سلام

من پسری 21 ساله هستم و وقتی 7 سالم بود مادرم رو از دست دادم. دو تا خواهر دارم که یکیشون 28 و اون یکی 35 سالشه و به همراه پدرم زندگی می کنیم.

خواهر دومیم تازگیا ازدواج کرده و به یه شهر دیگه رفته. خواهر بزرگم نابیناست. مشکلی که من دارم اینه که اون خیلی به من وابسته است. باید هر روز که از سر کار میام خونه برم بغلش کنم بوسش کنم بعد بشینم براش توضیح بدم از صبح تا حالا چیکار کردم.

شبا هم باید پیشش بخوابم.سر کارم که هستم مدام به من زنگ میزنه. البته می دونم منو خیلی دوست داره و منم خیلی دوستش دارم چون یه جورایی برام مادری کرده ولی احساس می کنم اگر یه روزی خدایی نکرده بخوایم از هم جدا بشیم چه عذابی باید بکشه.

کمکم کنید من تا حالا نتونستم رو حرف آبجیم حرف بزنم. می ترسم چیزی بگم دلش بشکنه. راهنماییم کنید.

با تشکر


برای مطالعه نظرات کاربران در این مورد، کمی پایین تر بروید یا اینجا را (کلیک-لمس) کنید.
خوشحال خواهیم شد اگر اطلاعات یا تجربیاتی که دارید را با ما در میان بگذارید
↓ کپی لینک این صفحه برای ارسال به دیگران ↓
↓ مطالب مشابه بیشتر در دسته بندی(های) زیر ↓ :
تعامل با خانواده (۵۱۹ مطلب مشابه)