خانواده برتر

سلام دوست عزیز ، این اسمش دوست داشتن و عاشق شدن نیست که یه دختر رو چند سال به قصد ازدواج وابسته خودت بکنی و تازه بعدشم معلوم نیست که بگی اگه اون دختر خوبی بود پس چرا وارد رابطه عاطفی با من شد . این خودخواهی محضه که بدون اینکه شناخت زیادی از جنس مخالف و روحیات خاص اونا داشته باشی ، انتظار داشته باشی که همه چی مطابق میل خودت پیش بره . دخترا روحیشون طوریه که حتی ممکنه بدون اینکه کسی رو ببینن وابسته حرفای اون بشن ; دیگه چه برسه به اینکه یه مدت هم باهاشون وارد رابطه عاطفی بشید . به نظر من دلایل اون کاملا قانع کنندست و بهتره بیش از این اونو اذیت نکنی . نمیگم فراموشش کن ولی حداقل با ادامه ندادن این رابطه تا زمان پیدا کردن یه راه حل خوب ، بهش کمک کن . عشق مثل یه رنگین کمون هفت رنگه که نمیشه بعضی از رنگای اونو جدا کنی و بگی که این رنگ ها رو دوست ندارم و بقیه رو دوست دارم . فکر می کنم شما فقط به خودت فکر می کنی و نمی تونی ذره ذره آب شدن اونو توی این ماجرا ببینی . یه دختر وقتی عاشق میشه ، همه احساسشو خرج عشقش می کنه ولی اگه مثل اون دختر کمی آینده نگر و واقع بین باشه ، به عاقبتشم فکر می کنه . درسته که منم مثل خودت پسرم ، ولی کاملا به اون دختر حق میدم که نتونه به این رابطه فانتزی و غیر واقعی ادامه بده .

سلام

من در مورد افرادی حرف میزنم که شخصیتشون مثه منه. در مورد بقیه ی دخترا هم اطلاعاتی ندارم.

اگه واقعا دختر پاکی باشه و یه مدت با شما در ارتباط بوده پس واقعا واقعا به شما علاقمنده و این که گفته اینجوری نمیتونم ادامه بدم و عذاب میکشم راست گفته. وقتی دختری پاک باشه حرف زدن با یک پسر براش سخته و وقتی این حرف زدن محبت توش بیاد خیلی خیلی عذاب میکشه. تا جایی که حاضره تمام احساس خودشو نابود کنه و به اون رابطه ی صرفا کلامی خاتمه بده.
اگه اون دختر پاک باشه، مطمئن باشید قطع ارتباطش با شما از سنگ دلیش نیست و بدونید که خیلی گریه کرده و خیلی خیلی عذاب کشیده ولی نخواسته این رابطه رو در چارچوب غیر عرفی ادامه بده و گناهی بکنه. شماهم اگه دوسش دارید نذارید عذاب بکشه. بگید خانوادتون برن با خانوادش صحبت کنن و بگن فعلا نامزد باشید تا وقتی درستون تموم شد عقد کنین.

البته همه ی این حرفا وقتی درسته که اون خانم خیلی دختر پاکی باشه.

با سلام

سنگ دل نیست فقط خسته است می فهمی خسته...منم توی همچین رابطه ای کم و بیش بودم دیگه واقعا خسته شدم و بریدم اخه تا کی صبر کن و حرص بخوری 

---

من بلد نیستم خوب نظر بدم بگم چکار کن فقط میتونم برات دعا کنم مشکلت حل بشه 😭اگه یه پسر اینجوری پیدا بشه من و بخاطر خودم بخواد مثل پروانه دورش میگردم 

دوست من اون دختر خانوم امنیت میخواد از نظر روانی. وابستگی خیلی سنگین تموم میشه برای یه دختر. وقتی میگه نمیتونم تمرکز کنم رو ابعاد دیگه ی زندگی واقعا درک میکنم که چی میگه.ایشون شما رو خیلی دوست داره اما احساس امنیت نمیکنه.اون الان بین دل و عقلش جنگ جهانی سومه! دلش پیش شما گیره اما مغزش هیچ دور نمایی از این رابطه نمیتونه تصور کنه. مطمئن باشین شرایطی که ایشون توش قرار دارن اگه سخت تر از شرایط شما نباشه اسون تر نیست. اگه امکان جدی کردن رابطتون و دارین، این کار و انجام بدین وگرنه همین الان تمومش کنید به نظر بنده بهتره.چون این رابطه هر چی بیشتر پیش بره جدایی سخت تر و سخت تر میشه.

سلام.دقیقا من هم همچبن مشکلی برام پیش اومده.
دقیقا همین موردهایی که گفتین
من فکر میکنم دخترا اولش احساساتی میشن بعد منطقشون کار میکنه و حساب کتاب میکنن

خب  حق هم دارهـ...

دوستت داره،اما شایدر تو جدیت و قاطعیت یه خواستگار رو نمیبینه،شاید یه حرکت بد از دیدگاه خودش دیده،شاید رفتار ناخوشایندی ازت سر زده،شاید مسخره ای شوخی بی جایی باهاش کردی ،شاید با یه حرف ناخواسته رنجوندیش،اصلا به طورمستقیم ازش خواستگاری کردی یعنی قصدتو بهش گفتی یا نه غیرمستقیم گفتی ،شاید باورش نکردی،شاید بهت اعتمادلازم رو نداره و شایدهای دیگه

ممکنه شرایط خانوادگی مساعدی ندارد

ن اقا از سنگدلیش نیست فقط مث منه...دیگه بریده خسته شده از صبر کردن خستس تکلیفش با خودش مشخص نیست درست مث من که از این زندگی پا در هوام خسته شدم تقصیر شما یا بد بودنت نیست که خستس تقصیر این زندگی نکبتیه که وقتی عاشق میشی تازه ماجرای بدبختیات شرو میشه تازه باید درست تموم شه...بعدش سربازی...بعدش کار...و...من الان نزدیک چهارساله دارم صبر میکنم .. از اینا گذشته منم دیگه بریدم تازه اصل ماجرا که کار پیدا کردنه مونده..الان منم خستم خیلی عاشقشم...خیلی دوسش دارم..اما این داشتن و نداشتنش این بودن و نبودنش لحظاتمو زهر کرده بیچاره تقصیری نداره اونم مث شما درگیره حدسم اینه دختر مورد علاقتون مث من هزار و یکی شک و تردید بهش دست داده بزارین ی مدت تنها باشه من خودم این حالتو دارم اما خب رابطمونو قط نکردم اما دلم خونه دوس دارم ی مدت تنها باشم اما میدونم اگه اینکارو کنم اون میشکنه دیگه همه هم و غمم مال خودمه..اما شما بزار ی مدت تنها باشه باهاش همدردی کن بهش بگو میدونم خسته شدی فکر نکن نبودنت برام مهم نیست فقط میخوام با خودت تنها باشی و به این فکر کنی کی به اندازه من دوست داره و اینکه بنظرت اگه با کسی با شرایط بهتر ازدواج کنی میتونی مث من دوسش داشته باشی و یا اون میتونه مث من از لحاظ احساسی خوشبختت کنه. من با این حرفا اروم میشم انشالله که دختر مورد علاقه شما هم اروم بشه. راجب سوال اخرتون بله خیلی رو زندگی ی دختر تاثیر داره اونقد که میشه ی بغض کنج گلوت که وقتی نیست زندگیت حهنمه.

سلام من واقعا درکش میکنم از نحوه گفتنش مشخصه دختر پاکیه اگه قبلنا نگرانتون میشد یا زیاد پیگیرتون بود بدونین واقعا دوستون داره

با سلام
امیدوارم که از صحبتهای من ناراحت نشید. نقدهای زیادی به شما وارده و جای بسی تعجبه. مثلا:

1- " میدونم بدون اون نمیتونم زندگی کنم.......چرا ؟ مگه دوسم نداشت ؟ پس چرا ذره ذره آب شدن و شکستنمو میبینه و........ " این حرفا رو نزنید. اینها نشان از ضعفه. شما مرد هستید و نباید ضعیف عمل کنید. زندگی که عشق و عاشقی نیست. هیج عشقی هم تا ابد گرم و ماندگار نیست. یک مرد مانند کوه صخره ای است نه کوه یخ. پس هرگز آب نخواهد شد. این حرفا که نمیتونم یا نمیشه یا میمیرم و .... همش به خاطر کم تجربگی شماست. مستحکم باشید و انقدر از دل فرمان نگیرید. ما بر روی تعقل بیشتر،کنترل داریم تا احساس. زیاد به دل بها ندید که احساس، خیلی خطرناکه و میتونه مرد رو به عنوان موجودی فوق العاده، زمین گیر کنه.

2- " دلیل قانع کننده ای هم نداره و میگه خسته شدم و دیگه نمیخوام اینطوری ادامه بدیم.." وقتی دلیل قانع کننده ای نداره یعنی دلیل نداره. چطور میخوای با دختری ازدواج کنی که در تصمیماتش،ادله محکم نمیاره و دلیل روشنی نداره؟ این رفتار ایشون قابل تامله.

3- " بعد از مدتی گفت تمومش کنیم و دیگه جواب ابراز علاقه و محبتامو نداد. " . دوست عزیز، انقدر محبت رو گدایی نکن. معمولا چیز باارزشی به گدا نمیدهند. چرا واسه غرور خودت احترام قائل نیستی؟ مگه شما شخصیت نداری؟ همیشه برام جای تعجبه که چرا بعضی پسرها در این موارد، به جای حفظ غرور خود، باز خودشون رو کوچیک میکنند! وقتی میگه تمومش کنیم و باهات سرد برخورد میکنه، شما چرا در جوابشون نگفتید که من هیچوقت کسی رو اجبار به دوست داشتن نمیکنم؟!

4- " الان سوالم اینه چرا بعضی دخترا انقدر سنگ دلن؟ یعنی برای اونا دل کندن از کسی که دوسش دارن راحته؟ چرا نسبت به این همه تلاش و زجری که دارم میکشم بی تفاوته؟ امکان داره یه دختر کسی رو دوس داشته باشه و به دلایل خاصی نسبت بهش بی تفاوت بشه؟ "  در این موارد، ایراد از سنگدلی بعضی از دخترها نیست. بلکه ایراد از بعضی پسرهاست. چرا بعضی پسرها باید به گونه ای رفتار کنند که نیازمند ترحم دخترها باشند؟! چرا؟  بنظر میرسه مهمترین و بهترین جواب همان جمله آغازین صحبتهای شماست که فرمودید : " من عاشق یه دختری شدم " درسته؟ با من موافقید؟ دوست عزیز، رفتارهای ما نسبت به زنان بیشتر باید از سر تعهد باشه تا عشق. ابراز عشق برای زنها خلق شده که ممکنه عاطفی و احساسی باشند اون هم فقط ممکنه.
سکان هدایت، در دستان مردان قرار داره نه زنان. عشق برای مردان خطرناکه، زیرا سبب خطا در تصمیم گیری میشه. عشق، مرد رو میشکنه و خرد شدن مردان، خیلی فاجعه است و حتی منزجر کننده است. مثلا شما. همینکه هنوز دانشجو هستید و عاشق شدید رو ببینید. وقتی شما هنوز شغل و درآمد مشخص ندارید چطور به کسی دل دادید؟ اصلا چرا دل دادید؟ همه اینها به خاطر اینه که شما درگیر احساسات هستید و بهترین کار در این مواقع، ابتدا، گرفتن کلاج زندگی و آزاد کردن گیربکس احساسات میباشد. به همین راحتی. سپس با دنده سنگین حرکت کنید تا سرعت شما تحت کنترل باشه گرچه ممکنه کمی دور موتور بالا بره و به شما فشار بیاره ولی به هرحال شما مرد هستید و میتونید در برابر فشار زندگی مقاوم باشید.
پس :
نوع رفتار شما قابل بحته. ابتدا به شرایط خود آگاه باشید و بدونید که تا حداقل هایی نداشتید اصلا عاشق نشید. احساس مثل اسب سرکشه و باید رام بشه. سپس بدونید که دختری که در دوران دانشجویی عاشق میشه باید بدونه که راه زیادی در پیش داره چون اصلا پسر در شرایط ازدواج قرار نداره. پس اگر دختری جا زد یعنی توان کمی داره یا موارد مناسبتر رو بهش پیشنهاد داده اند.به همین راحتی.
به نظر من، بهتره شما، بیشتر بر روی آینده کاری-مالی خودتون تمرکز کنید. جوان هستید و میتونید باز هم درگیر این مسائل بشید. قبل از ازدواج، 1دانگ از علاقه رو به دختر تقدیم کن و بعد از ازدواج 3 دانگ. نه مثل الان که شما 6 دانگ رو قبل از ازدواج، باختی! الان هم خیلی داغید و پذیرش حرفای من براتون سخته. ولی یک مرد با واقعیتهای زندگی باید کنار بیاد.
پاکان (Pakkan)

نکنه بارفتارات آزمایشش میکنی که زن زندگیه یا نه،دوس پسردوستم یه دقه باهاش شوخی کرد که بروزن هرکی دوس داری شو تاچن ماه دختره قهربود از سنگدلیش نیس از بس شوخی های دوس پسرش مسخره و زیادبود ولش کردالان دو ماهه.راستی دختذا از فحشای زشت بدشون میادواز دعواهم بدشون میادنکنه دعواش کردی؟نکنه از این پسراییکه هی دخترو ترک میکنن باز میان تو ذرابطه باهاش هی قهر و آشتی؟

بنظر من  قبل ازدواج  خودتون درگیر  روابط پوشالی نکنین   کلا نظر شخصی من

منم با همه دوستانی که حقو به دختره دادن موافقم.

معلوم که خسته میشه وارد یه رابطه عاطفی شده که انتهاش معلوم نیست.اون حتما شما رو دوست داره ولی معلومه که دختره منطقی هست که منطقش بر احساسش غلبه داره با خودش فکر میکنه اگر این رابطه سرانجامی نداشته باشه تنها شخصی که ضرر میکنه خودشه نه شما.الانم شما خودتو بهش ثابت کن و بگو خانوادتو می فرستی تا با خونوادش آشنا بشن و یه مدت زیر نظر خانواده ها با هم ارتباط داشته باشید و همدیگرو بهتر بشناسید.منظورم اینه که با عمل نشون بدین قصدتون ازدواجه.اون حق داره نسبت به شما یه کم احتیاط کنه آخه دوره زمونه بدی شده.خوشبخت باشید.

منم فکر میکنم قضیه دقیقا همونیه که Ph76 گفته. عشق و علاقه و وابستگی بی سرانجام به شدت توان ذهنی و تمرکز یه دختر رو ازش میگیره.
این رفتارش معنیش بی علاقگی نیست. معنیش اینه که داره با عقلش تصمیم میگیره. شما هم اگه میخوای از دستش ندی به جای ابراز علاقه و دوست دارم گفتن برو باهاش منطقی صحبت کن و بهش اطمینان بده که تو یه زمان بندی مشخص و کوتاه مدت هم رابطه رو از طریق خانواده ها جدی میکنی و هم یه برنامه ای میریزی که بشه بهش برای زندگی تکیه کرد. اگه شده یه شغل جمع و جور پیدا بکنی و یجوری که طرف فکر نکنه احمقه که داره واسه یه وعده رو هوا چند سال منتظر میمونه

خسته شده چون بین زمین وآسمون نگهش داشتی بهت وابسته شده پس نمیتونه باکس دیگه ای باشه میگه تمومش کنیم چون میترسه ب هم نرسیداینجوری برخوردمیکنه تاتوراحتترازش دل بکنی اون معلومه خیلی بیشترازتوعاشقه{رجوع بشه ب منوبارون}/دوست داره ولی احساس میکنه خیلی تنبلی اینکارارومیکنه تاتلاشت بیشتربشه/مث من مریضه آسکاریس داره میخواداذیتت کنه مشعوف شه{رجوع بشه ب الکی}/ولی مسئله اصلی کاره اگه باباش مث بابای من گیردادب رسمی بودن هم میشه درصورت قراردادی بودن یاپیمانی بودن سرشوشیره مالوندالبته بادختره هماهنگ باش خخخخ ازکجامیخوادبدونه؟!درهرحال رسیدن ب دختره خودش بایدبزرگترین انگیزه باشه دیگه ن؟!ولی تابلوه دوست داره توهم خیییییییییییییییلی رمانتیک تشریف داری فقط دوسه ماه توطالع بینی انقدرمانتیکن 

با دیدگاه شاهزاده دورگه موافق و با دیدگاه سیمین مخالفم

راس حسینی بهش گفتی قصدت ازدواجه؟ چون ما دخترا توی یه رابطه بی هدف قدم برنمیداریم

بشدت با حرفهای اسماعیل و شاهزاده دورگه موافقم 

شاید واقعا تلاشی ازت ندیده

به دیدگاه من،مثلا دختره جهاز نداره،پدرش مفنگیه،بابا نداره،خانواده درستی نداره،بی پوله، بیماری مزمن داره  اصن دور از جون سرطان گرفته وهزاران دلیل دیگه

 سلام
معمولا کامنت ای شما از روی تفکر هست و اخیرا عاقلانه تر هم شده و من با حدود 80 درصد صحبت هاتون موافقم.

فقط یه مشکل داره، شما با دنیای دختر ها اصلا آشنایی ندارید و شناختتون از دختر ها خیلی کم هست. البته مطمئنم چون فرد اهل تفکری هستید به زودی این مشکل رو برطرف میکنید.
جایی که گفتید اون دختر خانم دلیل قانع کننده نداره رو مخالفم. دلیل قانع کننده تر از این که داره عذاب میکشه؟ شاید چون شما پسر هستید درک این حالت براتون سخته اما در چنین شرایطی دختر اگه پاک باشه خیلی زجر میکشه و کلا زندگیش از کنترل خارج میشه و تمرکزش رو روی همه چیز از دست میده. زندگیش دیگه نرمال و طبیعی نیست.  این حق رو داره که زندگی شو به مسیر طبیعیش برگردونه.

یک پسر وقتی با دختری دوست میشه یا عاشق میشه انگیزش برای فعالیت زیاد میشه و تمرکزش روی کاراش بالا میره اما یک دختر وقتی در یک چارچوب نا ایمن وارد رابطه عاطفی میشه چون نیاز به امنیت در جنس زن بالاست زندگیش از تعادل خارج میشه.حال بدی پیدا میکنه و هرچی پیش میره زندگی براش سخت تر میشه.

فکر میکنم اینا دلایل عقلانی ای هست. اون دختر خانم دقیق گفته. گفته دارم عذاب میکشم.

چرا انقد راحت بهش برچسب سنگ دل بودن میزنی

حق داره
نمیخواد تلاش کنی دلش به دست بیاری
برو خاستگاریش.کسی که اینقدر دوستت داره حتما اگر ازدواج کنید و محرم شما بشه بیشتر شرایط شما رو درک می کنه و با شما کنار میاد.
اینطور هم تکلیف شما مشخص میشه و هم تکلیف اون خانم

اول یه شغل پیدا کنید در کنار درس کار هم بکنین آدم به خاطر عشقش یه کم سختی میکشه بعد قشنگ مرد مردونه برید خواستگاری بعد باهاش شرط کنید که مثلا یه سال دیگه زندگیمونو مثلا از یه خونه ی 40 متری بامراسم ساده ای که فقط خونواده هامون هستند بدون هزینه ی اضافی شروع میکنیم مطمئن باش اون کسی که شما تعریفشو کردین حتی ازطلا وهزینه های دیگه چشم پوشی میکنه اون فقط غیرت جنم شمارو درحال حاضر میخواد. من میدونم الان تو دل اون دختر چه خبره چون 4ساله همه چیمو از دست دادمو تو فضا زندگی میکنم.

بیا!ممنون پاکان!!ولی ی چیزوبدون اونم اینه ک هییییییییییییچ دختری نیست ک ازی مردرمانتیک بدش بیاد/سوال کننده شماهم مطمئن باش بعدازازدواج باخانم خیلی حساستری روبرومیشی چون این دختره خیلی شبیه منه!!خخ

جریان شما دقیقا مثل داستان منه،با این تفاوت که من جای اون دخترم:)

سلام.ممنون از نظر دوستان
منم همیچین موردی واسم پیش اومده بود.از نظراتتون خیلی استفاده کردم.
حس نا امنی و اینکه رابطه به نتیجه نمیرسه.
مخاطب خاص من هم اینا رو میگفت.دارم اذیت میشم.عذاب میکشم و کلا به ابراز احساساتم دیگه پاسخ نمیداد.خودش هم اصلا پیگیر رابطه نبود
البته رابطه ما جوری بود که خیلی سخت بود به نتیجه رسوندنش.در یک چیز مهم تفاوت داشتیم.
من هم همه چیز رو راسا بهشون گفتم با اینکه میدوشنتم ممکنه همچین اتفاقی بیفته
بعد که متوجه شدن همین باعث سرد شدن ایشون شد.
چون نیاز بود با خانواده اشون به قولا در بیفتن.شاید هم خودشون راضی نبودن
تفاوت مذهبی بود
ممنون

سلام.ببخشید چطوری باید سوال بپرسیم؟

دختره داره داغون میشه چون اگر شما پایبندش نباشی ضربه ی اساسی رو اون میخوره

سلام من هم با حرفهای اقای پاکان موافقم.

به شاخه نبات  توروح ادم پست خدا ریششو بسوزن!

آخرش چیکار کردی

سلام.به نظرم فقط کافیه با خانواده پا پیش بذاری و ثابت کنی دوس داری رابطه جدی شه اون موقع میفهمی چقد دوست داره و چقد عذاب کشیده.مطمئنم کلی هم گریه کرده.

سلام با نظر بعضی دوستان موافقم،مطمئنن اون خانم هم الان حالش بهتر ازشما نیست تنها کاری که میتونید بکنید با خانوادتون درمیان بذارید برید خواستگاریشون تا مطمئن شه  همه جوره پاش وایستادین.بعد اینکه مال هم شدین بشینین صحبت کنین که چه نقشه ای دارین برای آینده حداقلش خیالتون راحته که مال هم هستین

سلام
سوال شما خاطره تلخ سه ماه پیشمو واسم تداعی کرد
با پسری که قصد ازدواج داشت و خواستگارم بود با اطلاع خانواده ها چندین جلسه صحبت کردیم و تعامل داشتیم
جفتمون مذهبی هستیم
حرف زدن باهاش با اینکه دوستش داشتم (عاقلانه) برام سخت بود چون تابحال همچین کاری نکرده بودم و این همه نزدیکی روحی واسم غیرمتعارف بود
خیلی معطل کرد (پیش خودش فکر میکرد باید با شناخت کامل نامزد کنیم ولی خب هرچیزی حدی داره). درنهایت نتونستم تحمل کنم و همه چیز تمام شد. با حال روحی بسیار بدی هم تمام شد.
پسرا ! شما ر و به هرچیزی که اعتقاد دارین قسم میدم
باور کنین روحیه دخترا خصوصا دخترای پاک و اصیل حساب و کتاب بردار نیست اگر روزی زیر همه چیز میزنن از تعلل ها و ترس های کشدار و عجیب شماست . چن بار باید یه آدمو امتحان کرد ؟؟؟ چن بار ؟؟ هرچیزی حدی داره حتی تحقیق که یه کار کاملا عاقلانه است
اول بر ترسهاتون غلبه کنین بعد کسی رو وارد رابطه با خودتون بکنین

سلام

اگه واقعا دوسش داری و برا ازدواج میخایش برو خاستگاری...منم با شوهرم هشت ماه رابطه داشتیم با اینکه خییییلی بهش وابسته شده بودم، اوخر بهش گفتم دیگه از این رابطه خسته شدم... هی بهونه میاوردم..من خابگاهی بودم بهش گفتم من مطمئنم تابستونی برم خونه ازدواج میکنم چون خاستگار زیاد داشتم و پسر خالم قرار بود بیاد خاستگاریم ..شوهرم با اینکه سال دوم ارشدش بود و هنوز سرکار نمیرفت اومد خاستگاری...اولش بابام اینا مخالفت کردن و اونو با بقیه خاستگارا مقایسش میکردن ولی من دلم جای دیگه بود بالاخره باهاشون صحبت کردم و راضیشون کردم..چون میدونستم پسر خوب و با جربزه ای هس... الانم دوسالی هس ک عقدیم خداروشکر هم الان استخدام یه سازمانی هس تا دوماه دیگه هم قراره عروسی بگیریم...

اون دختر حق داره بی محلی کنه من خودم هم برام اتفاق افتاده با اینکه دیگه هیچ گزینه ای برای ازدواج نداشتم و خیلی به طرف مقالم علاقه داشتم ولی حاضر نشدم بازیچه بشم ببینم اون حالا چه تصمیمی میخواد درباره من بگیره، کات کردم که حداقل غرورم حفظ بشه و هی نشینم با خودم بگم الان چه منظوری از اون حرف یا رفتار داشت وهی واسه خودم تجزیه تحلیل کنم.
حداقلش از نظر روانی در آرامشی و به زندگی و گزینه های که ممکنه سر راهت پیش بیاد بیشتر انرژی میزاری

من خسته شدم دیگه حال و حوصله ی زندگی کردن رو ندارم کسی که واسه ی ادامه ی زندگیش هیچ هدفی نداره اون هیچ وقت منو درک نمیکنه همیشه حق با اونه امشبم آخرین شب زندگیمه خداحافظ