خانواده برتر

سلام

راستش، اینها که شما فرمودید رو نمی دونم چقدر قابلیت اجرایی داره!

فقط یک ماجرایی برام اتفاق افتاد چند روز پیش ...

وصف الحال یک متاهل خوشحال! (از مشاهدات میدانی خودم) ...

در مجلسی بودم، آقایی کنارم نشسته بود که با آب و تاب از افزایش روزی و بهبود وضعیت مالیش بعد از ازدواج صحبت می کرد ...

می گفت خانمم روزیش زیاده! از وقتی ازدواج کردم (گویا حدود چهار یا پنج سال)، تونستم یک آپارتمان چهل متری بخرم و دیگه مجبور نیستم با موتور کار کنم و الان یک کار راحت تر دارم! (اینارو با خوشحالی تعریف می کرد)

همچنان که مات و مبهوت از سخنان ایشان بودم (همانند توریستی ژاپنی که از بناهای تاریخی کشورمان دیدن می کند!) ...

در آن حال، بدان حال غبطه خوردم ...

اون بابا هم از همچین رقمی صحبت می کرد!

حالا شما هم می فرمایید 2 تومن؟ درست می بینم؟! زن؟ شاستی بلند؟ خونه؟ ...  

الان یک حساب کتاب کردم ببینم ماه پیش چقدر خرج کردم؟ دیدم با هزینه ماشین و چند بدهی کوچیک و چند تا خرج خرده ریز یک مبلغی حدود شیش تومن از جیبم رفته! ...

پیدا کنید پرتقال فروش را ...

خدا هیچ بنی بشری رو گرفتار این اداره جات نکنه، یکی دو هفته پیش یه جوری پوست مارو کندن که فکر نکنم حالا حالا جاش خوب بشه!

از یک یارانه بگیر چه انتظاری داری شما؟! وضعیت جیب بنده بد جوری قاراشمیش، یه چیزی تو مایه های اقتصاد ریاضتی/ مقاومتی!

ای داد بی داد ... باز بحث هزینه ها و ازدواج شد ... یاد شکست عشقیم افتادم ... !

فکر نمی کنم به این سادگی بشه فراموشش کرد. مخصوصاً وقتی که هر روز می بینیش! همیشه و همه جا همراهته. وقتی نیست انگار یک گم کرده داری،گیجی!. هر کاری می خوای بکنی نمیشه. اصلاً دل و دماغ نداری، می خوای از خونه بری بیرون نمی تونی، همش به فکرشی. هر بار می خوای فراموشش کنی یجوری میاد جلو چشمت. با خودت می گی دیگه دنبالش نمی رم. تا کی بی محلی؟ گاهی اوقات هر چی بیشتر دنبالش میری کمتر بهش می رسی! انگار اون شده جن و تو بسم الله. ولی برعکس گاهی اصلاً دربارش فکر هم نمی کنی ولی انگار یهو از آسمون نازل میشه جلو راهت. آدم تو کار دنیا می مونه آخه چرا اینجوریه؟ عشق بهش با همه عشق ها فرق داره. وقتی کنارته انگار گرمی، حتی توی سردترین روزهای زمستون. فکر کردن بهش گرمت می کنه. به این میگن معجزه عشق! هیچ تعبیر دیگه ای براش نیست. فقط اونی که عاشقه میفهمه من دارم چی میگم. کاش می شد از فکرت بیرونش کنی. صبح که از خواب پا می شی اولین چیزیه که به ذهنت می رسه. وقتی یادت میاد که نداریش غم عالم میاد سراغت. هیچ چیزی جاشو برات پر نمی کنه ... هیچی. وقتی اسمشو میشنوی ناخودآگاه می ری تو فکر. می گی آخه چرا بین این همه آدم من ... چرا من نباید داشته باشمش؟ ... چرا؟ برای تسکین خودت می گی الان خیلی های دیگه مثل منن، ولی اینم آرومت نمی کنه. چرا بعضی ها راحت بهش میرسن؟ چرا باید برای من این اتفاق بیفته؟! مگه من با اونایی که در کنار خودشون و همراه خوشون دارنش چه فرقی دارم؟ دعا می کنی، با خودت فکر میکنی چطور می تونم بهش برسم ولی ... نه فایده نداره. فکرش مثل خوره روحت رو می خوره. برای تو هویت پیدا کرده، انگار شده همزادت. عین یک موجود زنده. اون رفته، اینقدر از تو و افکارت دور شده و کنار خودت نداشتیش که دیگه حتی یادت نمیاد یک بسته کاملش چه شکلی بوده ... . البته الان دیگه کسی بسته ای حملش نمی کنه همه تو کارت نگهش میدارن ... آره ... امان از عشق نافرجام ... امان از بی پولی.

سلام

چطوری اسی خان؟ خوبی پدر جان؟

تا تو باشی با اون متن طولانیت (قصه حسین کرد شبستری) منو یاد نداشته هام نندازی (چیزی که عوض داره گله نداره)!

یادم باشه هر وقت چارپا مغزم رو لگد کوب کرد خواستم یک حرکتی بزنم (زبونم لال) برم قاطی مرغا بیام سراغت بشی مدیر برنامه ها. ولی اگر از این مخارجی که گفتی یک قرون بیشتر خرج بشه من می دونم و تو!

در ضمن، پسر خوبی باش، اینقدر تو اون صفحه دخترونه رفت و آمد نکن، برو جلو خونه خودتون بازی کن ببم جان! :-)

سلام میشه لطفا این پست رو به روزرسانی کنید:)

چقدر صمیمی بودن بچه ها:))

پست چقدر خنده دار شده الان! :) خونه متری دو میلیون تومن توی تهران! چه باحال بود اونموقع الان توی روستاهای شهرستان های دیگر غیر از شهرستان های تهران هم دیگه خونه دو تومن نیست!

وای من چقدر اینجا کامنت گذاشتم😂 

بنده خدا آقای اسی ازم خواسته بود بهش دختر معرفی کنم. 😁

چه پست خوبی بود. یادش بخیر. 

هر چیزی قدیمیش خوبه .حتی کاربر خخ

شما هزینه های زندگی در روستا رو حساب کردی انگار چون توی شهرستان ما زمین متری از 3 شروع میشه تا 8 تومن

بعدشم این چه زندگیه که با قرض و وام و.......... شروع بشه....

مگه زوره؟؟

خیلی هزینه هست که یهو پیش میان... ماشین خراب میشه.... مبایل... لباس و.....

بعد شما با فرض این شرایط و حساب کتاب خیلی تخیلیتون زندگی کردین...

بچه هم اوردین و بزرگش کردین.......

کی میخواد براش جهیزیه و خونه بگیره و.........

سلام.....

اولین جمله ای که بعد خوندن این پست به ذهنم رسید این بود :هییی یادش بخیر....

هرکی ندونه انگار ۲۰ سال پیشه.

نویسنده پست کاش الان بیاد حساب کتاب کنه😂😂

یه خونه متوسط تو غیر تهران متری ۵ تومنه!

منظور شهرستان های استان تهرانه.

یه خونه ۷۰ متری متوسط و غیر نوساخت ۳۵۰ میلیون پولشه خخخخ یه خونه رهن بخوای کنی حدود ۱۰۰ تومنه

تالار رفته تو رنج حداقل ۳۰ تومن.

انگشتر من چند ماه پیش میدیدم اشغال ترین انگشتر ها ۴تومن بود معمولی هاش ۹ تومن  الان تازه بالاتره.

سایر هزینه ها بماند

خداحافظ ازدواج اسان 😯

هدف از به روز رسانی این پست بازی با روح و روان ما بود فک کنم 😂😂😂😂

خونه متری ۲ میلیون؟؟

جالبیش اینه این چیزایی که گفته شد مال سال ۹۶ هست!!!دو سه ساله انقدر شرایط تغییر کرده

سلام

نمی دونم اون دوستی که این پست رو گذاشته در چه حالیه..ولی ما خیلی بدبختیم که اتفاقاتی که تو کشورای دیگه بعد 100 سال هم نمیفته اینجا تو دو سه سال میفته...

هنوز یادم نرفته صحبتهای اقای جهانگیری تو مناظره ریاست جمهوری که میگفت مردم ایران یادتونه که شب میخوابیدید صبح پا میشدید قیمتا دوسه برابر شده بود.. دلار در عرض یه سال چند برابر شده؟؟؟

عین این اتفاقات تو دوران فعلی هم بوقوع پیوست بنابراین نشون میده که هیچ فرقی نمیکنه کی راس قدرت باشه .. 

همه این اتفاقات هر 4-5 سال یه بار میفته و ما که دیگه سر شدیم.. ولی یه چیزی رو من دوست دارم بدونم اونم اینه که اینا اون دنیا چجوری میخوان جواب مردم رو بدن...

سال به سال داره به تعداد افراد فقیر افزوده میشه بدون اینکه امیدی به اینده وجود داشته باشه...

فقط پراید 100 میلیونی رو ندیده بودیم که ان شالله به لطف مسولین خائن کشورمون تا چند روز دیگه اونم میبینیم.......

اردواجم که دیگه کم کم داره رویا میشه برای جوونا... خدا ازشون نگذره...

یک پسر لطف کنه خونه و ماشین بخره. پدر پسر هم 100 ملیون کمک کنه. تو 35 سالگی میتونه ازدواج کنه. 

رک و خلاصه

..توهم محض بود

با درامد 2 میلیون تومان ، ازدواج کردن و چرخاندن زندگی غیرممکن است ..(سال 99 به بعد)

حتی اگر پس انداز داشته باشید و وام بگیرید 

حداکثر پیشروی کار، انجام مراسم ازدواج است و بعد از ازدواج این زندگی مدت زیادی باقی نمی ماند (بدلیل بدهی کمرشکن وام و قرض )

قیمت سازی نکن ، منبع قیمت ها ؟؟(خبرگزاری معتبر که قیمت گذاری ازدواج کار کرده)

میشه..همه جوری میشه..

💨💨💨💨💨🤥🤥🤥

یادش بخیر

لطف خدا شاملمون شد

یک ماه بعد کامنتم اینجا 

خونه تونستم بخرم

الان پول رهنش از کل پولی ک دادم براش بیشتره

ولی میدونم ک درست نیست این تورم ربوی

ولی چاره نیس

3ساله اجاره مستاجر رو زیاد نکردم 

شاید جبران تورم پول پیشش باشه

ببخشید شما کجا تالار گرفتین که غذا پرسی٢٥تومن؟!!اونم سه مدل غذا!!!سه مدل غذا توی یه تالار خوب نه عالی به ازای هر نفر ١٠٠تومن!چطور زندگیتون با ١/٥٠٠میچرخونین؟!!من و نامزدم ٥تومن در امد داریم ولی خیلی نگران خرج زندگی ایم الان خط فقر برای دو نفر٤/٥٠٠!!ما دنبال کار دوم و سوم میگردیم تا یه روزی بتونیم بچه دار بشیم!

در مورد خرید خونه هم من متوجه نشدم یعنی چیکار کنیم؟

ما با خونه و ماشین و وام ازدواج و سرویس های طلایی که دارم ٩٠٠میلیون با بیشترسرمایه داریم ولی از خریدن یه زمین و ساختن یه اپارتمان برای خودمون عاجزیم!!

چون هر قطعه زمین  منطقه خوب نه عالی ٦٠٠میلیون قیمت داره و ما نمیتونیم بخریم

زمینی ام که پایین شهر باشه رشد نداره و به نظرم سرمایه گزاری کردن توش حماقت

حالا که شما فکرتون خوب کار میکنه بیاین یه راهنمایی به ما بکنین با اینقد سرمایه چطور زمین بخریم و خونه بسازیم؟!

یه لحظه برگشتم کامنتارو نگاه کردم دیدم پست مال سال ٩٦شکه شدم فهمیدم امارتون قدیمیه فک نمیکردم اینقدر همه چی عوض شده از دو سه سال قبل واقعا الان زندگی خیلی سخت شده...

برای ماجوون ها دعا کنین!!

آها پست مال سال ۹۶ عه ...

خواستم بگم من تو شهرستانی هستم که خیلی م بزرگ نیست

جای متوسط به بالا و خوب شهر( نه عالی ) خونه متری ۱۳ ایناس تازه ۱۰ سال ساخت رو همین زمستون خواهر من خواست بخره متری ۱۳ طرف نفروخت

حقوق یه مهندس که تو شرکت خصوصی کار کنه برابر قانون کار_ تا اسفند پارسال یک و هشتصد بود. امسال نمیدونم چجور شده

ضمنن شما نگفتین پول رهن رو که نوشتین ۴۵ تومنه و باهاش خونه رو میخریم و یسال بعد به مستاجر پس میدیم بناست از کجا تو این یسال در بیاریم و پسش بدیم؟؟

و هزینه های غیر مترقبه مثل هزینه های سنگین درمان که ممکنه پیش بیاد رو کجای محاسباتتون دیدین؟؟ مثلا یه دندون پر کردن ساده . یا یه سونوگرافی و ...

خواستگاری ۱.۵ سال پیش بهم معرفی شد _ همون جلسه اول شرایط  و برخورد و رفتار و ظاهرش برام مطلوب بود . رفت و دیگه ازش خبری نشد جز اینکه هر چند وقت یبار معرف گفت کلی گرفتار شده شغلشو از دست داده و زندگیش اشفته شده و .... یه کاسبی دیگه راه انداخته که بخاطر کرونا الان اونم گند خورده توش  

یه پسر ۳۳ ساله الان فقط باید خودشو به در و دیوار بزنه که حداقل تو ۳۳ سالگی از باباش پول تو جیبی نگیره

از وقتی فهمیدم تو ذهنم فکر میکنم میشد توقعاتو اورد پایین و تو همین واویلا ازدواج کرد؟ هر جور حساب میکنم میبینم شدنی نبود ... و اینکه عزت نفس مرد هم مدام شکسته میشه تو چنین شرایطی. گیریم شکممونو هم سیر کنیم یه اتاق ۳ در ۴ با یه توالت هم اچاره کنیم توش باشیم 

ازون ور یه پیرمرد نزدیک ۷۰ سال سکته ای از اطرافیان بود حس پدری و ریش سفیدی و اینا بهش داشتن همه _ داماد عروس نوه داره زن داره،  یه ساله داره مغز منو میخوره و پیشنهادای مضخرف میده و ابراز مثلا عشق میکنه ... 

جوون ۳۳ ساله حداقلای زندگی رو نداره

پیرمرد ۷۰ ساله عین یه پسر تازه بالغ شده ی شهوتی رفتار میکنه ... 

کلا خر توخره!

انقدر این یکی دو سال اخیر فشار روم بوده واقعا احساس میکنم اندازه ۲۰ سال بهم گذشته 

بعدشم که میام وبلاگ مطالب تخیلی باید بخونم ‌... 

بابا ول کنید دیگه! انقدر همش نزنید 

آها پست مال سال ۹۶ عه ...

خواستم بگم من تو شهرستانی هستم که خیلی م بزرگ نیست

جای متوسط به بالا و خوب شهر( نه عالی ) خونه متری ۱۳ ایناس تازه ۱۰ سال ساخت رو همین زمستون خواهر من خواست بخره متری ۱۳ طرف نفروخت

حقوق یه مهندس که تو شرکت خصوصی کار کنه برابر قانون کار_ تا اسفند پارسال یک و هشتصد بود. امسال نمیدونم چجور شده

ضمنن شما نگفتین پول رهن رو که نوشتین ۴۵ تومنه و باهاش خونه رو میخریم و یسال بعد به مستاجر پس میدیم بناست از کجا تو این یسال در بیاریم و پسش بدیم؟؟

و هزینه های غیر مترقبه مثل هزینه های سنگین درمان که ممکنه پیش بیاد رو کجای محاسباتتون دیدین؟؟ مثلا یه دندون پر کردن ساده . یا یه سونوگرافی و ...

خواستگاری ۱.۵ سال پیش بهم معرفی شد _ همون جلسه اول شرایط  و برخورد و رفتار و ظاهرش برام مطلوب بود . رفت و دیگه ازش خبری نشد جز اینکه هر چند وقت یبار معرف گفت کلی گرفتار شده شغلشو از دست داده و زندگیش اشفته شده و .... یه کاسبی دیگه راه انداخته که بخاطر کرونا الان اونم گند خورده توش  

یه پسر ۳۳ ساله الان فقط باید خودشو به در و دیوار بزنه که حداقل تو ۳۳ سالگی از باباش پول تو جیبی نگیره

از وقتی فهمیدم تو ذهنم فکر میکنم میشد توقعاتو اورد پایین و تو همین واویلا ازدواج کرد؟ هر جور حساب میکنم میبینم شدنی نبود ... و اینکه عزت نفس مرد هم مدام شکسته میشه تو چنین شرایطی. گیریم شکممونو هم سیر کنیم یه اتاق ۳ در ۴ با یه توالت هم اچاره کنیم توش باشیم 

ازون ور یه پیرمرد نزدیک ۷۰ سال سکته ای از اطرافیان بود حس پدری و ریش سفیدی و اینا بهش داشتن همه _ داماد عروس نوه داره زن داره،  یه ساله داره مغز منو میخوره و پیشنهادای مضخرف میده و ابراز مثلا عشق میکنه ... 

جوون ۳۳ ساله حداقلای زندگی رو نداره

پیرمرد ۷۰ ساله عین یه پسر تازه بالغ شده ی شهوتی رفتار میکنه ... 

کلا خر توخره!

انقدر این یکی دو سال اخیر فشار روم بوده واقعا احساس میکنم اندازه ۲۰ سال بهم گذشته 

بعدشم که میام وبلاگ مطالب تخیلی باید بخونم ‌... 

بابا ول کنید دیگه! انقدر همش نزنید 

 یه زندگی معمولی و آروم درکنارش تلاش طرفین و توکل بخدا و برکت خدا میشه داشت