خانواده برتر

ولی برای خودت ذهنیت درست نکن چون ممکنه به ارزوت نرسی و در دنیای واقعی که خواستی با شخصی متفاوت با شخصیت رویاهات زندگی کنی ، دچار سختی بشی و روحت ازرده بشه

عزیزم بچگانه نیست

منم 25 سالمه.. از بچگی به ارتش علاقه داشتم و دوست داشتم ارتشی بشم (نیروی هوایی یا زمینی).. هر کسی میشنید میگفت بچه س دیگه بزرگ میشه یادش میره ولی اون علاقه رو تا کنکور داشتم..  خیلی هم پرس و جو کردم که به عنوان یه کارمند ساده تو ارتش کار کنم ولی خب تو رشته ما خانوم ها رو استخدام نمیکنن چه کنکور و چه همین اواخر که ارتش استخدام داشت و رشته ما رو میخواست ولی خانوم ها رو نه! 

ولی برای ازدواج خیلی دوست دارم با یه تکاور ازدواج کنم .. به خصوص نوهدی : )) 

میدونم خیلی خوش اشتهام و  آرزوم هم خیلی عجیب و بزرگ و تقریبا محالیه.. ولی به هر حال دوست دارم دیگه.. : )))

کلا من علاقه ای به ازدواج ندارم مگر اینکه خواستگار نوهدی داشته باشم..!  تا دو سال آینده اگه شرایط ازدواج مهیا شد که شد و ازدواج میکنم همینجا .. ولی نشد بعدش دیگه اصلا نمیشه چون برای ادامه تحصیل میرم خارج از کشور و بعدش چه برگردم و چه برنگردم احتمال ازدواج با یه همچین آدمی برای من صفر میشه حتی! 

نمیدونم چطور به هدفت برسی چون منم مثل تو هستم خب..شاید دوستی که انتخاب میکنی از خونواده نظامی باشه معرفی میشی به افراد نظامی که تو اون خونواده ان و یا هرچی. ولی فقط اینو میدونم از خدا هرچی بخوای بهت میده اگه به صلاحت باشه. اگه نباشه نه! محاله! 

انشاالله که ازدواجت همونی باشه که خودت میخوای. : )

فک میکردم من فقط اینجورم!!

منم عاشق اینم که با یه طلبه ازدواج کنم

تو روزنامه آگهی بده، رو در و دیوار شهر هم بچسبون به یک شوهره خلبان اونم از نوع جنگندش نیازمندیم:)))))

شوخی کردم به نظرم که فقط از دست خدا کاری برمیاد

دعا کن! واس منم دعا کن:)

اگر واقعا بخوای مطمئنم بهش میرسی

از قانون جذب کمک بگیر

به نظرم زیاد رمانتیک و رویایی فکر نکنید. چه بسا زندگی یه کارمند ساده یا حتی یه کارگر ساده از یه خلبان و پزشک لذت بخش تر باشه.البته با احترام به هم پزشکان عزیز ،  من می شناسم کسانی که هر دو پرشک بوده اند ، یا شوهرشون پزشک بوده اما زندگی شون زهر مار شده. حتی منطقه نظامی هم تو شهر ما هست. ولی سراغ دارم ، همون خلبان جنگی اش که کارشون به طلاق کشیده شده. زیاد غرق رویا نشید. دوست داشتن و عاشق شدن ، هیچ لزومی نداره طرف شغل یا مدرکش چی باشه ، مهم اینه که مرام و معرفت و یه دل مهربون داشته باشه و بس

یعنی زیاد دیده شی مثلا برو تو مغازه ای یا کافی نتی که نزدیک به دانشگاه هست کار کن.

شاید یکی ازت خوشش اومد!

چی بگم والاااا فقط همین به ذهنم رسید.

تازه من تخصصشم انتخاب کردم مغز واعصاب:))

منم ازدوره ی دبیرستان تاحالا دوست دارم الانم 25ام ولی اینجور که بوش میاد باید بی خیال شم خخخ

میگن دکتر با دکتر ازدواج میکنه میگم حالا که اینطور شد اصلن نخواستم 

دوست عزیز سوال کننده به نظرم باید فکر کنی یجوری  شرایطشو فراهم کنی دیگه ببین چطوری میتونی ،اگه خدا بخواد حتمن میشه .ازخدا خالصانه بخواه خدا جوابت و میده ناامید نباش .اگه صلاحت بود میشه:)) 

مشاوره شاهین فرهنگ می گفت ازویژگی های همسرایندتون  باید لیست بنویسین برای سوپر مارکت عالم یعنی خدا :)

جدای از شوخی متاسفانه یا خوشبختانه ازدواج اولویت اول زندگیم نیست و  حتی خونوادم هم راضی نیستن تا چند سال آینده ازدواج کنم و اصرار دارن برای ادامه تحصیل برم خارج.. چه خودم و چه خونوادم وضعیت تحصیلی فوق العاده ای داریم و خواستگارام هم اکثرا مثل خودمون هستن  ولی خب.. زوده. نظامی رو از این جهت کفتم چون شغلشون حساسه با یه نظامی ازدواج کنم نمیتونم از کشور خارج بشم‌..پس کلا قضیه رفتن منتفی میشه. و حتی نمیتونم هم بعد از برگشتن به این آسونیا ازدواج کنم باهاش .. پس اگه خواستگار نظامی داشته باشم بیشتر از بقیه خواستگارا روش فکر میکنم طبیعتا چون اگه مرد خوبی باشه از دستش میدم. ولی خب  خیلی عجیبه برام که خواستگار نظامی نداشتم تا حالا :)))

فانتزی ها رو هم نباید زیاد جدی گرفت هرکسی یه ایده آلی تو ذهنشه و خودش میدونه ک اون ایده آل همیشه اتفاق نمیفته.اگه اتفاق افتاد که چه خوب اگه نه هم که آدم باید انعطاف پذیر باشه و بتونه عاقلانه تصمیم بگیره.  داشتن فانتزی زیاد بد نیست ولی اینم نیس که فقط همین مهم باشه و بقیه مسائل غیرمهم.

دیدم کامنتم رو بد نوشتم و بد برداشت شده.. حس کردم نیاز به توضیحه. 

امکانات رفاهی من آرزوی دخترای تهرونه.

اما من دوس ندارم شوهرم دکتر باشه

مخصوصا از پزشکای مرد خوشم نمیاد

یعنی ازدواج با کارمند رو به ازدواج با دکتر ترجیح میدم

دوستام بهم میگن دیووووونه

اما من حس میکنم معیارام با دخترای دیگه خیلی فرق میکنه

اونا به چیزایی اهمیت میدن که من اصلا به چشمم نمیاد

گاهی کیسی رو رد میکنم که به شدت مورد سرزنش اطرافیان قرار میگیرم

اما من همینم عوض بشو هم نیستم طرف باید به دلم بشینه حتما

توهمی بیش نیست عزیزم !!!!

سوال کننده های اینجا نمیدونم چی مصرف میکنند شیشه مصرف میکنند ماریجوانا مصرف کنند همشون تو هپروت کاملند !!!!

به بانوی مکرمه ، مهوش خانم

نظر لطف شماست واقعا . باور کنید قیمت دستگاه های فنی از جمله پمپ اعتماد به نفس ، این روزها خیلی رفته بالا ، اما قبول کنید ، خیلی از دخترها ، اینو تاکید می کنم ، خیلی از دخترهای امروزی ما تا قبل از 25 سال ، خیلی خیلی سخت گیرند ، جدی میگم وحشتناک رویایی فکر می کنن. بعد که کم خواستگار کم شد و دید هم سن و سال های خودشون ، شوهر کردن و چندتا بچه قد و نیم قد دارن ، تازه می دونن که اشتباه کرده اند همه خواستگاراشون رو رد کرده اند

یکی از همکارای ما حدود 15 سال پیش که مثلا 30 سالش بود از یکی از دخترهای 25 سال خواستگاری کرد. اون دختره از هر لحاظ شاید بگم هم سطح خواستگار و پائین ترش بود. دختره به صراحت ایشون رو رد کرد ، در صورتی که می گم از همه لحاظ شاید یا هم سطح بودن یا پسره بالاتر.  الان همون آقا دکترای تخصصی از دانشگاه های روزانه داره و اون خانم هنوز تو سن 40 سالگی مجرده

یکی دیگه از همکارای شرکتی ما ، از یه خانم رسمی خواستگاری کرد. باور بفرمائید پسره از لحاظ چهره و مذهبی بودن خیلی خیلی سر بود. می دونید چرا دختره پسره رو رد کرد ، گفت من استخدامم و تو شرکتی. الان هم دختره رسیده نزدیک 40 و مجرد ، مثلا دلش خوشه که رسمیه

یا تو اقوام مون ، یه پسری از یه دختری خواستگاری می کنه. دختره با پسره اقوام نزدیک بودن . یه اختلاف سنی  باهم داشتند . وقتی رفته بود خواستگاری ، به مسخره گفته بود ، این هم سن پدر بزرگمه. گفتن پدر بزرگ شما 80 سالشه وایشون 35 سال. گفته بود نه هم سن بابامه. گفته بودن بابات55 سالشه و خلاصه کلی خانواده و پسره رو مسخره کرده بود ، درحالی که پسره از یه خانواده بسیار باشخصیت و اجتماعی و متاسفانه مادر ایشون ، هر چند ماه یکبار صیغه آدم های پولدار میشد که دختره خودش هم به مامانش اعتراض کرده بود و تو منطقه پخش شده بود اساسی

ما باید هم جایگاه خودمون رو ببینیم هم طرف مقابل مون. اینقدر هم تو هوا حرکت نکنیم. دختره باباش شرکتیه ، می گه شوهر من باید پیمانی باشه. باباش موتور داره ، میگه خواستگارم ماشین نداره. باباش مستاجره تو سن 60 سالگی ، میگه خواستگارم باید خونه مستقل داشته باشه. واقعا این غرور کاذب بعضی دخترها ، به کی آسیب می زنه ؟ به خودشون یا پسرها. پسرها وقتی از سن 30 رد شدن ، میرن سراغ دخترهای 20 سال. ولی آیا یه پسر 20 ساله میاد یه دختر 30 ساله بگیره. نه

جالبه اصلا هم این مقوله رو باور ندارن و تا رسیدن به 35 یا 40 سالگی ، اون موقع می گن ما خواستگارهای خوبی داشتیم. ما که خرمون از پل گذشت ، اما حقیقتا این طرز تفکر خیلی از دختر خانم ها، صرف و صرفا به خودشون آسیب می زنه. نمونه اش خودتون تو خانواده برتر می بینید که چقدر اختلاف سنی تو ازدواج بین دختر و پسر شده الان . از 10 بگیر تا 20 سال یا حتی بیشتر . واقعا دلیل این داستان ، فقط پسرها هستند؟

به دوست عزیزم ، کابوی تنهای بزرگ

دوست عزیز ، من روحیه دختر خانم ها رو بیشتر از خودشون میشناسم ، می گید نه این گوی و این میدان. رو یه سری مسایل حساسیت دارن که اصلا ارزش فکر کردن نداره و جالبه یه خصوصیات مهم و بارز رو که باید ببینن ، اصلا بهش توجه نمی کنن. من شک ندارم ، شما بهترین دختر نصیب تون میشه ، اما بد به حال دختر خانم هایی که چنین دسته گل هایی رو از دست میدن. باور کنید طرز فکر دخترهای قدیمی تو ازدواج های سنتی ، بعضا بهتر از تفکر بعضی از دخترهای امروزی هست.

به دختر خانمی که خطاب به کابوی تنها نوشته

شما که می فرمائید
 باباتون شرکت نفتیه و خونه تون 1500 متر ، که ان شاالله خیرش ببنید و زندگی تون سرشار از محبت

و  آقا پسره یه لاقبا با لیسانس خالی اومدن خواستگاری تون

خداوکیلی ، روزی که باباتون رفتن خواستگاری مامان تون ، مهندس و استخدام شرکت نفت ، یا خونه 1500 متری بودن؟ حقیقتا راست جواب بدین

می بینید شما دخترها اشتباه تون اینه که زندگی یه پسره 25 ساله تازه فارغ التحصیل رو ، با بابای 50 ساله تون مقایسه می کنید!!!

اگه برگردیم به زمان خواستگاری بابا هامون از مامان مون ، می بینیم که اونها به مراتب از خواستگارهای امروزی دخترها ، وضعیت پائین تری داشته اند
این اشتباه خیلی از دخترهای امروزیه
خیلی زیاد

 من به شدت علاقه داشتم با یه اتشنشان ازدواج کنم دو تا خواستگاره اتشنشانم داشتم ولی برعکسه اون چیزی که فکر میکردم شغل افراد روی اخلاق و روحیات و بخصوص ذات ادما تاثیری نداره به هر حال ردشون کردم چون واقعا چون واقعا نباید ادما رو با شغلشون سنجید یاد یکیشون میفتم میخواد حالم بهم بخوره 

من بایه کارمند ازدواج کردم که انسان بود درسته به ارزوم نرسیدم ولی همینکه همسرم انسانه برام از همه چیز مهمتره بعدم شغلای نظامی سختی های خودشونو دارن بخصوص اتشنشانی که بنده خداها جدیدا داره امار شهداشون روز به روز بیشتر میشه امیدوارم خدا همه رو در پناه خودش نگهداره یا حق

آرزو برجوانان عیب نیست 

والا بوخدا عیبه.آخه تو این شرایط جامعه آدم به ی رفاه حداقلی برسه خودش کلیه و به نظرم پرروییه که بخوای به آرزوتم برسی.

هر چه سریعتر این افکارو از ذهنت بیرون کن و سعی کن از بین خواستگارات بهترینشو انتخاب کنی.به جت و جنگنده و فضاپیما و اینام زیاد فکر نکن.

به نظرات آقای سامان و بقیه هم گوش کن.خیلییییی آموزنده بودن.

خلبان که ریخته ، 

شما کدومشو میخای؟؟

خلبان بمب افکن باشه نمیشه؟ 

شکاری چطور؟ 

یه خلبان هلیکوپر آپاچی هم هست تازه از زنش جدا شده . میخای همینوبردار 

تو این وانفسای بی شوهری !

و ایضا بی هواپیمایی ! 

جل الخالق!

به سوال کننده :

تو این نشانه سایتی کمی درمورد زندگی خلبان نوشته 

https://blog.safarme.com/otheres/%D8%B2%D9%86%D8%AF%DA%AF%DB%8C-%D8%AE%D8%B5%D9%88%D8%B5%DB%8C-%D8%AE%D9%84%D8%A8%D8%A7%D9%86%D8%A7%D9%86/

یکی که با خلبان ازدواج میکنه  باید خیلی مستقل باشه چون خلبان حتی موقع برگشت به خانه ترجیح میده استراحت کنه  بقیه مشاغل هم اینطور مثلا رانندگان بین جاده ای حتی رانندگان تریلی که ب کشورای دیگه میرن .

چرا میخایین با یک خلبان ازدواج کنین ؟! ---اگه بخاطر پرواز کردن  خب شما خودتون  این رشته و پیش بگیرین یا حداقل  اموزش پاراگلایدر ببینید یا سفرهاتون و هوایی انجام بدین . ----اگه بخاطر موقعیت شغلی ش هس فقط یک خلبان فقط بخاطر علاقه به شغلش انتخاب تون نمیکنه مطمئن باشین اکثر خلبانها از این دیدگاه دخترا خوششون نمیاد  --- اگه بخاطر رویا پردازی تون برا خوشبختی هس  اینم صحیح نیس خوشبختی تون با موقعیت شغلی طرف تون گره نمیخوره  مطمئن باشین 

--- خواهر منم یکی از  علاقمندان ازدواج با نظامی بوده  حتی بخاطر کارش با خانواده های نظامی  رفت امد داشت نهایت نشد و متاهل هستن و دو دختر ناز دارن شوهرشون هم غیر نظامی هس قسمت نشه هرچه خودتون ب اب و اتیش بزنین نمیشه ولی برا خواهر دیگه م ک شغل مهم نبود  با یک نظامی ازدواج کردن ! جالبه !

به عاطفه خانم

- شما راهنمایی خواستین و کمی درد دل کردین یکی از شرایط کاری  افرادی ک از خونه دور هستن اینه ک ممکنه با افراد مختلف  ارتباط داشته باشن ( نمیگم ارتباط بد )  این پسر مومن ک بهتون گفتن خلبان هستن خود از این دسته افراد هستن .

- اگه ایشون  واقعا تمایل داشتن به آشنایی اول باید خودشون اقدام میکردن اگه حالا هم کسی بخاد پیشنهاد آشنایی بده اول ایشون هس نه شما !حالا هرچند متدین هستن . اگه پیشنهاد اشنایی دادن بله بگین بیاد اول با خانواده تون هماهنگ شن  بعد ادامه بدین 

- منم بخاطر کاری با این افراد با چنین مشاغل  ارتباط کاری داشتم بهتره خودتون کوچیک نکنین  

- یک خانومی ک با خلبان ازدواج کنه باید این  ارتباطات را قبول کنه یعنی  همسر خلبانش با هرخانومی اعم از مهمانداران ... میتونه ارتباط آزاد و  سالم داشته باشه شما یا سوال کننده  هم میتونین  قبول کنین ؟یا هی مظنون یا کارآگاه بازی در نیاریین ! اکثر این افراد با طلاق روبرو هم شدن 

دوست عزیز امیدوارم به روباهات برسی...

من دقیقا یه همچین خواستگاری دارم وزیادم هم تحقیق کردم در مورد خلبان ها و...این شغل های به اصطلاح با کلاس خالی از دردسر نیست.خلبان جت جنگی که در مقایسه با سایرین استرس بیشتری داره وقتی تحقیق میکردم با زندگی خلبان شهید  علی اکبر شیرودی مواجهه شدم همسران این افراد واقعا دل بزرگی دارند امیدوارم فقط برای کلاس و پرستیژ این حرفه نباشه چون واقعا زندگی با یک خلبان جت جنگی ساده نیست...