سلام

دختری بیست و ... ساله هستم. با آقایی که چند سال از خودم بزرگ‌تره آشنا شدم، برای خواستگاری پا پیش گذاشتن ولی خانواده من مخالفت کردن و اجازه ندادن حتی برای آشنایی بیان. چون معتقد هستند ما وجه اشتراکی نداریم و خوشبخت نمی شیم با معیارهای خودشون. یکی از این تفاوتها زندگی توی دو شهر مختلف و داشتن فرهنگ های متفاوته. 

بعد از این اتفاق، ما باز هم در ارتباط بودیم با هم، چند ماهی گذشته، ایشون نه تماسی گرفتن با خانواده م نه چیزی. میگن من سهم خودم رو انجام دادم دیگه تو باید خانواده تو راضی کنی تا من بیام جلو و اگه شرطی بود بعدش بپذیرم. 

از من انتظار نداشته باش بیام همه چی رو خودم درست کنم. همین حرفش خیلی تو دل منو خالی می کنه. من انتظارم این بود که اول ایشون پا پیش بذارن و منم حمایت شون کنم. اصلاً دوست ندارم تنش و درگیری تو خونه به وجود بیاد. که بعداً تو رابطه مون هم تاثیر بگذاره ... 

از طرفی می‌ترسم من با خانواده دوباره مطرح کنم و باهاشون درگیر بشم، ولی ایشون پشتم رو خالی کنن. می دونم خانواده م از ایشون بیشتر انتظار خواهند داشت که خودش رو ثابت کنه. اینکه واقعاً منو دوست داره و برای ازدواج و تشکیل خانواده آماده ست. 


↓ موضوعات مرتبط ↓ :
اصرار بر خواستگاری (۴۱ مطلب مشابه) مخالفت خانواده با ازدواج (۳۷ مطلب مشابه)