با سلام 

من دختری هستم ٢٧ ساله، کارشناس ارشد دارم و شاغل در یک ارگان دولتی، مشکل من جوی هست که همکارانم ایجاد کرده اند .

خاطرات بسیار بدی از ضایع شدن حقم و اجحاف در حقم در دفاع از همکاری که با اون نزدیک تر هستن دارم . اونم از طرف خانومی که مسئول واحد محل کارم هستند . این خانوم ظاهری بسیار مهربون و مهارت کلامی فوق العاده دارن . 

من با همکارانم دوستم و این اذیتم میکنه که با کسانی که تو خلوتم دارم از دست شون حرص میخورم و فکر حرف ها و کنایه هاشون خوابم رو به هم ریخته، دوست باشم به خصوص اون همکارم که نور چشمی اون مسئول واحد هستش. 

چون به شدت پیگیر کارها، زندگی شخصی، حقوقم و ... هست و کلا دماغش تو کارهای منه و لحنش در ظاهر دوستانه و مهربون و دلسوزه ولی در واقع در جاهای خاص نشون میده که  حسادت،  سودجویی و ... نیت غالبش هست . ( ایشون قبلا همکار مستقیمم بوده و بعد همکار مستقیم این خانم شده ولی کلا همه چند مرکز تحقیقات در یک مجموعه هستیم و اون خانم هم به عنوان با سابقه ترین شخص و بزرگتر مون مسئول واحد )

اون خانوم دائم در حال قضاوت دیگران هستند و از طرفی وقتی دیگری داره غیبت میکنه صلوات میفرستن و میگن غیبت نکنین من از غیبت خوشم نمیاد .  

دائم میگن من باید یه کتاب راجع به ریا در اداره جات بنویسم و جالبه حجابی که خودشون تو اداره دارن با تیپ واقعی شون خیلی فرق داره در صورتی که برای حفظ قوانین اداره میشد حجاب راحت تری هم داشت . 

دائم در حال قانون گذاری واسه امثال من هستن و همون قوانین برای خودشون و دو تا همکاری که پرسنل اصلی خودشون میشن و باهاشون صمیمی ترن تبصره میخوره . عاشق این هستند که ازشون تعریف بشه و دائم هم در حال این کار هستن و تحمل کوچکترین انتقاد و ایراد گرفتن رو ندارن . 

دیوانه وار نصیحت کردن رو دوست داره و تقریبا ساعت های زیادی از روز رو مشغول همین کار هستن، هر اتفاقی واسم افتاد همکارام ازم توقع اینو داشتن سور ببرم شون رستوران البته از یه جایی به بعد من هم مقاومت کردم و مستقیم بهشون گفتم من همون جوری که عرف اینجا هست و بقیه دادن سور میدم نه بیشتر و با واکنش های زیاد و تیکه ها و متلک های زیاد روبرو شدم و رسما داشتن آبروم رو میبردن .

مثلا یه یار بعد از حرف های من به اصرار بقیه همه با هم بعد از اداره رفتیم رستوران و اصرار داشتن که حتما من هم باشم بعد همون خانوم غذا رو حساب کردن هر کاری کردیم که دونگ هامون رو قبول کنن نپذیرفتن و میگفتن این حرف ها چیه من دلم گنده ست و جای دیگه هم باز این کار رو کردن و در جواب اصرار من که لطفا دونگ ها رو قبول کنید قرارمون این نبود، گفتن عیب نداره یه بار دیگه تو مهمون کن . من این تحمیل عقیدشون رو دوست ندارم . 

ایشون این انتظار رو فقط از من دارن، کارمندانی که مستقیما تو مجموعه خودشونن تحت حمایت کامل ایشون هستن و واسه اونا از این نسخه ها نمینویسه، خلاصه خانوم مسئول با نطق های ما همه با هم دوستیم درست نیست آدم به خاطر پول کار کنه بعضی آدم ها تو اداره اینجورین این خیلی بده ، آدم خوبه اون چه برای خودش میپسنده واسه بقیه بپسنده و .. دائم در حال کنترل کردن بقیه هست به جز نور چشمی هاش . 

اینم بگم که من اون جا کارم از همه بیشتره سختی و مخاطرات کارمم بیشتره ولی از همه حقوقم کمتره ، همکار مستقیم من هم به دلیل اینکه چند ماه دیگه طرحش تموم میشه و برخلاف انتظارش امیدی به موندگار شدنش در اینجا نیست حسابی زرنگ بازی در میاره و کاراش گردن من میوفته .  

من کتاب های زیادی خوندم، تو خمیر بازی دیگران نیستی - تا این حد مهربان نباش - و .. به خیلی هاش هم عمل کردم ، ولی کار من با بیماران  کنسری سرو کار داره ، و تعدادمون واسه انجامش کمه اگر بخوام اندازه ی همکارم کار کنم ( که البته تقریبا یک میلیون تومن بیشتر از من حقوق داره ) و به خودم فشار نیارم بیماران زیاد معطل میشن .

و اگرم به فکر بیماران باشم خوش به حال همکارم و رئیس مستقیمم میشه که حتی سعی نکرد نیروی بیشتری بگیره و به حقوق من هم اصلا اهمیتی نمیده ، هر بار این مسائل رو واسه خودم حل میکنم اما باز چند وقت بعد احساس خفگی میکنم دلم میخواد سر اون نور چشمی اون خانوم و حتی خودش داد بزنم و بگم تمومش کنین .

شما ها دوستان من نیستین، این دورویی رو تمومش کنین و انقدر منو با توقعات تون تحت فشار نذارین، 

ازم فاصله بگیرین بذارین راحت باشم، شما دوست من نیستین، ادای دوست رو واسم در نیارین که منو تو معدوریت دوستی تون بذارین . ولی از عواقبش میترسم، از متشنج شدن جو بدگویی های پشت سرم و جو متشنج میترسم، از خودم بدم میاد احساس دو رو بودن بهم دست میده .

از همه عزیزان خانواده برتر خواهش می کنم اگه تجربه ای دارین در این زمینه لطفا راهنماییم کنین .

ممنونم


مرتبط :

چرا بعضی از آقایون نمی تونن رابطه اجتماعی دوستانه رو با خانم ها ادامه بدن

نحوه برخورد با نگاه های هیز همکار

ناراحتی از رابطه همکاری و برادرانه پسر مورد علاقم با یه دختر دیگه

نوع برخورد دختر مورد علاقه م با همکارانش آزارم میده

خواهرم با دو نفر از همکاران مردش که متاهل هستند چت میکنه

چرا همکارم ازم خواستگاری نمیکنه ؟

می خوام برای همکار مَردَم برج زهر مار بشم

حس میکنم شوهرم در محل کارش با همکارای خانم راحته

یکی از همکارانم که ظاهرا به من وابسته شده میگه در شرف طلاقه

حدود روابط با همکاران آقا چقدر باید باشه ؟

همکارم در محیط اداری سعی داره بیشتر باهام باشه

کار درستی کردم که به پیام های ادبی همکار مردَم جواب ندادم ؟

به استاد یا همکار جنس مخالف وابسته ی عاطفی میشم

چرا در برخی ارگان ها همکاران زن و مرد این قدر با هم راحت هستند ؟!

چکار کنم شوهرم از همکار خانمش فاصله بگیره ؟

عوامل عصبانیت و خوشحال شدن همکاران آقا


برای مطالعه نظرات کاربران در این مورد، کمی پایین تر بروید یا اینجا را (کلیک-لمس) کنید.
خوشحال خواهیم شد اگر اطلاعات یا تجربیاتی که دارید را با ما در میان بگذارید
↓ کپی لینک این صفحه برای ارسال به دیگران ↓
↓ مطالب مشابه بیشتر در دسته بندی(های) زیر ↓ :
مسائل زنان شاغل (۳۵ مطلب مشابه) روابط اجتماعی دختران (۲۶۴ مطلب مشابه)