سلام خدمت خوانندگان محترم خانواده برتر

من مشکلی دارم که برام تبدیل به یک معضل یا اصطلاحاً "باگ" رفتاری شده، من پسری درونگرا و متفکر هستم، وقتی میگم متفکر منظورم اینشتین بودن نیست، یعنی بیشتر ساعات روز رو در حال تفکر هستم و در کنارش کار هم می‌کنم، این طور نیست بیکار و منفعل باشم

ولی به خاطر خصلت درونگراییم دچار مشکلاتی شدم، از همین ابتدا جا داره بگم نسبت به قبل خیلی بهتر شدم، چون قبلاً کمی افسردگی هم داشتم و درمانش کردم، من مهمونی میرم ولی تند تند رفتن به جایی رو دوست ندارم.

مهمون، دوستان و فامیلام رو خیلی دوست دارم ولی از جمع شلوغ فراری ام، مثلاً دلم می خواد وقتی مهمون برای وعده شام میاد خونه مون، در حد دو خانواده باشن، این هم بگم، اصلاً فکر نکنید آدم بد اخلاق و بی ادب یا سردی هستم.

اتفاقاً از صمیم قلبم اطرافیانم رو دوست دارم و کاری از دستم بر بیاد انجام میدم، من دوست دختر ندارم، هم به خاطر عقاید هم به خاطر اخلاقم. ولی مطمئنم اگه ازدواج کنم با همسرم رفتار خوبی خواهم داشت.

از نظر دوست و رفیق هم، آشنا زیاد دارم، شاید بالای ۱۰۰ تا! ولی رفیق صمیمی ۳ - ۴ نفر بیشتر نیستن و با همون ها هم ماهی یکی دو بار بیرون میرم، بقیه بهم میگن مغرور، خودشیفته یا حتی سرد هستم، که خیلی ناراحت میشم. خصوصاً از اینکه میگن سرد هستم.

چون من اطرافیانم رو خیلی دوست دارم امّا نمی تونم بیانش کنم، نهایتش تولدشون کادو بخرم و تبریک بگم، اصلاً روم نمی شه بهشون زنگ بزنم، هم کمی خجالتی ام هم درونگرا 

دلم می خواد فریاد بزنم و به اطرافیانم بگم من همه تون رو دوست دارم و حتی اگه یکیتون کم بشه دلم براش تنگ میشه

من هنوزم دلم به حال رفقای مدرسه راهنماییم تنگ میشه ولی ظاهرم شبیه یه آدم سرد مغرور گوشت تلخه


برای مطالعه نظرات کاربران در این مورد، کمی پایین تر بروید یا اینجا را (کلیک-لمس) کنید.
خوشحال خواهیم شد اگر اطلاعات یا تجربیاتی که دارید را با ما در میان بگذارید
↓ کپی لینک این صفحه برای ارسال به دیگران ↓
↓ مطالب مشابه بیشتر در دسته بندی(های) زیر ↓ :
مسائل درونگراها (۳۵ مطلب مشابه)