سلام نمیدونم از کجا شروع کنم سه سال پیش با پسری از یک خانواده مذهبی و سرشناس آشنا شدم اون دو سال از من کوچیکتر بود اما چهره بسیار مردانه و سر به زیری داشت بر عکس من که چهره ی بیبی فیس دارم اون نه از نظر اخلاق نه رفتار و نه تیپ و ظاهر بهش نمیخورد که کوچیکتر باشه .
قرار شد بعد یک سال بیاد خاستگاری اما شرایط نذاشت و من بهش تا عید امسال مهلت دادم اما وقتی خانوادش فهمیدن سرسختانه مخالفت کردن و گفتن بعد اتمام دانشگاه پا پیش میذارن اون درسش سه ماه دیگه تموم میشه .

من اول قبول نکردم اما با مادرم حرف زد و من راضی شدم خانواده اون به هیچ وجه نباید از رابطه ما با خبر میشدن و اون به مادرش گفته بود من رو در مسیر دانشگاه دیده.
نمیدونم چی شد که یک ماه پیش زدم زیر همه چی . آخه دیگه بریده بودم کلی التماس کرد اما من خطم و خاموش کردم الان دلتنگشم ازش دورادور خبر دارم . دوستم شماره جدیدمو بهش داده اما نه بهم اس داده نه زنگ.
میترسم جام تو قلبش پر شده باشه راهنماییم کنین ترو خدا به نظرتون بر میگرده یا فراموشم میکنه؟
بنظر شما صبر کنم یا بهش اس بدم

--------------------
سلام به همه دوستان
بالاخره اون اقا پسر با اصرارهای دوستم راضی شد بیاد حضوری بحرفیم تروخدا بگینن چطوری از دلش در بیارم اخه به دوستم گفته دیگه نمیخاد منو ببینه و با اصرار دوستم مجبور شده بدجور درگیرم نمیدونم باید بهش چی بگم تروخدا شما اگه میتونین راهنمایم کنین .به دوستم گفته حتی نباید نگاش کنم  من واقعا بچگی کردمو الان پشیمونم میترسم بعدها این یک ماه بی خبریو به سرم بزنه و دیگه بودو نبودم براش مهم نباشه چطوری رابطمونو مثل روزای اول کنم

برای مطالعه نظرات کاربران در این مورد، کمی پایین تر بروید یا اینجا را (کلیک-لمس) کنید.
خوشحال خواهیم شد اگر اطلاعات یا تجربیاتی که دارید را با ما در میان بگذارید
↓ کپی لینک این صفحه برای ارسال به دیگران ↓
↓ مطالب مشابه بیشتر در دسته بندی(های) زیر ↓ :
مشورت در ازدواج خانم ها (۲۳۰۴ مطلب مشابه) مشورت در زن داری (۳۳۷ مطلب مشابه)