سلام

من یه دختریم که فقط 19 سال دارم قبل از 18 سالگیم فوق العاده سرحال و بشاش بودم جوری که به همیشه میخندیدم تعریف از خود نباشه همیشه معدلم بالای 19 بود تا اینکه در دانشگاه دولتی تهران با رتبه سه رقمی قبول شدم .

با وجود تمام مشکلات خانوادگی ، با پسری آشنا شدم  آقا پسر خیلی از قیافه و هیکل من تعریف میکنه و قصدش اوردن مادرشه راست هم میگه ولی من دچار افسردگی خود زشت پنداری و وسواس فکری شدم .

حتی بینیم رو عمل کردم ولی الان میگم ای کاش یه شکل دیگه بود آخه قبل از عمل بینیم مادرش عکسم رو دیده بود گفته بود بینیش فقط بزرگه خیییییلی دلم شکسته .

من توی بچگی محکم با سر خورده بودم زمین و بینیم دچار انحراف تیغه ی شدید و کجی استخوان و اینا شده بود این مسئله خود زشت انگاری داره به همه جای بدنم سرایت میکنه .

اصلا دلم نمیخواد مادرش منو ببینه آخه چه دیدنی نکنه از جاهای دیگه م ایراد بگیره این اضطراب من شده شاید باورتون نشه ولی عروس های دیگه ش اصلا به اون صورت زیبایی ندارن ولی چرا روی من عیب گذاشته.

خدایا دلم گرفته من از پدر و مادر زیبایی متولد شدم پدرم و خانوادم اکثرا چشم ابین ولی من چی لابد به جز بینی قبلی مشکلات دیگه هم دارم . مادرش اصلا دوست نداره عروس به خودش از لحاظ قیافه و هیکل برسه یعنی میگه دختری که میرم خواستگاریشو بدون هیچ لباس قشنگ و زر و زیور و ارایش ببینم .

خیلی اخلاقش بده و جاهلی و توهین آمیزه . خواهش میکنم کمکم کنید من چیکار کنم از طرفی پسر خیلی خوبی نمیخوام از دستش بدم آخه قبلش با شکست عشقی مواجه شدم دیگه بسه .

من از مادرش میترسم خیییییییلی و هم چنین تنفر هم بهش دارم ولی عاشق پسرشم بخدا من خوشگلم ولی نمیدونم چه دردی دارم که از خودم خوشم نمیاد اصلا  


برای مطالعه نظرات کاربران در این مورد، کمی پایین تر بروید یا اینجا را (کلیک-لمس) کنید.
خوشحال خواهیم شد اگر اطلاعات یا تجربیاتی که دارید را با ما در میان بگذارید
↓ کپی لینک این صفحه برای ارسال به دیگران ↓
↓ مطالب مشابه بیشتر در دسته بندی(های) زیر ↓ :
مشورت در ازدواج خانم ها (۲۳۰۴ مطلب مشابه)