بعضی از افراد می گویند که اگر ما برای حضرت عزرائیل (ع) نماز یا کار خیری هدیه کنیم ، قبض روح ما آسان تر می شود . آیا صحت دارد یا خیر ؟
من هم این مسئله را در جاهایی شنیده ام . در واقع یعنی یک جوری باب دوستی را با حضرت عزرائیل (ع) باز کنید که او هم مراعات کند . حضرت عزرائیل (ع) ملک مقرب الهی است و عقل محض است . هیچ جهالت و خطایی در او وجود ندارد .

به تعبیر قرآن هیچ عصیان و معصیت الهی ایشان ندارد . هر کدام از ملائک یک حدی دارند که نه بالاتر می روند و نه پایین تر می آیند . این تعبیر قرآن از زبان ملائک است که هیچ ملائکی نیست مگر اینکه مقام او معلوم است .

بنابراین هدایای ما زیاد به درد آنها نمی خورد . اینطور نیست که بتواند او را ارتقاء مقام داده و یا کمبودی را از او جبران کند . من در روایات این مسئله را که هدیه به حضرت عزرائیل (ع) بکنید ندیده ام .

اما یک چیزی است که به درد ما می خورد و در روایات هم آمده ، آن هم سلام و درود به ملائکه است .

در دعای سوم صحیفه ی سجادیه نحوه ی درود و سلام به ملائکه فرستادن و اینگونه ارتباط برقرار کردن با آنها را به ما یاد داده است . البته این سلام و درود و رفاقت باعث نمی شود که او برای ما استثناء قائل شود .

او به عدل الهی و همانگونه که باید ، قبض روح می کند . این سلام و درود و ارتباط باعث می شود که ما با عالم ملکوت انس بگیریم. این انس با عالم ملکوت و توجه بیشتر برای لحظه ی مرگ خیلی موثر است .

پیامبر اکرم (ص) فرمود : شبی که من را به معراج بردند ، ملکی را دیدم که به چپ و راست توجهی نداشت . و فقط متوجه کار خود بود . از جبرائیل پرسیدم که او کیست ؟ گفت ملک الموت است و مشغول قبض روح می باشد . خواستم با او صحبت کنم . نزد او رفته و پرسیدم آیا همه ی انسان ها را تو قبض می کنی ؟ گفت بله . چون ملائک زیر دست حضرت عزرائیل (ع) هم به دستور او کار می کنند .

پیامبر فرمود : گفتم همه جا حاضر هستی ؟ گفت بله . دنیا نزد من مانند سکه ای است در دست کسی که هر طرف بخواهد آن را می گرداند و می بیند . هیچ خانه ای در دنیا نیست مگر آنکه روزی پنج بار من داخل آن بشوم .

در برخی از روایات دیگر آمده که هنگام نماز حضرت عزرائیل سرکشی می کند . وقتی که یکی از اهل خانه را قبض روح کردم و بقیه گریه می کنند . به آنها می گویم برای چه کسی گریه می کنید ؟ بخدا قسم عمر او به پایان رسیده بود و تمام روزی خود را از دنیا دریافت کرده بود .

پرودگارش او را فراخواند و او دعوت حق را لبیک گفت . اگر می خواهید گریه کنید برای خود گریه کنید، که یک چنین روزی را شما هم در پیش خواهید داشت . من مکرر به شما سرزده و زمانی که اجل یکی از شما فرا برسد شما را قبض روح می کنم . این پیام حضرت عزرائیل (ع) بود که به هر خانه ای سرکشی می کند . انشاء الله ما این پیام را بگیریم .


از صحبت های شما اینگونه بر می آید که کسانی که در بهشت برزخی هستند در قیامت هم در بهشت خواهند بود. آیا کسانی که در جهنم برزخی هستند در قیامت هم در جهنم خواهند بود ؟ اگر کسی بهشتی بودن خود را در برزخ فهمیده باشد ، دیگر ترسی از حساب و کتاب قیامت که این همه در کتاب ها و روایات به آنها تأکید شده نخواهد داشت ؟
در سیر آخرتی که ما طی می کنیم ، منزل به منزل عوالم را می گذرانیم . یکی از آن مراحل و عوالم عالم برزخ است . این عالم برزخ یکی از مراحل سیر است . بهشت و جهنم برزخی جاوید نیست . بهشت و جهنمی که اگر کسی وارد آن شود دیگر بیرون نمی آید مربوط به قیامت است . چون برزخ یک منزل از منازل سیر است، پس بهشت و جهنم آن هم موقت است .

در برزخ عمدتاً از عقاید و افکار سوال می شود ، اگر کسی نتوانست به این سوالات پاسخ دهد وارد جهنم می شود . این سوالات پرسیده می شود که مشخص شود مسیر فرد از همان ابتدا مسیر رحمت است یا مسیر غضب .

از برخی از کلیات اعمال هم پرسیده می شود اما اصلی ترین سوالات از افکار است که اساس شخصیت انسان را شکل می دهد . اگر کسی در برزخ وارد جهنم شد به این معنا نیست که این جهنم خلود داشته باشد تا آخر . ممکن است یک زمانی را در جهنم باشد . یا اگر در کل برزخ در جهنم باشد به مقداری است که تطهیر شود. برخی از افراد بخاطر سختی هایی که در دنیا داشته اند ، برخی در زمان گرفتن روح ، برخی هنگام سوال و فشار قبر پاک شده اند .

برخی نیز ممکن است جهنم برزخی شامل حال آنها شود . اما به این معنا نیست که هر کس وارد جهنم برزخی شد، تا آخر در جهنم است . حتی کسی هم که در برزخ در بهشت است به این معنا نیست که در قیامت هم در بهشت باشد . البته یک پاکی و صلاحیتی را داشته که وارد بهشت برزخی شده است .

اما در قیامت از او در خصوص جزئیات سوال می کنند . ممکن است در قیامت او کم بیاورد . حداقل نگرانی او می تواند این باشد که در برخی از مواقف محشر توقف داشته باشد . معنای آن این نیست که جهنمی باشد اما آن توقف ها سخت است .

یا در برخی از روایات داریم که کسانی که مومن هم بوده و اهل ولایت باشند ، ممکن است در قیامت یک شعاع هایی از جهنم و سختی های آن را ببیند . البته نه آن جهنمی که کفار و کسانی که اهل لجاجت با خدا بودند می چشند .

ما در قرآن داریم که همه وارد جهنم می شوند . چون صراطی که افراد باید از آن عبور کنند از روی جهنم می گذرد .

صراط در متن جهنم است نه پلی بر روی جهنم .

از پیامبر (ص) پرسیدند که آیا شما هم عبور می کنید . فرمود : بله من هم عبور می کنم . بعضی از افراد رد می شوند در حالی که سرد است . برخی مانند برق عبور می کنند . در روایت داریم که برخی افتان و خیزان عبور می کنند .

صراط مستقیمی که این افراد در دنیا طی کرده اند باعث شده که بتوانند از صراط عبور کنند اما گاهی اوقات این افتان و خیزان باعث می شود که یک شعاع هایی از جهنم را بچشند . بنابراین اگر کسی در بهشت برزخی بود به این معنا نیست که دیگر کار تمام است .

این یک مرحله ای است که فرد می چشد و لذت می برد . اما هنوز کار تمام نشده است . مثلاً اگر شما در مرحله ی اول مسابقه برنده شدید . چه بسا که برای شما یک جایزه هم در نظر گرفته باشند. اما هنوز دورهای بعدی مسابقه باقی مانده است . درست است که اگر کسی در بهشت برزخ بود ، هیچگاه وارد جهنم اهل کفر نخواهد شد . اما ممکن است در آنجا سختی هایی داشته باشد. کسی هم که در جهنم برزخ است ، ممکن است پاک شود . اما در عین حال ممکن است در قیامت هم دچار جهنم شود. بنابراین هیچ چیزی قطعی نیست .

در روایتی از امیرالمومنین (ع) داریم که در زمانی که همه چیز را حسابرسی می کنند حتی حلال هم حساب و کتاب دارد . اگر کسی حلال های زیادی دور خود جمع کرده باشد این حسابرسی طول می کشد . این طول کشیدن سخت است .


من فرزند خردسال خود را در اثر سرطان خون از دست دادم . سوالات و نگرانی های زیادی در خصوص چگونگی وضعیت او در برزخ دارم . بسیار نگران هستم که او فرصت زیادی برای درک معنویات و رشد معنوی نداشت. او حتی نمی دانست که مرگ چیست و فرصت آماده شدن را هم نداشت .

در رابطه با اطفال مومنین به یک صورت برخورد می شود و در رابطه با اطفال مشرکین که قبل از بلوغ از دنیا رفته اند به گونه ی دیگری برخورد می شود . مومنین یعنی کسانی که به خدا ، پیامبر و دین ایمان و اعتقاد دارند . البته ممکن هم است که اشتباهاتی هم داشته باشند . یعنی همین مومنین معمولی .

در روایت داریم که این کودکان به احترام پدر و مادرشان در دامن حضرت ابراهیم (ع) و همسر ایشان ساره تربیت شده و رشد معرفتی به آنها داده می شود .

حتی آن اطفالی که سقط شده اند در روایت داریم که دم در بهشت می ایستند و می گویند که ما وارد نمی شویم تا پدر و مادر ما بیایند . یعنی به جبران آن کوتاهی که در دنیا در حق او شده، یک شفاعت به او داده می شود.

پیامبر می فرماید که در معراج به پیرمردی برخورد کردم که در اطراف او کودکانی بودند . از جبرائیل (ع) پرسیدم این پیرمرد کیست ؟ گفت این پدر تو ابراهیم است . گفتم این اطفال چه کسانی هستند . گفت اینها کسانی هستند که ابراهیم آنها را تغذیه کرده و رشد می دهد .

در روایت دیگری از امام صادق (ع) داریم که فرمود: مادر ما زهرای اطهر فرزندان شیعیان را تربیت می کند . این مسئله با قبلی منافاتی ندارد . شاید این مربوط به مومنینی است که درجه ی بالاتری دارند .

بنابراین به احترام مقام پدر و مادرشان ، حضرت زهرا (س) از ایشان پذیرایی ویژه می کند . در قرآن آمده که این کودکان بعداً که قیامت بر پا شد و آمادگی پیدا کردند با پدر و مادر صالح خود همراه می شوند .

این کودکان گناهی نکرده اند که کمبود ها و نقصان های آنها با خیرات و مبرات جبران شود. البته برای ارتقاء درجه به هر انسانی می توان هدیه کرد . اما از این جهت که رفع عذابی از آنها صورت بگیرد، ضرورتی برای خیرات وجود ندارد .

این خیرات برای افراد بالغ بسیار لازم است و آنها به آن نیازمند هستند . در قرآن سوره ی رعد آیه ی بیست و سه آمده که این کودکان با پدر و مادرهای خود در قیامت جمع هستند . اما در خصوص اطفال مشرکین ، چون پدر و مادر آنها مشرک بوده اند، اگر به آنها ملحق شوند نفعی به حالشان نخواهد داشت .

امام مجتبی (ع) در روایتی فرمود : این کودکان گناهی ندارند که به جهنم روند . از طرفی عمل صالحی هم ندارند که به بهشت بروند . از طرفی به پاس احترام پدر و مادر نزد حضرت ابراهیم و حضرت زهرا (س) هم نمی روند . این افراد خدمتکاران افراد بهشتی می شوند . اینها نوجوانانی هستند که همیشه در نوجوانی و نشاط باقی مانده و به بهشتیان خدمت می کنند . و از این خدمت کمال لذت را می برند .


من و همسرم خیلی یکدیگر را دوست داریم و یکی از آرزوهای ما این است که پس از مرگ باز هم در کنار هم باشیم . در دنیا چکار کنیم که به این آرزوی خود برسیم؟
اگر در این دنیا صالح باشند ، در آخرت صالحین در کنار هم جمع شده و از بالاترین لذت های بهشت این است که افراد با همسر خود باشند . در روایت داریم که لذتی که بهشتیان از همسران خود می برند از خورد و خوراک نمی برند . به این خاطر که نیازی که انسان به انیس و مونس دارد بیشتر از خورد و خوراک است .

با اینکه لذتی که خورد و خوراک آنجا دارد با این دنیا قابل مقایسه نیست . اما با این وجود لذتی که از جمع شدن با همسران و یا پدر و مادر و فرزندان خود می برند با هیچ چیز قابل مقایسه نیست .

در روایت است که زیبایی همسران به قدری خیره کننده خواهد بود که حورالعین تعجب می کنند . در قرآن در سوره ی الرحمان داریم که زنان دنیایی بخاطر اعمال نیکی که در این دنیا انجام داده اند از هر جهت حسن و زیبایی پیدا می کنند. نور نماز و نور معرفت و حجاب در چهره ی حورالعین وجود ندارد . باید در این دنیا همسران صالح باشند که بتوانند در آن دنیا به هم برسند.


آیا آرزوی مرگ کردن گناه است و آیا خداوند این آرزو را برآورده می کند ؟ من گرفتاری های زیادی در زندگی دارم که می خواهم اگر اشکالی نداشته باشد در دعاهای خود آرزوی مرگ بکنم .
در عین حال که در روایات و آیات قرآن است که مومن باید مشتاق لقای الهی باشد ، اما آرزوی مرگ نداریم . در وسائل الشیعه جلد دو از رسول خدا نقل شده که یک شخصی در نزد ایشان از مشکلات دنیا شکایت کرده و آرزوی مرگ می کرد .

پیامبر به ایشان فرمود : آرزوی مرگ نکن . اگر آدم خوبی باشی با بودن در دنیا خوبی های تو بیشتر می شود . اگر آدم گناه کاری هم باشی می توانی فرصت پیدا کرده و گناهان خود را جبران کنی . تنها سرمایه ، عمر تو است . چرا درخواست می کنی که این فرصت از تو گرفته شود . این یک فرصت است .

درست است که سختی هایی دارد اما با همین سختی ها است که شما مراتب را طی می کنید . جای توشه جمع کردن و یا جبران بدی همینجا است . این تنها فرصت است و فرصت دیگری هم نیست .

زمانی می رسد که ما محتاج گفتن یک لااله الا الله باشیم . محتاج فرصت یک استغفرالله بشویم اما به ما نمی دهند .

شاگرد برادر مرحوم علامه طباطبایی با افلاطون ارتباط برقرار کرده بود . افلاطون به او گفته بود ما محتاج یک لااله الا الله هستیم . خوش بحال شما قدر آن را بدانید .

شخصی به نام شعیب نزد امام صادق (ع) آمد و گفت ما کلامی را از ابوذر شنیدیم به این مفهوم که ایشان گفته من سه چیز را دوست دارم که مردم آنها را دوست ندارند . مرگ ، فقر و بلا .

امام صادق (ع) فرمود مقصود ابوذر آن چیزی نیست که تو فهمیده ای . مقصود او این است که مرگ در طاعت خدا را بیشتر از زندگی در معصیت دوست دارم . بلای در طاعت خدا را بیشتر از سلامتی در معصیت دوست دارم . و فقر در طاعت خدا را بیشتر از ثروت در معصیت دوست دارم .

بنابراین نه اینکه بیشتر دوست دارم که آرزوی مرگ بکنم . پیامبر اکرم (ص) فرمود که سعادت مرد طول عمر است . طول عمر در طاعت خدا است . لذا ما هیچ جایی درخواست مرگ نداریم .

فقط در روایات است که در دو جا درخواست مرگ شده است :

*یک – درخواست شهادت است . چون این مرگ یک نوع جهش است . شما می خواهید در دنیا بمانید که کار کنید . بالاترین کار شهادت است . پیامبر (ص) فرمود : بالای هر خوبی یک خوبی است تا جایی که فرد در راه خدا به شهادت برسد . بالاتر از آن دیگر خوبی نیست .

حضرت زهرا (س) در دعای خود داشتند که خدایا وفات من را زودتر برسان . چون وفات ایشان شهادت در راه خدا بود .

*دومین مرگ نیز در مورد کسی است که عمر و زندگی او مرتع و چراگاه شیطان باشد . یعنی هیچ خیری نداشته و فقط شیطان از او استفاده کند . برای معاویه ، صدام و امثال یزید هر روز زودتر از این دنیا بروند به نفع آنها است .

در دعای مکارم الاخلاق امام سجاد (ع) فرمود که خدایا به من طول عمر بده تا زمانی که در راه تو باشم . اما زمانی که عمر من مرتع و چراگاه شیطان شد که او از من استفاده کند من را قبض روح کن.

برنامه 17 / 7 / 90


" مباحث یاد مرگ - حجت الاسلام عالی - برنامه سمت خدا - http://samtekhoda.tv3.ir "


برای مطالعه نظرات کاربران در این مورد، کمی پایین تر بروید یا اینجا را (کلیک-لمس) کنید.
خوشحال خواهیم شد اگر اطلاعات یا تجربیاتی که دارید را با ما در میان بگذارید
↓ کپی لینک این صفحه برای ارسال به دیگران ↓
↓ مطالب مشابه بیشتر در دسته بندی(های) زیر ↓ :
مباحث یاد مرگ (۷۹ مطلب مشابه)