظیم کرده است و کل زندگی چنین انسانی خضوع و یک سجده در مقابل خدا می شود. در مقابل معیارهای خدا از خودش چیزی در نمی آورد. چنین فردی در حصار معصومین وارد شده است .

این چارچوب ابتدا با یک اعتقاد شروع می شود . کسی که به سرپرستی و امامت آنها اعتقاد دارد ، این خودش گام بلندی است . کسی که محبت اهل بیت را دارد و اعتقاد به سرپرستی آنها دارد ، این خودش ورود به قلعه ی ولایت است .

منتها هر کس که بتواند تمام زندگی اش را با آنها تنظیم کند به آنها نزدیکتر است . سلمان بدون اجازه ی امیرالمومنین آب نمی خورد . سلمان در این مرتبه بود . حالا ممکن است که کسی در مرتبه ای باشد که گناهانی هم داشته باشد ، درست است که گناهان او بد است .

 

از امام کاظم (ع) پرسیدند که شیعه ی شما گناه هم می کند ؟ امام فرمود : بله . سوال کردند که می شود از آنها تبری بجوییم ؟ امام فرمود : خیر ، باید از اعمال آنها تبری بجویید . ذات آنها خوب است ولی اعمال شان بد است مثل الماسی که در لجن افتاده است و می توان آنرا تطهیر کرد .

 

پس ما نباید نا امید باشیم . بعضی ها محبت اهل بیت را نادیده می گیرند و می گویند که ما باید فقط عمل را انجام بدهیم . محبت و اعتقاد یک عمل قلبی است و ورود به چارچوب ولایت است .

این باعث می شود که ذات الماس بشود. هر چه انسان بتواند اخلاق و رفتارش را به آنها نزدیکتر بکند خودش را به کانون معرفت که معصومین هستند نزدیکتر می کند .

آیت الله  بهجت هفتاد سال هر روز زیارت عاشورا ، زیارت جامعه کبیره و نماز جعفر طیار می خواندند  ، نماز سحر ایشان ترک نمی شود و هر روز به زیارت یک امام یا امام زاده می رفتند.

بعضی ها می گویند که اگر تحت ولایت اینها است ما نمی توانیم این کارها را بکنیم زیرا وقت نداریم .  شاید ما نتوانیم حتی هفت روز این کارها را انجام بدهیم .

حتی امیرالمومنین هم خودش را در امان نمی دانست . ما وقت های هدر زیاد داریم . طلبه به مرحوم حاج شیخ انصاری گفت: من یک ساعت مانده به اذان صبح بیدار می شوم ، خوب است که در این ساعت عبادت کنم یا درس بخوانم ؟ ایشان گفتند که در روز حرف زدن زیادت را ترک کن که هم به نماز شب برسی و در روز هم به درس خواندن برسی .

ما گاهی دو ساعت مسابقه ی فوتبال را می بینیم و وقت برای مان مهم نیست ولی وقتی به عبادت می رسیم همان نیم ساعت برای ما مهم می شود. تمام کارشناسان این برنامه گفته اند که می شود کل زندگی را به بندگی تبدیل کرد .

ما نمی خواهیم عبادت را از زندگی جدا بکنیم . زندگی معمولی انسان می تواند عبادت باشد. انسان باید سعی بکند که تمام اعمالش را از یک فیلتر رضایت معصوم که همان رضایت خداست عبور بدهد .

اگر انسان همه ی کارهای روزمره را در چارچوب و معیار قرار بدهد همه ی اینها سجده می شود. خوشا آنان که دائم در نمازند . نشانه ی ملموس که انسان بتواند خودش را بسنجد که ببیند راهش چقدر همگام با معصوم است ، این است که خودش را با گذشته مقایسه کند و ببیند که ترازویش چقدر حساس تر شده است .

من باید خودم را با ده سال پیش مقایسه کنم و ببینیم که ترازوی من در وزن کردن گناهان حساس تر شده است یا خیر . مثلا اگر قبلا نسبت به مال حرام یا شبه ناک بی تفاوت بودم اما الان می ترسم و نسبت به آن حساس شده ام و بی تفاوت نیستم . این نشانه ی رشد است .

بعضی از ترازوها مثقال ها را حساب می کند زیرا خیلی حساس است ولی بعضی از ترازو ها حتی کیلوها را هم حساب نمی کند.

قرآن می فرماید : وقتی شیطان به یک مومن نزدیک می شود تمام وجودشان آژیر می کشد و حساس می شوند.

مرحوم عبدالکریم حائری یزدی اگر به سمت غذایی دست می بردند که نمی دانستند حرام است ، حالت تهوع به او دست می داد . ایشان اینقدر تمرین کرده بود که وجودشان با حرام هیچ سنخیتی نداشت.

ایشان در میهمانی رفته بودند تا آمدند میوه را بردارند دست کشیدند . صاحب خانه اصرار کرد که من خمس میوه ها را داده ام . ایشان فرمودند که من وقتی دستم را به سمت این مبوه ها بردم حالت تهوع به من دست داد.

بعد طرف فهمید که پسرش بخاطر اینکه میهمان داشته اند میوه ها را از باغ همسایه بدون اجازه چیده است . حساسیت ترازوها با هم فرق دارد .

هر کس باید خودش را با خودش مقایسه کند نه با دیگران . اگر ترازوی ما حساسیتش را از دست داده است معلوم می شود که ما از ولایت دور شده ایم . ولی اگر ما حساس تر شده باشیم یعنی به کانون پاکی نزدیکتر   شده ایم .

 

منبع صوت مناجات : اینترنت

" مباحث یاد مرگ - حجت الاسلام عالی - برنامه سمت خدا - http://samtekhoda.tv3.ir "


برای مطالعه نظرات کاربران در این مورد، کمی پایین تر بروید یا اینجا را (کلیک-لمس) کنید.
خوشحال خواهیم شد اگر اطلاعات یا تجربیاتی که دارید را با ما در میان بگذارید
↓ کپی لینک این صفحه برای ارسال به دیگران ↓
↓ مطالب مشابه بیشتر در دسته بندی(های) زیر ↓ :
مباحث یاد مرگ (۷۹ مطلب مشابه)