به نام خدا

دوستان عزیز سلام

بعد از جمع بندی از سوالات به این نتیجه رسیدم که برخی از دوستان ما در عالم فانتزی خودشون گرفتار هستند و نمیخواهند واقعیت ها را قبول کنند این شد که خواستم این مطلب بنویسم شاید به درد عده ای خورد.

ببخشید دیگه با زبان عامیانه مینویسم که از خوندن خسته نیشید

دوستان دقت کنید یک زمانی برنامه ریزی اینجوری بود که یک هدف تعیین می کردند بعد برنامه میریختند و باید مقید به اون برنامه می بودند اما به مرور زمان بشر دید در گذر زمان تغییراتی رخی میده که یا برنامه را تحت شعاع قرار میده یا اصلا ممکن پایبند بودن به اون برنامه ما را از هدف دور کند پس به مرور اومدن برنامه ریزی استراتژیک مطرح کردند

تو برنامه ریزی استراتژیک تعریف شده که برنامه ریزی متفاوت در مقایسه با رقبا که اجرای آنها منجر به برتری نسبت به سایرین بشه البته تعریف زیاد اما بیس کار یکی است

تو این برنامه ریزی به روش سوات  که شامل فرصت های داخلی و تهدیدهای بیرونی و نقاط ضعف و قوت هست  توجه کردند

مهمترین مزیت برنامه ریزی استراتژیک یا راهبردی هم بحث انعطاف پذیری هست

جدیدا رشته ای اومده به اسم آینده پژوهی که اینا میان آینده را تحلیل و ارزیابی می کنند و یک نوع آینده بالقوه تجسم  و برای اون برنامه ریزی می کنند

خب تا اینجا با این واژه ها آشنا شدید ببینید عزیزان وقتی دنیا داره برای تغییرات برنامه ریزی می کنه و حتی آینده پژوهی می کنه این نشون میده توجه به تغییرات مهم است و نمیشه به اون بی توجهی کرد به خصوص اینکه سرعت تغییرات هم روز به روز داره بیشتر می شه و این شامل کشور و شهر و زندگی ما نیز خواهد شد

شاید نسل  دهه شصتی ها این تغییرات خیلی خوب درک کرده باشند چون این نسل از تلویزیون سیاه و سفید رسید به گوشی اندروید و تلویزیون اینترنتی

این تغییر و تحول ها  باعث بوجود آمدن خیلی از رویدادهای متنوع خواهد شد که اگر ما نتوانیم خود را با تغییرات وفق بدهیم قطعا دچار آسیب هایی خواهیم شد

این مساله در بحث ازدواج، اشتغال و... به خوبی آشکار هست

یک زمانی کوچه ها را به اسم نفت فروش ها نامگذاری می کردند جعفر نفتی علی نفتی حسین نفتی ولی الان دیگه از اون کسب و کار ها خبری نیست

یک زمانی یکی از شغل ها خرید و فروش کوپن بود و تو خیابون که رد میشدی صدای کوپن کوپن میومد اما با اومدن یارانه ها دیگه این شغل عملا از بین رفت

و خیلی از شغل ها بوجود آمدند مثل کافی نت و کی فکرش می کرد یک زمانی طرف از کانال تلگرامی پول در بیاره خخخ

پس ببنید تغییرات اتفاق خواهد افتاد و ما نمی توانیم در مقابل تغییر ات بایستیم بلکه باید اونا را مدیریت کرد

افزایش جمعیت کره زمین و ثابت بودن منابع باعث شده یک جو رقابتی بین افراد بوجود بیاد که اگر ما نخواهیم قوانین رقابت رعایت کنیم حذف میشیم

حتی اگر این رقابت و تغییرات جهانی نبود همین زندگی روزمره ما هم همیشه یکنواخت نیست و ممکن اتفاقاتی بیبفته که در مرحله اول نظم زندگی ما را بهم بزنه ورشکست شدن پدر خانواده، فوت یکی از والدین، مریضی یکی از اعضای خانواده، معتاد شدن پسر خانواده و...

برای حل این مساله باید واقعیت ها را پذیرفت

یعنی باید قبول کنیم که همیشه فرصت ها و تهدیدها وجود دارند و باید اونا را مدیریت کنیم

باید قبول کنیم که نقاط قوت و ضعف داریم که باید نقاط قوت تقویت و نقاط ضعف ازبین ببریم

باید قبول کنیم که برای این مسائل باید چاره اندیشید و غفلت باعث نابودی هست

خب بهترین شیوه برای جلوگیری از غفلت داشتن آمادگی هست

برای داشتن آمادگی باید تمرین و تفکر و دور اندیشی کرد اگر اینا را شوخی بگیریم قطعا بازی را باختیم

یکی از موارد آمادگی داشتن آمادگی روحی هست

همه ما تو فامیلمون یک دونه خانم داریم که اگر اتفاقای برای بچش بیفته چنان کولی بازی درمیاره دادو بیداد و گریه می کنه که بچم بچم میکنه که دست و پای همه را گم می کنه خخخخخ در عوض مادرانی داریم که وقتی برای بچش اتفاقی میفته خیلی ریلکس رفتار می کندو دربرابر گریه بچش میگه عیب نداره عزیزم بازی اشکنک داره بزرگ میشی یادت میره و...

پس اینجا میشه تفاوت روحیه را دید اون مادری که کولی بازی درمیاره ودست و پای همه را گم می کنه استرس بیشتری به جمع وارد می کنه و درحل مشکل اخلال ایجاد می کنه و فرد آسیب دیده را هم میترسونه درصورتی که اون مادر که قوی تر هست مشکل را زودتر و بهتر حل می کنه

پس اول قبول واقعیت ها:

ما باید بپذیریم که واقعیت ها وجود دارند مرگ و میر یکی از ویژگی های زندگی بشری هست و از اول تا آخر دنیا بوده برای همه انسان های روی کره زمین وجود دارد و همه ما هم روزی می میریم و عمر هم دست خداست

و به قول یک شعری تو قبرستون که نوشته بود" بر دوستان رفته چه افسوس می خورید ما خود مگر قرار اقامت نهاده ایم"

تاجر، فقیر، روحانی، شراب خوار، فاسد، ایرانی، اروپایی، ترک و بلوچ، فارس همه می میمیرند و هیچ فردی از این امر مستثنی نیست حتی پیامبر و امامش هم مرده است

پس وقتی نگاه ما به مرگ اینگونه باشه طوری زندگی که هم از دقایق زندگیمون بهره ببریم چون فرصت کم هست و هم آمادگی برای مرگمون داریم و اگر عزیزانی از ما عمرشون تموم به زمین و زمان خدا وبنده اش فحش نمیدیم و یقه خودمون را پاره نمی کنیم

منتهی باید این قبول کنیم که داشتن آمادگی روحی یک شبه بوجود نمی آید

من نمی دونم تو ایران وقتی پدر و مادری بچه به دنیا می آوردند آیا برای تربیت بچشون برنامه ای هم دارند یانه

والله بالله به پیر به پیغمبر تربیت بچه اصول داره نمیدونم چرا این پدر و مادرا بچه هاشون اینقدر لوس و نازپرورده و عافیت طلب بار میارن

تربیت صحیح یعنی فرد مسئولیت پذیر، عاقل بار بیاد توانایی حل مساله و قدرت تصمیم گیری بالایی داشته باشه اعتماد به نفس قوی داشته باشه، منظم و خلاق بار بیاد، شجاع باشه مهارت های رفتاری یاد گرفته باشه

دختر و پسر لوس و ننر نازپرورده و مغرور نشون دهنده تربیت غلط هست پس پز خوشحال نباشید هی ذوق کنید که دخترم تو خونه دست به سیاه و سفید نمیزنه

تربیت این نیست که بچه به جای ها بگه آره یا به جای که دوستاش با اسم کوچیک صدا کنه اولشون آقا یا خانم بیاره یا جای بیا بگه بفرما نمی گم ادب چیز بدی هست اما زمانی اهمیت داره که اون مواردی که در بالا گفتم باشه

 

یگ تز احمقانه ای دهه های چهل  و اوایل پنجاه داشتند که میگفتند ما چون خودمون سختی کشیدیم نمیخواهیم بچه هامون سختی بکشن و این باعث شدن بدون اینکه به تربیت فرزند اهمیت بدن همه امکانات در اختیارشون آماده گذاشتند نتیجشم شد یک مشت دختر و پسر لوس و ننر و نازپروده و پررو ده هفتادی البته شامل همشون نمیشه ولی درصد قابل توجهی از آنها اینجور بودند

 

بعد انتظار هم داشتند که این بچه های لوس و ننر و نازپرورده در درس و زندگی موفق باشند درس که با تلاش شبانه روزی دانشگاه آزاد آوردند ازدواج هم که خودتون آمار طلاق دارید

 

پس اگر قرار ما در عملیات واقعیت ها پیروز باشیم ابتدا باید در دوران آموزشی و مانور خوب تمرین کرده باشیم تا آمادگی داشته باشیم

 

شاید واقعیت ها تلخ باشه اما واقعیت وجود دارد و اگر شما اون بپذیرید خیلی زود اونا را حل می کنید و اتفاقا نتیجه اش هم ملموس هست و توقعتون هم منطقی میشه

علاوه بر مرگ به عنوان یک واقعیت بزرگ، در طول زندگی ممکن شکست های متعددی داشته باشیم

خب من می بینم خیلی از ها از ترس عدم موفقیت و شکست اصلا از جاشون تکون نمیخورن در صورتی که واقعیت میگه کسی که راه میره میخوره زمین و این خوردن زمین نشان دهنده یک حرکتی هست وقتی ادم راه نره زمین هم نمیخوره و ما باید بدونیم که کشتی برای لنگرگاه ساخته نشده کشتی جاش وسط دریا و طوفان وامواج هست

وقتی می خواهیم زندگی افراد هم بررسی کنیم مثلا ما جراح بیمارستان را که می بینیم همه میگن وای این ماهی خداتومن درآمد دارد هی چرتکه میندازیم اما اینو نمی گیم که اگر امروز این جراح موفقی شده سختی ها زیادی تو زندگیش کشیده اون زمانی که تو کفتر بازی می کردی دنبال دختر همسایه بودی این درس میخورند اون زمانی که از ترست رفتی رشته انسانی این رفت تجربی این هفت سال عمومی خوند چند سال تخصص و یکی و دوسال هم فوق تخصص بعد کار کرد تجربه ها آموخت تلاش کرد خون دل خورد از زندگی زن و بچش زد تا رسید به اینکه بهترین جراح شده

پس نیا فقط قسمت آخر فیلم زندگیش بررسی کن

جدیدا این جوون ها چهارتا کتاب روانشناسی میخونند و چهارتا زندگی کار آفرین را مظالعه می کنند جو گیر میشن ولی این قسمت زندگیشون بررسی نمی کنند که سختی کشیدن تا به این مرجله رسیدن تلاش های زیادی کردند

پس با تنبلی وترس نمیشه به جایی رسید

خیلی از خانم ها موقع مقایسه شوهرش با شوهر دیگر زنان فقط اون خروجی می بینن این واقعیت ها را نگاه نمی کنند که بابا اگر شوهرش قربون صدقش میره بهش احترام میذاره به این علت هست ک زنش برای شوهرش خیلی احترام گذاشته و فداکاری کرده تو صبح تا شب غر غر میکنی بعد انتظارشوهر مهربون هم داری خخخخخ

 

پس آمادگی روحی خیلی مهم است اینکه شما هم سطح تفکرتون آماده کنید و هم ویژگی ها رفتاریش

یک عده ای از افراد هستند که اصلا نمی پذیریند اشتباهات رفتاری دارند  و فکر می کنند با انکار اونا دیگه این خصوصیات ندارند و علی رغم اینکه همه فکر می کنند به علت غرورشون اعتماد به نفس بالایی دارند بسیار ضعیف و بی اعتماد به نفس هستند چون نشانه انسان های با اعتماد به نفس تواضع هست و چون با اعتماد به نفس ها عاقلانه پذیرفتند که اشتباهات رفتاری یک امر عادی هست و انتقاد از من باعث رشد من میشه ولی افراد مغرور که اشتباهاتشون نمی پذیرند چون می ترسند و این ترس نشان اعتماد به نفس ضعیف اوناست خب اینا که در جهالت خودشون باقی خواهند ماند تا زمانی که به علت نداشتن آمادگی چنان ضربه کاری بخورند که دیگه از جاشون بلند هم نتونن بشن خخخخ

خیلی از دوستان هم این بپذیرفتند که رفتاراشون ایراد داره منتهی وقت حل کردن اون میخوان با خواندن کتاب و خوردن قرص و رفتن پیش یک روانشناس مشکلشون حل کنند در صورتی که تربیت یک مساله زمان بر هست و نمیشه یک شبه اعتماد به نفس پیدا کرد یک کم باید تمرین کرد

 

علاوه بر این باید بپذیریم که در قرن بیست و یک زندگی می کنیم و سرعت تغییرات بالاست و هرچیزی اصول خودش داره و به عبارتی سرمون زیر برف نکنیم و مثل احمق ها لجباز نباشیم

 

الان چرا ما ایرانی ها ادم های افسرده هستیم و این تو صحبت های افراد مختلف می شنویم که هیچ چیز من را خوشحال نمی کنه چون این کشور یک ممکلت فانتزی و رویایی و احساساتی هست و نمیخواد واقعیت ها را قبول کنه و قبول نکردن همین واقعیت ها باعث شده یک مشت ملت ایده آل نگر افسرده تحویل جامعه بدیم

ما ملت ایران ملت آرزو و خیال و فانتزی هستیم نه ملت واقعیت ها به همین دلیل تو برنامه ریزی های زندگی تا مملکتی دچار ایراد شدیم یا مثل احمق ها فکر می کنیم همه چیز خود به خود بوجود میاد

و به جای فهم روابط علی و معلولی همیشه دنبال شانس و رمال اینا هستیم و این تو قشر مذهبی میبینی که برخی ها هدفشون از دین داری یک نوع عافیت طلبی هست

به همین دلیل در برابر انتقاد وحشت داریم و روز به روز هم پسرفت می کنیم

پس اینجا می طلبه برای موفق شدن باید واقعیت ها را بپذیریم و برنامه ریزی باتوجه به  شرایط واقعی و امکانات موجود بریزیم

اینکه همه ما دوست داریم آرامش داشته باشیم آرامش نباید این معنی کنیم که همیشه عافیت طلب باشیم آرامش واقعی زمانی بدست میاد که فرد از دل سختی ها بیرون آماده باشه  وگرنه بقیه آرامش های فانتزی و توهم هست

 

آرامش واقعی با توکل بر خدا بوجود میاد و خدا کسی هست که تا آزمایش و امتحانت نکنه قبولت نمی کنه پس انتظار زندگی گل و بلبل توی یک پکیج آماده نداشته باشید زندگی گل و بلبل ساختنی هست نه یافتنی

اینکه شما می بینید ایرانی ها میرن اون ور آب موفق میشوند چون میرن اونجا فانتزی ها را میذارند کنار با واقعیت ها تلاش می کنند و موفق می شوند اما تو ایران به علت افکار شخمی موفقیت شانسی و تو پکیج می خواهند

اینم که می بیند ما دچار سو مدیریت ها هستیم به علت این هست که برنامه ریزان ما فانتزی فکر می کنند و فانتزی برنامه ریزی می کنند یارو تو تهران نشسته برای سیستان و بلوچستان برنامه ریزی می کنه

دختر آپارتمان نشین شمال تهران رفته رشته مهندسی کشاورزی دام و طیور فرق گوسفند از گاو تشخیص نمیده بعد رفته تو یک شرکت پژوهشی یا تو مرکز تحقیقات داره راجع به دام و طیور کشور تحقیق می کنه بعد این میشه که نتایح تحقیقاتی ما میشه فانتزی اندر فانتزی خخخخخخ

یا نشستند تز میدن ما باید قطب اول علمی خاورمیانه باشیم بدون اینکه اصلا واقعیت ها جامعه علمی ببیند

خب دوستان ما نمیتونیم نسبت به این مسائل بی تفاوت باشیم چون یک سیستم هستیم

شاید نتونیم براحتی اونا را حل کنیم اما اگر عاقلانه و باتوجه به شرایط واقعی و امکانات موجود با نگاه به آینده واقعی برنامه ریزی کنیم کمترین آسیب خواهیم دید

تو بحث ازدواج هم وقتی سوالات وبلاگ میخونیم قشنگ معلوم همه دارند فانتزی فکر می کنند یک عده ای گلایه دارند که ازدواج آش دهن سوزی نیست اصلا اون چیزی نیست که فکر می کنید با بعد از ازدواج افسرده میشن چون اینا قبل از ازدواج فانتزی و تخیل زیاد داشتند یا تو بقیه سوال ها می بینیم که مثلا دختر اومده سی سالش هنوز هیچ کسی در شان خودش نمیدونه یا دختر19ساله اومده میگه پسر 23ساله باید ماهی چهارتومن داشته باشد

طرف اومده دنبال دعا نویس می گرده یا عده ای تو توهم خوابشون گیر کردند پسر اومده میگه من زنی میخوام شبیه فلان بازیگر هالیوودی یا پسر اومده میگه من بچه خوزستان هستم یک دختر رشتی پزشکی میخوام که بیاد تو هوای 50درجه خوزستان زندگی کنه یا دختر همه غلطی کرده الان اومده میگه چیکار کنم توبه کنم و ازدواج موفقی داشته باشم پسر از مرغ همسایه نگذشته میاد اینجا میگه چیگار کنم مریم مقدس نصیبم بشه حرفم بزنی تیکه پارت می کنند

 

تو برنامه ریزی ها مملکت هم همینه طرف فکر می کنه چادر عامل عقب موندگی ماست یک عده ای فکر می کنند

بی حجابی باعث پیشرفت ماست نصف وقت و بودجه مملکت سر این فانتزی غیر واقعی هدر میره اخرشم نتیجه معقولی گرفته نمی شود

 

تو بحث اشتغال و اقتصاد هم می بینیم

اول اینکه تغییرات واقعی هست هر موسسه و شرکتی که با واقعیت ها پیش نره شکست میخوره

چون تغییرات در حال انجام هست شرکت نوکیا به عنوان یک شرکت خوب ورشکست کرد بعد اینجا طرف بدون فکر یک شرکت می زنه چهارتا کتاب بیل گیتس میخونه فکر می کنه یک شبه میتونه جا پای اونا بذاره

 

اینکه می بینید مردم ایران راحت گول میخورن به علت این نیست که نمی دونن بلکه به علت دست یابی به رویاها و فانتزی هاشون هست

شرکت ها هرمی و نتورکینگ از همین خصوصیت فانتزی ما ایرانی ها نون میخورن

خواستگارهای قلابی، پیامک های کلاهبرداران مبنی بر جایزه و گنج همه ناشی از این توهم و فانتزی هاست

به همین علت هست که تو جمع های دور همی اون که خالی می بنده بیشتر شنونده داره خخخخخ

حتی تو ضرب المثل ها ما میکن حقیقت تلخ در صورتی که حقیق خیلی هم شیرین هسن

شرکت همراه اول قلدری می کرد و اصلا مشتری به شخمش هم نبود بعد از اینکه سر و کله ایرانسل پیدا شد خودش جمع و جور کرد بعد که تالیا و رایتل اومد مجبور شد دست بجنبونند و بعد از اینکه شبکه های اجتماعی اومدند تازه فهمیدند که رقایت وجود دارد و باید فکری کنند

هرچند تلاش می کنند که با زور و قلدری و انحصار طلبی جایگاهشون حفظ کنند اما مدیران و مسئولان باید بدونند که تغییرات وجود دارد و در برابر تغییرات نباید مقاومت کرد بلکه باید مثل موج سواری سواری گرفت

تقریبا گفتنی ها را گفتم

خب تکلیف چیه

برای موفقیت در یک امری باید واقعیت ها را پذیرفت بپذیرید تغییرات وجود دارد

نقاط قوت و ضعف خودتون بنویسید با خودتون رودوایسی نداشته باشید بعد که نوشتی سعی کن قوت تقویت و ضعف کمترش کنی

مورد بعد باید سعی کنی قدرت تحلیل و تفکرت بالا ببری در برابر فهمیدن و انتقاد مقاومت نکنی هی نگو من خیلی خوبم باید به مرحله ای برسی توانایی خود ارزیابی پیدا کنی

 

برنامه ریزی ها باید با توجه به شرایط واقعی و امکانات موجود باشد برای این کار باید راجع به موضوع تحقیق و تفکر و مشورت کرد

آمادگی روحی خودتون با تمرین بالا ببرید و از سرزنش کردن خودتون پرهیز کنید

فانتزی ها را بذارید کنار تخیل بذارید کنار اون چیزی که میگن خوبه تجسم تجسم یعنی موفقیت خودتون در آینده تصور کنی بعد براش برنامه ریزی کنی تا به اون مرحله برسی این با تخیل فرق میکنه

خودتون برای همه شرایط زندگی آماده کنید

مطالعاتتون افزایش بدید و کیس های واقعی در هر موضوعی را از نزدیک بینید

موفق باشید

دوستان دیگه ننشستم ویرایش کنم خودتون به بزرگواریتون ببخشید

 با تشکر کابوی تنها


برای مطالعه نظرات کاربران در این مورد، کمی پایین تر بروید یا اینجا را (کلیک-لمس) کنید.
خوشحال خواهیم شد اگر اطلاعات یا تجربیاتی که دارید را با ما در میان بگذارید
↓ کپی لینک این صفحه برای ارسال به دیگران ↓
↓ مطالب مشابه بیشتر در دسته بندی(های) زیر ↓ :
مسائل اجتماعی روز جامعه (۶۳۴ مطلب مشابه) مطالب کاربران (۸۹۱ مطلب مشابه)